eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شهید شادکار: در میان خمپاره ها خود را در بهشت احساس می کنم 🔹️ محمدسعید شادکار بیست و هشتم دی ماه ۱۳۳۵ در تهران به دنیا آمد. ◇ پس از پیروزی انقلاب به کمیته انقلاب اسلامی رفت و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این نهاد مردمی پیوست. ◇ به هنگام آغاز بلوای گروهک‌ها در کردستان به آن منطقه عزیمت کرد و با شروع جنگ به خرمشهر رفت. ◇ در روز پنج‌شنبه ۸ مرداد ماه سال ۱۳۶۰ شهید شادکار به اتفاق جمعی از همرزمانش جهت خنثی کردن یکی از لانه‌های فساد تیمی منافقین در خیابان سمیه با منافقین درگیر و محمدسعید شادکار در این درگیری در ۲۵ سالگی به شهادت رسید. ◇ پیکر مطهر او را که نشان از اصابت گلوله در سینه داشت در بهشت زهرا(س) قطعه ۲۴ به خاک سپردند. 🔻 بخشی ا وصیت‌نامه‌ شهید والامقام : ◇ پروردگارا زمان مرگ مرا برایم شهادت قرار بده. همیشه بعد از نماز دعا می‌کنم که پروردگارا الها، مارا آمرزیده از این دنیا ببر. ◇ با وجود خمپاره‌ها و آرپی‌چی‌ها و رگبار مسلسل دشمن حس می‌کنم که در بهشت هستم و خیالم از این دنیای پوسیده پر از فساد راحت است. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «أینَ عمار..؟!» ۲۰ سال قبل گفت تهاجم فرهنگی کی فهمید؟! بعدش گفت شبیخون فرهنگی کی فهمید؟! بعدش گفت قتل عام فرهنگی کی فهمید؟! بعدش گفت ناتوی فرهنگی کی فهمید؟! گفت خرمشهرها در پیش است کی فهمید؟! ◇ شعار می دهیم که ما اهل کوفه نیستیم... ولی.... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ستاره‌‌های دیار سربداران 📌 روایت یک خبرنگار از دیدار اعضای ستاد مرکزی کنگره‌ ملی شهدای سبزوار و نیشابور با رهبر انقلاب 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلمی کمتر دیده شده از دردها و گریه‌های شهید آوینی در پشت پرده برنامه «روایت فتح» در یادمان راهیان نور 🔹 شهید آوینی: بايد اهل باشد و اين درد نه تنها سرچشمه زيبایی و صفای هنری، بلکه معيار است. ◇ «آدم بی درد هنرمند نيست که هيچ، اصلاً انسان نيست.» (مقاله جنگ در آینه نقاشی متعهد) ◇ به راستی، آیا بعضی از به ظاهر هنرمندان ما اهل درداند؟ آیا اصلا می شود آن‌ها را هنرمند نامید؟ انسان چطور؟ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 اشاره اخیر رهبر انقلاب به شهید حمیدرضا الداغی که شهادتش افکار عمومی کشور را تکان داد 🎥 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
″حسین‌حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست″ ◇ لحظاتی از سینه زنی رهبر انقلاب در دیدار اخیر کنگره شهدای سبزوار و نیشابور♥️ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌📌 شهیدی که وصیت نامه اش مکرر از سوی رهبری خوانده میشود 🔹️ "معشوق خدا" وصیت‌نامۀ معشوقانۀ! شهید ناصرالدین باغانی که مقام معظم رهبری می‌فرماید: من مکرّر دست‌نوشته‌های این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام. ◇ بخش هایی از وصیت نامه شهید باغانی: سخنم را درباره ی عشق آغاز می کنم. ما را به جرم عشق مواخذه می کنند. گویا نمی دانند که عشق گناه ما نیست. اما کدام عشق؟ ◇ اما شهادت چیست؟ شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنان که در زندان تن اسیرید به تفسیر شهادت نیندیشید که از درک قصه ی شهادت عاجزید. فقط شهید می تواند شهادت را درک کند. شهید کسی نیست که ناگهان در خون بغلتد و نام شهید را بر خود بگیرد. شهید در آن دنیا قبل از این که در خون بتپد شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید بعد از وصلشان نیز هرگز نمی توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند. اگر شهید باشید شهید را می شناسید وگرنه آیینه ی زنگار گرفته چیزی را منعکس نمی کند که نمی کند. برخیزید و... فکری به حال خود کنید... 