📌 وقتی شهید باقری یا حسین و شهید بقایی یامهدی گفتند و پر کشیدند
🔹️صبح روز جمعه بود که مجید بقایی به اتفاق حسن باقری و برادرش محمد ودلیر مردانی چون مومنیان، رضوانی، قلاوند مجهز به دوربین ونقشه و قطب نما و...سوار بر دو دستگاه جیپ شدیم وبه قصد شناسایی تکمیلی راهی فکه شدیم.
◇ آقا مجید داشت سوره های جزسی ام را حفظ می کرد و آن روز مشغول حفظ سوره فجر بود.
◇ قرآن را به من داد و گفت:ببین درست می خوانم؟
◇ رسیدبه آیه یا ایتها النفس المطمئنه ارجی الی ربک راضیه مرضيه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی را می خواند وباز تکرار می کرد.
◇ در همین لحظات بود که به منطقه رسیدیم آقا مجید گفت:هر چه این آیه را می خوانم، آخرش یک گیری دارم.
◇ حسن آقا به شوخی گفت:می دانم که گیرتو در کجاست ؛فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی ؛تو باید وصل بشوی تا گیرت رفع شود!
◇ همه از شوخی حسن خندیدیم.
◇ دیری نپایید که با گلوله توپ دشمن، یاران به خاک وخون غلتیدند وصدای #یا_مهدی آقا مجیدو #یا_حسین حسن آقا با آن پیکرهای پاره پاره، دل هرسنگی را به درد می آورد .
◇ شوخی دلچسب آقای حسن به واقعيت نشست و در پرواز سرخ به مرتبه سبزفادخلی فی عبادی وادخلی جنتی رسیدند وتوفیق رضایت خدایشان نصیب شد.
🔺️ راوی: همرزم شهید:مرتضی صفاری
#شهید_حسن_باقری
#شهید_مجید_باقری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال صبحانهای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 رهبر معظم انقلاب: «میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نهی بزرگ گفت.» ۱
•
میرزا کوچک خان جنگلی
به استخاره اعتقادی عجیب داشت
و هر جا به مشکلی بر میخورد
یا تردیدی دراجرای نقشه مورد نظرش
احساس می کرد دستش بی درنگ به
سوی تسبیح که همیشه همراه داشت،
میرفت و به نتیجه استخاره ″چه نیک
و چه بد″همواره تسلیم بود. دیگری اینکه
این شعر را و مُکرر میخواند:
آنقدر در كشتی عشقت نشينم #يا_حسين،
يا به ساحل می رسم يا غرقِ دريا می شوم.
"میرزا″ خود نیز گاهی اشعاری میسروده
است. غزل زیر، شعری از میرزا کوچکخان
جنگلی است که همانگونه که در شعر
میبینیم، «گمنام» تخلص میکرده است.
گوهر کجی در عالم بودی چو ابروانش
دیگر تو راستی را یکسر نما نهانش
با آه آتشینم، از آب دیده نبود
یا سوختی دو گیتی، یا غرق آبدانش
بین در کمان کمین کرد دل را به تیر مژگان
ار جان بود هزارم، بادا بدان نشانش
در زیر تیغ تیزش، شادم بَرَد سرم را
آزرم دارم آن دم، خونین شود بنانش
از دوری جمالش، تن را نگر چسان شد
چون کاه میکشاند، موری در آشیانش
میخواستم مثالش اندر دو دیده بندم
لیکن نجست نقشی، وهم من از میانش
«گمنام» را نخستین، بُد نامی و نشانی
همچون تو نامور کرد، گم نامش و نشانش
[سالروزشهادتمیرزایونساستادسرایی،
معروفبهمیرزاکوچکخانجنگلی،
شهیدمبارزهبااستکبار]
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada