📌 شهادت میانبری برای جوان معترض
🔹️یک روز به آن گرامی [شیخ علی صفایی حائری] گفتم: من وقتی از بعضی افراد گستاخ در کوچه و خیابان، حرفی می شنوم، پاسخ می دهم. شما چطور؟
◇ فرمود: من پاسخ نمی دهم؛ چون آدم ها انگیزه های گوناگون دارند؛ یا نمیدانند یا از نفرتهایی انباشته اند یا بدبین اند. من یا می گذرم «مرّوا کراما» یا با آنها حرف می زنم.
◇ و تعریف کرد: روزی در خیابان هاشمی تهران می رفتم. جوان موتور سواری به همراه سواری بر ترک، اشاره ای کردند که فهمیدم می خواهند زیر عمامه ام بزنند. برای همین به پیاده رو رفتم. وقتی به کنارم رسیدند، از کارشان مأیوس شدند. توقف کوتاهی کردند و یکی از آن دو حرفی گفت که مفهوم آن تغوّط به عمامه ام بود!
◇ دستی به عمامه ام کشیده و گفتم: خبری نشد؟!
◇ ناگهان ایستادند و موتور را روی جک گذاشته و به طرفم آمدند. سرها را پایین گرفته و با شرم گفتند: آقا! عفو کنید.
◇ با آن دو صحبت هایی شد... بعد نگاهش را به من دوخت و با تأتي فرمود: یکی از آنها به حوزه آمده و طلبه شد و یکی به جبهه رفت و میانبر زد.
📚 #کتاب_مشهور_آسمان
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada