🔴 حمایت از محققان ایرانی افشاگر اشکالات علمی قطعی واکسن های کرونا در دستور کار دستگاه های #امنیتی و #نظارتی باشد 📌بخش اول بسمه تعالی ریاست محترم سازمان غذا و دارو جناب آقای دکتر دارایی سرکار خانم دکتر فخر زاده ریس اداره کل نظارت بر فرآورده های بیولوژیک موضوع: درخواست بازنگری کامل و توقف موقت تزریق واکسن کووپارس با سلام و احترام اینجانب دکتر سید محمود میرافضلی پزشک و کارشناس واکسن شاغل در موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی با سابقه 26 سال خدمت در پستهای مختلف موسسه اعم از مدیریت پژوهش ، مدیریت تضمین کیفیت ، مدیریت تولید واکسن فلج اطفال و سالها طبابت در موسسه به عنوان پزشک معتمد این موسسه موارد ذیل را در باره واکسن کووپارس که هم اکنون در این موسسه در حال کارازمایی بالینی است خدمت جنابعالی مطرح می نمایم. این مطالب بر اساس اطلاعاتی است که به هر شکلی از طرق مختلف جمع آوری شده و سعی کرده ام حتی الامکان دقیق و درست باشد ولی خود را از خطا و نقص مبرا نمی دانم .متاسفانه در موسسه رازی شفافیت وجود ندارد و جمع آوری همین بخش از اطلاعات نیز به سختی و با بهره گیری از تماسهای مکرر با متخصصین مختلف در موسسه صورت گرفته و لذا از آنجا که سازمان غذا و دارو دارای ابزارهای نظارتی قویتری هستند پیشنهاد می کنم این موارد به دقت مورد توجه قرار بگیرند: 1- تغییر ماژور: آنتی ژن مورد استفاده در مرحله پیش بالینی ، ساخت شرکت native انگلستان بوده است که در بروشور آن ذکر شده که این آنتی ژن سمی بوده و برای مصارف تحقیقاتی است و نه ساخت واکسن . پس از کسب موفقیت نسبی در بهره گیری از این آنتی ژن ، در ماه اردیبهشت 1399 موسسه رازی آقای دکتر آقایی پور را مامور می نماید تا ساخت این آنتی ژن را بومی سازی نماید. ایشان با استفاده از نرم افزارهای بیوانفوماتیک ، یک پروتئین کایروتیک را طراحی و برای ساخت آن از موسسه تقاضای امکانات می نماید ولی موسسه رازی ساخت این پروتئین را با واسطه شرکت پلاسما طب آزما که محقق اصلی طرح یعنی اقای دکتر سید رضا بنی هاشمی و خانواده او ( مرکب از برادر و خواهران او جزو اعضای هیات مدیره آن هستند) به یک شرکت چینی واگذار می نماید . این شرکت پس از مدتی این پروتئین را تولید و در اختیار موسسه رازی قرار می دهد و موسسه آن را برای فاز یک و دو و سه انسانی بکار می گیرد . این خطا یعنی تغییر آنتی ژن از Native به آنتی ژن یا به عبارت بهتر پروتئین کایروتیک به صورت کلاسیک یک خطای ماژور تلقی می شود و نتایج مطالعه را مختل می کند . موسسه موظف بوده که فاز پیش بالینی را مجددا با این پروتئین کایروتیک تکرار نماید که تا آنجا که بنده تحقیق کرده ام چنین کاری صورت نگرفته است . 2- کنترل کیفی مختل: هر یک از موادی که در این مطالعه مورد استفاده شده اند باید به طور دقیق و مستقل و همچنین به صورت ترکیبی از نظر بی خظری مورد تحقیق بر روی سلول و حیوانات حساس قرار می گرفتند که تا آنجا که بنده تحقیق کرده ام چنین کاری صورت نگرفته است . متمنی است در این خصوص مجددا مدارک و مستندات لازم از موسسه رازی درخواست و مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد . 3- غیر استاندارد بودن ادجوانت: آقای دکتر رضا بنی هاشمی در این مطالعه از یک ادجوانت Novel استفاده کرده است که باید از قبل به تائید سازمان غذا و دارو می رسیده و سپس مورد استفاده قرار می گرفت که تا آنجا که می دانم چنین اتفاقی رخ نداده است. ترکیب این ادجوانت را تقریبا هیچکس بجز افرادی خاص و شاید فقط خود دکتر بنی هاشمی نمی داند و یقینا استفاده از یک ادجوانت ناشناخته که استاندارد بودن آن قبلا به تائید نرسیده باشد در این مطالعه ممنوع بوده و هست . 4- ثبت عوارض: به عنوان پزشک معتمد موسسه رازی در ماههای اخیر مکررا با افرادی روبرو شده ام که دچار عوارض مختلف ناشی از تزریق واکسن شده اند و آنها را برای ثبت عوارض به مسئولان امر ارجاع داده ام. بر این اساس بنده به عنوان نزدیکترین شاهد مستقل به این کارآزمایی در خصوص ثبت دقیق عوارض واکسن بسیار مشکوک بوده و به آن اطمینان ندارم 5- خطای تعارض منافع: موسسه رازی و وزارت جهاد کشاورزی در مناسبتهای مختلف مبالغ معتنابهی پاداش و جایزه و هدیه و .. به عوامل مختلف طرح در داخل و خارج از موسسه رازی پرداخت نموده و این کار این شائبه را ایجاد می کند که این افراد نتایج منفی را از دید بازرسان محترم مخفی نموده و گزارش ننمایند . از جمله این افراد که نامش در بین دریافت کنندگان جوایز اهدایی دیده می شود می توان به ناظر اپیدمیولوژیک این کارازمایی آقای مسعود سلیمانی دودران، استاد اپیدمیولوژی و رئیس مرکز کارآزمایی بالینی دانشگاه علوم پزشکی ایران اشاره کرد