ازدحامی عجیب و شور انگیز
راه رفتن چقدر سنگین بود
همه می آمدند با هر رنگ
مثل یک سفره پهن و رنگین بود
عرب و ترک و لر ؛ همه بودند
عشق واحد...ولی به چند زبان
پیرمردی به آذری میگفت
جانیم اولسون اقا سنه قربان
همه اینجا برادرند و رفیق
همچو دریا زلال و رویایی
نه فقیر و غنی ؛؛ که هرگز نیست
خبر از قیل و قال دنیایی
آن علم که جلو جلو می رفت
علمی آشنا به هر جایی
گوشه ی جاده یک نفر میگفت
یا اخی..یاخی..اشربوا شایی!!!
پا پیاده...حرم ولی بس دور
سختی راه می دهد آزار
نوجوانی نشسته روی زمین
میکند او به زایران تیمار
ناگهان یک سکوت و بغض گلو
می فشارد تمام دنیا را
یادم آمد سه ساله دخترکی
که چگونه دویده صحرا را
پیرمرد را میان ره دیدم
ساده اما پر از صفا.....کرات
با همان لحن آذری میگفت
آقامین روح پاکینه صلوات
خسته بودم کمی نشستم تا
پیرمرد آمد و نگاهی کرد
گفت میرسیم لختی چند
زد به پشتم دوباره راهی کرد
یک نفر داد زد که من دیدم!!!
گنبد شاه را.....ندارم شک
از سرم فکر قافیه افتاد
گفتم ای عشق....السلام و علیک
شاعر : هادی قهرمانی تبریزی
#کربلا
#اربعین
#زیارت_اربعین
#جاده_نجف_کربلا
#پیادهروی_اربعین
#مداحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رحیم پور ازغدی:
اربعین سیاسی ترین راهپیمایی جهان
اگر نبود بایکوت نمی شد
#تفسیر آیات ۶ تا ۱۰ سوره سجده
يدبر الامر من السماء الى الارض ثم يعرج اليه فى يوم كان مقداره الف سنه مما تعدون
توضيح مفاد آيه : (يدبر الامر من السماء الى االارض ثم يعرج اليه فى يوم كان مقداره الف سنة مما تعدون)
اين آيه تتميم بيان اين معنا است كه فرمود: تدبير امر موجودات قائم به خداى سبحان است، و اين خود قرينه است بر اينكه مراد از كلمه (امر) در آيه، شأن است، نه امر در مقابل نهى.
و كلمه (يدبر) از تدبير است، و تدبير از ماده (دبر) است كه به معناى دنباله و عقب چيزى است، و تدبير اين است كه چيزى را پشت سر چيزى قرار دهى، و يا دستورى را به دنبال ديگر قرار دهى، و در آيه مورد بحث برگشت مى كند به اينكه خداى تعال ى وجود حوادث يكى پس از ديگرى را مانند سلسله زنجيرى كه پشت سرهم و متصل ما بين آسمان و زمين باشد قرار مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ) و نيز فرمود: (انا كل شى ء خلقناه بقدر).
(ثم يعرج اليه ) - اين جمله از اين جهت كه بعد از جمله (يدبر الامر من السماء الى الارض ) قرار گرفته، خالى از اين اشعار نيست، كه كلمه (يدبر) معناى تنزيل را متضمن است، و معنايش اين است كه او تدبير امر مى كند، در حاليكه نازل كننده است، و يا او نازل كننده است در حاليكه مدبر است، از آسمان تا زمين را، و بعيد نيست منظور از اين امر همان امرى باشد كه در آيه (فقضيهن سبع سموات فى يومين و اوحى فى كل سماء امرها) آمده است.
و در جمله (ثم يعرج اليه ) اشعار است به اينكه مراد از سماء مقام قربى است كه زمام همه امور بدانجا منتهى مى شود، نه آسمان كه به معناى جهت بالا و يا ناحيه اى از نواحى عالم جسمانى است، براى اينكه قبلا فرمود: (تدبير امر مى كند از آسمان تا زمين ) آنگاه فرمود: (سپ س به سوى او عروج مى كند)، پس معلوم مى شود عروج به سوى او از همان طريقى است كه از آن نازل شده، و در آيه غير از علوى كه به تعبير سماء آمده و پايينى كه از آن به ارض تعبير كرده، و نزول و عروج چيز ديگرى نيامده پس قهرا نزول از سماء و عروج به سوى خدا را مى فهماند كه مراد از سماء، مقام حضور است، كه تدبير امر از آن مقام صادر مى شود. و يا مراد اين است كه موطن و محل تدبير امور زمينى، آسمان است، و خدا كه محيط به هر چيز است تدبير زمين را از آن موطن نازل مى كند، كه البته اين معناى دوم به فهم نزديك تر است، چون جمله (و اوحى فى كل سماء امرها) با آن سازگارتر است.
(فى يوم كان مقداره الف سنه مما تعدون ) - معنايش چه به احتمال اول و چه دوم اين است كه خداى تعالى تدبير مذكور را در ظرفى انجام مى دهد كه اگر با مقدار حركت و حوادث زمينى تطبيق شود با هزار سال از سالهايى كه شما ساكنان زمين مى شماريد برابر مى گردد، چون مسلم است كه روز، شب، ماه و سالى كه ما مى شماريم بيشتر از عمر خود زمين نيست.
و چون مراد از سماى عالم، قرب و حضور است، و اين عالم از حيطه زمان بيرون است، ناگزير مراد از آن، ظرفى خواهد بود كه اگر با مقدار حركت و حوادث زمينى تطبيق شود هزار سال از سالهايى كه ما مى شماريم خواهد شد.
و اما اينكه اين مقدار آيا مقدار نزول و مكث و عروج است يا مقدار نزول و عروج رويهم است، بدون مكث، و يا مقدار هر يك از اين دو است، و يا تنها مقدار خود عروج است، البته بنا بر اينكه كلمه (فى يوم ) قيد باشد براى (يعرج اليه ) به تنهايى، احتمالاتى است كه آيه (تعرج الملائكه و الروح اليه فى يوم كان مقداره خمسين الف سنه ) مويد احتمال اخير است، چون مدت مذكور را تنها مدت عروج معرفى مى كند.
آنگاه بنا بر فرضى كه ظرف هزار سال قيد عروج باشد، آيا منظور از عروج، مطلق عروج حوادث به سوى خدا است، يا تنها عروج آنها در روز قيامت است، و مقدار هزار سال هم طول مدت قيامت است، و اگر در آيه سوره معارج مقدار آن را پنجاه هزار سال خوانده، چون مربوط به كفار است، تا به خاطر كفرشان مشقت بيشترى بكشند، ممكن هم هست بگوييم مقدار هزار سال مربوط به يكى از مواقف روز قيامت است، و مقدار پنجاه هزار سال مقدار و طول مدت پنجاه موقف است.
از اين هم كه بگذريم احتمالات ديگرى در خصوص هزار سال است، كه آيا تحديدى است حقيقى، و يا مراد صرف زياد جلوه دادن مدت است، همچنان كه در آيه (يود احدهم لو يعمر الف سنه ) نيز منظور همين است، يعنى مى خواهد بفرمايد دوست مى دارند بسيار زياد عمر كنند، نه خصوص عدد هزار، ليكن اين احتمال از سياق آيه بعيد است.
به طورى كه ملاحظه فرموديد آيه شريفه احتمالهاى زيادى را تحمل مى كند، و با همه آنها مى سازد، و ليكن از همه آنها نزديك تر به ذهن اين است كه كلمه (فى يوم ) قيد باشد براى (ثم يعرج اليه ) و مراد از روز عروج امر، يكى از پنجاه موقف از مواقف روز قيامت باشد (و خدا داناتر است ).
ذلك عالم الغيب و الشهاده العزيز الرحيم
تفسير مفردات اين آيه گذشت، و مناسبت اسماى سه گانه در آن، با اين مقام ظاهر است.
الذى احسن كل شى ء خلقه
اشاره به حقيقت حسن و بيان اينكه خلقت و حسن متلازمند (احسن كل شىء خلقه) و زشتى و بدى ذاتى مخلوقات نيست
راغب مى گويد: كلمه (حسن ) عبارت است از هر چيزى كه بهجت آورد و انسان به سوى آن رغبت كند، و اين حالت سه قسم است، يكى اينكه چيزى مستحسن از جهت عقل باشد، يعنى عقل آن را نيكو بداند، دوم اينكه از نظر هواى نفس نيكو باشد، سوم از نظر حسى زيبا و نيكو باشد. البته اين تقسيمى است براى زيبايى از نظر ادراكات سه گانه انسان.
و حقيقت حسن عبارت است از سازگارى اجزاى هر چيز نسبت بهم، و سازگارى همه اجزاء با غرض و غايتى كه خارج از ذات آن است، بنابراين، زيبايى روى به معناى جور بودن و سازگار بودن اجزاى صورت از چشم و ابرو و بينى و دهان و غيره است، و حسن عدالت سازگاريش با غرضى است كه از اجتماع مدنى منظور است، و آن به اين است كه در جامعه هر صاحب حقى به حق خود برسد، و همچنين است حسن هر چيز ديگر.
دقت در خلقت اشياء كه هر يك داراى اجزايى موافق و مناسب با يكديگر است، و اينكه مجموع آن اجزاء مجهز به وسايل رسيدن آن موجود به كمال و سعادت خويش است، و اينكه اين مجهز بودنش به نحوى است كه بهتر و كامل تر از آن تصور ندارد، اين معنا را دست مى دهد كه هر يك از موجودات فى نفسه و براى خودش داراى حسنى است، كه تمام تر و كامل تر از آن براى آن موجود تصور نمى شود.
و اما اينكه مى بينيم موجودى زشت و ناپسند است، براى يكى از دو علت است، يا براى اين است كه آن موجود داراى عنوان عدمى است، كه بدى و ناپسندى اش مستند به آن عدم است، مانند ظلم ظالم و زناى زناكار، كه ظلم بدان جهت كه فعلى از افعال است زشت نيست، بلكه بدان جهت كه حقى را معدوم و باطل مى كند زشت است، و زنا بدان جهت كه عمل خارجى است و هزاران شرايط دست بدست هم داده تا آن عمل صورت خارجى بگيرد زشت نيست، چون صورت خارجى آن با صورت خارجى عمل نكاح مشترك است، بلكه زشتى اش بدين جهت است كه مخالف نهى شرعى، و يا مخالف مصلحت اجتماعى است.
و يا براى اين است كه با موجودى ديگر مقايسه اش مى كنيم، و از راه مقايسه است كه زشتى و بدى عارضش مى شود، مثلا حنظل (هندوانه ابوجهل ) خودش نه زشتى دارد و نه بدى، ولى وقتى با خربره مقايسه اش مى كنيم، مى گوييم بد است، و يا مثلا خار كه در مقايسه با گل زشت و بد مى شود، و عقرب كه در مقايسه با انسان زشت و بد مى گردد، بدى و زشتى ذاتى آنها نيست، بلكه با مقايسه اش به چيز ديگر و سپس قياسش با طبيعت خودمان مى گوييم بد و ناگوار و زشت است، كه اين زشتى و بدى نيز در حقيقت به همان زشتى به معناى اول بر مى گردد.
پس به هر حال هيچ موجودى بدان جهت كه موجود و مخلوق است متصف به بدى نمى شود، به دليل اينكه خداى تعالى خلقت هر موجودى را نيكو خوانده و فرموده : (الذى احسن كل شى ء خلقه - خدايى كه هر چيزى را نيكو خلق كرده )، كه اگر اين فرمايش خدا را با فرمايش ديگرش كه فرموده : (الله خالق كل شى ء) ضميمه كنيم، اين نتيجه به دست مى آيد كه اولا خلقت ملازم با حسن است، پس هر مخلوقى بدان جهت كه مخلوق است حسن و نيكو است.
و ثانيا هر زشت و بدى كه تصور كنيم مخلوق خدا نيست، البته بدى و زشتى اش مخلوق نيست، نه خودش، كه توضيحش گذشت. پس معصيت و نافرمانى و گناهان از آن جهت كه گناه و زشت و بدند مخلوق خدا نيستند، و بديها همه از ناحيه قياس پديد مى آيد.
و بدء خلق الانسان من طين
مراد از انسان در جمله : (و بدء خلق الانسان من طين)
مراد از انسان فرد فرد آدميان نيست، تا بگويى خلقت فرد فرد از گل نبوده، بلكه مراد نوع آدمى است، مى خواهد بفرمايد: مبدا پيدايش اين نوع گل بوده، كه همه افراد منتهى به وى مى شوند، و خلاصه تمامى افراد اين نوع از فردى پديد آمده اند كه او از گل خلق شده، چون فرزندانش از راه تناسل و تولد از پدر و مادر پديد آمده اند و مراد از آن فردى كه از گل خلق شده آدم و حوا (عليهمالسلام) است.
دليل گفتار ما اين است كه دنبال جمله مورد بحث مى فرمايد: (ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهين )، يعنى سپس نسل او را از آبى بى مقدار خلق كرد، و اين تعبير مى فهماند كه منظور از مبدا خلقت انسان، همان اولين فردى است كه از گل خلق شده، نه فرد فرد انسانها، كه از آبى بى مقدار خلق شده اند، تا معنا چنين شود كه خدا ابتداى انسانهاى مخلوق از آب بى مقدار را، از گل قرار داد. زيرا اگر مراد اين بود جا داشت بفرمايد: (ثم جعله سلاله من ماء مهين - سپس همان انسان را سلاله و خلاصه اى كرد از آبى خوار و بى مقدار)، و ديگر حاجت به ذكر نسل نبود، چون كلمه نسل به معناى ولادت و جدا شدن فرزند از پدر و مادر است، و مقابله بين (بدء خلق ) و بين (نسل ) به خوبى مى فهماند كه مراد از انسان نوع است، كه ابتداى خلقتش از گل، و نسلش از آب مهين است (دقت بفرماييد).
(ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهين ) - كلمه (سلاله ) بطورى كه در مجمع البيان گفته برگزيده و خلاصه اى است كه از چيزى ديگر گرفته شود، و نطفه مرد را سلاله گفته اند، چون از صلب او گرفته مى شود. و كلمه (مهين ) از (هون ) است كه به معناى ضعف و حقارت است. و كلمه (ثم ) بعديت زمانى را مى رساند، و معناى جمله اين است كه : خداوند سپس ولادت انسان را از طريق جدا شدن و ولادت از خلاصه اى از آبى ضعيف يا حقير قرار داد.
ثم سويه و نفخ فيه من روحه
(تسويه ) به معناى تصوير و هم تتميم عمل است. و در جمله (نفخ فيه من روحه ) استعاره و كنايه گويى شده است، يعنى روح تشبيه شده به دم زدن و نفسى كه آدمى مى كشد و بر مى گرداند، و احيانا آن را در غير خود مى دمد و اضاضه كلمه روح به ضميرى كه به خدا بر مى گردد اضافه تشريفى است، و معنايش (ثم نفخ فيه من روح شريف و منسوب اليه ) مى باشد، يعنى سپس خدا از روحى شريف و منسوب به خودش در او دميد.
و جعل لكم السمع و الابصار و الافئده قليلا ما تشكرون
در اين جمله به نعمت ادراكهاى حسى، يعنى چشم و گوش، و ادراكهاى فكرى يعنى قلب منت نهاده است، كه هم ادراكهاى جزئى و خيالى را شامل مى شود، و هم كلى و عقلى را.
(قليلا ما تشكرون ) - يعنى شكر مى گزاريد، اما بسيار اندك، و اين خود اعتراضى است كه به جاى توبيخ و سرزنش به كار رفته، بعضى از مفسرين گفته اند: جمله حاليه است، و معناى آن اين است كه خدا براى شما چشم و گوش قرار داد، در حالى كه شما كم شكر مى گزاريد و به هر حال چه به گفته ما و چه به گفته آن مفسر، آيه شريفه در سياق گلايه و توبيخ است، و مى خواهد بدين وسيله مردم را به شكر وابدارد.
قبل از آيه مورد بحث انسان غايب فرض شده بود، و درباره اش مى فرمود: (سپس او را تكميل كرد، و از روح خود در او دميد) و در جمله مورد ب حث ناگهان روى سخن متوجه انسان شده، مى فرمايد: (و برايتان چشم، گوش و دل قرار داد) اين التفات از غيبت به خطاب جمع، براى اين است كه انعام الهى را كه شامل همه هست، تسجيل كند، تا به شكر خدا وادار شوند، چون مردم در اين باره يا قاصرند و يا مقصر.
شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مشک و ناب و عنبر آید
بگوشم عمه از گهواره گور
در این صحرا صدای اصغر آید
حسین را ای صبا برگو که از شام
بکویت زینب غم پرور آید
ولی ای عمه دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید
که چون اندر سر قبر شهیدان
تو را از گریه کام دل برآید
در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید
مهار ناقه را یکدم نگهدار
که استقبال لیلا، اکبر آید
مران ای ساربان یکدم که داماد
سر راه عروس مضطر آید
کند جودی به محشر، محشر از نو
اگر در حشر ما این دفتر آید
کلیات جودی خراسانی
زینب گورنده شاه شهیدان مزارینی
شوره گلوبدی آرتیروب ئوز آه و زارینی
.
تل سلام اوسته سلامه دل اولمادی
آلموشدی ذوق قبر حسین اختیارینی
.
البته نطق اولماز ادای کلام ایده
عاشق گورنده وصل زمانینده یارینی
.
بولمم سوروندی یا یریدی یتدی قبرینه
واضح سوروشما حفظ ایله زینب وقارینی
.
بلبل نجه تاپاندا گولون گلستانده
شرح فراقه اَوَّل ایدر اعتذارینی
.
ثاراللّهین مزارینه زینبده تا یتوب
آچدی بیان حاله لب دُر نثارینی
.
عرض ائتدی آلتی گوشه لی قبره باجون فدا
چوخ غملنوب دل آختارور اوز غمگسارینی
.
قبرون مجاوری یوخوموش بیله توز باسیب
سیلَّم سرشک چشمیله ایندی غبارینی
.
شامه گیدنده نعشیوی دفن ایلینمدیم
عفو ایله بو قصورین اولان شرمسارینی
.
گوردون نجه آپاردیلا گئتدیم نه حالیله
آلمیشدیلار بو غمزده نین اختیارینی
.
بولدوم علاوه ساخلیوب ائتسون صبا کفن
گول جسمیوه چولون خس و خاشاک و خارینی
.
آلدون علیِّ اصغری آغوشه جان کیمی
ایتدون ربابین حشره کیمی ناله کارینی
.
باخ بیر ربابه سینه سینه سود گلوب گزر
دشت بلانی آختارار ئوز شیر خوارینی
.
ویر سود امر بالاسینی آلسون قوجاقینه
بوش گورمه سینله اهل حرم تا کنارینی
.
نی تک گلوبدی نالیه بو مدتی مدام
هر دم آچوب عذارینه گوز آبشارینی
هجران غمی نوای حرم نالۀ رباب
بالمَرَّه زینبین آلوب الدن قرارینی
.
بو مدّت مدیدی دوزوب هجره عاقبت
گتدیم مزارون اوستونه محنت قطارینی
.
معذوریدی رقیّه قیزون قالدی شامده
ویرسن اجازه شرح ایدرم اعتذارینی
.
ویرانسراده حسرتیله ویردی جان قیزون
مانعدی شرم شرح قیلام احتضارینی
.
سولدی حجاز گلشنینون تازه غنچه سی
شامین هواسی ائتدی خزان نوبهارینی
.
تابوتین ایلدیم او قزون خشت پاره دن
گور بو تراب عزیزه سی انجام کارینی
.
ویردیم تَیَمُّمیله او مظلومه غسلینی
آچدیم اگر چه ئوستونه گوز آبشارینی
.
ئوز قاره کوینگین ئوزونه ایلدیم کفن
تا تیره شام ، شامین ایدم روزگارینی
.
بیر کیمسه اولمادی بالامین قبرینی قازا
قازدیم ئوزوم او طفل یتیمه مزارینی
.
ویرانسراده دفن ایلدیم بیر خزینه من
صرّاف روزگار بولنمز عیارینی
.
قبره قویاندا آلنینی ئوپدوم دیدیم بالا
یات چک بو شهریده بی بیوون انتظارینی
.
بیر گون اولار که شامی دوتار قدر و قیمتی
عالم بولر بیز آل علی اعتبارینی
.
قویمام قالا او شهریده یالقوز رقیه نی
قویدوم ئوزوم اونیلا بو امرین قرارینی
.