🔻 شهید باغانی ، آقازاده بود و پدرش نماینده مجلس شد و ناصر هم در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پذیرفته شد. ◇ جبهه را به دانشگاه ترجیح داد و گفت: من دانشگاه امام صادق را به دانشگاه امام حسین تبدیل کردم و مدرک قبولی را از دستان آقا اباعبدالله گرفتم. ◇ از عملیات بدر در جبهه حضور داشت و در عملیات کربلای ۵ در حالی که نوزده سال بیشتر نداشت در ۲۱ اسفندماه ۱۳۶۵ به شهادت رسید. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸 ″یادت همیشه سبز است، در خلوت خیالم...″ ◇ فیلم کمتر منتشر شده از حاج قاسم سلیمانی با سربند و شمع جنوب عراق در استان تکریت ۲۰۱۵ در حضور حاج هادی العامری و یار باوفای خود شهید حسین پورجعفری 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 وقتی شهید دستغیب دو رکعت نماز یک بسیجی را با هشتاد سال نماز معاوضه کرد 🔹️ در حین عملیات به همراه شهید همدانی برای پی گیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشتیم. ◇ یک بسیجی مجروح هم با ما همراه شد، رادیوی ماشین صدای اذان پخش می‌کرد و سپس سردار همدانی از بسیجی سوال می کند نگفتی اسمت چیه؟ بچه کجایی؟ او جواب نمی دهد. ◇ یک مقدار که جلوتر رفتم دیدم خیلی مؤدب و شمرده خودش را معرفی کرد و گفت ببخشید داشتم نماز می‌خواندم، فهمیدیم اهل تهران و بچه نازی آباد است ◇ نگاهی به سر و وضع او انداختم.از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون می زد. این شد که به او گفتم : صبر می کردی می رسیدیم عقب در پست اورژانس هم زخم ات را می شستیم هم لباس عوض می کردی بعد با فراغ نماز می خواندی. ◇ خیلی مودبانه گفت: معلوم نیست چقدر دیگر توی این دنیا باشم. فعلا همین نماز را خواندم قبول و ردش با خداست. ◇ مورد تحسین شهید همدانی قرارگرفت و بالاخره اورا رساندم به اورژانس و سفارش کردم حسابی به او برسند رفتم مقر قرارگاه موقع برگشت رفتم اورژانس تا هم پیگیر ماشین های آمبولانس برای اعزام به خط باشم و هم احوال آن بسیجی رو بپرسم مسئول اورژانس گفت: خون ریزی داخلی کرده بود و شهید شد. ◇ صدایش توی گوشم زنگ می زد که می گفت: معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست، اینجاست که شهید دستغیب(ره) می گفت حاضر است ثواب هشتاد سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از یک بسیجی عوض کند. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ″شهید اوهانی″ تا اذن دخول را نگرفت، وارد حرم نشد.. 🔹 سال ۶۲ بود که در محضرشان مشرف شدیم محضر آقاجانمام حضرت علی بن موسی الرضا آلاف تحیة و الثناء... ◇ وارد شدیم و جلوی تابلوی اذن دخول ایستادیم، با هم اذن دخول را خواندیم و در کمال ناباوری برگشتند و نرفتند داخل... ◇ توی راه که برمی گشتیم مسجد، (بله اون زمان هتل و ... نمی ماندیم بلکه در مساجد و پایگاه ها اسکان می یافتیم) ◇ گفتم: آقا رحمت چرا نرفتیم داخل حرم؟! فرمود: عرض می کنم و تمام... ◇ شب، قبل از نماز باز دوباره راهی حرم شدیم و خواندن اذن دخول و دوباره برگشتند، ولی خیلی گرفته بودند. ◇ کم کم عصبانی می‌شدم دیگه سؤال نکردم. ◇ صبح حدود ساعت دو و نیم راهی حرم شدیم، ولی یا صاحب الزمان(عج)، وقتی اذن دخول را می‌خواندند_که شاید نیم ساعت طول کشید_ شانه هایش از شدت گریه به لرزش در آمده بود ، مثل ابر بهاری می‌بارید. ◇ رفتیم داخل حرم و زیارت و مناجات و نماز و امین الله و .... حدود ساعت هشت صبح از حرم خارج شدیم, به صرف صبحانه ( املت ) میهمانم کرد و خیلی هم خوشحال بود. ◇ بعد از صبحانه عرض کردم دفعه سوم چرا داخل شدیم و دفعات قبل نه؟ ◇ لبخندی زد و فرمود: گریه از ته دل به هنگام خوندن اذن دخول، یعنی اجازه صادر شد؛ میتونیم وارد بشیم .. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada