eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 سند خانه ای در بهشت به نام نادر 🔷️ مادر شهید نادر عنایتی در روایتی می گوید: یک روز صبح که از خواب بیدار شد خیلی خوشحال بود دستهایش را به هم می زد و میخندید. ◇ ما همگی نشسته بودیم و در حال صرف صبحانه بودیم او سر سفره آمد و گفت: «مادر من دیشب جایم را دیدم، در خواب یک باغ خیلی بزرگی بود که پر از گل و بوته و درخت های میوه بودند یک ساختمانی وسط باغ بود که یک نفر به من گفت این باغ از آن توست ◇ من خوشحال شدم و خواستم به سمت ساختمان بروم که داخل آن را ببینم که آن آقا به من گفت: حالا نه، بین بیست تا بیست و یک سالگی این ساختمان را به شما می دهم». ◇ خلاصه نادر با پسر خواهرم به جبهه رفتند سه ماه قبل از شهادتش خواب دیدم یک آقایی زنگ خانه مان را زد من دم درب خانه رفتم و با او سلام و علیک کردم و گفت :من سند خانه ی نادر را آورده ام من تعجب کردم و گفتم نادر که خانه ندارد سند برای چه می خواهد؟ ◇ آن آقا حرفی نزد و رفت و به در خانه ی همسایه رفت و یک سند هم به زن همسایه داد بعد به من گفت: به نادر بگو یک دانشجو سند خونت را برایت آورد. ◇ پس از مدتی هم نادر و پسر همسایه به شهادت رسیدند. شبی که نادر شهید شد دقیقاً سه ماه و پانزده روز از بیست سالگی اش گذشته بود. 🔷️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada