15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 | قابِماندگار | لحظه اهداء قاب عکس سردارِشہید "هاشمامیرۍ" به مادرشهید...
🔹️ شهید هاشم امیری سال 1344 در روستای عباسی گناوه متولد شد. از ابتدای شروع جنگ تحمیلی حضور داشت و چندین مرتبه مجروح شد .
◇ مرداد ماه ۱۳۶۵ ازدواج کرد و در ۸ آبان ۱۳۶۵ از قرارگاه نوح یک ماموریت دریایی به طرف جزیره فارسی حرکت کرد و پس از پایان ماموریت موفقیت آمیز و هنگام برگشت یدکش مورد اصابت موشک دشمن بعثی قرار گرفت و به سوی معشوق حقیقی خود شتافت.
🔻 پدر شهید میگوید : در یکی از روزها که به مرخصی آمده بود به پسرم گفتم : پدر جان دیگر من پیر و از کار افتاده هستم و دیگر توانایی کار را ندارم تو دیگر باید اینجا بمانی و کمک من باشی
◇ تو خدمت خود را به اسلام کرده ای و حالا باید به من کمک کنی
◇ هاشم با شنیدن این سخن ناراحت و اشک در چشمانش جاری شد
◇ همان شب خواب دیدم که دو نفر از آسمان پایین آمدند و گفتند : چرا مانع از رفتن هاشم به جبهه هستی و من در خواب با اینکه ترسیده بودم با ذکر نام خداوند و التماس به اینکه من او را آزاد گذاشتهام و کاری به کار او ندارم .
◇ صبح از خواب بیدار شدم این را به شهید گفتم و او را با صلوات به جبهه فرستادم و چند روز بعد به شهادت رسید.
◇ تاریختولد:1344/6/2
◇ تاریخشہادت:1365/8/8
◇ محلتولد:گناوه،روستاۍعباسی
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🩸آقای با شرف تولدت مبارک
🔹 در تاریخ این مملکت رسید روزی که
از برخی که خود را گولهی بصیرت تصویر
می کردند انتظار داشتیم که در میدان از وطن
دفاع کنند، اما ترجیح دادند خفه شوند
◇ یکی میگفت: من حرف بزنم فضا دو قطبیتر
میشود چون بخشی از جامعه حالش از من
به هم میخورد
◇ آن یکی میگفت: امیرالمومنین فرموده
روز فتنه چون شتر نابالغ باشید
◇ آن یکی میگفت: فعلا صبر کنید
حرف خواهم زد...
◇ هیچکس هم نبود به این جماعت بگوید،
وقتی از پرچم ایران تا قرآن و مسجد، به هر
مقدسِ مذهبی و ملی اهانت کرده اند تعلل برای
چیست؟
◇ ما فراموش نمیکنیم که
در روزگارِ سکوتِ "کُرِه شترها"
تو مانند سرباز میهن ، مردانه ، شرافتمندانه
و بدون ذره ای ترس تا آخرین نفس در میدان بودی
◇ آقای قهرمان،
به تو افتخار میکنیم...
✍️ آقای تحلیلگر
#شهید_آرمان_علیوردی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 همسر شهید صادق زاده: بنام آنکه عفت را در دامان نهاد و حرمت نگاه را بر ما آگاهی داد
🔹️ متنی از نامه های مرحومه فهیمه بابائیان پور به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده: به یاد آن یگانه محبوبی که در وجودش جز ،ایمان، ایثار، اخلاص و عشق، نمی یابم
◇ آن زمان که از جهادت می گوئی، گوئی از راهی سخن می گوئی که به خوبی به آن آشنا شده ای و آنگاه که از جبهه سخن می گوئی عشقی خدائی تو را به آن سوی میکشاند.
◇ کمیلِ امشب برای من طور دیگری بود، هر بار که روی مسئله جبهه فکر میکردم خود را جای همسران آنهایی می گذاشتم که به جبهه رفته اند تا احساس آنها را درک کنم ولی اینبار دیگر نیازی به جایگزینی نبود ، خودِ مسئله در وجودم تجلی داشت
◇ اگر دعائی برای سلامتی میکردم تنها از آن جهت بود که حزب الله تقویت شود و پایدار بماند و اصلاً دلم و زبانم را یاری آن نبود که بگویم اگـــر ... ، چرا که در نظرم شهادت سرآغاز زندگی است
◇ اما میدانی که دلم میخواست این سخنان را به تو گویم به امید آن روزی که رها از هر ظلمی در جهانی که مستضعفین حاکمند با هم زندگی کنیم.
🔻 آنکه همیشه تو را دوست داشته و دارد
◇ فـهـیـمه
◇ آبان ماه ۶۰
◇ ۱/۱۵ نیمه شب
📚 برگرفته از کتاب « نامـه هــای فهیــمه »
🔺️ شرح تصویر:
غلامرضا چند روز پس از ثبت این عکس، به شهادت میرسد و فهیمه نیز پیش از این؛ بواسطه رویایی صادقه از این امر مطلع بوده. اطمینان و یقینی که در چهره آرام فهیمه نشسته، مفهومی ندارد جز این مصداقِ حقیقتِ عبودیت که؛ «رسد آدمی بجایی که بجز خـــدا نبیند»
#همسرشهید
#شهید_غلامرضا_صادقزاده
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #بــه_عــشــق_عــلــی_ع
🔹 ما عـلـی رو با شمشیر قبولش نکردیم
ما #حب_عـلـی رو بـا قلبمون قبول کردیم
◇ جلوی همه دنیاتون می ایستیم اگـه جـلوی علی مـا بایستید
◇ مـا هممون خیبر شکنیم💪🏻
#مولام_علی
#خیبر_شکن
#غدیر
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ احمد متوسلیان
در جایی از تاریخ گم شد...
◇ سکانسی از فیلم سینمایی غریب
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🩸#مهران، آخرین ایستگاه زمینی سردار شهید سیدمحمدرضا دستواره
🔹 تا هنگام شهادت ۱۱ بار مجروح شد ولی هرگز از پای ننشست. در عملیات کربلای ۱ که برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد، جهت شرکت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت.
◇ ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می شود که خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می ماندی و بعد بر می گشتی،
◇ در جواب میگوید: «به آنها گفتهام کنار قبر حسین، قبری را برای من خالی نگهدارید.»
◇ بیش از ۱۰ روز از شهادت برادرش نگذشته بود که در عملیات کربلای۱ ، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی، مظلومانه به شهادت رسید.
◇ سردار حاج علی درویش میگفت:
پیکر نحیف و لاغرش یک ساعت در مقر تاکتیکی لشکر در جاده مهران در داخل کانتینر قرار داشت که همه برای آخرین بار با او وداع کردیم...
#جانشین_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
#شهید_حاج_سید_محمدرضا_دستواره
اخوی شهیدان سید محمد و سید حسین دستواره
شهادت : ۱۳ تیر ۱۳۶۵_عملیات کربلای یک
#ایام_شهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada