eitaa logo
سعدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر
529 دنبال‌کننده
527 عکس
516 ویدیو
6 فایل
سعدا؛ مخفف چهار عنصر سیاست، عبادت، درس و اخلاق است که طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب #محورهای_خودسازی_طلاب این عصر است. ⚠️ این کانال هیچ ارتباطی با مجموعه حجة الاسلام استاد راجی ( @soada_ir ) ندارد. ادمین: @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺خبر شهادت شهید مطهری ▫️حجت الاسلام سیداحمد خمینی: 🔹اواخر شب بود که آقای اشراقی خبر شهادت شهید مطهری را آورد. خیلی مراقبت کردیم که کسی بدون مقدمات خبر را به امام ندهد. 🔸امام که رفت بخوابد، رایوی شان را از کنارشان برداشتم که خبر شهادت را از رادیو نشود. 🌀ایشان صبح که بیدار شده بود، فکر کرده بود رادیو را در اتاق دیگر جا گذاشته. رفته بود آنجا با خواهرم روبرو شده بود. به ایشان گفته بود چه خبر است؟ و او ناخواسته خبر را کفته بود. ⚡️رفتم دیدم آقا ایستاده‌اند و محاسنشان را با حالتی خاص و غمناک در دست گرفته اند. تا من در را باز کردم ایشان بی‌اختیار گفتند: آقای مطهری را کشتند؟ آقای مطهری را کشتند؟ 🍁 امام در هیچ مصیبتی به اندازه این مصیبت شهید مطهری ناراحت نشدند. یک ساعت توی خودشان بودند و بعدا پیام تسلیت را صادر کردند. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺دعای کمیل امام ▫️حجة الاسلام فرقاني. 🔹امام در نجف يا كاظمين، به حرم كه مشرف مي‌شدند مثل بعضي‌ها همه دعاها را در حرم نمي خواندند كه مردم ببينند. 🔸شبهاي جمعه كه به حرم مي‌رفتيم، امام به خانه برمي گشتند و دعاي كميل را در خانه مي خواندند يا از مسجد كه مي‌آمدند، تنهايي به اطاق خودشان مي‌رفتند و در را هم از داخل مي‌بستند و چراغ هم ربع ساعت خاموش بود و عبادات مخصوصي داشتند. ⚡️يك دفعه كه با آقا از مسجد برگشته بودم، ديدم آقا نيست. در اطاق بالا هم جوري قفل آويزان شده بود كه خيال كردم در قفل است. فكر كردم امام از منزل خارج شده اند. 🍁 با خدمتکار در باره اینکه «امام کجاست؟» صحبت می کردم که صداي امام از داخل اطاق بالا آمد كه «آقاي فرقاني من اينجا هستم، داد نزن!» و بعد بلند شدند و چفت در را كه از داخل بسته بودند، باز كردند. ☄ تا چراغ را روشن كردم، ديدم امام در سجده است. وقتي سر از سجده برداشتند ديدم صورتشان پراز اشك است و مهرشان هم از اشك خيس شده است. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺به نامحرم سلام نکنید! ▫️زهرا مصطفوی؛‌دختر امام 🔹‏‏امام در ارتباط با نامحرم خیلی سخت گیرند. الآن پسرهای من و حاج احمدآقا‏‎ ‎‏15 -16 ساله اند و ما یک روز اگر منزل آقا برای ناهار دعوت شویم، پسرها حق آمدن‏‎ ‎‏ندارند و یا اگر هم بیایند مثلاً ما خانه خانم می نشینیم و سفره می اندازیم و آنها منزل‏‎ ‎‏احمدآقا. آن هم برای اینکه پسرها و دخترهای اهل فامیل و خانه باهم غذا نخورند. نه‏‎ ‎‏فقط سر سفره بلکه حتی به همدیگر سلام هم نکنند، چون واجب نیست. 🌦به هر حال آقا‏‎ ‎‏این نوع مهمانی رفتن خانم ها و آقایان نامحرم و باهم دور سفره نشستن را حرام‏‎ ‎‏می دانند.‏ ‎ 📚پابه پای آفتاب (چاپ جدید)؛ ج 1، ص 179. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺چرا صدایم نزدی؟ ▫️حجت الاسلام علی انصاری: 🔹امام خمینی در یكی از روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند. ▪️به من گفتند:«اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدار كن». ▫️گفتم: چشم. ⚡️دیدم اول وقت شد و امام خوابیده اند و حیفم آمد كه صدایشان بزنم، عمل جراحی، سِرُم به دست، گفتم صدایشان نزنم. 🍁چند دقیقه ای از اذان گذشت و امام چشمهایشان را باز كردند و گفتند:«وقت نماز شده است؟». ▫️گفتم: بله ▪️امام فرمودند:«چرا صدایم نزدی؟» ▫️گفتم:«ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است». ▪️فرمودند «مگر به شما نگفتم؟». 🌀 ایشان سپس فرزندشان را صدا زدند كه: احمد! بیا و فرمودند:«ناراحتم، از اول عمر تا حال، نمازم را اول وقت خواندم. چرا الان كه پایم لب گور است ده دقیقه تاخیر افتاد؟!». 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺نظم متأهلی! ▫️‏‏سیدمصطفی خمینی: 🔅معمولاً آدم وقتی تازه زن‏‎ ‎‏می گیرد قدری از اشتغالات معمولی مثل درس و کتاب دور می شود؛ اما وقتی امام عیال گرفتند، غروب پس از نماز‏‎ ‎‏جماعت می آمدند. شام می خوردند و می خوابیدند. ⚡️ از آن طرف آخرهای شب بلند‏‎ ‎‏می شدند نماز شب و تهجد و مطالعاتشان را دنبال می کردند.‏ یک برنامه ای تنظیم کرده بودند که هم، خانواده ناراحت نشود و هم به تهجّدشان و به‏‎ ‎‏مطالعه شان برسند. ‎ 📚کتاب پابه پای آفتاب؛ ج 6، ص 9. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺خیلی گذشت داشتند‏! ▫️زهرا مصطفوی؛‌دختر امام 🔹‏‏من شاهد بودم که افرادی می آمدند و به شدت توهین می کردند؛ اما در‏‎ ‎‏ایشان هیچ حالت خشونت یا تندی ظاهر نمی شد. 🔸 یک روز سر سفره شام بودیم که یکی از بستگان ما روی‏‎ ‎‏مسئله ای عصبانی شد، چنان از جا بلند شد و طرف امام رفت که ما فکر کردیم می خواهد‎ ‎‏ایشان را بزند. ⚡️ اما امام همین طور که سر سفره شام نشسته بودند، هیچ عکس العملی نشان ندادند و هیچ‏‎ ‎‏حالت خشمی اصلاً نشان ندادند.‏ او هم متوجه شد و برگشت. 📚 پابه پای آفتاب (چاپ جدید)؛ ج 1، ص 192. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺دوستدار بچه ها! ▫️زهرا اشراقی؛‌نوه امام: 💠‏‏اگر ما یک روز، دو روز به خانه شان نمی رفتیم، وقتی می آمدیم، می گفتند: «کجاها بودید‏‎ ‎‏شما؟ اصلاً مرا می شناسید؟» یعنی این طور مراقب اوضاع بودند. این قدر متوجه بودند.‏‎ ‎ 💢دخترم فاطمه را، بعضی اوقات می بردم. یک روز وارد شدم دیدم آقا توی‏‎ ‎‏حیاط قدم می زنند. ▪️تا سلام کردم گفت: «بچه ات کو؟» ▫️گفتم: نیاورده ام، اذیت می کند.‏‎ ‎ 🔹‏به حدی ایشان ناراحت شدند که گفتند: «اگر این دفعه بدون فاطمه می خواهی بیایی،‏‎ ‎‏خودت هم نباید بیایی.» این قدر روحشان ظریف بود. 🌦می گفتم: آقا شما چرا این قدر‏‎ ‎‏بچه ها را دوست دارید؟ چون بچه های ما هستند دوستشان دارید؟ 🌀می گفتند:‏ «نه، من به حسینیه که می روم اگر بچه باشد حواسم می رود دنبال بچه ها؛ این قدر من‏‎ ‎‏دوست دارم بچه ها را. بعضی وقتها که صحبت می کنم، می بینم که بچه ای گریه می کند یا‏‎ ‎‏بچه ای دارد دست تکان می دهد، یا اشاره به من می کند. حواسم می رود به بچه.»