eitaa logo
هر روز یک‌ پرسش و پاسخ
267 دنبال‌کننده
75 عکس
74 ویدیو
8 فایل
◻️کانال های دیگر بنده: @AmirGrali @mahezeyafat ◻️ آپارات: https://www.aparat.com/amirgarali
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش شماره : ۲۰ 🗣 پرسش : آیا حیوانات وحشی از همان بدء خلقت ،به شکل «وحشی» آفریده شده اند یا به مرور زمان و در پی اتفاقی وحشی شده اند؟ ✍ پاسخ: در روایتی از امام صادق علیه‌السلام چنین آمده است که با کشته شدن جناب هابیل ،حیوانات هم وحشی شده اند. حضرت چنین میفرمایند: «کَانَتِ الْوُحُوشُ وَ الطَّیْرُ وَ السِّبَاعُ وَ کُلُ شَیْءٍ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُخْتَلِطاً بَعْضُهُ بِبَعْضٍ فَلَمَّا قَتَلَ ابْنُ آدَمَ (علیه السلام) أَخَاهُ نَفَرَتْ وَ فَزِعَتْ فَذَهَبَ کُلُّ شَیْءٍ إِلَی شَکْلِهِ» قبل از کشته‌شدن هابیل بدست قابیل همه‌ی حیوانات وحشی و پرندگان و درندگان و سایر حیوانات به نحو مختلط با هم زندگی می‌کردند، امّا بعد از آن از یکدیگر رمیده و وحشت کردند و هریک به‌صورت نوعی جداگانه در آمد. @soalvajavab
پرسش شماره : ۳۳ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : انسان مرز بین حیوان و فرشته 🗣 پرسش : آیا انسان این توانایی را دارد که برتر از فرشتگان شود ؟ واز جانب دیگر آیا امکان دارد انسان در رذالت و پستی به حدی سقوط کند که از حیوان هم پست تر شود؟ ✍ پاسخ: امیرالمومنین علیه السلام در کلامی پرسش مذبور را پاسخ میدهند. آقا میفرمایند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ خداوند قرار داده براى ملائكه عقل را بدون شهوت (جنسى و غيره) و قرار داده براى حيوانات شهوت را بدون عقل، و قرار داده براى بنى آدم هم عقل و هم شهوت را، پس هر كه از بنى آدم عقلش غالب شود بر شهوتش از ملائكه بهتر و افضلست، و هر كسى شهوتش بر عقلش زيادتى كند از حيوانات پست تر و بدتر است. در این روایت حضرت علی علیه السلام مقایسه ی زیبایی فرموده است: فرشته، سراسر وجودش عقل است و حیوان سراسر وجودش شهوت می باشد. انسان آمیخته­ای از عقل و شهوت است، امّا انسانی که فقط در فکر خوراک، پوشاک، مسکن، ماشین و برآوردن خواهش­های نفسانی و... خود می­باشد در ردیف حیوان بلکه پست­تر و شرّ تر از حیوان است. درمقابل انسانی که دنبال عبادت و اطاعت پروردگار است، یعنی ازنیروی شهوت مال، مقام و... برای رسیدن به قرب و نزدیکی خداوند استفاده کرده و از هیچ کوششی فروگذار نمی کند و توان خود را در راه خداوند و خدمت به بندگان او صرف می نماید و تا بذل جان و خاندان خود جلو می­رود، چنین انسانی نه تنها از ملائکه بهتر، بالاتر و والاتر است، بلکه ملائکه خادم او هستند. بنابراین برتری افراد انسان بر افراد فرشتگان ـ همان‌طور که در حدیث بالا به آن اشاره شد ـ وابسته به عمل‌کرد افراد انسان دارد که اگر عقلشان بر شهوتشان پیروز شود، از فرشتگان برتر هستند، اگر شهوتشان بر عقلشان غلبه کند، از حیوانات پست‌تر و بدتر هستند. @soalvajavab @AmirGrali
⁉️ پرسش و پاسخ تصویری 💠 شماره :۱ ♻️ پرسش : این تصویر اشاره به کدام ماجرای اتفاق افتاده در زمان امام هادی علیه السلام است ؟ ➕اگر تصویر باز نشد از اینجا دانلود کنید . @soalvajavab @AmirGrali
پاسخ پرسش تصویری شماره۱ این تصویر اشاره به ماجرای «زينب كذّابه» دارد. 📖شرح ماجرا ؛ در زمان خلافت متوكل عباسي، زني پيدا شد كه ادّعا مي‏كرد زينب دختر فاطمه زهرا عليها السلام است. متوكل به او گفت: تو بسيار جواني، در حالي كه سال‏هاي بسياري از زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏گذرد؟ پاسخ داد: بله، رسول خدا صلي الله عليه و آله بر سرم دستي كشيد و از خداوند خواست هر چهل سال، دوباره جواني‏ام باز گردد كه اين امر هرگز بر مردم آشكار نشد و اينك نيازي مرا مجبور به اظهار آن كرد. متوكل همه بزرگان علوي و عباسي و قريش را فرا خواند و موضوع را بازگو كرد. برخي پذيرفتند و برخي تكذيب كردند و اظهار داشتند كه زينب عليها السلام درگذشته است. زن تكذيب مي‏كرد و مي‏گفت: اين‏ها دروغ مي‏گويند. اين موضوع بر مردم پوشيده بود و كسي از مرگ يا زندگي من آگاهي نداشته است. متوكل از حاضران خواست تا دليل قانع كننده‏اي براي اثبات ادعاي خود بياورند، ولي همه ساكت شدند و گفتند: ابن‌الرضا عليه السلام را احضار كنيد. شايد او دليلي بر ردّ ادعاي اين زن داشته باشد. امام هادي عليه السلام را فرا خواندند و ايشان را از جريان آگاه ساختند. امام عليه السلام فرمود: اين زن دروغ مي‏گويد، زينب عليها السلام وفات كرده است. من دليلي براي رد ادعاي او دارم. گفتند: دليل شما چيست؟ فرمود: گوشت فرزندان فاطمه عليها السلام بر درندگان حرام شده است. او را در قفس درندگان بيندازيد، اگر از اولاد فاطمه باشد، به او آسيبي نمي‏رسد. به زن رو كردند و گفتند: نظر تو چيست؟ زن دروغ‏گو گفت: او مي‏خواهد با اين وسيله مرا از بين ببرد. امام فرمود: اين‏جا جماعتي از فرزندان حسين عليه السلام هستند. هر كدام را كه مي‏خواهيد بيازماييد. در اين لحظه همه ترسيدند و رنگ از رخسارها پريد و هيچ‌كس حاضر به انجام دادن چنين كاري نشد. متوكل در اين هنگام، موقعيت را بسيار مناسب ديد خود امام را داخل قفس بفرستد تا با اين كار هم ايشان را با (توجيه خودش) به قتل برساند و هم كذب مدعاي ايشان را به همگان بنماياند. بنابراين، به امام رو كرد و گفت: اي اباالحسن، چرا خود اين كار را نمي‏كني؟ امام فرمود: انتخاب با توست. گفت: پس خودت انجام بده. حضرت بي‌درنگ از جاي خود برخاست و داخل قفس درندگان گرسنه شد كه شش شير بزرگ در آن بود. امام بي‌هيچ‌گونه پروايي ميان قفس نشست. شيرها دور امام را گرفتند و زانو زدند و سرهايشان را به دست امام ماليدند. امام با آرامش، آن حيوانات را نوازش كرد و با اشاره‏اي به آنها فهماند كه در گوشه‏اي از قفس كنار هم بايستند. وزير متوكل گفت: اين تصميم اصلاً درست نبود (و موجب فضاحت ما شد). زود بگو او بيرون بيايد پيش از اينكه اين خبر انتشار يابد. متوكل گفت: اي اباالحسن، ما قصد بدي در مورد تو نداشتيم. فقط مي‏خواستيم به آنچه گفت، يقين كنيم. حال مي‏خواهيم كه بيرون بيايد. امام از جاي برخاست و به سمت نردبان آمد؛ شيرها دوباره گرد حضرت را گرفتند و خود را به پاي امام مي‏ماليدند. امام با دست به آنها اشاره كرد كه دور شوند. همگي باز گشتند، امام بيرون آمد و فرمود: هركس گمان مي‏كند كه فرزند فاطمه است ميان شيرها برود. متوكل كه سخت احساس رسوايي مي‏كرد، زن را مجبور كرد كه ميان قفس برود. زن فرياد مي‏زد: به خدا سوگند، دروغ گفتم. من دختر فلاني هستم و مشكلات زندگي مرا به اين كار واداشت. متوكل كه گمان مي‏كرد آن زن بايد تاوان اين رسوايي را بدهد، دستور داد او را ميان قفس شيرها بيندازند. ولي در اين هنگام، مادر متوكل ميانجي شد و نگذاشت كه با او چنين كنند. 