صبحانه ای با شهدا
📌 جوان خوش تیپ دهه هفتادی شهید مدافع حرم شد | دیدن فیلم کوتاه معرفی شهید توصیه میشود| 🔹️ بعد از شه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماجرای توسل به شهید مدافع حرم بابک نوری
🔹️ شهدا نور وهدایت گری می کنند و در فیلم کوتاه دختر خانم از ماجرای توسل به شهید مدافع حرم بابک نوری می گوید که چگونه مسیر زندگی او را تغییر داد
#بابک_نوری
#شهید_مدافع_حرم
#جوان_دهه_هفتادی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تصاویر ویژه و کمتر انتشار یافته از حضور حاج قاسم در میان رزمندگان قبل از عملیات
🔹️ نشانی اش را باید از کوه های کردستان و قلاویزان بگیری ، از دشت ها ، صحراها ، بادها ، از تیر و تفنگ پرسید
◇ از کربلای چهار و پنج ، از پاتک های شلمچه ، از آب خروشان اروند ، از خاکریز و سنگر و میدان مین ، از همت و باکری و کاظمی....از مردم مظلوم ، از حرم بی بی، از حلب از سوریه و عراق سراغش را گرفت.
◇ خانه اش در دلها بود.نام و عنوان نداشت...به قول بچه ها سجاده آب کش نبود، به قول فرزندان شهدا مثل مولایش یتیم نواز بود ، به قول سربازان و بسیجی ها مقام و درجه هایش را به رخ نمی کشید...
🔹 لباسش همیشه خاکی بود و گلی...اهل عمل بود نه تریبون و میز و شعار....یار نظام بود نه بار نظام ، سرباز ایران بود نه سربار ایران ، سوار تانک بود نه سرمایه دار بانک ، مالک سید علی بود و عشقش ولایت فقیه ....قاسم نمیدانیم تو چندمین بودی از آن ۳۱۳ تن....
◇ پ.ن فیلم: تصاویری از حضور حاج قاسم سلیمانی در بین بچه های گردان ۴۰۷ بم در نقطه رهایی، قبل از شب عملیات
#مردمیدان
#سربازوطن
#مالکاشترسیدعلی
#شهیدقاسمسلیمانی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 درس اخلاق از شهید موحد دوست در هنگام عصبانیت
🔹️ خیلی گرسنه بودیم ، حاج علی مهمان ما بود و با یک راننده جدید آمده بود ، ناهار ما بسیار ساده ، کتلت و خیارشور بود.
◇ مشغول خوردن ناهار شدیم، راننده تازه کار حاجی که با ما بود کمی خجالت میکشید و میخواست که برود داخل ماشین نهارش را بخورد
◇ برادر موحددوست سریع جایی برای او باز کرد وکنار خودش نشاند و مشغول غذاخوردن شدیم.
◇ راننده حاجی یک خیارشور برداشت، خیارشور بزرگ و آبکی بود، آمد آن را از وسط نصف کند تمام آب آن پاشید به صورت شهید موحددوست
◇ ناخواسته بچه ها یک نیش خند زدند و راننده حاجی سرخ شد.
◇ شهید موحددوست متوجه شد که او خیلی خجالت کشیده است، به صورت راننده لبخندی زد و به نیش خنده دیگران اصلاً هیچ اعتنایی نکرد و صورتش را پاک کرد.
◇ راننده به صورت حاج علی نگاهی کرد ولی حاج علی برای اینکه خجالت نکشد، دستش را به نشانه دوستی فشار داد و سرش را پایین انداخت و بنا کرد به غذا خوردن و راننده هم هم آرامش پیدا کرد و به غذا خوردن ادامه داد.
◇ بعد از غذا راننده روی حاج علی را بوسید و حاج علی هم خنده ای مجدد کرد ورویش را بوسید و رفتند.
#سردار_شهید_علی_موحددوست
#سیره_شهدا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آخرین تفحص شهید علیرضا گلمحمدی و تصاویری ماندگار از فرمانده دلاور تفحص شهدا
🔹 فرمانده شهید علیرضا گلمحمدی
اهل شهرستان میانه از استان آذربایجان غربی که برادرش نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده بود؛
◇ چندین مرحله در جریان عملیات تفحص شهدا به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و تا مرز شهادت پیش رفت.
