📚 یک دخترخانم دانشجو در کتابفروشی پدرش کار میکرد، از قضا و کاملاً و کاملاً اتفاقی یکی از هم دانشگاهیهاش برای خریدن کتاب وارد مغازه شد. پدر دختر هم در نیم طبقه بالای کتابفروشی مشغول تنظیم قفسههاست.
💐 سلام خانم
🌸 شما همون آقایی نیستید که دیروز تلفن کردید که کتاب «آیا پدر در خانه هست» از نویسندۀ آلمانی، يورگ دنيل رو سفارش دادید!؟
😎پسر که از ابتدا متوجه حضور پدر در مغازه بود گفت خیر من کتاب «کجا باید ببینمت» اثر توماس مونیز نویسندۀ انگلیسی رو سفارش دادهبودم. فروشنده در پاسخ گفت: خیر آقا آن کتاب را نداریم، اما کتاب " زیرِ درختِان سيب" شاهکار نویسندۀ آمریکایی، پاتریس اولفر را با ۲۰% تخفیف پیشنهاد میکنم. خواستگار (ببخشید همون پسر) گفت: خوبه فقط اگر ممکنه کتابِ «بعد از پنج دقیقه تماس میگیرم» اثر معروف نویسندۀ بلژیکی، ژان برنار را هم باهاش بیارین.
🔹ـ بله! با کمالِ میل، ضمناً توصيه ميكنم رمان " هرگز تنها نمی گذارمت" اثر ماندگار نویسندۀ فرانسوی میشل دنیل رو هم بخونید.
پدر که تا اون لحظه به روی مبارک نیاورده بود چه خبره، خیلی خونسرد گفت: این كتابها خیلی زیاد نیست، این آقا واقعاً وقت مطالعهیِ همهش رو دارن؟! دختر گفت: بله پدر، ایشون شاگرد اول دانشگاهند خیلی باهوش و سختکوشند.
♦️پدر گفت: چه خوب؛ پس بهتره کتابِ «من خر نیستم» از نویسندۀ هلندى فرانک مرتینیز را هم بخونن.
🎁 و شما دخترم برای کادوی تولدت، کتاب«من به عموت قول دادم امشبم دارن میان خواستگاریت» اثر رمانتیک نویسندۀ روسی، موریس استانكويچ را کادو کردم، یادم بنداز شب که خونه میریم با خودمون ببیریمش.
#طنز_پاییزی
#متن_تعدیل_شده
#متن_بازنویسی_شده
#ازدواج_آسان
#یار_مهربان
#کتاب
#روشی_برای_خرمقدس_یابی
⭕️ سربازِ نبرد نرم ↙️
https://eitaa.com/S_n_n_0
⏸ ارسال مطالب بدون لینکِ منبع، جز به گسستِ رابطه مخاطب و محرومیت نویسنده از نقد مخاطب نمیانجامد.
.