📚بحارالانوار، ج50، ص149 @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۸ 📝 موضوع : امامت 🔖 عنوان : ۸ نفری که با سوسمار محشور خواهند شد! 🗣 پرسش : داستان ۸ نفری که با سوسمار محشور خواهند شدچیست؟ و علت این قضیه چیست ؟ ✍ پاسخ: اسحاق بن حسّان، با اسناد خود از أصْبَغ بن نُباته روايت كرده است كه اميرالمؤمنين علَيه السَّلام به ما امر فرمود كه از كوفه به مدائن برويم. روز يكشنبه ما به راه افتاديم. در ميان راه از ميان ما عَمْرو بن حَريث و أشعث بن قيس و جَرير بن عبد الله بَجَلى با پنج نفر ديگر جدا شدند و به سوئى رفتند كه در حيرة بود. و به آن خَورنق و سَدير مى‌گفتند. و به ما گفتند: چون روز جمعه فرا رسد ما به مدائن به على مى‌رسيم و قبل از آنكه مردم براى نماز جمعه مجتمع گردند مى‌آئيم تا نماز را با على بخوانيم. آن هشت نفر در خورنق و يا سدير در وقت ظهر كه نشسته بودند مشغول نهار خوردن بودند يك ضبّ (سوسمار) از جلوى آنها گذشت. آن را صيد كردند. عَمرو بن حريث دست سوسمار را باز كرد و به همراهان خود گفت: با اين سوسمار بيعت كنيد، اين اميرالمؤمنين شماست. آن هشت نفر با آن سوسمار بيعت كردند و سپس آن را رها كردند و خودشان از آنجا به مدائن كوچ كردند و گفتند: على بن ابى‌طالب چنين مى‌پندارد كه از علم غيب اطلاع دارد. ما اينك او را از امارت مؤمنان خلع كرديم و به جاى او با سوسمارى بيعت كرديم. حركت كردند تا روز جمعه به مدائن رسيدند و داخل مسجد شدند در هنگامى كه اميرالمؤمنين عَليه السَّلام بر بالاى منبر خطبه مى‌خواند و فرمود: رسول خدا صَلَّى الله علَيه و آله براى من احاديث بسيارى را سرّاً گفته است كه در هر حديثى از آن احاديث درى است كه از آن يك در هزار درِ ديگر گشوده مى‌شود. خداوند تعالى در كتاب عزيز خود مى‌گويد: يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنٰاسٍ بِإِمٰامِهِمْ «روز قيامت روزى است كه ما در آن روز، هر دسته و جمعيتى از مردم را با امام خودشان مى‌خوانيم». و من به خداوند قسم مى‌خورم كه در روز قيامت هشت نفر از اين امّت محشور مى‌شوند كه امام آنها ضَبّ (سوسمار) است، و اگر بخواهم نام آنها را ببرم مى‌برم. در اين حال رنگ از چهره‌هايشان پريد و بندبند آنها لرزيدن گرفت و عَمرو بن حريث مانند شاخۀ سَعَف (برگ درخت خرما) تكان مى‌خورد از شدّت ترس و دهشت. إِسْحَاقُ بْنُ حَسَّانَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْأَصْبَغِ قَالَ: أَمَرَنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالْمَسِيرِ مِنَ اَلْكُوفَةِ إِلَى اَلْمَدَائِنِ فَسِرْنَا يَوْمَ اَلْأَحَدِ وَ تَخَلَّفَ عَنَّا عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ وَ اَلْأَشْعَثُ بْنُ قَيْسٍ وَ جَرِيرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَجَلِيُّ مَعَ خَمْسَةِ نَفَرٍ فَخَرَجُوا إِلَى مَكَانٍ بِالْحِيرَةِ يُقَالُ لَهُ اَلْخَوَرْنَقُ وَ اَلسَّدِيرُ وَ قَالُوا إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْجُمُعَةِ لَحِقْنَا عَلِيّاً قَبْلَ أَنْ يُجَمِّعَ اَلنَّاسَ فَصَلَّيْنَا مَعَهُ فَبَيْنَا هُمْ جُلُوسٌ وَ هُمْ يَتَغَدَّوْنَ إِذْ خَرَجَ عَلَيْهِمْ ضَبٌّ فَاصْطَادُوهُ فَأَخَذَهُ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ فَبَسَطَ كَفَّهُ فَقَالَ بَايِعُوا هَذَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَبَايَعَهُ اَلثَّمَانِيَةُ ثُمَّ أَفْلَتُوهُ وَ اِرْتَحَلُوا وَ قَالُوا إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْلَمُ اَلْغَيْبَ فَقَدْ خَلَعْنَاهُ وَ بَايَعْنَا مَكَانَهُ ضَبّاً فَقَدِمُوا اَلْمَدَائِنَ يَوْمَ اَلْجُمُعَةِ فَدَخَلُوا اَلْمَسْجِدَ وَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَخْطُبُ عَلَى اَلْمِنْبَرِ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَسَرَّ إِلَيَّ حَدِيثاً كَثِيراً فِي كُلِّ حَدِيثٍ بَابٌ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ اَلْعَزِيزِ يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنٰاسٍ بِإِمٰامِهِمْ وَ أَنَا أُقْسِمُ بِاللَّهِ لَيُبْعَثَنَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ ثَمَانِيَةُ نَفَرٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ إِمَامُهُمْ ضَبٌّ وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّيَهُمْ لَفَعَلْتُ فَتَغَيَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ اِرْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ كَانَ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ يَنْتَفِضُ كَمَا تَنْتَفِضُ اَلسَّعَفَةُ جُبْناً وَ فَرَقاً 📚المناقب ج ۲، ص ۲۶۱ @soalvajavab @AmirGrali
⁉️ پرسش و پاسخ تصویری 💠 شماره : ۳ ♻️ پرسش : تصویر دو شیر بالای ایوان نقاره خانه حرم امام رضا علیه السلام اشاره به کدام ماجرای اتفاق افتاده در زمان ائمه علیهم السلام دارد؟ ✍ پاسخ: در این صحنه مردی با ریش و سیبیلی بلند، سری تراشیده و لباس سفید بر زمین افتاده و دو شیر بر او مسلط شده‌اند. یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد را می‌درد. چشمان و دهان مرد از وحشت باز مانده است.  📖 شرح ماجرا : پس از معجزه نماز باران توسط امام رضا(علیه السلام)سرزمین مرو از خشکسالی نجات یافت،حسودان و کج اندیشان دربار مامون دست از بدگویی از آن حضرت برنداشته و معجزه نماز باران را امری طبیعی جلوه دادند. یکی از سخن چینان دربار حمید بن مهران نام داشت که در مجلسی در میان وزرا و بزرگان حکومت با زیر سوال بردن علم حضرت از ایشان درخواست کرد اگر راست می گویی همچون ابراهیم (عليه السلام) که پرندگان را زنده کرد نقش دو شیر روی پرده را تبدیل به شیران واقعی کن و بر من مسلط گردان تا همگان کرامت واقعی شما را دیده و تصدیق نمایند. در این لحظه به فرمان امام رضا (عليه السلام) آن دو شیر از نقش تصویر خود خارج شده و حمید بن مهران را دریده و بلعیدند و سپس به فرمان حضرت دوباره تبدیل به نقش روی پرده گشتند که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است. مأمون در این ماجرا بیهوش شد. 