eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5هزار ویدیو
4 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 همسر شهید صادق زاده: بنام آنکه عفت را در دامان نهاد و حرمت نگاه را بر ما آگاهی داد 🔹️ متنی از نامه های مرحومه فهیمه بابائیان پور به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده: به یاد آن یگانه محبوبی که در وجودش جز ،ایمان، ایثار، اخلاص و عشق، نمی یابم ◇ آن زمان که از جهادت می گوئی، گوئی از راهی سخن می گوئی که به خوبی به آن آشنا شده ای و آنگاه که از جبهه سخن می گوئی عشقی خدائی تو را به آن سوی میکشاند. ◇ کمیلِ امشب برای من طور دیگری بود، هر بار که روی مسئله جبهه فکر میکردم خود را جای همسران آنهایی می گذاشتم که به جبهه رفته اند تا احساس آنها را درک کنم ولی اینبار دیگر نیازی به جایگزینی نبود ، خودِ مسئله در وجودم تجلی داشت ◇ اگر دعائی برای سلامتی میکردم تنها از آن جهت بود که حزب الله تقویت شود و پایدار بماند و اصلاً دلم و زبانم را یاری آن نبود که بگویم اگـــر ... ، چرا که در نظرم شهادت سرآغاز زندگی است ◇ اما میدانی که دلم میخواست این سخنان را به تو گویم به امید آن روزی که رها از هر ظلمی در جهانی که مستضعفین حاکمند با هم زندگی کنیم. 🔻 آنکه همیشه تو را دوست داشته و دارد ◇ فـهـیـمه ◇ آبان ماه ۶۰ ◇ ۱/۱۵ نیمه شب 📚 برگرفته از کتاب « نامـه هــای فهیــمه » 🔺️ شرح تصویر: غلامرضا چند روز پس از ثبت این عکس، به شهادت میرسد و فهیمه نیز پیش از این؛ بواسطه رویایی صادقه از این امر مطلع بوده. اطمینان و یقینی که در چهره آرام فهیمه نشسته، مفهومی ندارد جز این مصداقِ حقیقتِ عبودیت که؛ «رسد آدمی بجایی که بجز خـــدا نبیند» 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 همسر شهید صادق زاده: عاشق ترین جوان ها در بهشت زهرا گرد هم حلقه زده اند 🔹️ مرحومه فهیمه بابائیان پور در نامه ای به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده می‌نویسد: ◇.. و بنام آنکه مرگِ حتی یک پرنده، در زمانی است که از یاد او (تسبیح او) دور گردد و با سلام بر یکی از عاشقان او که در حریم عاشقان، دیدارش را می طلبد. ◽و اما بگذار از احوالاتم بگویم که جمعه به بهشت زهرا رفتیم. ترسیدم که از آنهمه نیروی جوان که در آن بهشت آباد در زیر خاک نهفته شده، روزی این خاک منفجر گردد. ◇ رفتیم و دیدیم که عاشق ترین ها چه کسانی بودند و چه بی ریا و چه زیبا به سوی محبوب شتافتند و دیدیم که در این راه یکی سر داده بود و دیگری از دست و پا گذشته بود و بی مهابا به سویش شتافته بودند و در آن حال گروهی بر گرد قبری حلقه زدند و سرود سردادند: «گلبرگ سرخ لاله ها، در کوچه های شهر ما، بوی شهادت میدهد.» 🔸آری در تهرانی هستیم که در آن، هر روز شاهد شهیدی از تبار حسین (ع) هستیم و این تنها حجله های آنها بر سر کوچه هاست که در انسان تکانی بوجود میآورد. ◽ولی همسرم! بجنگ که امروز وظیفه تو جنگیدن است و بدان آن زمان دلم برای تو تنگ میشود که روی از جنگ بر گردانی؛استغفر الله. وتا زمانی که در پی انجام وظیفه ات هستی ما راضی هستیم . 🔸رضای مهربانم! در ثبت لحظه ها بکوش و بدان که شما تاریخ فردا را می سازید. به امید آن روزی که شمشیر حق را در دست مهدی عج ببینیم و بتوانیم در رکابش از یارانش باشیم و خمینی را در کنار او نظاره گر باشیم. همسرت فهیمه ٦٠/١٠/٩ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
گذشتن از تنها یادگاری یک عشق آسمانی/قصه متفاوت یک حلقه ازدواج 📌شب خواستگاری بود که شهادت غلامرضا را در خواب دیدم.حلقه به دست یکدیگر کردیم که این عبارت روی آن حکّ شده بود: "تنها رهِ سعادت؛ ایمان، جهاد، شهادت" 🔸 خدمت امام(ره) رفتیم تا عقدمان را جاری کند؛ عقدی که البته یک شرط مهم از سوی ما داشت: «به شرط آنکه برای شهادت ما دعا کنید و شفاعتمان را در آخرت بپذیرید.» و شروع زندگی عاشقانه ای که فقط ۴ ماه طول کشید... 🔹قلبـم داشت از جـای کنـده میشد! دستم را از زیر چـادر بیرون آوردم. یکبـار دیگر برای آخـرین دفعـه به آن نگـاه کـردم. از دستـم بیرونش آوردم‌وگفتـم:«میخواهم این انگشتر را بـرای جبـهه بدهـم.» ▪️اما من بخاطر می آوردم لحظات خوشی را که برای خریدنش صـرف کرده بودیم. از این مغـازه به آن مغــازه؛ و سپس در مغــازه ای کـوچک، از پشت شیشه نظر هر دویمان را بخود جلب کرده بود. دست در جیب کردی و پولهایی که از جبهـه گرفته بودی، بخاطر تنهـا خرید ازدواجمان دادی. آری در یـادم آمـد ... ▫️می خواستم به آن بـرادر بگویم: «تنهـا خـریـد ازدواجمان است.میخواستم بگویم که من خیلی دوستش دارم. میخواستم بگـویم که چنـد روزی در دستم کردم که خـاطرش در ذهنـم بمـاند.» یا زهـرا (س) قبـول کـن .. فهیمـه نهـم اسـفند ۶۵ 📜نامـه هـای فهیمـه 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌دل‌نوشته‌ای از ایمان و ایثار؛ نجوایی عاشقانه از نیمه‌شب آبان ۶۰ 🔸آن زمان که ازجهادت میگوئی؛گوئی از راهی سخن میگوئی که به خوبی به آن آشنا شده ای و آنگاه که از جبهه سـخن می گـوئی، عشـقی خـدائی تـو را بـه آنسـوی می کشاند. 🔹کمیـلِ امشب برای من، طور دیگری بود. هـربار که روی مسئله جبـهه فکر می کردم، خـود را جای همسران آنهایی می گذاشتم که به جبـهه رفته اند تااحساس آنها رادرک کنم؛ ▪️ولی اینباردیگر نیازی به جایگزینی نبود! خـودِ مسئـله، در وجـودم تجـلی داشت و اگـر دعـائی هم برای سلامتی میکردم تنها از آن جهت بود که حـزب الله تقویت شود و پایدار بماند واصلاً دلـم و زبانم را یاری آن نبود که بگویم اگـر ... ▫️چـرا که در نظـرم شهـادت، سـر آغـاز زندگـی است. پس خیـانت است کـه زندگـی را از دیگری گـرفت. 🔻امـا می دانی کـه دلـم می خـواسـت ایـن سخنان را به تو گـویم. به امید آن روزی که رهـا از هـر ظلـمی، در جهـانی که مستضعفین حاکمند با هـم زنـدگی کنیـم. آنکـه همیشه تـو را دوسـت داشـته و دارد فهیمـه آبان مـاه ۶۰ ــ ۱/۱۵ نیمه شـب 📜برگرفتـه ازکتـاب زیبـای نامه هـای فهیـمهشـرح تصویر:غلامرضا چند روز پس از ایـن عکس، بشهادت میرسد و فهیـمـه نیز بواسطه رویایی صـادقه، از این امـر مطلـع بـوده! چهـره ی آرام فهیـمـه، مفهـومی ندارد جز حقیقت باورِ: «رضـاً بقضائك و تسلیما لأمرك» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671