◇ شهید علیرضا گلمحمدی که از دوران خدمت سربازی وارد فعالیت جستجوی مفقودین شده بود، در طول قریب به سه دهه گذشته بارها و بارها تا مرز شهادت رفت و هر بار با مدالی پر افتخار از جانبازی به میدان عملیات جستجوی شهیدان برگشت.
◇ او مدارج خدمت را از سربازی تا سرداری و فرماندهی قرارگاه ها و گروههای مختلف تفحص شهدا طی کرد.
◇ و سرانجام خداوند صبح روز ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۹ اراده نمود تا دفتر عمر شریف دنیوی علیرضا بسته شود.
◇ انفجار مین و اصابت ترکشها، کلیدی شد تا درهای بهشت الهی به روی علیرضا گشوده شود و علیرضا "ارجعی الی ربک راضیه مرضیه" را تفسیر کند و عند ربهم یرزقون گردد.
#شهید_جستجوگر_نور
#شهید_علیرضا_گلمحمدی
#عروج_خاکمنطقهزرباطیهعراق
#سالروز_شهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دست حاج قاسم سلیمانی اولین نشانه شهادت پیشوایان پیروزی بود.
◇ علی الخفاف می گوید:
که چگونه بقایای سران ما در لحظه بمباران پس از شوک ترور رهبران شهید شناسایی شد...
#دست_حاج_قاسم
#شهید_قاسم_سلیمانی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 بوسه پدر شهید عباس بابایی بر پاهای فرزند شهیدش
🔹️ وقتی برای خاکسپاریِ شهید خلبان عباس بابایی رفتیم، امیر نادری [کابین عقب شهید بابایی ] برایم تعریف کرد: «ما رفتیم خاک عراق. بمبها را رها کرده بودیم و داشتیم برمیگشتیم داخل خاک خودمان. به منطقه سردشت رسیدیم.
◇ بابایی با لهجه قزوینی به من گفت: «نادری! پایین را نگاه کن، مثل بهشت است! الله اکبر، الله اکبر.» ناگهان یک چیزی گفت «تق» [و] ایشان ساکت شد.
◇ حس کردم یک چیزی به هواپیما خورد. احتمال دادم گلوله خورده.» گلوله سمت چپ گردنش خورده بود. درست روز عید قربان بود.
◇ [بعد] امیر دادپی تعریف کرد که «وقتی به ما گفتند: بابایی شهید شده ، فکر کردیم در عربستان درگیری شده و *شهید* شده، چون من ایشان را روز عرفه ضمن دعای عرفه دیدم.» گفتم چطور؟
◇ گفت «به جان سه تا بچههام، در عرفه دیدم ایشان چند صف جلوتر از من با لباس احرام اشک میریزد و دعا میخواند. من فکر کردم دیر آمده، نشسته دعا میخواند.»
خاطرات امیر سرتیپ خلبان
(تهران: انتشارات موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴)
صفحات ۴۳۴ تا ۴۳۶.
#شهید_خلبان_عباس_بابایی
#پدر_شهید
#بوی_بهشت
#شوق_پرواز
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 غلبه بر خستگی به روش شهید مهدی حسین پور
🔹 وقتی تو کار بهمون فشار میاومد یا خسته میشدیم، بهمون میگفت:
ثواب کار رو هدیه کنید به یکی از
«اهل بیت(ع)»؛
◇ اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیکنه و شما بهش غلبه میکنید.
✍ به نقل از همرزم شهید
#شهید_مهدی_حسینپور
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 وقتی شهید بیضایی پرچم داعش را پائین کشید و پرچم سرخ یا ابوالفضل را بالابرد
🔹️ تاسوعای سال ٩٢ بود، داعش بخش های مهم دمشق را هم تحت نظر داشت ، به ما خبر دادند که بچه های مقاومت، عملیاتی وسیعی در منطقه زینبیه، اطراف منطقه حجیره، کردند
◇ توانستند تروریستها را سه کیلومتری از اطراف حرم مطهر خانم زینب (س) دور کنند.