‏ ‎‎ 📚مجله سروش؛ ش 476، ص 12. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺دستور حضرت امام 🔹شما آیات قتال را چرا برای مردم نمی خوانید؟ فقط آیات رحمت را میخوانید!! قتال هم رحمت است. ⚡️اشداء علی الکفار رحماء بینهم... 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺حساب دقیق! ▫️مرضیه حدیدچی: ⚡️یک روز خدمت ایشان رسیدم و گفتم این چیزها را می خواهیم و جمعش اینقدر‏‎ ‎‏می شود. مبلغ را که گفتم، امام فرمودند: «در جمع اشتباه کردی». 🌦من دوباره شروع کردم به‏‎ ‎‏جمع زدن و گفتم: «جمعش درست است». ایشان سکوت کردند و فقط پول را دادند. 🌀من به‏‎ ‎‏بازار رفتم و خرید کردم. دست آخر دیدم پول زیاد آوردم. فهمیدم که در جمع کردن،‏‎ ‎‏9 فرانک را 90 فرانک جمع کرده ام. خدمتشان رسیدم و گفتم: «حاج آقا من اشتباه کردم و ‏پول زیاد آوردم». فرمودند: «من همان صبح فهمیدم، می خواستم خودتان بفهمید».‏ ♻️این نکته ریز و لطیفی است. اگر ایشان همان صبح روی حرف خودشان پافشاری‏‎ ‎‏می کردند، من احساس می کردم که در این خانه به من اطمینان ندارند و دلسرد می شدم.‏‎ ‎‏اما وقتی که ایشان به من اعتماد کردند، چقدر ارتباط خالصانه شد. ‎ ‎ 📚برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)جلد یک، صفحه 74-73. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺احترام ویژه به مراجع ▫️علی اکبر محتشمی پور: 💢در سال 66 یا 67 دو نفر از علمای شیراز آمده بودند خدمت امام و گزارشی از وضعیت آن جا دادند و از یک آقای روحانی انتقاد کردند. در ضمن صحبت های شان، یکی از اشکالاتی که به آن آقا داشتند، گفتند: «این آقا، طرفدار خویی است». 🌀تا لفظ خویی از دهان آن ها بیرون آمد، حضرت امام سخت برآشفته شدند و فرمودند: «شما آدم های بدی هستید، توهین به آیت الله خویی کردید، بلند شوید از این جا بروید». و اصلاً دیگر اجازۀ صحبت کردن به آن ها ندادند. 🔹سابقه نداشت که امام به کسی بگویند بلند شو از این جا برو، ولی به دو نفر، چون به یکی از مراجع توهین کرده بودند، چنین گفتند، که این نشانۀ احترام فوق العادۀ ایشان به علما بود. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313
🔺بوی بهشت! ▫️زهرا مصطفوی؛‌ دختر امام 💢‏‏وارد اتاق امام که می شدی، از بس بوی عطر می داد، انگار وارد بهشت شده ای. به خاطر‏‎ ‎‏اینکه آقا روزی چند بار ادوکلن و عطر استفاده می کنند. 🌀گاهی ما در منزل که کار‏‎ ‎‏آشپزخانه را انجام می دادیم، بعد که می رفتیم خدمت امام، وقتی می نشستیم، سرشان را‏‎ ‎‏برمی گرداندند و می گفتند: «ناهار فلان خورشت را دارید؟» ⚡️غیرمستقیم می خواستند‏‎ ‎‏بگویند که بوی سبزی می دهی. البته هیچ وقت چیزی به ما نمی گفتند. حتی من یک دفعه‏‎ ‎‏گفتم، شما چقدر باید ما را تحمل کنید. نمی خواستند خلاف بگویند، لذا گفتند: «خوب‏‎ ‎‏تحمل می کنم». ‎ 📚برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، جلد یک، صفحه 5. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر 🆔@soada313