ای کاش برفِ فاصله امشب نمی نشست
تا آهِ تازه دم شده بر لب نمی نشست
دستم به دور گردن فنجان چای بود
می سوختم که داغ او چون تب نمی نشست
شاید برای بستن دل زود بود...زود
از بس عجول بود که اغلب نمی نشست
ای دل صبور باش اگر دوست داری اش
دیگر به جبر چای ، معذَّب نمی نشست
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#چای
#عاشقانه
…………°•°♡°•°…………
@azchashmenarges
…………°•°♡°•°…………