رب پزی هم جزو آموزش آشپزی قبل ازدواج حساب میشه دیگه؟!
#منو_دیگِربُ_برادر۳سالهیبرگگُلی_یهویی 😄
https://eitaa.com/mohammadi2i/11142
من که مشکلی نداشتم خوشمزه بود ولی ۹۰ درصد بچه ها لب نزدن😒😔
اوناییم که خوردن راضی بودن ولی نمیدونم چرا سوزش معده گرفتن تا چند دقیقه .🧐
#کافر_بینمازِ_قانع
#جوجه_پنبه_ای_های_آشپز🐣
#خیلیم_عالی_یکِ_یکه
#ما_زنده_به_کیک_و_ساندیس_های_مسیریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من یه بار رفته بودم هیئت بنی فاطمه
ب خاطر خاهرزاده ام جایی نشسته بودم که خلوت باشه و اخر جمعیت باشه (اونجا بیشتر انتظامات بودن)
من گشنم بود ب خاهرزادم ک سنش ۷_۸ سال بود گفتم، چقدر گشنمه
اونم بچه عاقلیه ، گفت خاله پاشم برم یه چیز پیدا کنم برات؟گفتم نه گم میشی
یکی از انتظامات هیئت که یه اقای ازین کراشای جمع دخترا بود ، خرماهایی ک دخترا داده بودن بهش تو یه بشقاب رو ب من تعارف کرد 😐
منم برداشتم دادم ب خواهرزادم😄
اول دخترا بعد پسره وا رفت
یه بار دیگم اب داد دستم 😐
اونم دادم خواهرزادم خورد که ینی من این کارای شما رو ب خواهرزادم میبینم ن خودم!
#فکرکردیدفقطپسرابهخودنگیرن!
#خاستگارممشدبازمنشدکبشه
#دختر_سر_به_زیر
#منم_نفهمیدم
#منم_همینطور
#اینگیفمنهنزدید
من خطاب به بابام : بابا یکم پول میدین برم اعتکاف؟🥲
مامانم : تازه یه ماهه که سهام عدالت و ریختن
هر ماه هم که حقوق داری
اصلا معلومه تو پولاتو خرج چی میکنی؟؟
واکنش منی که همشو خرج تست یانگ ، افسردگی ، وسواس ، گلاسر و کارگاههای مختلف کردم 😶🌫😂 :
#طلبهای_که_میخواد_خوشبخت_بشه
#قشر_مظلوم_غریب
یه خواستگار داشتم که برای جلسه دوم گفتیم بریم هتل
وقتی رفتیم من گفتم گرونه یه چایی ساده سفارش دادم اوشون هم هات چاکلت که گرونتر بود
بعد که آوردن برامون اقا گفت هات چاکلت رو بزارین برای خانوم
من تو دلم گفتم وای چقدر هوای منو داره و خسیس نیست و فلان...
بعد که صحبتمون تموم شد حتی یه تعارف کوچک هم نزد که حساب کنه
و اصلا براش مهم نبود که کی حساب کرده . در کمال آرامش اومد بیرون و فهمیدم که داداشم رفته حساب کرده😑
بعد از مشاوره میخواستیم بریم خونه شون رو ببینیم ولی روم نمیشد بگم بیایم خونتون
هوا هم سررررد
گفتم که بهتره یه قرار ملاقات بزاریم که خانواده ها آشنا بشن . در کمال پر رویی گفت خونه خودتون خوبه؟😐
#دختر_زخم_خورده
#پسران_جوجهپنبهاینیستند
سلام آقای محمدی
من به عنوان به دختر خودم همیشه قرار اول رو امامزاده میذارم ، هم سرد و گرمی هوا باعث میشه زود داستانو جمع کنیم😂 هم مجبور نیستیم خونه رو بسابیم 😁 هم تو نور بیرون بهتر همو میبینیم!
هم چیزای زیادی از فرهنگ طرفم دستم میاد ، یه نفر میگرده سوپرمارکت پیدا میکنه یه چیزی بخوریم ، یه نفر با گل میاد ، یه نفر دست خالی میاد و هیچی نمیگه ، یه نفر حتی وسایل پیک نیک اورده بودن یه عالمه تدارک دیده بودن ، یه نفر بعدش اصرار کردن بریم ناهار بخوریم حتما
اینا باهم فرق دارن و این تفاوت به شناخت کمک میکنه..
