eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ماجرای شنیدنی فرمانده داعشی که با ۶ هزار نفر تسلیم حاج قاسم شد 🔹️ سال گذشته در ایام سالگرد حاج قاسم ، سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر در بیان خاطراتی گفت: حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت ، دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، ◇ دستور داد که بایستند و در همین حین چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! ◇ او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از تکفیری ها بود را شناخت! ◇ سردار دستور داد خانم او را به همراه شوهرش سریعاً به بیمارستان برسانند و ماشین را هم بعد از تعمیر در بیمارستان تحویل دهند. ◇ چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! ◇ سردار دید همان فرمانده تکفیری ها است و تولد فرزندش را تبریک گفت. ◇ حاج قاسم را به آغوش کشید و گفت : به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ◇ ۶ هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم! 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 شعری که دختر شهید عربی، در محضر حضرت آقا خواندند و جواب حضرت آقا به یک بیت خاص.. 🔹 «شهید مدافع حرم علی اکبر عربی» در تاریخ ۳ تیر ۱۳۵۵ در روستای سرکوبه شهرستان خمین چشم به جهان گشود. ◇ وی سابقه فرماندهی گردان بیت‌المقدس لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) در قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زین الدین را در کارنامه کاری خود دارد. ◇ علی اکبر سرانجام در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ در سوریه حومه حلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ایستاده میمیرم برای پرچم‌مان 🇮🇷 « به نام خالق ☫ هستی خدای پرچم مان که نام اوست در جای جای پرچم مان...» 🇮🇷 ☫ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 عمامه ام فدای وطنم ایران 🇮🇷 🎨 طراح؛ بهمن جلالی نوکنده ◇ در تاریخ خواهند نوشت یاران خمینی یک‌وجب از خاک وطن را به بیگانه و منافق ندادند. 🇮🇷☫🇮🇷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهیدی که لحظه شهادت حاج همت شهید شد. 🔹️ شخصیت عجیبی داشت. در خانواده سادات و مذهبی بزرگ شد . ◇ برای خودش حال وهوای دیگری داشت و دنبال رفقای آنچنانی بود. ◇ هرچه دوستان و خانواده نصیحتش کردند عمل نمیکردد. ◇ دنبال تفریح و ... بود تا اینکه با پیکر خونین برادرش مواجه شد. ◇ سید حمید از همان دوران انقلاب مسیر خودش را عوض کرد. با شروع جنگ همراه با کمکهای مردم راهی جبهه ها شد. ◇ سیدحمید را کمتر با کفش می دیدند. معروف شد به سید پابرهنه. ◇ می‌گفت تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است. ◇ مسئول اطلاعات شد. شجاعت او زبانزد رزمندگان بود. دوستان قدیم خودش را نیز به جبهه کشاند. ◇ در عملیات خیبر، ترک موتور او نشست تا به سمت دیگر جزیره بروند. ◇ گلوله توپ در مقابل آنها به زمین خورد. سید حمید میرافضلی عاشق حضرت زهرا(س) بود و روز شهادت حضرت نیز همراه با حاج همت آسمانی شد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 دانشجوی شهیدی كه آرزویش در تگزاس برآورده نمی شد. 🔹 شهید نخبه ای که زندگی و تحصیل در آمریکا را به عشق اسلام و انقلاب رها کرد و به ایران برگشت. ◇◇ به سال 1336 در کاشان متولد شد. احسان پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل عازم ایالات متحده شد و در دانشگاه کنیگزویل واقع در تگزاس مشغول تحصیل بود. ◇ شهید قاسمیه به گواه مدرک تحصیلی و هم درسی هایش از دانشجویان ممتاز این دانشگاه محسوب می شد و به جد و با قوت در رشته مهندسی برق تحصیل می‌کرد. ◇ در همین حین زمزمه هایی به گوشش رسید که در ایران جنگ شده و دشمن در حال پیشروی است. اوضاع ابدا در ایران مساعد نبود و خیلی ها هر چه داشتند می فروختند و سعی می کردند به خارج از کشور ببرند، اما احسان کاری خلاف روال مردم عادی انجام داد. به کشورش آمد و عازم جنگ شد. ◇ شهید قاسمیه در این جنگ مدتی فرماندهی گردان حضرت امیرالمؤمنین (ع) (گردان نه قدر پادگان ولیعصر «عج» تهران) را بر عهده داشت. ◇ با آغاز عملیات بیت المقدس به همراه شهید احمد ملاسلیمانی و شهید اکبر شیرازی عازم جنوب شد و در مرحله سوم عملیات بیت المقدس در تاریخ 20 اردیبهشت 61 در سن 24 سالگی به شهادت رسید. ◇ پیکر پاک این سرباز اسلام در شهر کاشان به خاک سپرده شد تا پرچمی باشد برای سربلندی این خطه از خاک کشورمان. 🎓 روز دانشجو بر تمامی رهپویان علم ومعرفت گرامی ‌باد. 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 دانشجوی شهیدی كه آرزویش در تگزاس برآورده نمی شد. 🔹 شهید نخبه ای که زندگی و تحصیل در آمریکا را به
