1⃣
🩸شهید حاج قاسم سلیمانی:
جانم را مدیون آقا محمد شیخ بیگ هستم.
🔹 در یکی از عملیات ها
تیر به شهید سلیمانی اصابت می کند؛
پدرم که متوجه این ماجرا می شود،
حاج قاسم را در حالیکه در تیررس دشمن بودند،
به کول می گیرند و به پشت خاکریز می رسانند.
◇ عمو(حاج قاسم) همیشه به من می گفتند:
«من جانم را مدیون پدر شما هستم و اگر ایشان مرا نجات نمی دادند، همانجا شهید می شدم»
#شهید_محمد_شیخ_بیگ
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #انتشار_نخستینبار؛
مستند کوتاه «هدیه به قلب مجروح جُنا»
🔹 روایتی از سرگذشت مهمانان سوریهای برنامه معلی و دیدار اخیر مادر و دختر اهل فوعه و کفریا با رهبر انقلاب
◇ درخواست مادری که دو دخترش توسط تکفیریها در فوعه و کفریای سوریه ربوده شدند.
◇ هدیه رهبر انقلاب به فرزند شهید
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 پیام شهید کریمی به مسئولین: اگر لایق کاری نباشی و بپذیری خیانت کرده ای
🔹️ یکی از شاگردان سردار شهید حاج داود کریمی تعریف میکند، روزی از او پرسیدم:
▫️حاجی، آدم بزرگا چه کسانی هستند؟
▪️حاج داود با حوصله جوابش را میدهد: "من خیلی از آنها را میشناختم؛ اما همهشان شهید شدند. اگر میخواهی آدمهای بزرگ را ببینی باید بروی به بهشت زهرا و از قطعه شهدا دیدن کنی. خودشان را که نه، عکسشان را میبینی!"
▫️راست میگویند که شما فرمانده آنها بودید؟!
▪️حاج داود برای چند لحظه کارش را رها میکند؛ و میگوید: چه فایده، فرماندهای که از گردان و لشگرش جا بماند که دیگر فرمانده نیست؛ ای کاش من هم یک نیروی عادی و بینام و نشان بودم.
وقتی این کلمات از دهانش خارج میشود، اشک در چشمانش حلقه میبندد.
▫️شما چرا بعد از جنگ مسئولیتی نگرفتید؟!
▪️میگوید: مسئولیتی که گرفتنی باشد، واویلاست. فکر میکنم اگر کسی در کاری وارد نباشد و یا از او لایقتر باشد و مسئولیتی را قبول کند، خیانت کرده است.
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 نوحه سرایی شهید محمدابراهیم همت برای سالار شهيدان در جبهه های دفاع مقدس
🔹 شعری که هرگز از یاد شهید همت نرفت.
◇ بر مشامم میرسد، هر لحظه بوی کربلا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
روی یک تابلو
بزرگ نوشته بود
"من از روزی که اینجا پا نهادم، ترک سر کردم."
تا هرکسی نسبتش را با این جمله
و افرادی که دورش جمع شده اند
و تکلیفش را روشن کند...
این پرچم مدافعانی میخواهد
که با تمام وجود
از هرچه دارند
برای حفظ آن گذر کنند
آن جملات و آن شعار ها،
پس از ۴۰ سال دوره ی عجیب و غریبی
که به جدایی ۷ نقطه از ایران منجر شد
یک دست آورد داشت:
حفظ ایران
باز پس گیری خرمشهر
ندادنِ یک وجب خاک...
امروز ماجرا متفاوت است
هرکسی تَرکِ سر نکرده با ما نیست
ما برای توسعه دادن دایره ی جغرافیایی
محور مقاومت به سربازانی نیاز داریم
که دنیا را شوهر داده باشند.
اگر چنینی ، توان دفاع از
این پرچم را خواهی داشت
اگر چنین نیستی ، چنین شو....
