اقا ما الان بین راهِ رسیدن به مناطق جنگی و اندیمشک هستیم.۳ اسفند۴۰۲.راهیان نور.
لحظاتی پیش ، خرم آباد ، رستوران مهر زدیم کنار برای ناهار و نماز ، چند دقیقه بعد از ما هم یه کاروان از خواهران از قزوین رسیدن و پیاده شدن الله اکبر😫🤦♂
چه وضعشه آخه
یکی از یکی چفیه روسری تر ، یکی از یکی تَلق پشتِ روسری تر 🤦♂😫
واقعا خدا حفظ کنه همه مون رو ، و برسونه هر کس رو به یارش
شما که راهیان زیاد رفتین و تو نوشابه ها اب ریختین و وصلین ، خواااااااهشا به مسئولین برگزاری بفرمایید که اصلا ایام راهیان نور رو زنونه مردونه کنن. چه کااااریه این همه پسر مجرد یهو برخورد میکنن به اون همه دختر مجرد و با هم تو رستوران مجبورن چش تو چش باشن🤦♂
خب چه کاریه اخه؟ هم ما اونا رو میبینیم دلمون از شهدا و فاز معنوی ، میره تو فاز پیداکردن یار و ... .
بعدشم مام که بالاخره ریزه میزه ایم با ۱۹۲سانت قد ، اونام میبینن خب بالاخره شاید فکرشون درگیر بشه.
هر کدوم رو جدا بیارن ، قشنگ همه تو فاز شهدا و دعا و نیایش میمونند.و السلام.
خدا رحم کنه حالا باز هنوز نرفتیم برسیم ، دیگه و الّا تو یادمانها چه شود خدا داند
#جوجه_پنبهایِ_۱۹۲سانتی
#نه_به_راهیان_مختلط
#فازمعنویجوانانراخرابنکنید
#التماسدعا
#یهقراربزاریمبچههایکانالیهجاببینیمهمو