📌 تماشاچی ندارد! 🔹 شهید قاسمیه که معنای واقعی مهندسی را با مهندسی وجود نوشت، در فرازی از وصیتنامه اش مردم را از بی تفاوتی نسبت به ظلم بر مظلوم برحذر داشته و می گوید: ◇ نکند نسبت به سرنوشت خلق خدا بی تفاوت باشیم و ظلم ظالمان رابرمظلومان تماشا کنیم. ◇ ما دراسلام تماشاچی نداریم... همه مسلمانان به هرنحوی باید درصحنه نبرد بین حق وباطل درتمامی زمین خدا شرکت کنند و گرنه خود نیز باطلند. 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «شهدا، تعلقاتشان متعالی و الهی بود» 🔹 شهید حاج قاسم سلیمانی: اگر انسان وجودش پر شد از محبت خدا و حُبّ به خدا، همه‌ی این وجود تهی می‌شود از موضوعات دیگر؛ ◇ لذا کارخانه‌ی او، زندگی او، دنیای او، متعلقات او تحت تاثیر این تعلق قرار می‌گیرند و او را بیقرار می‌کنند و به‌سمت خود می‌کشانند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 پاسخ محکم شهید وزوایی به یکی از بستگان مخالف انقلاب 🔹️ محسن یکبار در عملیات بازی‌دراز در اردیبهشت سال ۶۰ در روز اول عملیات دو تیر به گلویش می‌خورد که یکی از گلوله‌ها تا شهادتش در گلو مانده بود. ◇ یکی از بستگان ما خیلی مخالف انقلاب بود، ولی محسن را دوست داشت، از نخبگان علمی بود که در یکی از کشور‌های اروپایی سمت بالای پزشکی داشت. ◇ ایشان هر وقت محسن را می‌دید، می‌گفت محسن هوش و علم تو حیف است. تا اینکه محسن مجروح شد به دیدنش رفت. ◇ آن روز‌ها محسن فقط می‌توانست برخی حرف‌هایش را بنویسد و امکان صحبت نداشت. این فامیل ما اصلا انتظار نداشت محسن را با این وضعیت ببیند. ◇ با آن علاقه‌ای که به محسن و نفرتی که از انقلاب داشت یکباره بهم ریخت و گفت: «محسن ببین چه کردی، کجاست کسی که بخواهد تو را درست کند، گفتم دنبال این انقلاب نرو.» ◇ محسن به من اشاره کرد تا کاغذی برای او ببرم، با سختی روی کاغذ نوشت: «چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم، چون در هر دو حال تکلیف خود را انجام دادیم» و اشاره کرد این را بالای سرش بچسبانم. ◇ به فامیلمان اشاره کرد این نوشته را بخواند، نوشته را که خواند منقلب شد، گفت محسن تو چه روحی پیدا کردی از عظمت روح تو من مانده‌ام. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 شهیدی که راه میانبر به صراط مستقیم راترسیم کرد 🔹️ سید حمید میگفتند: عشق به فاطمه زهرا(س) و فرزندانشان راه ميانبر در حرکت صراط مستقيم است؛ ◇ هر چه داریم از همين پای منبرها، هيئت هاو روضه هاست. ◇ با توجه به نوع کار و مأموریت ها و طبق شرایط شان سعی میکردند هرجایی امکانش بود از جلسات و هيئت ها نهایت بهره را ببرند و میگفتند باید از این جلسات انرژی و نشاط بگيریم و زمينه و شرایط را برای کار بهتر فراهم کنيم. علاقه خاصی هم به حضرت فاطمه زهرا(س) داشتند. خدمت در مسير هدفش برای سيدحميد از همه چيز ارزشمندتر بود و خستگی در این راه برایش معنا نداشت. 🌷شهید حمید طباطبایی مهر🌷 شهادت: ۱۳۹۱/۱۲/۴ سوریه 📎به روایت همسر محترمه شهید بزرگوار 🔹️ صبحانه‌ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷 📌 شهادت یک مدافع امنیت در شیراز 🔹 مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس از شهادت مدافع امنیت «اباذر رخ‌بخش» پس از تحمل جراحات حمله اغتشاشگران در حین انجام مأموریت خبر داد. ◇ «اباذر رخ بخش»، راننده پرتلاش دانشکده علوم پزشکی شیراز روز ۴ آبان و ساعاتی پس از حمله تروریستی به حرم شاهچراغ (ع) در بلوار شهید چمران شیراز بر اثر اصابت ضربات چاقو توسط اغتشاشگران مجروح شد. 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 امسال، با فاطمیه‌های قبل فرق می‌کند! 🔹 ما چادرکشیدن را به چشم دیده‌ایم.. ما آتش کشیدن خانه و ضرب و شتم مرد را در جلوی چشمان زن و فرزندش دیدیم. ◇ ما حمله چهل نفر به یک نفر را دیدیم ما لگد بر پهلو و .... را دیدیم. ◇ ما شهید شدن زیر مشت و لگد را دیدیم ما شهید شدن در راه ولایت را دیدیم. ◇◇ آری... فاطمیه امسال با فاطمیه‌های قبل فرق می کند. ″ ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد...″ 📎 پ.ن فیلم: مادر شهید‌ عجمیان: صورت پسرم خونی بود؛ تاالآن ندیده بودم؛ در دادگاه دیدم پسرم را چه طور زده‌اند. 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «تاثیر ایستادگی» ◇ سخنان کمترشنیده شده شهید حاج قاسم سلیمانی درباره تاثیر انقلاب اسلامی و ایستادگی در مقابل استکبار 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «با ندای یا فاطمه زهرا (س)، آنچه را که شد محقق ساختیم» 🏴 به‌ مناسبت سالروز شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا (ع) 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 کرامتی عجیب از شهید گمنام که خودش را معرفی کرد 🔹️ ۲۴ مهر۱۳۸۵ تلویزیون مراسم تشییع ۵ شهید گمنام در مسجد کوچه فیاض بخش واقع در خیابان ایران را نشان می‌داد ◇ آقا یدالله مداح روستای کاظم آباد کرمان در حال ديدن مراسم بود و با خود می گوید این شهیدان اهل کجا هستند؟ پدر و مادر آنها کجایند؟ و ... ◇ شب خواب می‌بیند که مسئولیت خاکسپاری شهید سوم را به او سپرده اند . ◇ او می گوید شهید را داخل قبر گذاشتم ، ديدم شهيد از جا برخاست. ترسيدم و از او دور شدم، اما دوباره برگشتم و نزديک رفتم و با شهيد صحبت و درد دل کردم. ◇ روضه قتل‌گاه امام حسین(ع) را خواندم و با شهید بر سينه زدیم. ◇ شهيد گفت: برو به روستاي خانوک، مرا آنجا به اسم حسين‌اکبر عرب‌نژاد مي‌شناسند از قول من به پدر و مادرم بگو من ديروز در تهران در اينجا دفن شده‌ام. ◇ آقا يدالله مي‌گويد: صبح زود موتور خود را برداشتم و با همسرم به طرف روستاي خانوک حرکت کردم ◇ پدر شهید را پیدا کردم و خوابم را که تعریف کردم ، عکس پنج شهيد را آوردند و گفتند اينها شهيدان ما هستند، بگو کداميک را در خواب ديده‌اي؟ ◇ به عکس شهيدان نگاه کردم. پدر شهيد هم زير چشم با دقت به من نگاه مي‌کرد. ◇ گفتم چهره شهيدي که من در خواب ديدم در ميان اين عکس‌ها نيست. ◇ عکس ديگری را آوردند، تا عکس را ديدم گفتم: بله، همين است. اعضاي خانواده با چشمان اشک‌بار براي شهيدشان صلوات فرستادند. ◇ سپاه کرمان پیگیری می‌کند و با بررسی محل شهادت، تاریخ عملیات و مشخصات شهید سوم ، شهيد حسین اکبر را تایید می کنند 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهیدی که بعد از شهادت گریه کرد... 🔹 هیچگاه پاهایش رو جلوم دراز نکرد جلوی پام تمام قد می ایستاد وتا من نمی نشستم، او هم نمی نشست. ◇ فقط یکجا پایش رو دراز کرد؛ اونم وقتی بود که شد... ◇ بهش گفتم: سید تو هیچوقت جلوی من پاهات رو دراز نمیکردی؛ حالا چی شده مادر؟ ◇ یهو دیدم چشمای پسرم به اذن خدا برای چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشمانش اومد. ◇ شاید میخواسته بگه مادر اگر مجبور نبودم جلوی پاهات تمام قد می ایستادم... 📚 منبع: کتاب رموز موفقیت شهدا جلد۱ ◇◇ یکم شهریور 1336، در روستای استیر از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. ◇ پدرش سید حسن، کشاورز بود. و مادرش شمسی نام داشت. تا پایان سطح 3 در حوزه علمیه درس خواند. ◇ روحانی و مسئول واحد عقیدتی سیاسی لشگر 16 قزوین بود. چهاردهم آذر 1360، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است. «او را سیدعلی نیز می‌نامیدند...» 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 مردمی که به پیکار برنمیخیزند باید منتظر بلا و گرفتاریهای پی در پی باشند... ✍ فرازی از وصيت نامه شهيد 🔹 «باقی ماندن و پایداری یک جامعه نیاز مبرمی به فداکاری و از جان گذشتگی دارد؛ ◇ و جامعه ای که مردم آن بی تفاوت باشند و از حیثیت و شرف و انسانیت خویش دفاع ننمایند ◇ تجاوزگران برآنها مسلط شده و نکبت و بیچارگی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد. ◇ چنین جامعه ای نمی تواند شرافتمندانه و سربلند زندگی کند و لباس ذلت زیبنده ترین جامه آنان است. ◇ مردمی که به پیکار برنمیخیزند باید منتظر بلا و گرفتاریهای پی در پی باشند...» 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada