❓ پرسش شماره : ۴
📝 موضوع : امامت
🔖 عنوان : تناقض بین حالات مختلف امیرالمومنین علیه السلام در نماز
🗣 پرسش :
آیا بین حالتی که حضرت علی(علیه السلام) در نماز انگشترشان را به سائل دادند، با حالتی که تیر را از پایشان در آوردند و آنحضرت متوجه نشدند، تناقضی وجود ندارد؟
✍️ پاسخ :
قبل از پرداختن به پاسخ از شبهه ٰباید گفت که هدف برخی از کسانی که این شبهه را مطرح میکند تشکیک و زیرسوال بردن ماجرای خاتم بخشی امیرالمومنین علیه السلام است.
حال در صورت صحت سند روایتی که می گوید: در هنگام نماز تیر را از پای حضرت امیر(علیه السلام) بیرون کشیدند، چند نکته برای پاسخ از اشکال بیان میشود:
① پاسخ نقضی :
از مستشکل میپرسیم:مگر مأموم در نماز جماعت صداى مكبّر، يا امام را نمى شنود و از او تبعيّت نمى كند؟ اگر نمى شنود چگونه مى تواند به همراه او نماز را اقامه كند؟ و اگر مى شنود، پس در هيچ نماز جماعتى حضور قلب وجود ندارد.پس در قضیه بخشیدن خاتم به فقیر که امری عبادی است به طریق اولی اشکالی ندارد.
② در واقع اين خرده گيرى ها ايراد بر قرآن است ! چرا كه خداوند ماجرای خاتم بخشی را ستوده و ولايت مؤمنين را شايسته چنين كسى دانسته است و اگر اين عمل غفلت از خدا بود نبايد تمجيد مي شد.
③ مواردی شبیه این کار که عبادت به شمار می رود توسط پیامبر(صلوات الله علیه و آله) نیز در ضمن نماز صورت گرفته است؛ به عنوان مثال در مسند احمد از ابو هريره نقل شده است: ما با پيغمبر نماز عشاء مي خوانديم و وقتي كه پيغمبر به سجده مي رفت، امام حسن و امام حسين كه كوچك بودند بر پشت پيغمبر سوار مي شدند؛ «وقتي پيغمبر مي خواست بلند شود، با اين دو دست مباركش حسن و حسين را مي گرفت و آرام روی زمين مي گذاشت و وقتي كه پيغمبر به سجده مي آمد، آنها روي پيغمبر سوار مي شدند». توجه به حسنين و گرفتن آنها و آرام زمين گذاشتن، آيا طبق بیان مستشکل اين ها با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟!
④ شنیدن صدای سائل و کمک به او، پرداختن به امور غیر خدایی نیست. قلب پاک امام علی(علیه السلام) در برابر صدای سائلان حساس بود و به ندای آنان پاسخ می گفت.
به عبارت دیگر:کسى که این ایراد را مطرح مى کند از این نکته غفلت دارد که شنیدن صداى سائل و مظلوم و کمک به او، نوعی عبادت و در واقع توجّه به خدا است خصوصا وقتی در روایات از او به فرستاده خدا تعبیر شده است. همین لزوم اهتمام ویژه به نیازمندان باعث شد قلب امام على(علیه السلام) که در برابر صداى سائلان حسّاس بود به نداى آنها پاسخ دهد. او با این کار عبادتى را با عبادت دیگر آمیخت و در حال نماز زکات داد و هر دو براى خدا و در راه او بود.
اگر این عمل نشانة غفلت و دوری از یاد خدا بود، قرآن آن را به عنوان یک کار با ارزش تلقی نمی کرد. از این که قرآن به آن ارج نهاده، خود دلیل و گواه این مطلب است که پاسخ به ندای سائل در هنگام نماز، از بزرگ ترین عبادت ها است.
⑤ حالات پیامبران، امامان و اولیای خداوند در نماز همیشه به یک حال و به یک منوال نیست:
● گاهی حال متوسطی دارند و با حفظ حضور قلب، به عالم مظاهر مادی هم توجّه دارند و از آن ها غافل نیستند و اگر مسئله ای پیش آید، در صورت لزوم واکنش نشان می دهند که اعطای انگشتر به فقیر و مستمند توسّط امام علی(علیه السلام) در هنگام نماز یکی از نمونه های بارز همین حالت است. نظیر این حالت را از پیامبر گرامی اسلام(صلوات الله علیه و آله) و دیگر امامان اهل بیت(علیهم السلام) هم نقل کرده اند:
شیخ صدوق در علل الشرایع و علامة مجلسی در بحارالأانوار می نویسند: در یکی از روزها که پیامبر گرامی اسلامی(صلوات الله علیه و آله) به نماز اشتغال داشت و اصحاب هم به وی اقتدا کرده بودند، در هنگام نماز، کودکی شروع به گریستن نمود، حضرت نمازش را به سرعت به پایان رسانید، بعد از نماز علت این کار را از حضرت جویا شدند، فرمود: «أو ما سمعتم صراخ الصبی؛ آیا فریاد بچه را نشنیدید؟!» یعنی: من نماز را به سرعت به پایان رساندم تا این که مادر کودک هر چه زودتر به دادش برسد و او را ساکت نماید.
● گاهی هم غرق در عالم ملکوت می شوند و به جز ذات پاک کبریایی، چیزی نمی بینند و به آن چه در اطرافشان رخ می دهد، هیچ توجهی ندارند؛ حتی از بدن خود غافل می شوند. انگار که دستگاه حواس ظاهری آنان در هنگامة جذبة عشق ربانی، از فعالیت خویش باز می ماند و آن چه را مربوط به ابدانشان می شود، احساس نمی کنند. بیرون کشیدن تیر از پای امام علی(علیه السلام) در هنگامة نماز از این قبیل است.
#امامت #امیرالمومنین_علیه_السلام
#قرآن
@soalvajavab
❓ پرسش شماره : ۹
📝 موضوع : امامت
🔖 عنوان : عدم ذکر نام ائمه در قرآن
🗣 پرسش :
چرا نام امامان(علیه السلام) به طور صریح در قرآن نیامده است؟
✍ پاسخ:
در ابتدا باید به دو نکته توجه شود:
① نام امامان معصوم(علیهم السلام) به طور صریح در کلام پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) آمده است، مخصوصاً نام مبارک حضرت على(علیه السلام) که در چندین مورد، پیامبر اکرم بر جانشینى آنحضرت و ولایت ایشان، تصریح نمودهاند.احادیث پیامبر (صلوات الله علیه وآله) مربوط به خلافت و جانشینى حضرت على(علیه السلام) اکثرا متواترند و به این مطلب در بسیارى از کتب عامه و خاصه اشاره شده است.
② در قرآن مجید به ولایت امام على(علیه السلام)، اشاره شده است، هرچند که صریحا نام ایشان نیامده است.به عنوان نمونه، عموم مفسران، چه شیعه و چه سنى، اذعان دارند که آیه 55 سورهى مائده در شأن حضرت على(علیه السلام) نازل شده، و جز او مصداقى ندارد.
◻️ اما اینکه چرا نام ائمه(علیهم السلام) صریحا در قرآن ذکر نشده، چند دلیل میتواند داشته باشد:
① بناى قرآن بر این است که مسائل را به صورت کلى و به شکل اصل و قاعده بیان کند، نه اینکه جزئیات و ریز آنها را تشریح نماید، چنانکه در مورد بسیارى از اصول و فروع، اینگونه بوده است.
علت پرداختن قرآن به کلیات هم روشن است زیرا قرآن به عنوان پیام هدایت الهی برای همة انسان هاست، و همه زیرساخت های زندگی مادی و معنوی آدمی را در بر می گیرد و به همة قلمروهای زندگی مادی و معنوی، فردی، اجتماعی، اخلاقی، دنیوی و اخروی توجه کرده است. به طور طبیعی همة این مطالب را نمی توان در یک کتاب به طور تفصیلی بیان کرد.
② در مانند چنین مسئلهاى که احتمال مخالفت زیاد است، مصلحت در آن است که قرآن به صورت غیر صریح مطلب را بیان کند؛ زیرا احتمال دارد که دامنهی مخالفت با مسئلهی امامت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) تا خود قرآن مجید نیز کشیده شود و این مسلماً به صلاح مسلمانان نبوده و نیست.
پس میتوان گفت که نکتهی اصلى در عدم ذکر صریح نام ائمهی اطهار(علیهم السلام)، و یا لااقل نام امیرالمؤمنین(علیه السلام) صیانت قرآن از تحریف و کم و زیاد شدن بوده است.
③ ما وقتی به قرآن مراجعه می کنیم، می بینیم خداوند به دو طریق افراد را معرفی کرده است، گاهی افراد را به نام معرفی کرده، مانند«اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ...بعضی اوقات هم فرد مورد نظر را با اوصاف معرّفی کرده، مانند داستان حضرت سلیمان(علیه السلام)، که می فرماید:«قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب...»؛
چه بسا معرفی از طریق ذکر فضائل و خصوصیات، راه بهتری برای معرفی افراد باشد زیرا اسم افراد اختصاصی نیست و احتمال سوء استفاده از آن توسط دیگران می باشد«على» فقط نام حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نبوده، همانگونه که «ابوطالب» تنها کنیه پدر بزرگوارش نبوده است، بلکه نام و کنیه افراد متعدّدى در میان عرب «على» و «ابوطالب» بوده، بنابراین اگر نام «على» صریحاً در قرآن ذکر مى شد، شاید افرادی آن را بر «على» دیگرى تطبیق مى کردند» یا لااقل چنین احتمالی در اینصورت می رود و حال آنکه در روش دیگر چنین احتمالی نمی رود.
④ اگر قرار باشد ملاک ما در رد یا اثبات چیزی، ذکر یا عدم ذکر آن در قرآن باشد، باید بسیاری از معتقدات مسلم و قطعی میان تمام مسلمانان را کنار بگذاریم.
بسیاری از انبیاء نه نامی از آنها در قرآن آمده و نه یادی از آنها شده است ولی این دلیلی برای انکار آنها نمی شود.
⑤ چه بسا ذکر نام ائمه سبب میشد که آزمندان حکومت و ریاست به نسلکشی بپردازند، آنها برای اینکه از تولد آن امامان جلوگیری کنند، هیچ بعید نبود همچنانکه درباره حضرت موسی(علیه السلام) رخ داد به نسل کشی اهل بیت دست بزنند. لذا درباره حضرت مهدی(عج) هم که در احادیث تاکید به نسب و خاندان ایشان شده بود، می بینیم حساسیتهای فراوانی پدید آورد و خانه حضرت عسکری(علیه السلام) مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند».
⑥ برخی شاید فکر کنند که اگر نام ائمه(علیهم السلام) در قرآن ذکر می شد دیگر هیچ کس جرأت مخالفت با آن را نداشت و همه می پذیرفتند لذا باعث هدایت جامعه و جلوگیری از انحراف امت می شد. ولی ما معتقدیم که حتی اگر نام ائمه(علیهم السلام) هم در قرآن میآمد ، پیروان سقیفه حاضر نبودند بپذیرندمثلاخلیفه اول با آوردن حدیثی که تنها خود شاهد صدور آن از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بود، بر خلاف آیات صریح قرآن ارث بردن از پیامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پس گرفت.
#قرآن #امامت #نبوت #امیرالمومنین_علیه_السلام
@soalvajavab