6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با این شهرشون، حالا که چی!!! میدان نقش جهان...
[آیا اصفهانیها خسیساند!؟]
مردم اصفهان👇
😭 🌹در یک روز ( ۲۵ آبان ۱۳۶۱) سیصد و هفتاد شهید را تشییع کردند؛
❗️خم به ابرو نیاوردند؛
❗️بماند که همان روز اعزام به جبهه داشتند...
❗️این خیلی مهم است؛
❗️تعداد شهدای اصفهان در همان ماه بیش از هزار نفر است...
😭 خانوادههائی در اصفهان هستند که سه شهید دادند؛
😭 خانوادههائی که یک پسر داشتند، همان پسر را دادند...
#اصفهان
#شهید
#بصیرت
🔴 امام خامنهای ۱۳۸۹/۰۸/۲۶
سرباز نبرد نرم👇
https://eitaa.com/S_n_n_0
[آیا اصفهانیها خسیساند!؟]
مردم اصفهان👇
😭 🌹در یک روز ( ۲۵ آبان ۱۳۶۱) سیصد و هفتاد شهید را تشییع کردند؛
❗️خم به ابرو نیاوردند؛
❗️بماند که همان روز اعزام به جبهه داشتند...
❗️این خیلی مهم است؛
❗️تعداد شهدای اصفهان در همان ماه بیش از هزار نفر است...
😭 خانوادههائی در اصفهان هستند که سه شهید دادند؛
😭 خانوادههائی که یک پسر داشتند، همان پسر را دادند...
#اصفهان
#شهید
🔴 امام خامنهای ۱۳۸۹/۰۸/۲۶
صبر کنید کجا هنوز مونده
دوازده شهید با هم برادر بودن
دو شهید هم با هم پدر و پسر بودن
جا برای شهدا نبود.. خلاصه تا روزها اصفهان کربلا بود، چقدر کوچه، چقدر حجله... چه قدر مادر، چه قدر ضجه، چقدر پدر که بودند بیصبر، برادرهای خمیده، خواهران شکسته...
#سرباز_نبرد_نرم
@snn313
از نظر هر کس اصفهان به چیزی شهره است ولی من اصفهان را خاستگاه شهیدان میدانم و منطق سفرم هم همین است.
#نجفآباد
#اصفهان
#ان_تسامحني_و_ترحمني
#سرباز_نبرد_نرم
@snn313
چند روزپیش زائر اینجا شدم
(قلم خودم نیست) «رسم داشت تمام شبهای جمعه برای شبزندهداری برود تخت فولاد. هوا سرد بود و خشک. سوز سرما مغز استخوان را میگزید. میرزا محمد حسین (پدر آیتالله میرزا علیمحمد اژهای) رفت. آقای علی قدوسی هم آذوقهای برداشت و چای و آب. رفت دنبال محمد حسین. هر چه گشت پیدایش نکرد. نه توی تکیه خوانساری بود و نه تکیه بیدآبادی. صدای زوزه گرگها و شغالها توی بیابان میپیچید. علی نگران بود و توی سرمای شب به دنبال محمدحسین میگشت. صدایی ضعیف شنید. هوا تاریک بود. اما صدا توی هوای صاف و سرد زمستان به گوش میرسید. به سمت صدا رفت. در آن سیاهی شب دید میرزا محمدحسین نزدیک قبر آخوند کاشی سر به سجده گذاشته و گریه میکند. نیم ساعت میگذرد و میرزا همچنان در حال گریه بوده است. علی قدوسی تعریف میکرده آرام به سمت میرزا رفتم. دست بر شانهاش گذاشتم و از نگرانیام گفتم. گفت اینجا سرزمین عزیزی است. دست زد بر مکانی که در آن بود. گفت: امشب واقعه عجیبی در عالم مکاشفه دیدم. مشغول گفتن ذکر بودم. دیدم آسمان شکاف برداشت و حضرت محمد (ص) از آسمان به زمین هبوط کرد. مرحوم ملکالتجار و آخوند کاشی هم همراه رسولالله بودند. دیدم هر سه مشغول کاشتن گلهای لاله در این سرزمین هستند. ۵۰ سال بعد از این مکاشفه بود که جنگ ایران و عراق شروع شد و گلستان شهدا شکل گرفت.»
منبع: کتاب خورشید
#اصفهان
#ان_تسامحني_و_ترحمني
#سرباز_نبرد_نرم
@snn313
اگر خدای نکرده یک موشک درست بخورد وسط #اصفهان بعد از آن به اصفهان چه خواهند گفت؟
#سرباز_نبرد_نرم
@snn313