هدایت شده از *
رویاهای زیادي دارم ، یکيشان از آن رویاهایي بود که مانند نور بود ؛
روشناٰیي بود ، پناٰه بود ، وطني کوچك و امن بود ، جاٰن بود در میان ِویرانگی ، از ماٰه دورتر و از رگ گردن نزدیكتر بود ؛
و برآورده شدنش شبیه تولد دوبارهٔ گل یاٰس بود ، در باغچهٔ کوچك و سرمازدهی حیاط .
هدایت شده از *
زندگي ؛
همانند مرباي توتفرنگي ، ترکیبي از شیریني و گاهي ترشيهاي گذراست .
هر دانه توت ، داستاني از رنج و رشد دارد ، اما در نهایت ، همه در شهد امید غرق ميشوند تا طعمي دلنشین و جاودانه بیافرینند .
پس ، حتي در دلِ تاریكترین لحظات ، بوي شیرینِ امید را استشمام کن ، چرا که این مرهمِ روح است که زندگيات را به یك ضیافت دلپذیر تبدیل ميکند .