و اینکه ما دخترا وقتی به پسرا جواب نه میگیم دلشون میشکنه ، ترجیح میدم لاقل از جیبش کم نشده باشه. کمتر ناراحت شم…😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
سلام
امروز تو خوابگاه مسئولیت شام با من هست
آبگوشت گزاشتم برای شام
الان رفتم ببینم وضعیتش چجوری هست
چنگال نبود باهاش سفتی گوشت رو چک کنم
یه تیکه انداختم تو دهنم با دندون امتحان کنم دیدم هنوز خامه
و دوباره گوشت رو با دهن انداختم تو قابلمه
الان جزو فرقهی محمدیون قرار گرفتم یا بیشتر باید تلاش کنم؟؟
لطفا سریع جواب بدید
اگه کافی نیست تا شام آماده نشده
چندتا دیگه حرکت بزنم🥰
#جوجه_پنبهای_های_پایه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/soalatkhososi/1571
ایشون جزو فرقه چندشیون قرار گرفت بیشتر 🤢🤢
آخه این چه کاریههههههه😑😑😑
#توروقرآنبهداشتیباشید
#قشرکافربینمازعصبانی
سلام..
به اون بزرگواری که مامانشون نگران بودن برن راهیان نور بگید نگرانی شون بیجا نیست حقیقتا
پارسال ما 3 تا اتوبوس دختر بودیم که از طریق بسیج دانش آموزی ناحیه رفته بودیم
وقتی که داشتیم از منطقه برمیگشتیم پادگان حمیدیه برای استراحت..
یهو ی صدای بلند اومد و دوتا از شیشه ها ی اتوبوس ی لایه شون ریخت 😁
این بنده خدا مسئول امنیت ما رنگش عین گچ سفید شده بود ، خداروشکر کسی اتفاقی براش نیفتاد
بعد فهمیدیم که مث اینکه یا با تفنگ چیزی زدن یا سنگ با شتاب زدن 🤷🏻♀
ما هم هیچ کدوم اینو به خانواده ها نگفتیم که اگه خواستیم ی دفعه دیگه بریم ، بزارن 🚶🏻♀
#درباغشهادتبازبازاست
#یککنکوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای محمدی
ما دو سال پیش با یه مجموعه فرهنگی رفتیم راهیان نور
۶ تا اتوبوس بودیم ، آقا مام عقب نشسته بودیم و داشتیم از سمت پادگان دو کوهه می فتیم قرارگاه شهید باکری و شبم بود
مام که دفعه اولمون بود میرفتیم هی داشتیم میگفتیم حالا تصادف میکنیم و هرهر میخندیدیم ، یهو تو تاریکی شب اتوبوس یهویی چرخید و صدای بلند تق . ما گفتیم دیگه شهید شدیم ، چشمامونو باز کردیم دیدیم نه انگار هنوز زنده ایم
کاشف به عمل اومد یه سگ سفید بزرگ وسط جاده بوده ، راننده اتوبوس تو پیچ بوده و یهو سگه رو میبینه و میزنه بهش.
یه تعدادی از بچه ها ساکت شدن ، ولی ما تازه سوژه دستمون اومده بود 🙂😂😂
هی میگفتیم فرداست که سلبریتی ها تیتر بزنن سگ سفید عزیزم ، مگه گناه تو چی بود که دخترای ارزشی تورو کشتن 😔🤣🤣
#راهیان_نور
#کافران_ارزشی 😎
آقای محمدی
توی پروسه ی طلاق هستم
۶سال زندگیم مثل یه تیکه یخ روی دستمه،تمام تلاشمو میکنم آب نشه
اما میشه...فقط کف دست من میمونه و تاول روش که اونم به مرور خوب میشه
دلم خیلی واسه خونه و زندگیم تنگ میشه...
آخرین چیزهایی که برام حس تعلق به اون زندگی رو میداد
همینا بود :
کلید آپارتمان
سوییچ یدک ماشین
تگ ورودی مجتمع
که الان تصمیم گرفتم از دسته کلیدم جداش کنم...
#جوجه_پنبه_ای_خبیث
#جوجه_پنبه_ای_تقلبی