📚 عیون اخبار الرضاجلد ۲ صفحه ۱۶۲ ➕اگر تصویر باز نشد از اینجا دانلود کنید. 👈 این راهم ببینید : نقاشی«شیران پرده» اثر استاد حسن روح الامین @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۵۸ 📝 موضوع : نبوت 🔖 عنوان : سوال حضرت سلیمان از مورچه 🗣 پرسش : حضرت سلیمان درباره «دستوری که آن مورچه به سایر مورچه ها داد » چه سوالی از مورچه پرسید؟ ✍ پاسخ: امام صادق علیه السلام میفرمایند: هنگامى كه سركردۀ مورچگان از آنان خواست كه به لانه‌هاى خود بروند باد سخن او را به گوش سليمان رساند. سليمان دستور داد كه آن مورچه را آوردند. آنگاه از او پرسيد: تو كه مى‌دانى ما بر كسى ستم روا نمى‌داريم، پس چرا به مورچگان گفتى كه به لانه‌هاى خود بروند؟ مورچه گفت: ترسيدم كه آراستگى ظاهرى تو را ببينند و از ياد خدا غفلت ورزند. عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها قَالَ لَمَّا قَالَتِ النَّمْلَةُ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا یَحْطِمَنَّكُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ حَمَلَتِ الرِّیحُ صَوْتَ النَّمْلَةِ إِلَی سُلَیْمَانَ وَ هُوَ مَارٌّ فِی الْهَوَاءِ وَ الرِّیحُ قَدْ حَمَلَتْهُ فَوَقَفَ وَ قَالَ عَلَیَّ بِالنَّمْلَةِ فَلَمَّا أُتِیَ بِهَا قَالَ سُلَیْمَانُ یَا أَیَّتُهَا النَّمْلَةُ أَ مَا عَلِمْتِ أَنِّی نَبِیُّ اللَّهِ وَ أَنِّی لَا أَظْلِمُ أَحَداً قَالَتِ النَّمْلَةُ بَلَی قَالَ سُلَیْمَانُ فَلِمَ حَذَّرْتِنِیهِمْ ظُلْمِی وَ قُلْتِ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ قَالَتِ النَّمْلَةُ خَشِیتُ أَنْ یَنْظُرُوا إِلَی زِینَتِكَ فَیَفْتَتِنُوا بِهَا فَیَبْعُدُوا عَنِ اللَّهِ تَعَالَی ذِكْرُهُ 📚بحار الأنوار ج ۱۴، ص ۹۲ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره :۵۹ 📝 موضوع : تشبیه 🔖 عنوان : تشبیه شیعیان به زنبور عسل 🗣 پرسش : وجه تشبیه شیعیان به زنبور عسل چیست؟ ✍ پاسخ: در همان روایتی که چنین تشبیهی صورت گرفته است وجه شبه ذکر شده است. امیر المومنین علیه السلام میفرمایند: إِنَّمَا مَثَلُ شِیعَتِنَا مَثَلُ النَّحْلِ فِی الطَّیْرِ لَیْسَ شَیْ ءٌ مِنَ الطَّیْرِ إِلَّا وَ هُوَ یَسْتَضْعِفُهَا وَ لَوْ أَنَّ الطَّیْرَ تَعْلَمُ مَا فِی أَجْوَافِهَا مِنَ الْبَرَكَةِ لَمْ تَفْعَلْ بِهَا ذَلِكَ مَثل شیعیان ما همچون زنبورعسل در میان پرندگان است، هیچ پرنده ای نیست مگر آن که او را حقیر می‌شمارد؛ اما اگر پرندگان می‌دانستند که چه برکاتی در شکم او نهفته است با او چنین رفتار نمی کردند. 📚بِحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۷۵ ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۶۵ 📝 موضوع : تشبیه 🔖 عنوان : تشبیه مومن به زنبور عسل 🗣 پرسش : آیا مومن به زنبور عسل تشبیه شده است ؟ وجه شبه چیست؟ ✍ پاسخ: پیامبر اکرم (علیه و آله السلام)در روایتی که علامه مجلسی آن را در بحار ذکر میکند میفرمایند: «إِنَّ مَثَلَ الْمُؤْمِنِ كَمَثَلِ النَّحْلَةِ إِنْ صَاحَبْتَهُ نَفَعَكَ وَ إِنْ شَاوَرْتَهُ نَفَعَكَ وَ إِنْ جَالَسْتَهُ نَفَعَكَ وَ كُلُّ شَأْنِهِ مَنَافِعُ وَ كَذَلِكَ النَّحْلَةُ كُلُّ شَأْنِهَا مَنَافِعُ» «مؤمن همچون زنبور عسل است (سرتاپا مفيد است) اگر با او رفيق بشوى به تو سود مى‌رساند و اگر مشورت كنى به تو منفعت مى‌بخشد و اگر با او هم‌نشين گردى براى تو سودمند است و همه كار او منفعت است، همان‌گونه كه زنبور عسل همه چيزش داراى منفعت است» 📓بحار الأنوار ج ۶۱، ص ۲۳۸ 👈 این را هم ببینید: تشبیه شیعیان به زنبور عسل ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ 💐 در این کانال ، هر روز یک پرسش و پاسخ تقدیم میشود. ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۶۹ 📝 موضوع : نبوت 🔖 عنوان : دو سوال مورچه از حضرت سلیمان 🗣 پرسش : در داستان حضرت سلیمان و مورچه ،آن مورچه چه سوالاتی از حضرت سلیمان کرد؟ ✍ پاسخ: امام صادق علیه السلام میفرمایند: مورچه از حضرت سليمان [ دو ] سوال کرد: ❶ چرا با آنكه پدرت از تو والاتر و بزرگتر است ولى نام تو يك حرف بيشتر از نام پدرت است‌؟ سليمان از پاسخ درماند. آنگاه مورچه گفت: نام پدرت داود این بود :« دَاوَی جُرْحَهُ بِوُدٍّ » یعنی زخم دلش را با دوستى خدا درمان مى‌كرد و اين فضيلت داود بر توست. اميدوارم كه همچو او گردى. ❷ آنگاه مورچه دوباره پرسيد: آيا مى‌دانى كه چرا از ميان آفريدگان الهى، «باد« به تسخير تو درآمد؟ سليمان از پاسخ درماند. آنگاه مورچه گفت: باد فناپذير است. آن را به تسخير تو درآوردند تا بدانى كه تو خود نيز فناپذيرى. آنگاه لبخندى بر لب‌هاى سليمان نقش بست. ثُمَّ قَالَتِ النَّمْلَةُ أَنْتَ أَكْبَرُ أَمْ أَبُوكَ دَاوُدُ قَالَ سُلَیْمَانُ علیه السلام بَلْ أَبِی دَاوُدُ قَالَتِ النَّمْلَةُ فَلِمَ زِیدَ فِی حُرُوفِ اسْمِكَ حَرْفٌ عَلَی حُرُوفِ اسْمِ أَبِیكَ دَاوُدَ قَالَ سُلَیْمَانُ مَا لِی بِهَذَا عِلْمٌ قَالَتِ النَّمْلَةُ لِأَنَّ أَبَاكَ دَاوُدَ دَاوَی جُرْحَهُ بِوُدٍّ فَسُمِّیَ دَاوُدَ وَ أَنْتَ یَا سُلَیْمَانُ أَرْجُو أَنْ تَلْحَقَ بِأَبِیكَ ثُمَّ قَالَتِ النَّمْلَةُ هَلْ تَدْرِی لِمَ سُخِّرَتْ لَكَ الرِّیحُ مِنْ بَیْنِ سَائِرِ الْمَمْلَكَةِ قَالَ سُلَیْمَانُ مَا لِی بِهَذَا عِلْمٌ قَالَتِ النَّمْلَةُ یَعْنِی عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ لَوْ سَخَّرْتُ لَكَ جَمِیعَ الْمَمْلَكَةِ كَمَا سَخَّرْتُ لَكَ هَذِهِ الرِّیحَ لَكَانَ زَوَالُهَا مِنْ یَدِكَ كَزَوَالِ الرِّیحِ فَحِینَئِذٍ تَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها 📚بحار الأنوار ج ۱۴، ص ۹۲ ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۸۲ 📝 موضوع : نبوت 🔖 عنوان : دعای مستجاب مورچه 🗣 پرسش : ماجرای دعای باران مورچه که مستجاب شد چیست؟ ✍ پاسخ: مرحوم کلینی روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: در زمان حضرت سليمان بن داود مردم به خشكسالى سختى گرفتارآمدند.پس به خدمت آن حضرت رسيدند و از قحطى ناليدند و از او خواستند كه از خداى تعالى براى ايشان باران طلبد.حضرت سليمان عليه السّلام فرمود:چون نماز صبح را به جاى آورم به طلب باران بيرون خواهم شد. چون نماز صبح را به جاى آورد به طلب باران بيرون شد و همۀ مردم همراه او رفتند. قدرى كه راه پيمود مورى را ديد كه دستها را به آسمان بلند كرده و پاهاى خود را بر زمين نهاده مى‌گويد:«اللَّهُمَّ إِنَّا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِكَ وَ لَا غِنَی بِنَا عَنْ رِزْقِكَ فَلَا تُهْلِكْنَا بِذُنُوبِ بَنِی آدَمَ»بار خدايا!ما نيز آفريده‌اى از آفريدگان تو هستيم و از روزى تو بى‌نياز نيستيم پس ما را به سبب گناهان فرزندان آدم هلاك مكن.حضرت سليمان عليه السّلام به مردم فرمود:بازگرديد كه در پرتو وجود ديگرى باران بهرۀ شما خواهد شد.امام عليه السّلام فرمود:در آن سال بارانى براى ايشان باريدن گرفت كه مانند نداشت. إِنَّ النَّاسَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ شَدِیدٌ عَلَی عَهْدِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام فَشَكَوْا ذَلِكَ إِلَیْهِ وَ طَلَبُوا إِلَیْهِ أَنْ یَسْتَسْقِیَ لَهُمْ قَالَ فَقَالَ لَهُمْ إِذَا صَلَّیْتُ الْغَدَاةَ مَضَیْتُ فَلَمَّا صَلَّی الْغَدَاةَ مَضَی وَ مَضَوْا فَلَمَّا أَنْ كَانَ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ إِذَا هُوَ بِنَمْلَةٍ رَافِعَةٍ یَدَهَا إِلَی السَّمَاءِ وَاضِعَةٍ قَدَمَیْهَا عَلَی الْأَرْضِ وَ هِیَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِكَ وَ لَا غِنَی بِنَا عَنْ رِزْقِكَ فَلَا تُهْلِكْنَا بِذُنُوبِ بَنِی آدَمَ قَالَ فَقَالَ سُلَیْمَانُ علیه السلام ارْجِعُوا فَقَدْ سُقِیتُمْ بِغَیْرِكُمْ فَسُقُوا فِی ذَلِكَ الْعَامِ وَ لَمْ یُسْقَوْا مِثْلَهُ قَطُّ 📓کافی جلد ۸ صفحه ۲۴۶ ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۱۳۰ 📝 موضوع : معاد 🔖 عنوان : نوشته های روی درب ششم بهشت 🗣 پرسش : روی درب ششم بهشت چه عباراتی نوشته شده است ؟ ✍ پاسخ: پیامبر( علیه و آله السلام) در شب معراج دیدند که : روی درب ششم بهشت این عبارات نوشته شده است : ❶ لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ❷ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ❸ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ ❹ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَكُونَ قَبْرُهُ وَسِیعاً فَسِیحاً فَلْیَبْنِ الْمَسَاجِدَ وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا تَأْكُلَهُ الدِّیدَانُ تَحْتَ الْأَرْضِ فَلْیَسْكُنِ الْمَسَاجِدَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَكُونَ طَرِیّاً مُطِرّاً لَا یَبْلَی فَلْیَكْنُسِ الْمَسَاجِدَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرَی مَوْضِعَهُ فِی الْجَنَّةِ فَلْیَكْسُ الْمَسَاجِدَ بِالْبُسُطِ 📝 ترجمه عبارت چهارم؛ ✓ هرکس بخواهد قبرش وسیع و فراخ باشد باید مسجد بسازد. ✓ هرکس بخواهد که کِرم‌ها در زیر زمین [جسد] او را نخورند باید در مساجد مأوا گزیند. ✓ هرکس بخواهد جسدش [در قبر] برای‌همیشه تازه و باطراوت باشد و نپوسد باید مساجد را جارو نماید. ✓ هرکس بخواهد جایگاهش در بهشت را ببیند باید مساجد را با فرش‌ها بپوشاند. 📚 بحارالانوار جلد8 صفحه 143 👈 این موارد را هم ببینید: ▫️نوشته های روی درب اول بهشت ▫️نوشته های روی درب دوم بهشت ▫️نوشته های روی درب سوم بهشت ▫️نوشته های روی درب چهارم بهشت ▫️نوشته های روی درب پنجم بهشت ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ @soalvajavab @AmirGrali
❓ پرسش شماره : ۱۳۷ 🔖 عنوان : روح القدس و امام زمان علیه السلام 🗣 پرسش : ماجرای پرنده ای که امام زمان علیه السلام را در هنگام تولد به آسمان برد چیست ؟ ✍ پاسخ: هنگامی که امام زمان علیه السلام به دنیا آمد ..امام عسکری علیه السلام به جناب حکیمه فرمود : یَا عَمَّةِ تَنَاوَلِیهِ فَهَاتِیهِ فَتَنَاوَلْتُهُ وَ أَتَیْتُ بِهِ نَحْوَهُ فَلَمَّا مَثُلْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِیهِ وَ هُوَ عَلَی یَدَیَّ سَلَّمَ عَلَی أَبِیهِ فَتَنَاوَلَهُ الْحَسَنُ علیه السلام وَ الطَّیْرُ تُرَفْرِفُ عَلَی رَأْسِهِ عمه جان او را بياور،او را برگرفتم نزد او آوردم و چون سر دست خود او را برابر پدرش نگهداشتم بر پدر سلام كرد امام حسن او را از من گرفت و زبان خود را در دهان او گذاشت و از آن نوشيد و فرمود او را نزد مادرش ببر تا شيرش بدهد و بمنش برگردان او را بمادرش دادم شيرش داد و برش گردانيدم نزد ابى محمد و مرغانى بالاى سرش در طيران بودند فَصَاحَ بِطَیْرٍ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ احْمِلْهُ وَ احْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَیْنَا فِی كُلِّ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَتَنَاوَلَهُ الطَّائِرُ وَ طَارَ بِهِ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ أَتْبَعَهُ سَائِرُ الطَّیْرِ فَسَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ یَقُولُ أَسْتَوْدِعُكَ الَّذِی اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَی به‌يكى از آنها را فرياد زد و فرمود او را بگير و نگهدار و در هر چهل روز يك بار بما برگردان آن مرغ او را گرفت و بآسمان پرواز كرد و مرغان ديگر دنبال او رفتند و شنيدم ابى محمد مى‌فرمود من تو را امانت سپردم بدان كه مادر موسى امين خود كرد فَبَكَتْ نَرْجِسُ فَقَالَ لَهَا اسْكُتِی فَإِنَّ الرَّضَاعَ مُحَرَّمٌ عَلَیْهِ إِلَّا مِنْ ثَدْیِكِ وَ سَیُعَادُ إِلَیْكِ كَمَا رُدَّ مُوسَی إِلَی أُمِّهِ وَ ذَلِكِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ كَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ نرجس گريست فرمود ساكت باش شير خوردن از غير پستان تو بر او قدغن است و بزودى نزد تو برگردد چنانچه موسى بمادرش برگشت و اين گفتار خداى عز و جل است او را بمادرش برگردانيديم تا چشمش روشن شود و اندوه نخورد. قَالَتْ حَكِیمَةُ فَقُلْتُ مَا هَذَا الطَّائِرُ قَالَ هَذَا رُوحُ الْقُدُسِ الْمُوَكَّلُ بِالْأَئِمَّةِ علیهم السلام یُوَفِّقُهُمْ وَ یُسَدِّدُهُمْ وَ یُرَبِّیهِمْ بِالْعِلْمِ حكيمه گويد گفتم اين مرغ چه بود؟فرمود روح القدس است كه موكل امامان عليه السلام است آنها را موفق و مسدد ميدارد و دانش بآنها مى‌آموزد. ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ @soalvajavab @AmirGrali
عقرب جهنمی.mp3
3.98M
🎧 پرسش و پاسخ صوتی 🖇 شماره : ۳ 📖 پرسش : ماجرای عقرب جهنم چیست؟ 🎙پاسخ را از زبان مرحوم آقای مجتهدی تهرانی بشنوید. ➕اگر فایل باز نشد از اینجا دانلود کنید @soalvajavab @AmirGrali