✍️ آقای تحلیلگر
#مقاومت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
1⃣
📌 شهیدی که شهدا را در میان فرشتگان دید
🔹خاطره ای زیبا از شهید مجتبی قطبی در عملیات خیبر، که حال و هوای او را در زمان مجروحیتش، بیان می کند:
◇ درعملیات خیبر از ناحیه دست به شدت مجروح شده بود، تا حدی که هم رزمانش یقین پیدا کردند که مجتبی هم از میانشان پر کشیده است
◇ خبر شهادتش دهان به دهان در لشکر پیچیده بود ویک لشکر غم بر انگیخته بود. بعدها خودش جریان مجروحیت را این گونه تعریف می کرد:
◇ "وقتی ترکش به دستم خورد، چیزی متوجه نشدم. اما بعد از مدتی احساس سبکی وهمچون #پَر از آسمان بالا رفتم
◇ در آسمان تمام دوستان شهیدم با لباسهای سفید، همچون فرشتگان من را احاطه کرده بودند. ازخوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم اما شادی ام خیلی دوام نیاورد
◇ ناگهان مثل اینکه از ارتفاع سقوط کنم به زمین افتادم وخود را روی تخت بیمارستان دیدم"
🩸″#سردار_شهید_مجتبی_قطبی″
در ۱۵ شهریور ماه ۱۳۴۰ در شیراز و در جوار بارگاه ملکوتی احمد بن موسی شاهچراغ (ع) چشم به جهان گشود.
◇ او از سن شش سالگی با امادگی کامل و با شور و شوقی کودکانه ، قدم به مدرسه گذاشت و پس از سالها تلاش و کوشش، با اخذ مدرک دیپلم به تحصیلات خود پایان داد.
◇ وی پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شیراز در آمد. و از اولین روزهای جنگ به عنوان مسئول طرح و عملیات سپاه در چندین عملیات از جمله عملیات سرنوشت ساز «خیبر» که به مجروحیت شدید وی از ناحیه دست انجامید شرکت کرد
◇ وی سرانجام در ۱۸ شهریور ۱۳۶۴ در حالی که فرماندهی گردان حضرت زهرا (س) را به عهده داشت در منطقه حاج عمران به شهادت رسید
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
1⃣ 📌 شهیدی که شهدا را در میان فرشتگان دید 🔹خاطره ای زیبا از شهید مجتبی قطبی در عملیات خیبر، که حال
2⃣
📌 رسم خوبان
🔹 اگر چند روزی از جبهه به مرخصی می آمد،
به محل کارش باز میگشت.
◇ بعضی وقت ها،
حتی در روزهای تعطیل و مرخصی کاری
هم به سر کار می رفت.
وقتی علت را جویا می شدیم،
◇ می گفت: "فلان روز و فلان موقع
دیر به سر کار رسیدم، حالا می روم
تا جبران آن چند دقیقه را بکنم."
◇ دوست نداشت حتی چند دقیقه
مدیون کسی باشد.
✍ فرازی ازوصیت نامه شهید:
◇ «امام برکتی است از سوی خدا،
بر امت مسلمان ایران و مسلمان
باید قدر برکت وجود امام را به خوبی بدانند.
◇ از جوانان می خواهم،
که بیشتر مطالعه کنند
و فریب سازمانها
و گروهک های معاند
و ضد انقلاب را نخورند.
◇ و با مطالعه آثار و کتاب های
استاد مرتضی مطهری،
بیش از پیش بر غنای فکری خود بیفزایند.
#شهید_مجتبی_قطبی
#شهادت: ۱۳۶۴/۰۶/۱۸
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
2⃣ 📌 رسم خوبان 🔹 اگر چند روزی از جبهه به مرخصی می آمد، به محل کارش باز میگشت. ◇ بعضی وقت ها، حتی
3⃣
📌 #ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
«هدیهی سند ازدواجش، را بخشید.»
🔹 یک روز بارانی دور تا دور یکدیگر
در خانه نشسته بودیم که مجتبی هم از راه رسید.
رو به من کرد،
◇ و گفت: بابا، از روی سند ازدواج
به من یک فرش دادهاند،
برویم آن را بیاوریم.
گفتم: امروز که بارانی است، باشد برای فردا.
◇ گفت: نه، امروز حتماً باید آن را بیاوریم.
همه با هم رفتیم و فرش را آوردیم.
وقتی فرش را در خانه پهن کردیم،
◇ گفتم مبارکت باشد.
گفت: مبارک صاحبش باشد.
◇ من که سر درنیاوردم، خنده نمکینی کرد
و به سراغ تلفن رفت.
با یکی از بسیجیهای گردانش تماس گرفت.
◇ به او گفت: من قالیات را گرفته ام،
بیا و آن را ببر.
بسیجی گفته بود: امروز بارانی است،
باشد برای فردا.
◇ مجتبی گفت: نه! همین امروز
باید بیایی و آن را ببری.
نیم ساعت بعد، آن بنده خدا آمد و فرش را برد،
بی آنکه مجتبی پولی از آن بسیجی بگیرد.
◇ بعد از آن با لبخند رضایت،
روی فرش کهنه اتاقش کنار همسرش نشست.
#شهید_مجتبی_قطبی
#فرمانده_گردان_حضرت_فاطمه(س)
#سالروز_شهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada