❓ پرسش شماره : ۸
📝 موضوع : اعتقادی
🔖 عنوان : پیامبری که قتل انجام داده است.
🗣 پرسش :
در قرآن آمده است حضرت موسی(علیه السلام) با ضربهای که به مرد مصری زد او را کشت. این مسئله با عصمت آنحضرت چگونه سازگار است؟
✍ پاسخ:
▪️اصل ماجرا :
قبل از پرداختن به پاسخ ،به بیان اصل ماجرا میپردازیم.
قرآن میفرماید:
و دَخَلَ الْمَدینَةَ عَلى حینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَى الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ
و به هنگامى که اهل شهر در غفلت بودند (موسی) وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولاند، یکى از پیروان او بود (و از بنیاسرائیل)، و دیگرى از دشمنانش، آنکه از پیروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى کمک نمود؛ موسى مشت محکمى بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسى گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکارى است» (سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است!
▪️پاسخ:
در این مورد باید گفت:
یکی از درباریان فرعون(قبطی) فردی از پیروان موسی را مجبور به جمعآوری هیزم میکند و بدین سبب با هم درگیر میشوند و در این هنگام موسی برای کمک مشتی به سینهی قبطی(فرعونی) میزند که در اثر آن قبطی کشته میشود.
آنچه مفسران به بیان آن پرداختهاند این است که این عمل موسی ترک اولی بود. او با این عمل خود را به زحمت انداخت و برای این کار(قتل)، فرعونیان از او نمیگذرند و ترک اولی به معنای کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب میشود که کار بهتری ترک شود بدون آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.
▫️در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است که مأمون همین مسئله را از امام رضا(ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: منظور از جملهی «این از عمل شیطان بود» نزاع و جدال آن دو مرد بود؛ و منظور از جملهی «پروردگارا، من به خویشتن ستم کردم» این است که من خود را در آنجا که نباید بگذارم گذاشتم؛ من نباید وارد این شهر میشدم. و منظور از «مرا ببخش» این است که مرا از دشمنان مستور بدار و پنهان کن؛ زیرا یکی از معانی غفران پنهان کردن و پوشاندن است.
▫️سید مرتضی علم الهدی در کتاب تنزیه الانبیاء این آیه را به دو وجه بیان فرمود:
مراد از ظلم ترک مستحب است که تأخیر قتل آن مرد قبطی بود و موسی به جهت مبالغه در کمک به شیعهی خودش در قتل آن مرد قبطی تعجیل کرد و ترک اولی کرد و از ثواب مترتب شده بر آن کار مستحبی محروم شد؛ لذا فرمود بر خودم ظلم کردم.
منظور از اینکه گفت: «این عمل شیطان بود»، نزاع آن قبطی است و حضرت موسی قصد کشتن قبطی را نداشت، بلکه میخواست شیعه و پیرو خود را کمک کند.
▫️شیخ طوسی درتفسیر التبیان میفرماید: قتل آن مرد قبطی قبیح نبود و خدا موسی را امر به کشتن او کرده بود، ولی بهتر بود به جهت مصالحی موسی این قتل را به تأخیر میانداخت، و چون مقدم شد این ترک اولی بود و لذا موسی استغفار کرد.
▫️صاحب مجمع البیان هم به این سؤال اینگونه جواب میدهد: قتل برای خلاصی مؤمن از دست آن ظالم بود و فی نفسه مقصود نبود، پس نیکو و غیر قبیح است.
#قرآن #نبوت #تبری
#احادیث_امام_رضا_علیه_السلام
@soalvajavab
❓ پرسش شماره : ۱۰
📝 موضوع : اعتقادی
🔖 عنوان : فراموشی خدا
🗣 پرسش :
اینکه در بعضى از آیات قرآن آمده است که خداوند در دنیا و یا آخرت، عدهاى را فراموش میکند، مگر خدا دچار فراموشى میشود؟!
✍️ پاسخ:
▪️ابتدا به بیان آیاتی که بر اساس آنها سؤال مذکور طرح شده میپردازیم، سپس با ادلهی عقلى، قرآنی و روایی به پاسخ سؤال میپردازیم:
① فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا
امروز آنها را فراموش میکنیم همانگونه که آنها لقای چنین روزی را فراموش کردند.
② وَ قیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا
و گفته میشود امروز شما را فراموش میکنیم همانگونه که شما دیدار امروزتان را فراموش کردید.
③ قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى
همانگونه که نشانههای ما را نادیده میانگاشتی امروز تو نیز فراموش خواهی شد.
④ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُم
خداوند را فراموش کردند و خدا هم آنها را فراموش کرد.
در این آیات خدای سبحان به وضوح بیان فرموده است که عدهای در پیشگاه او فراموش خواهند شد.
حال این سؤال مطرح میشود که آیا خداوند دچار فراموشی میشود؟ و آیا میتوان صفت فراموشی(به معنای عدم حضور امری در نزد خداوند) را به او نسبت داد؟
▪️پاسخی کلی :
عقاید اسلامی و باورهای دینی که البته مبتنی بر استدلال است، تمام صفات نقص(سلبیه)، از جمله فراموشی به این معنا را از خداوند سلب میکند و او را که درجات کمال و علم را دارد، مبرای از هرگونه نقص و فقدان میداند.
▪️پاسخی در خصوص فراموشی:
قرآن مجبد نیز به صراحت خدای تعالی را از این نقیصه منزه دانسته، و میفرماید:
① وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا
پروردگار تو فراموش کار نیست.
② لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى
پروردگار من نه گمراه میشود و نه فراموش میکند.
حال سؤال این است پس آیاتی که فراموش کردن بندگان را به خداوند نسبت داده است، به چه معنا است؟!
بارجوع به روایات چنین میفهمیم که مراد از اینکه خداوند آنها را فراموش میکند این است که آنها را به حال خودشان وامیگذارد و از بهشت و ثواب و خیر بی بهره میگذارد.
اینک چند روایت به عنوان نمونه ذکر میشود :
①در حدیثی از امام رضا(علیه السلام) در تفسیر آیهی "فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ..."، آمده است:
نَتْرُکُهُمْ کَمَا تَرَکُوا الِاسْتِعْدَادَ لِلِقَاءِ یَوْمِهِمْ هَذَا أی فنجازیهم علی ذلک
یعنی آنان را ترک میکنیم؛ چون آنان قیامت و آمادگی برای آنروزها را رها کرده بودند، ما نیز در آنروز آنان را به حال خود رها میکنیم".
②امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: فَالْیَوْمَ نَنْسَاهُمْ کَمَا نَسُوا لِقَاءَ یَوْمِهِمْ هذَا أَیْ نَتْرُکُهُمْ فِی الْعَذَابِ کَمَا تَرَکُوا التَّأَهُّبَ وَ الْعَمَلَ لِلِقَاءِ هَذَا الْیَوْمِ
بعنی همانطورکه آن ها آمادگی برای این روز را رها کردند آن ها را در عذاب رها می کنیم.
③ امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:
یَعْنِی بِالنِّسْیَانِ أَنَّهُ لَمْ یُثِبْهُمْ کَمَا یُثِیبُ أَوْلِیَاءَهُ الَّذِینَ کَانُوا فِی دَارِ الدُّنْیَا
منظور از فراموشی این است که آنان را پاداش نداده، آنگونه که دوستان خود را پاداش داده است.
④ودر خصوص آیه قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى ،امام صادق علیه السلام میفرمایند:
الْآیَاتُ الْأَئِمَّهًُْ (فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی یَعْنِی تَرَکْتَهَا وَ کَذَلِکَ الْیَوْمَ تُتْرَکُ فِی النَّارِ کَمَا تَرَکْتَ الْأَئِمَّهًَْ (فَلَمْ تُطِعْ أَمْرَهُمْ وَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَهُم.
«آیات ائمّه هستند. فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی؛ یعنی همچنانکه آنها را رها کردی، امروز در آتش رها میشوی، چنانکه ائمّه (را رها کردی و امرشان را اطاعت نکردی و گفتارشان را نشنیدی.