◇ صبح زود محمودرضا را در مناطق آزاد شده دیدم ، خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم بی بی شده بود، خوشحال بود .
◇ پرچم سیاه داعش در دستش بود و می گفت : خودم از بالای آن ساختمان پایینش آوردم .
◇ به آن ساختمان نگاه کردم دیدم پرچم سرخ یاابالفضل را جایش به اهتزاز در آورده است.
◇ رسیدیم خیابون جلوی حرم که حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود .
◇ رفتیم وسط خیابان، رو به حرم ایستادیم، دیدم محمود رضا داره آروم گریه می کند و سلام می دهد :
🔺️ السلام علیکی یا سیدتنا زینب …
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 وقتی شهید بیضایی پرچم داعش را پائین کشید و پرچم سرخ یا ابوالفضل را بالابرد 🔹️ تاسوعای سال ٩٢ بود،
📌 محمودرضا ، امام زمان (عج) را خط کش زندگی معرفی میکرد
🔹️ همه رفقایش می دانستند که محمودرضا عاشق امام زمان(عج) ، منتظر واقعی و همواره زمینهساز حقیقی ظهور بود.
◇ امید غلامی، استاد دانشگاه ، دوست و همراه شهید بیضائی، انتظار را در سبک زندگی این شهید بزرگوار چنین شرح میدهد:
◇ «... کوچکترین و سادهترین مسائل برای محمودرضا با امام زمان(عج) گره میخورد، خاطرم هست زمانی که بحث رعایت بعضی نکات در مجالس عزاداری و هیئات پیش آمد، مثل برهنه نشدن برای سینه زنی و مقام معظم رهبری در این باره نکاتی را فرمودند و توصیههایی داشتند.
◇ شهید بیضایی یک روز آخر هیات برای متقاعد کردن دوستان به آنها گفت: «فرض کنید امام زمان(عج) اینجا حضور داشته باشند آیا شما مقابل ایشان هم همینطور عزاداری میکنید؟» و به همین بسنده کرد و اثرش را گذاشت.
◇ این یعنی، جزئیترین مسائل زندگیِ شهید بیضایی با انتظار و توجه به نظارت امام عصر(عج) عجین بود؛ ولی هیچ وقت (تاکید میکنم) هیچ وقت به کسی نشان نمیداد که مثلا من منتظر امام زمان(عج) هستم و فلان و بهمان... دنبال نشان دادن نبود بلکه رفتارش این انتظار را فریاد میکشید.
@مدافع_حرم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 محمودرضا ، امام زمان (عج) را خط کش زندگی معرفی میکرد 🔹️ همه رفقایش می دانستند که محمودرضا عاشق
📌 سخت ترین مسیر شهادت ،؟دل کَندَن «محمودرضا» از دخترش «کوثر» بود
🔹️ محمود رضا میگفت شهادت مزد کسانی است که در راه خدا پُرکارند، میگفت شهادت هرکسی دست خودش است. هرکسی خودش انتخاب می کند که شهید بشود.
◇ میگفت: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
◇ این جمله آخر را شب قدر گفته بود و گفته بود امشب باید انتخاب کنیم به صف عاشوراییان بپیوندیم یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. آخرین بار هم گفت سخت ترین مرحله دل کندن از کوثر (دخترش) بود.
◇ آقا محمودرضا، وقتی خواست برای خودش اسم انتخاب کند گفت حسین نصرتی. تنش را در راه خدا فرسوده کرد، چشمهایش گواه بیخوابی همیشگیاش بود. در شب تاسوعا، در آزادسازی زینبیه عباس بیبی بودن را به رخ دنیا کشید. شب قدر انتخاب کرد که شهید بشود.
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 روضه حضرت علی اکبر(ع) وقتی که پیکر محمود رضا در تابوت جا نشد
🔹️ شهید بیضایی قد بلندی داشت. پیکرش زخم های زیادی داشت و توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود جا نگرفت.
◇ رفتند تابوت دیگری بیاورند. رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش.
◇ یکی از بچه ها خواست که روضه بخواند. گفت: " محمودرضا دهه محرّم گاهی که کارش زیاد بود، همه ده شب را نمی توانست هیئت بیاید، اما شب روضه حضرت علی اکبر(ع) حتما می آمد و دمِ علی علی می گرفت."
◇ این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه و یکی دیگر از رفقا شروع کرد به خواندن :
خیمه محشر شده، عمه مضطر شده در تب و تابم…
ای زینب بیا و ببین؛ که حسین بی علی اکبر شده
#مدافع_حرم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
سلام 🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🌷گفتند شهیـد گمنامه،
پلاڪ هم نداشت،
اصلا هیـچ نشونه ای نداشت؛
◇ امیـدوار بودم روی زیرپیراهنش
اسمش رو نوشته باشه…
نوشته بود :
◇ "اگر برای خـداست،
بگذار گمنـام بمـانـم”
#شهید_گمنام
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «این مصیبت نیست این عشقه»
🔹 اونهایی که نزدیکتر به این بچههای شهید هستند، باید به دیگران بیشتر روحیه بدهند..
◇ توصیههای مهم شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع مدافعان حرم
#سردار_دلها
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
جای مهتاب
به تاریکی؛
شب ها...
تو بتاب!!!
#جان_فدا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «با شهدا قاطی بشین،
دلت رو آروم به شهدا بسپار..»
◇ مشکلات دنیاییتون رو
با شهدا حل کنید..
#شهـدا آرام بخـشاند،
شهدا اطمینان بخشاند...
#توسل_به_شهدا
#عند_ربهم_یرزقون
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم کوتاه از حضور شهید حاج بصیر در کنار خط شکنان غواص مازندران
🔷️ در این فیلم ، تصاویری کمتر دیده شده از فرمانده شجاع لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید حسین جان بصیر در کنار غواصان خط شکن مازندرانی برای شروع عملیات به تصویر کشیده شده است.
🔹️ حاج بصیر اسفند ۱۳۶۵ که دامادش شهید مرتضی جباری به شهادت رسید ، خودش خبر شهادت را آورد و به دخترش فرشته خانم در پایگاه شهید بهشتی اهواز اعلام کرد.
◇ حاج بصیر به مازندران آمد و در مراسم ختم داماد شهیدش آقا مرتضی در فریدونکنار حضور پیدا کرد.
◇ مردم همه حاج بصیر را دورا کرده بودند و ایشان کنار منبر ایستاد و رو به سیل جمعیت گفت : مردم همه میدانید که من از شروع جنگ در جبهه بودم ، من نه تو مراسم عقد دخترم بودم نه توانستم در شادی آنها حضور داشته باشم.
◇ فردای عروسی دامادم ، شهید مرتضی هم سریع آمد و برای مبارزه با نیروهای بعثی به من پیوست.
◇ امروز هم نیامدم برای مراسم عزای دامادم ، بلکه امروز آمدم بگویم ما تو جبهه نیرو میخواهیم ، مرد میدان میخواهیم ، بسم الله.....
🔻 حاج بصیر فردای آن روز با سه اتوبوس به منطقه عملیاتی بازگشت و عملیات والفجر هشت به عنوان اولین رزمندههای ایرانی قدم به شهر فاو گذاشتند و پرچم گنبد امام رضا (ع) را بر مناره مسجد فاو به اهتزاز درآوردند.