گر ئولمسَم مدینیه گئتسم دایانمارام
ترک ایلرم پیمبر رحمت جوارینی
.
بیر باش گلوب خرابه ده اولام مجاورون
کسب ایلرم مجاورتین افتخارینی
.
یاندیرام آه شمعیمی هر جمعه آخشامی
روشن قیلام او روضۀ تاریک و تارینی
.
گوز یاشیمیله سو سَپرم هر گیجه گونوز
مژگانیمیله سیلَّم او قبرین غبارینی
.
توزلی مزارینه دوشرم فرش زلفیمی
حفظ ایلرم ئولونجه او روضه وقارینی
مندن سوروشسالار که هارالیدی بو بالا
ویرم نشان حجازده یثرب دیارینی
.
هر اوچ یاشیندا قیز یولی دوشسه خرابه دن
آلّام کناریمه ئوپرم گول عذارینی
.
مین دیللّریله دل دییرم بلکه دیندیره
گلزاریمین خموش مصیبت هزارینی
.
قالام او قدر تا اجلیم درک ایده منیم
ویرم حیاتیمین باشا لیل و نهارینی
.
گر نقص شأنی اولسا جوارینده یاتماقیم
قیلام من اختیار او شهرین کنارینی
.
توپراقلار اوسته گاه اوتوراردی او خسته دل
معلومیدی که غملر آلوب اختیارینی
.
هر سمتدن علاجی کسیلمیش یتیمه تک
بیزدنده گیزلدردی غم آشکارینی
.
هر دم ووراردی بارماقیلا نقش تُپراقا
بیر آز باخوب سیلردی او نقش و نگارینی
.
آخرده یازدی تُپراقا بیر کلمه سیلمدی
بیر آز تیکوب او کلمیه چشم خمارینی
.
بیردن اَگیلدی یازدیقینی ئوپدی آغلادی
قویدی او کلمه اوسته دل داغدارینی
.
آهسته بعضی سوز دیدی اما ایشیتمدوخ
آلدوق فقط او تنگ نفسدن شمارینی
.
آخرده سیلدی صورتیله یازدیقی سوزی
آلدی حرملرون هامی دلدن قرارینی
.
ایتدیم سؤال آی بالا نه یازمیسان یره
چوخ سالموسان گوگل لره محنت شرارینی
.
عرض ایتدی عمّه اکبریمین یازمیشام آدین
نیلوم غم اهلی آختارار اوز غمگسارینی
.
ایمدی اَلیم یتیشموری دامان وصلینه
طرح ایتمیشم آدیله گلایه شعارینی
.
چون بولموشم که آخر عمریمدی بو گیجه
عمریم قوتاردی روز و شب مستعارینی
.
بیر اولدوزام که آخماقیما مایل اولموشام
قبره چکر ئولوم بو ستاره مدارینی
.
فکر ایلدیم که قارداشیما ایلیوم خبر
بلکه گلوب گوره باجیسی احتضارینی
.
هر نیلدیم وسیله پیامه تاپانمادیم
بولدوم گِله یری عدم اختبارینی
.
هر نیلدیم وسیله پیامه تاپانمادیم
بولدوم گِله یری عدم اختبارینی
.
یازدیم آدین یره سوزومی آدینا دیدیم
ایتدیم سفیر اکبره اسم کُبارینی
.
عرض ایلیه بو عرضیمی قارداشیم اکبره
قارداش آتارمی خواهر محنت دچارینی
.
جان ئوستیم یولوندا قالوب منتظر گوزوم
دور بارگاه خاطره بو غصّه بارینی
.
لطف ایله همّت ایله سنی ئولمه میش گوروم
آز زحمتیله دلدن آزات غم فشارینی
.
انصافیدور رقیّه ئوله گورمیه سنی
حسرت مکان ایده جگر داغدارینی
.
تئز گل بویون بلاسین آلوم آز قالور یخا
خوناب دل بنای دل پایدارینی
.
گوندردیم آه قاصدیمی کربلایه من
تا شامه دعوت ایلیه غم شهریارینی
.
عرض ایلیه که شام غریباندی شامده
گل بیر منوّر ایله بو ظلمت دیارینی
.
چوخ وار امید آتام گئجه ویرانیه گله
بیر یاد بود ایلیه بیز غم قطارینی
.
گلسه بابام خرابیه گر قویمارام گیده
سالّام کمنده پای دل بُردبارینی
.
عرض ایلرم که هر یره گیتسن آپار منی
گوزدن کناره آتما بو هجر اشگبارینی
.
بیرده شکسته دل قیزیوی آل کناریوه
ترمیم قیل بو شیشۀ دل انکسارینی
دریای بی کرانۀ محنت غریقیم
ای کشتی نجات اوزون دوت کنارینی
.
« شأنی » بو شرح محنتی یاخشی شروع ایدوب
ناقص قویوب بو نوحۀ بس شاهکارینی
.
تعقیب ائتدی « ذهنی » « سائل » بو سوزلری
سالدی ایشه او خامۀ زرّین نگارینی
.
لطف ایت بابا بو « ذهنیه » هر ایلده حجّیله
فیض زیارت حرم هشت و چارینی
.
خاصّه بو ایل گوتورسون هامی اهل بیتی نی
حجّ ایلسونله خانۀ پروردگارینی
.
اوردان گلوب بو شامده شوریله باشلاسون
پژمرده غنچه ن اوسته نوای هزارینی
.
.
#اربعین
#زینب_گورنده_شاه_شهیدان_مزارینی
#شانی_تبریزی
#ذهنی_زاده
#ترکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: جنگ و مبارزه همیشه ادامه دارد؛ در زمان تیغ و شمشیر یک جور است، در زمان اتم و فضای مجازی و هوش مصنوعی جور دیگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️رهبر انقلاب: کارزار بین جبهه حسینی و جبهه یزیدی تمام نشدنی است
♦️رهبر انقلاب: «حرب لمن حاربکم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست، به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن و دقیق به هدف زدن است
🔹رهبر انقلاب در جمع عزاداران هیئتهای دانشجویی اربعین حسینی:
در زیارت عاشورا شما عرض میکنید به امام حسین علیهالسلام: یا اباعبدالله انّی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامة. «انی سلم لمن سالمکم» یعنی با هر کسی که در جبهه شماست من خوبم، «حرب لمن حاربکم» یعنی با هر کسی که با جبهه شما میجنگد، میجنگم.
🔹این جنگ اشکال مختلفی دارد. در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست. در دوران تبلیغات به وسیله شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور است، ولی هست. در دوران دانشجو بودن انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است، در همه احوال هست.
🔹«حرب لمن حاربکم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست، به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر اینجور فکر و شناسایی و همت کردیم، زندگی معنا و هدف پیدا میکند.
🔹پول و مقام و قدرت و موقعیتهای اجتماعی حقیرتر از آنند که هدف زندگی انسان قرار بگیرد. هدف زندگی، بندگی و رسیدن به خداست، راهش هم فقط همین است: سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم.
♦️ رهبر انقلاب: برای استفاده از فرصت زندگی برنامهریزی و فکر کنید/ برای اینکه درست فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید/ آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید/ اقدام یک وقت در کلاس درس و دانشگاه است، یک وقت راه کربلا و فلسطین است
🔹رهبر انقلاب در جمع عزاداران هیئتهای دانشجویی اربعین حسینی:
️جوانیتان را قدر بدانید. میدان وسیعی در مقابل شماست، انشاءالله ۷۰ سال دیگر، ۶۰ سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت. از این فرصت استفاده کنید. برای این فرصت طولانی برنامهریزی کنید. برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب در بیاد، فکر کنید.
🔹️برای اینکه درست بتوانید فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید. قرآن را بخوانید، تأمل کنید. از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمل کردند، یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است، همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم.
🔹️فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است، اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه وکلاس درس و محیط دانشگاه است، یک وقت محیط اجتماعی است، یک وقت محیط سیاسی است، یک وقت راه کربلاست، یک وقت راه فلسطین است. ۱۴۰۳/۶/۴
♦️رهبر انقلاب: جبهه حسینی در مقابله با جبهه جور و ظلم جهاد میکند/ این دو جبهه امروز هم در دنیا وجود دارد
🔹 رهبر انقلاب در جمع عزاداران هیئتهای دانشجویی اربعین حسینی:
️امام حسین علیهالسلام در سفر کربلا، در چند جا مشخص کرده که حرف و هدفش چیست. مسئله، مسئله ظلم و جور است. این جبهه حسینی است که در مقابله با ظلم فعالیت و جهاد میکند.
🔹️نقطه مقابلش هم جبهه جور و ظلم و شکستن عهد الهی است. امروز شما در دنیا این را میبینید. قبل از دوران امام حسین علیهالسلام هم این دو جبههای وجود داشت
🔹️در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد و تا آخر هم وجود خواهد داشت. ۱۴۰۳/۶/۴
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
#امام_امت امروز در جمع دانشجویان: «برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با #قرآن آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید.»
باور کنید این یک توصیۀ ساده نیست، راهبردی اساسی در مسیر تمدنسازی اسلامی است.کاش از همین امروز به آن عمل میکردیم!
روضۀ قرآن غریب در میان ما، روضۀ مکشوفی است که باید پای آن ضجه زد.
https://virasty.com/mohsen_abbasivaladi/1724608841872880020
.
تل آویو، ۱۰ کیلومتر !
چند نکته درباره عملیات امروز
🔻پس از عملیات ترکیبی بامداد امروز حزب الله در شمال و غرب سرزمین های اشغالی، سانسور شدید در رژیم صهیونیستی حاکم شده و همین سانسور، شدت و اهمیت اولین ضربت انتقامی حزب الله را نشان می دهد.
🔹نتانیاهو به وزرای خود دستور داده که هیچ اظهار نظری درباره عملیات حزب الله نکنند. دولت او با انتشار تحلیل های قالبی، القا می کند که اتفاق چندانی نیفتاده و حمله مهار شده، اما برخی اخبار، به علاوه تصاویری که از پدافند سانسور رژیم عبور کرده، نشان می دهد اولین ضربه حزب الله در روند انتقام خون شهید فواد شکر، ضربت موثری بوده است.
🔻اخبار غیر رسمی می گوید حزب الله به موازات شلیک ۳۲۰ موشک و پهپاد و سرگرم کردن سامانه پدافندی دشمن، و در کنار هدف گیری یازده پایگاه نظامی، مقر اصلی موساد و یگان ۸۲۰۰ وابسته به واحد اطلاعات نظامی را در پایگاه گلیلوت در شمال تل آویو هدف قرار داده است.
🔹این عملیات که در مقایسه با توانمندی بالای حزب الله، بیشتر دستگرمی محسوب می شود، از جهات مختلف مهم است. نخست، عمق نفوذ اطلاعاتی، شناسایی پایگاه راهبردی موساد و داشتن بانک اطلاعاتی دقیق از اهداف راهبردی. حزب الله این بار، به چشم دشمن ضربه زده است.
🔻نکته دوم: اگر دستان بلند حزب الله قادر است در یک عملیات محدود به شمال تل آویو برسد، بنابراین در هم کوبیدن پایتخت رژیم صهیونیستی و یا بندر حیفا و...، کاملا سهل الوصول است. این در حالی است که حزب الله هنوز دست به قبضه تسلیحات راهبردی خود نبرده است.
🔹برخی رسانه های اسرائیل، به شکل سربسته، ابراز نگرانی کرده اند که حزب الله برای اولین بار در جنگ اخیر، اهدافی را در عمق ۱۰۰ کیلومتری و در ۱۰ کیلومتری شمال تل آویو هدف قرار داده است.
🔻حزب الله همچنین نشان داد که قادر به گسترش جنگ به سواحل مدیترانه و ضربه زنی در دریاست. در عملیات ترکیبی امروز، کشتی جنگی "دورا" در سواحل نهاریا هدف حمله قرار گرفت و چند نظامی صهیونیست کشته و مجروح شدند. پس از مسدود شدن دریای سرخ، مدیترانه تنها مجرای تنفس دریایی اسرائیل است.
🔹این ضربه غافلگیرانه در حالی نواخته شد که ارتش صهیونیستی ادعا می کرد ناو موشک اندازش، یکی از پهپادهای حزب الله را رهگیری کرده است! همزمان، عنوان شده که مناطقی از شهر عکا هم مورد اصابت موشک های حزب الله قرار گرفته است.
🔻مقامات اسرائیل چنین وانمود می کنند که حمله حزب الله را مهار کرده اند اما گزارش روزنامه اسرائیل هیوم مبنی بر این که "مقامات اسرائیل از کشورهای دیگر خواسته اند جلوی تشدید تنش را بگیرند"، به وضوح از وحشت زدگی آنها حکایت می کند.
🔹نشانه دیگر ترس و درماندگی را می توان در سخنان وزیر جنگ اسرائیل دید: "به وزیر دفاع آمریکا اطلاع دادم که جلوگیری از تشدید تنش در منطقه چقدر اهمیت دارد".
🔻رادیو ارتش رژیم صهیونیستی با اذعان به اینکه همه حملات حزب الله مهار نشد و تنها بخشی از آن خنثی شد، می افزاید: "به یاد داشته باشیم که زرادخانه موشکی حزب الله شامل ۱۵۰ هزار موشک است و این، ظرفیت چشمگیری است".
🔹در همین حال، آنچه بر هراس رژیم صهیونیستی می افزاید، عزم جدی متحدان حزب الله برای مجازات اسرائیل است؛ چنان که انصارالله با استقبال از آغاز عملیات انتقامی حزبالله اعلام کرد:
🔻"این پاسخ قدرتمند در عمق رژیم، نشان میدهد که مقاومت، مقتدر و در عمل به وعدهها و هشدار هایش صادق است. دستان دلاوران مقاومت را میفشاریم و به آنها تبریک میگوییم و تاکید میکنیم که پاسخ یمن، حتما در راه است و این را روزها و شبها و میدان جنگ ثابت خواهد کرد".
▪️محمد ایمانی
🏴 متن کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در پایان مراسم عزاداری هیئتهای دانشجویی به مناسبت اربعین حسینی
✏️بسماللهالرّحمنالرّحیم
مثل همهی اربعینهای دیگر، امروز شما جوانان عزیز این حسینیّه را با حضور خودتان، با احساسات پاک خودتان، نورانی کردید؛ از همهی شما تشکّر میکنم به خاطر حضورتان و برنامهای که بحمداللّه به بهترین وجهی انجام گرفت. برنامهها بسیار خوب بود، سرود خوب بود، تلاوت قرآن خوب بود، زیارتی که خواندند بسیار خوب بود، منبر بسیار خوب بود، برنامهی آقای مطیعی بسیار خوب بود؛ بحمداللّه همهی برنامههایی که شما اینجا اجرا کردید، برنامههای پُرمغز، پُرمعنا و آموزندهای بود.
✏️در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللّهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم اِلىٰ يَومِ القِيامَة. «اِلىٰ يَومِ القِيامَة» یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبههی حسینی و جبههی یزیدی تمامنشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد. جبههی حسینی خودش را معرّفی کرده؛ امام حسین (علیه السّلام)، در همین سفر کربلا، در چند جا مشخّص کرده که حرفش چیست، هدفش چیست. فرمود: اِنَّ رَسولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جَائِرا؛ مسئله، مسئلهی ظلم است، مسئلهی جُور است. مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللّهِ ناكِثاً لِعَهدِ اللّهِ ... يَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوان؛ مسئله این است. این جبههی حسینی است که در مقابلهی با ظلم فعّالیّت میکند و جهاد میکند. نقطهی مقابلش هم جبههی جُور است، جبههِی ظلم است، جبههی شکستن عهد الهی است.
✏️امروز شما در دنیا این را میبینید، قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبههای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت. در همهی اینها «اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم»؛ با هر کسی که در جبههی شما است، من خوبم؛ «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم»، با هر کسی که با جبههی شما میجنگد، میجنگم. این جنگ اَشکال مختلفی دارد: در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران تبلیغات به وسیلهِی شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران دانشجو بودنِ انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است؛ در همهِی احوال هست. «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم» نباید فراموش بشود. «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛ به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است؛ «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم» اینجوری است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر اینجور فکر کردیم، اینجور شناسایی کردیم، اینجور همّت کردیم، زندگی معنا پیدا میکند، زندگی هدف پیدا میکند. پول لایق این نیست که هدف زندگی باشد؛ مقام و قدرت و موقعیّتهای اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگی است، رسیدن به خدا است. راهش هم فقط همین است: سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم.
✏️جوانیتان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. انشاءاللّه شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید؛ برای این فرصت طولانی برنامهریزی کنید؛ برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب دربیاید فکر کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با قرآن آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است؛ همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه است، یک وقت در کلاس درس است، یک وقت داخل محیط دانشگاه است، یک وقت در محیط اجتماعی است، یک وقت در محیط سیاسی است، یک وقت در راه کربلا است، یک وقت در راه فلسطین است، یک وقت شعار برای اهداف عالیهی اسلامی است. انقلاب اسلامی این راه را روی ما باز کرد. عزیزان من، جوانهای من! شماها آن روزگار را ندیدید؛ خوشحال باشید که ندیدید. ما دیدیم آن روزگار را؛ روزگار بدی بود، روزگار سختی بود، روزگار سیاهی بود، روزگار یأس بود. انقلاب ورق را برگرداند، انقلاب راه را باز کرد، انقلاب به ما فرصت داد. میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم؛ شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید. میشود هم استفاده نکرد؛ اگر استفاده نکردیم، خسران است؛ اگر استفاده کردیم، فلاح است: قَد اَفلَحَ المُؤمِنون.
انشاءاللّه که موفّق و مؤیّد باشید.
والسّلامعلیکمورحمةاللّهوبرکاته
💻 farsi.khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوری چه سخته کربلا
♦️ابطال یک دروغ بزرگ!
🔹دیروز رهبر انقلاب بیان کردند: «آقای رئیسجمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند. برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. تعداد بیشتری را هم نمیشناختم و نظری نداشتم».
🔹«تعداد بیشتر» یعنی حداقل نصف به علاوه یک. و چنان که از خبرها بر میآید و سیره رهبر انقلاب بوده، ایشان نهایتا درباره چند نفر از وزرای پیشنهاد شده، نظر اثباتی و تاییدی داده و درباره بقیه نظری ندادهاند.
🔹نکته قابل توجه درباره فهرست پیشنهادی این که بنابر اعلام آقای کوثری نماینده مردم تهران: «وزیر اطلاعات در جلسه کمیسیون امنیت اعلام کرد دست ما برای اعلام استعلام وزرا بسته است، و فقط تابعیت و محکومیت قضائی را اعلام میکنیم». بنابراین، افراطیون مدعی اصلاحات، دو دروغ را با هم گفتند تا الزام قانونی بررسی صلاحیت وزیران در مجلس را دور بزنند: اینکه کابینه در هماهنگی کامل با رهبری بسته شده(!) و این که درباره یکایک وزیران پیشنهادی، استعلام گرفته شده و بنابراین نیازی به بررسی مجدد مجلس نیست!
🔹از طرفی آقای ظریف دیروز اذعان کرد: «بنده و همکارانم در شورای راهبری و کمیتهها افتخار داریم که نزدیک به ۷۰ درصد وزرا و معاونین رئیسجمهور و بسیاری از معاونین وزرا و سازمانها نتیجه پیشنهادهای کارشناسی این روند بود. پس از پیگیریها و رایزنیهای مدبرانه ریاست محترم جمهوری و با دستور کتبی ایشان، انجام وظیفه در معاونت راهبردی را ادامه خواهم داد».
🔹یعنی بیش از ۷۰ درصد وزیران و معاونان رئیسجمهور از سوی شورای مذکور (با حضور برخی مجرمان و محکومان امنیتی) چیده شد و مابقی هم عمدتا انتخاب شخص آقای پزشکیان بود
♦️دو پرده از سیاست وفاق ملی رئیس جمهور در وزارت آموزش عالی!
پرده اول: آقای دکتر «علی انتظاری» جامعهشناس برجسته و انقلابی و رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی بدلیل استفاده از واژه «نفله» در مرگ مهسا امینی که عذرخواهی هم کردند، برکنار شد!
🔹پرده دوم:دکتر «علی زارچی» توهین کننده به نظام اسلامی و از حامیان جنبش فواحش به دانشگاه و کرسی تدریس برمیگردد!