#قرآن #توحید #احادیث_امام_رضا_علیه_السلام
#احادیث_امیرالمومنین_علیه_السلام
#احادیث_امام_صادق_علیه_السلام
#امامت #معاد
@soalvajavab
❓ پرسش شماره :۱۱
📝 موضوع : اعتقادی
🔖 عنوان : مکر خدا
🗣 پرسش :
خدای متعال در قرآن میفرماید:
«وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرین»
«آنان مکر کردند، و خدا هم مکر کرد، و خدا بهترین مکرکنندگان است»
آیا در این آیه خداوند با تفاخر از مکاری خود سخن نمیراند؟ مگر مکر چیز بدی نیست؟!
✍ پاسخ:
منظور از «مکر کنندگان» در آیهی مورد بحث، بنیاسرائیل هستند که علیه حضرت عیسى(علیه السلام) برای کشتن او توطئه کردند.
▪️برای روشن شدن معنای این آیه نخست باید دید منظور از «مکر الهى» چیست؟
«مکر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن میفهمیم تفاوت بسیار دارد؛ زیرا در فارسى امروز «مکر» به نقشههاى شیطانى و زیانبخش گفته میشود، در حالیکه در لغت عرب هر نوع چارهاندیشى را «مکر» میگویند: «المکر صرف الغیر عما یقصده» (مکر این است که کسى را از منظورش باز دارند).
اعم از اینکه منظورش خوب باشد یا بد باشد.
▪️بر این اساس، مکر در اصطلاح قرآن اختصاص به نقشههاى شیطانى و زیانبخش که در فارسى امروز استعمال میشود ندارد، بلکه هم در مورد نقشههاى زیانبخش، و هم چارهاندیشیهاى خوب به کار میرود. به همین دلیل در قرآن مجید گاهى «مکر» با کلمه «خیر» ذکر شده است، مانند: «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ»و گاهى با کلمهی «سیئ» آمده است، مانند: «اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه». (دورى آنان از راه؛ به جهت استکبار و بلندپروازى در زمین و نیز به علت مکر بدى که داشتند بود، و مکر بد جز به اهل مکر برنمیگردد).
▪️منظور آیهی مورد بحث که «مکر» را به خدا نسبت میدهد؛ این است که دشمنان «مسیح» با طرحهاى شیطانى خود میخواستند جلوی این دعوت الهى را بگیرند، اما خداوند براى حفظ جان پیامبر خود و پیشرفت آیینش تدبیر کرد و نقشههاى آنها نقش بر آب شد.
▪️در همین راستا از امام رضا(علیه السلام) در مورد انتساب «خدعه»، «استهزاء» و «مکر» به خدا -که در قرآن ذکر شده است - سؤال شد؛ آنحضرت فرمود:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْخَرُ وَ لَا یَسْتَهْزِئُ وَ لَا یَمْکُرُ وَ لَا یُخَادِعُ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یُجَازِیهِمْ جَزَاءَ السُّخْرِیَّهًِْ وَ جَزَاءَ الِاسْتِهْزَاءِ وَ جَزَاءَ الْمَکْرِ وَ الْخَدِیعَهًِْ
«خدای عزّ و جلّ نه استهزاء میکند نه خدعه و نه مکر، بلکه جزای استهزاء و مکر و خدعه را میدهد».
▪️پس مکر الهی مختص کسانی است که با خدا مکر و حیله میکنند و جزائی متناسب با عمل آنها است. این مکر درجاتی دارد که هیچکس نباید خود را از آن در امان ببیند؛چرا که نفس انسان بسیار فریبکار است.
▪️برای مثال انسان موقع انجام برخی اعمال دینی به خود مغرور میشود و خود را برتر از دیگران میداند و میخواهد این اعمال را دامی برای جذب کردن مردمان و صید آنان قرار دهد و با اینکار به خیال خود خدا را فریب میدهد و چون خدا او را به حال خود رها کند و با اسباب مختلفی مانع این فریبکاری نشود و این شخص را از خواب غفلت بیدار نکند در واقع جزای مکر او را با مکر داده است. بنابراین، مکر خدا مکری نیکو است؛ چرا که جزای مکر است، اما مکر انسان ریشه در پلیدی او دارد.
پس در واقع این مکرِ خود انسان است که بر سر او میشکند و همین معنای مکر الهی است.
▪️بنابر این، مکر همیشه و در همه جا بد نیست. هنگامى که این واژه در مورد خداوند به کار میرود به معناى خنثا کردن توطئههاى زیانبار است، و هنگامى که درباره مفسدان به کار میرود به معناى جلوگیرى از برنامههاى اصلاحى است.
#قرآن #توحید #نبوت
#احادیث_امام_رضا_علیه_السلام
❓ پرسش شماره : ۱۷
📝 موضوع : فقهی
🔖 عنوان : استفاده مردان از گوشواره
🗣 پرسش :
استفاده از گوشواره برای مردان چگونه است؟ اگر جائز نیست پس چرا در روایت آمده است که در گوش امام حسن و حسین علیهماالسلام هنگامی که نوزاد بودند گوشواره بوده است؟
✍ پاسخ:
قبل از پاسخ به سوال ،روایتی که در ضمن پرسش به آن اشاره شد را ذکر میکنیم:
مرحوم کلینی در کافی از حسين بن خالد نقل میکند که ایشان میگوید:
از امام رضا (عليه السلام) پرسيدم: شاد باش گفتن به خاطر فرزند، چه هنگامى است؟
امام رضا (عليه السلام) فرمود: «هنگامى كه حسن بن على (عليه السلام) متولّد شد، جبرئيل (عليه السلام) روز هفتم براى شاد باش گفتن به پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرود آمد و به او فرمان داد تا بر وى، نام و كنيه بگذارد و سرش را بتراشد و برايش عقيقه كند و گوشش را [براى گوشواره] سوراخ كند. براى تولّد حسين (عليه السلام) نيز همين گونه بود. جبرئيل (عليه السلام) روز هفتم نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرود آمد و ايشان را به همين كارها فرمان داد.حسن و حسين (عليهما السلام)] هر دو، در سمت چپ جلوى سرشان، زُلف داشتند و سوراخ گوش راست در نرمه گوش و سوراخ گوش چپ، در بالاى آن بود. پس گوشوارهاى كه عربْ" قُرْط" مىنامند، در گوش راست و گوشوارهاى كه" شَنْف" مىنامند، در گوش چپشان بود».
▪️حکم استفاده از گوشواره برای مردان:
استفاده مردان از گوشواره با سه شرط اشکال ندارد :
① از جنس طلا نباشد زیرا پوشیدن طلا به هر نحو (زینت و غیر زینت) برای مردان حرام است.
② از زینت هایی که مختص به زنان است نباشد.
لازم به ذکر است که اختصاص یا عدم اختصاص یک زینت خاص به مرد یا به زن به عرف و عادات رایج در هر محیط و اجتماع بستگی دارد زیرا ممکن است یک زینت در یک کشور یا در یک شهر یا در یک محیط خاص اختصاص به زنها داشته باشد ولی در جاهای دیگر اینطور نباشد و مرد و زن مشترکا از آن استفاده کنند.
③ باید جزء لباس شهرت حساب نشود.
بنابراین آنچه که در روایت فوق الذکر اشاره شده است-بر فرض صحت روایت-باید حمل بر آن شود که در آن زمان گوشواره نه جزء زینتهای مختص بانوان بوده است و نه جزء لباس شهرت به حساب می آمده است اما در زمان ما باید این دو نکته احراز شود .که برخی از مراجع مانند آیت الله مکارم تصریح میکنند که در عرف فعلی در مورد پسرها معمول نیست بنابر این انجام آن اشکال دارد.
#احکام #احادیث_امام_رضا_علیه_السلام
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
@soalvajavab
❓ پرسش شماره : ۱۸
📝 موضوع : اعتقادی
🔖 عنوان : معنای نور بودن خداوند
🗣 پرسش :
در قرآن آمده است: «خداوند نور آسمانها و زمین است». آیا منظور نور محسوس است؟ اگر نیست به چه معنا است؟
✍ پاسخ:
بدون شک، اینکه در قرآن از خداوند تعبیر به "نور" شده است منظور نور حسى نیست. نور محسوس، مخلوقى از مخلوقات خداوند است.
اما در عین حال اطلاق کلمه "نور" بر خداوند نیز صحیح است؛ زیرا که در قرآن و روایات، چنین اطلاقى صورت گرفته است ولى باید توجه داشت که اگر میگوییم "خدا نور است"، مقصود نور حسى و مادى نیست، بلکه باید بیان دیگری داشته باشیم:
① به این معنا است که ذات الهى، ذات پیدا و پیدا کننده است، روشن و روشن کننده است، پیدایی و روشنایی هر چیزی از پرتو ذات او است، ولى او خود پیدا و روشن است، چیزى او را پیدا و روشن نساخته است؛ از اینرو میتوانیم بگوییم: "خدا نور است".
برخی از مفسران قرآن چنین بیانی دارند که :
«چون وجود و هستى هر چیزى باعث ظهور آن چیز براى دیگران است، پس مصداق تام نور، همان وجود است، و از سوى دیگر؛ چون موجودات امکانى وجودشان به ایجاد حق تعالى است، پس خداوند متعال کاملترین مصداق نور است. او است که ظاهر بالذات و ظاهر کنندۀ ما سواى خویش است، و هر موجودى به وسیله او ظهور مییابد و موجود میشود. پس خداى سبحان نورى است که به وسیله او آسمانها و زمین ظهور یافتهاند».
از مطالب گذشته روشن شد که اگر میگوییم "خدا نور آسمانها و زمین" است، به این معنا است که خدا مُظْهِر و روشن کننده و پدید آورنده آسمانها و زمین است. و تعبیر به آسمانها و زمین به معناى تمام عالم هستى و همۀ مخلوقات علوى و سفلى و غیب و شهادت است.نه اینکه فقط منظور همین آسمان بالاى سر و زمین زیر پایمان باشد. پس معناى آیه این است: خداوند نور تمام جهان است.
و تعبیر به "نور" و نه "پدید آورنده"، براى متوجه نمودن به این مطلب است که همانطور که "نور" خودش ظاهر است و نیاز به ظاهر کننده ندارد، و مُظْهِر و روشنى بخش سایر اشیا است، خداوند متعال هم، نیاز به ظاهر کننده و پدید آورنده ندارد، و موجودى ظاهر و روشن و واضح و بدیهى است، و استدلال براى وجود او، نیاز به واسطه نیست و مظهر و پدید آورندۀ سایر موجودات جهان هستى است.
امام علی(علیه السلام) در دعاى کمیل میفرماید: "و بنور وجهک الذى اضاء له کل شیء"؛سوگند به نور چهرهات که همه چیز به آن روشن است.
اگر نور چهرۀ تو و ذات تو نباشد همه چیز تاریک است؛ یعنى هیچ چیز نیست و همه چیز در تاریکى عدم است. اگر نور ذات تو نباشد همۀ اشیا در تاریکى "نیستى" باقى خواهند ماند، نه اینکه اشیا در یک تاریکى نظیر تاریکى شب هستند. پس باید گفت: خداوند متعال نور محض است و در مقابل او هیچ چیز نور نیست و همه نورها در مقابل او "ظلمت" هستند؛ چون تنها وجودى که در ذات خود پیدا و پیدا کننده است فقط خدا است؛ سایر اشیا اگر پیدا و پیداکننده هستند در ذات خودشان تاریک هستند و خدا آنها را "پیدا" و "پیدا کننده" کرده است.
② یعنی هادی است برای اهل آسمانها و زمین
عبّاسبنهلال گوید: از امام رضا دربارهی آیه: اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، سؤال کردم و امام در جواب فرمود: «خداوند، هدایتکننده آسمانیان و زمینیان است»
#قرآن #توحید #دعا
#احادیث_امام_رضا_علیه_السلام
@soalvajavab