■ #سردار_شهید حاجحسین_بصیر
■ #سردار_شهید_مرتضی_جباری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 وصیت نامه تکان دهنده حاج بصیر به فرزندانش
🔹️ فرزندان دلبندم ، جگرگوشگانم ، پاره های تنم ، عنان صبر رادرکف گرفته ویاد رقیه حسین علیه السلام ، سختی هایی که فرزندبزرگوارشهید کربلا متحمل شدباشید
◇ رقیه (س)تازیانه خورد، سیلی خورد،باپای برهنه روی سنگ وخاردوید، ولی طاقتش طاق نشد
◇ میوه های دلم ، فرصت نشد موقعیتی دست نداد که محبت خود رابه شماابرازکنم ، میزان علاقه ام رابه شما بفهمانم ، دلم میخواست درکنارشماتوقف کنم، ولی امروز جای توقف نبود
◇ دلم میخواست پیش شماباشم، ولی مسئله مسئله اسلام بود وانقلاب
◇ دلم میخواست که خنده هایتان راببینم، ولی ناله های بابا ازدست داده آرامم نمیگذاشت
◇ دلم میخواست باشمابازی کنم ولی یادبچه هایی که بابا درکنارشان نبود مرابه اتش میکشید
◇ دلم میخواست باشما وهمراه شما به گردش بروم ولی امروز روزتفریح نبود
◇ دلم میخواست دراین چندصباح عمر درخانه بودم ولی اسیران مادرزندان بغداد ودوری یاران
خوب وتنهایی برادران درجبهه نمیگذارد
◇ میدانم شمابه من حق میدهید، ولی جگرگوشه هایم، همواره درخط امام باشید
گوش به فرمان امام باشید، هروقت دلتان تنگ شد ، بامادرتان سرمزارم به دیدنم بیایید
🔺️امیدمن به شماست والسلام الحقیرحسین بصیر
قایم مقام لشگر ۲۵ کربلا
تارخ شهادت۶۶/۲/۲
محل شهادت :منطقه ماووت عراق
عملیات کربلای ۱۰
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 #پناه_حرم
🔹 ازپله های قهوه خانه که پائین می آمد
به من اشاره می کرد و می گفت:
"پناه حرم! بریم"؟
◇ و خودش شروع می کرد به خواندن:
"پناه حرم! کجا داری میری برادرم؟!
بدرقه راه تو، دیدهء ترَم!
آهسته تر برو داداش، ببین چه مضطرم"
◇ حالا این نوحه را من یاد گرفته بود
ولی عجیب به دلش نشسته بود...
◇ دلش تاب اضطرار حضرت زینب را نداشت
رفت تا بار دیگر عمه سادات به اسارت نرود...
✍ راوی: دوست شهید
#شهید_مدافع_حرم
#حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 حساب و کتاب خدا زمین تا آسمان با
حساب و کتاب ما فرق میکند.
🔹 شنیده بودم درباره حرِّ سپاه یزید که
یک شبه حرِّ سپاه حسین(ع) شد ...
◇ و در لا به لای روایت های جنگ خوانده بودم نام شاهرخ ضرغام و روایت عاقبتِ خیری که برایش
رقم خورد با عشق آقا روح الله؛
◇ اما هنوز برایم قابل لمس نبود
یک شبه آسمانی شدن کسی که اصلا
در مسیر آسمان نیست!
◇ تا وقتی که در #معراج نگاهم به تابوت
داش مجید افتاد؛ آنجا تمام آنچه
قبلا شنیده بودم، از تغییر حرّ تا شاهرخ
را به چشم دیدم.
◇ وقتی آقا مجید
شده بود مرکز توجه همه آنهایی که
شاید اگر چند سال پیش او را در خیابان میدیدند، هزار جور سرزنشش میکردند، برای خالکوبی بدنش
یا لحن حرف زدنش و...
آخر سر هم سری تکان میدادند برای افسوس به حال و روزش،
◇ اما حالا همان داش مجید شده آقا مجید و یک جماعت با حسرت
نگاهش میکنند، وقتی روی دست بالا میرود
آری من به چشم دیدم، میشود
یک شبه آسمانی شد، حتی اگر تمام
عمر را درگیر زمین بوده باشی!
◇ من به چشم دیدم حساب و کتاب خدا را که زمین تا آسمان با
حساب و کتاب ما فرق میکند؛
◇ انگار خدا چند سال منتظر داش مجید نشسته بود و آغوش باز کرده بود برایش...
انگار خدا منتظر یک بهانه بود تا بغلش کند...
#حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada