ای اجل روز فراق آمد و دلسوزی نیست
من اگر کُشتنی ام بهتر از این روزی نیست
#اشعار_عاشقانه
@sobhan_man
هدایت شده از منتظر
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید که اندوه بشر بسیار است
ساقههای مژهام از وزش آه نسوخت
شُکر! در جنگل ما هیزم تَر بسیار است
سفرهدار توام ای عشق بفرما بنشین
نان ِجو ، زخم و نمک ، خون ِجگر بسیار است
هر کجا مینگرم مجلس سهرابکُشی است
آه از این خاک ، بر آن نعش پسر بسیار است
پشت لبخند من آیا و چرایی نرسید
پشت دلتنگیام اما و اگر بسیار است
اشک ، آبادی چشم است بر آن شاکر باش
هرکجا جوی روانی است کپر بسیار است
سالها رفت و نشد موی تو را شانه کنم
چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است
حامد عسکری