باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين
بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامي ذرات عالم است
گرخوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جاي ملال نيست
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
جن و ملک بر آدميان نوحه مي کنند
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين
پرورده ي کنار رسول خدا، حسين
http://eitaa.com/ghoharaneh
مُحرّم آمد و آفاق مات و محزون شد
غبار محنت اين خاكدان بگردون شد
به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم
دلم بياد اسيران كربلا خون شد
بياد تشنه لبان كنار نهر فرات
كنار چشم من از گريه رود كارون شد
http://eitaa.com/ghoharaneh
صبح وصال
مُحرّم آمد و آفاق مات و محزون شد غبار محنت اين خاكدان بگردون شد به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم دلم
مرحوم استاد شهریار
مُحرّم آمد و آفاق مات و محزون شد
غبار محنت اين خاكدان بگردون شد
به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم
دلم بياد اسيران كربلا خون شد
بياد تشنه لبان كنار نهر فرات
كنار چشم من از گريه رود كارون شد
به خاندان رسالت ببين چه ظلمى كرد
فلك ، كه زينب كُبرا ز پرده بيرون شد
چو بر حسين بگريى بحشر خندانى
هر آن دو ديده كه نگريست سخت مغبون شد
چه آتشى است كه مى جوشد اشكها، گوئى
كه چشمها همه كارون و سينه كانون شد
چه نوحه داشت سرِ نعش نوجوان حسين
هزار حيف كه ليلا ز غُصّه مجنون شد
به سوز و ساز رباب شكسته دل پُرسم
كه شير خواره ، بخون غرقه از چه قانون شد
سرو برى كه رسول خُداش ميبوسيد
بزير سُمّ ستوران خداى من چون شد
چه عالمى است كه از بهر مهلت يكشب
شبيه شير خدا نزد روبهى دون شد
گرفت مهلت و برگشت رو بخيمه شاه
به خاكبوسى آن خرگه هُمايون شد
امام گفت : خدا يار تو كه امشب نيز
توان به راز و نياز خداى بيچون شد
سپس برادر با جان برابر از برشاه
برفتن سوى شطّ فرات ماءذون شد
نخورد آب كه لب تشنه بايدم جان داد
بدوش ، مشگ پر آب از شريعه بيرون شد
ببازوان قلم ، مشگ آب بر دندان
شهيد گشت و سموات محو و مفتون شد
فداى همّت و مهر و وفاى تو عبّاس
كه قدّ هر الفى پيش قامتت نون شد
حَماسه ايست حسين از حماسه ها مافوق
هر آن حماسه كه دروى رسيد مادون شد
بعصرِ فردا آتش زدند شان بخيام
چنانكه شعله آتش بچرخ وارون شد
به خيمه هاى امامت چنان زدند آتش
كه آهوان حرم سر بدشت و هامون شد
رسيد نوبت زينب كه شيرزاد على است
جهان بحيرت از اين سر بُلند خاتون شد
بدوش ، پرچمِ آتش گرفته اسلام
بقصر ابن زياد و يزيد ملعون شد
چنان بكوفت به تبليغ دستگاه يزيد
كه خود يزيد چو مار فسرده افسون شد
حسين ، عائله با خود نبرده بى تدبير
كه غرق حكمت او فكرت فلاطون شد
يزيد جلوه كار حسين ميپوشيد
ز زينب است كه اين جلوه روز افزون شد
از اين مبارزه بشكفت خاندان على
چنانكه نسل پليد اُميّه موهون شد
سه سال بعد تنى زآنهمه سپاه يزيد
نبود زنده ، چنان آسمان دگرگون شد
بنى اُميّه و آن دستگاه فرعونى
همان فسانه فرعون و گنج قارون شد
ولى حسين ، علمدار عشق و آزادی
لقب گرفت و شهنشاه ربع مسكون شد
تو شاه دين چه جهادى براه دين كردى
كه مكّه هم بتو ماه مدينه مديون شد
خوشا بحال شما اى فدائيان حسين
كه دين بخون شماها رهين و مرهون شد
چو نيك مينگرى زنده اين شهيدانند
وگرنه هر بشرى زاد و مُرد و مدفون شد
يزيد، نخله اسلام ريشه كن مى خواست
حسين بود كه دين زنده تا باكنون شد
سفينه هاى نجاتند جمله معصومين
ولى سفينه او رشگ فلك مشحون شد
كنون مقابر اينها بُود زيارتگاه
كدام زنده بدين افتخار مقرون شد
تو «شهريار» بمضمون بُلند دار سخن
هر آن سخن كه جهانگير شد بمضمون شد
#ورود_محرم
#شهریار
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
#کربلا
http://eitaa.com/ghoharaneh
دوم #محرم ، روز ورود کاروان #امام_حسین علیه السلام به #کربلا
#ورود_به_کربلا
اردوی همایون شهنشاه مدینه
غم دشتینه گلدی غمه باشلاندی زمینه
سرلشکرینی محضره احضار ایلیوب شاه
امر ایتدی چوخور یرده وورون خیمه و خرگاه
فرمانده نیروی شه مُلک امامت
فوراً ایلدی امر ملوکانیه طاعت
پخش ایتدی او جمعیّته بو حکمی او ساعت
یکسر دایانوب دوردی گلن جمله سراپا
فرمانِ مُطاع شه کونین اولوب اجرا
اوّل قورولوب پادشهین خیمه سراسی
نصب اولدی اونون قبّه سی اوستونده لواسی
بیربیر دوشنوب خیمیه شاهانه اساسی
غبطه یری وار ایتسه بو اجلاله سلیمان
هاردِیدی سلیماندا بیله عزّت شایان
اقدام اولونوب خیمه و خرگاه دوشنسون
یاتسون دوه لر، اهل حرم ناقه دن انسون
شاهانه اساسیله بلا دشتی بزنسون
فتیان بنی هاشم ایدوب جمله اراده
بیربیر حرم عصمتی ایتسونله پیاده
بیربیرلرینه سبقت ایدوب شیر ژیانلار
جان نقدینی بازار محبّتده ساتانلار
مین مهر و محبّتله او مه پاره جوانلار
سویلردیله هر تک تکی بیر طفله مکرّر
آغوشیمه گل ای صدف عصمته گوهر
بیر یاندا دوشوب لشکر سلطان سلاطین
نصب اولدی اویان سمتیده خرگاه خواتین
شهزاده لر اندوردی شهین خوردا بناتین
هر تازه جوانین بالا بیر قیز قوجاقیندا
بلبل دیه سن بس اوتوروب گل بوداقیندا
ویر بیرجه امان ای یوزیمه گوزدن آخان یاش
قوی باری ایدوم دلده کی گیزلین سوزیمی فاش
اندیردی اوغولّار آنانی، باجینی قارداش
امّا نجه اندیردیله یوخ شرحینه قدرت
بیر گوز گوره هیهات ایله شوکت ایله عزّت
http://eitaa.com/ghoharaneh
صبح وصال
دوم #محرم ، روز ورود کاروان #امام_حسین علیه السلام به #کربلا #ورود_به_کربلا اردوی همایون شهنشاه م
#ورود_به_کربلا
تا اینکه چادرلار قورولوب اولدی مرتّب
وقت اولدی که اجلال نزول ایلیه زینب
محملدن انن دمده او بانوی مودّب
سرعتله گلوب محضره سرداری حسینون
خم ایلدی زانوسین علمداری حسینون
جمع اولدی جوانلار خانمین دوره سین آلدی
بیکسلرین او چولده آرایه کسین آلدی
زهرا قیزی تا آل علینون سسین آلدی
دولدوری گوزین شوق و شعفدن او دل آگاه
سسلندی سیزی زینبه چوخ گورمسون الله
صاقدان قولون اوّلده دوتوب شبه پیمبر
قاسمده دوتوب صول قولون آهسته موقّر
حائل اولوب اکرامیله عبّاس دلاور
اندیردیله نازیله او بانوی حجازی
رشک ایتدی فلک گوردی بو اعزازیله نازی
غملندی قویاندا ایاقین دشت بلایه
اشکی خانمون آخدی، گلوب شور و نوایه
گویا بیله عرض ایلدی شاه شهدایه
نه یردی بو یر گتدی منی درده حسینیم
گل وورما بو صحراده سراپرده حسینیم
قارداش بو یرین آب و هواسینده بلا وار
نه قلب آچیلور بوردا، گولور یوز، نه صفا وار
قلبیم دویونور یوخسا باشیمدا نه قضا وار
بو سرّیده وار گوگلومون آرامین آلوبدی
زینب سنه قربان نیه رنگون سارالوبدی
بیرده دیدی چوخ گورموشم ای سبط پیمبر
دعوایه گیدنده آتامیز ساقی کوثر
خرگاهین ایدردی اوجا یرلرده مقرّر
علّت ندی سن ایتدوز اونون عکسینه رفتار
امر ایتدون اولا نصب چوخور یرده چادرلار
افسرده گورنده باجیسین شاه شهیدان
رافتله دیدی آغلاما گوزیاشیوه قربان
منله آتامین فرقی وار ای غمکش دوران
چون دشمنه دعواده آتام غالب اولاردی
قورسون اوجادا خیمه اودی طالب اولاردی
تشریح ایلیوم من نه دلیله جریانی
مغلوب ایده جاق لشکریمی دشمن جانی
صحرایه حسینین آخاجاق سو کیمی قانی
دنیا بویی دینه ویره جاق رونق لایق
جدّیم گتورن شرعه اولار آهنین عایق
بو یر دولانوب روضه ی رضوان اولاجاقدی
هر گوشه سی مین رشک گلستان اولاجاقدی
توپراقی هامی دردلره درمان اولاجاقدی
عاجزلسه هر دردین علاجینده اطبّا
بیر ذرّه سی ایلر مین ایله درده مداوا
معبودیمه بوردا ایدرم تشنه ملاقات
حیرتده قالار صبریمه سکّان سماوات
کعبه یرینه بو یر ایدر فخر و مباهات
بو یردی نه چون ظلمیله ثارالله آخان یر
ثاراللهی زهرا آغاران زلفه یاخان یر
یتمیش ایکی قربانه منادور بو بیابان
هر تک تکی دین اوسته ویرر جان باجی عطشان
قربانلاریم ایچره ولی وار بیر قوزی قربان
چون سوز عطشدن یاناجاق لبلری زینب
آغلار قویاجاق عالمی نسگل لری زینب
صبح اولماسا بو ظلمه حقیقت علن اولماز
نخل ستم و جهل و جفا ریشه کن اولماز
گر سنده اسیر اولماسان الله دین اولماز
ویر ال اله منله ای آنام نور دوعینی
تا قوزیاق عالمده باجی پرچم دینی
پایانه یتر شامیده چون امر اسارت
قارداشسیز اوغولسوز ایده سن یثربه رجعت
من گیتمرم امّا وطن اولماز منه قسمت
گورسن دولانان یرلریمی بیرده وطنده
وورما یوزه سیلی یریمی خالی گورنده
ختم ایله «شعاع» طائر فکرون گینه آزدی
آغلاتدی قلم بسکه اسارت سوزی یازدی
آغلا دیمورم آغلاما بو غم مگر آزدی
بیر عمریدی اودلور اورگون آتش حسرت
چاتدی باشا عمر، اولمادی قبری سنه قسمت
#مرحوم_شعاع
http://eitaa.com/ghoharaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی به یاد ماندنی نوجوانان در سال ۶۳
بزن بر سینه و بر سر
به حال آل پیغمبر
در و دیوار می گرید
@ghoharaneh
#السلام_علی_الطفل_الرضیع
تشنه شدی و ساقۀ شعله ورت شکست
چون چوبِ خشک هر دو لبِ لاغرت شکست
هر سو دوید مادرِ تو زمزمی نبود
طفلِ ذبیحِ خیمه ، دلِ هاجرت شکست
با گریه ی تو هر دویِمان آب می شویم
با گریه ات غرور پدر مادرت شکست
نامت علی ست ، محترمی مثل مرتضی
این احترام ، ارثیۀ حیدرت شکست
می خواستم برای تو کاری کنم ، نشد
خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست
تا بادِ تیر حرمله از چله اش گذشت
مانند یاس خشک شده حنجرت شکست
@ghoharaneh
#السلام_علی_الطفل_الرضیع_الصغیر
رویِ این دستم تنش بر روی آن دستم سرش
آه بفرستم كدامش را برای مادرش؟!
حجمِ تیری كه برای جنگ های سخت بود
آن چنان آسیب زد چیزی نماند از حنجرش
شرم دارم كه بگویم تیرِ دشمن داغ بود
در حرم پیچید عطر و بوی یاسِ پرپرش
#علیاکبر_لطیفیان
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#طفل_شیرخواره
#کربلا
#عاشورا
#آب
#عطش
@ghoharaneh
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیر المومنین و الحسن و الحسین
@ghoharaneh
صبح وصال
دستی که بر کرانهی دریا گذاشتی...
یا پیکری که بر کف صحرا گذاشتی...
یا قطرههای آب که شرمندهی تو اند...
یا حسرتی که بر دل دریا گذاشتی...
یا مشک پاره پاره که بر خاک دشتها...
با صد هزار تیر جفا جا گذاشتی...
...داغی است پر گدازه و دردی است جانگداز
این آتشی که بر دل ماها گذاشتی
آغوش باز کرده به دیدار تو؛ فرات
هر موج را ولی به تمنا گذاشتی
آبآوری بلای تو در دشت غم شدهاست
نام خودت برای چه سقا گذاشتی؟!
رفتی تو از شریعه که باران بیاوری
داغی عجیب بر دل آقا گذاشتی
هنگام رفتنت قد زینب شکسته شد
او را غریب در دل اعدا گذاشتی
با رفتنت رقیه عمویی ندارد و
او را میان قافله تنها گذاشتی
امشب عزای توست علمدار کربلا
پا در عزا و مجلس زهرا گذاشتی
خوش آمدی به محفل دلهای چاکچاک
بر چشم اشکبار جهان پا گذاشتی
#محسن_علیخانی
#شب_نهم
#حضرت_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
@ghoharaneh
مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش، آب کند دریا را
آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را
تشنه می خواست ببیند لب او را دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را
کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را
تا خجالت بکشد، سرخ شود چهره آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را
ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا در آغوش خودش خواب کند دریا را
آب مهریّه ی گل بود و إلّا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را
روی دست تو ندیده ست کسی دریا را
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
@ghoharaneh
خدا کند نرود امشب و سحر نشود
که روز ما زشب تار تیره تر نشود
چه فتنه ها که به دنبال این سحر نبود
خدا کند نرود امشب و سحر نشود
خدا کند که بــه حشر انتها شود امشب
که حشر #واقعه_کربلا دگر نشود
شب #اسارت پرده نشین خاص خداست
چه می شود که اگر صبح پرده در نشود
شب #شهادت نوباوگان #فاطمه است
خدا کند که سحر گاه جلوه گر نشود
خدا کند نرود امشب و نیاید صبح
که داغ #زینب مظلومه تازه تر نشود
خدا کند نشود صبح باز تا زینب
زداغ مرگ دو فرزند خون جگر نشود
خدا کند نشود صبح این شب عاشور
که یادگار حسن را کفن ببر نشود
خدا کند نشود صبح تا گلوی علی
نشان تیر دستم در کف پدر نشود
خدا کندکه فتد تیر حرمله از کار
ویا هرانچه زند تیر کارگر نشود
شب وداع علی اکبر است با لیلی
وداع مادر و فرزند مختصر نشود
گمان به مردن لیلی بود زداغ علی
خدا کند که زداغ پسر خبر نشود
خدا کند نشود صبح تا به دشت بلا
به خاک و خون تن عباس غوطه ور نشود
سر حسین ز پیکر جدا شود فردا
خوش است ظلمت امشب بگو بسر نشود
خدا کند ندمد صبح تا که فردا شب
خیام ال علی طعمه شرر نشود
ولی اگر نبود آب خون این شهدا
نهال دین خداوند بارور نشود
قیام حق به قیام حسین پیوند است
قیام حق نشود این قیام اگر نشود
فراق کربلامی کشد مؤید را
مگر جوار پدر قسمت پسر نشود
سید رضامؤید
#شب_عاشورا
#عاشورا
#کربلا
#امام_حسین علیه السلام
@ghoharaneh
ای عرشیان خاکِ عزا بر سر بریزید
ای ساکنان آسمان ها پر بریزید
ای کاش اهلت را فرو می بردی ای خاک
خون گریه می کردی و خون می خوردی ای خاک
روز بزرگ محشر کبر است امروز
یا روز عالم سوز عاشوراست امروز
http://eitaa.com/ghoharaneh
صبح وصال
ای عرشیان خاکِ عزا بر سر بریزید ای ساکنان آسمان ها پر بریزید ای کاش اهلت را فرو می بردی ای خاک خون گ
ای عرشیان خاکِ عزا بر سر بریزید
ای ساکنان آسمان ها پر بریزید
ای کاش اهلت را فرو می بردی ای خاک
خون گریه می کردی و خون می خوردی ای خاک
روز بزرگ محشر کبر است امروز
یا روز عالم سوز عاشوراست امروز
جنگ میان حق و باطل گشته آغاز
قومی به چاه نیستی، قومی به پرواز
این جنگ تا صبح قیامت پایدار است
بر خلق عالم حق و باطل آشکار است
این نکته در فریاد خون هر شهیدی است
ای اهل عالم کی حسینی، کی یزیدی است؟
گردون بدان وسعت ز گردش مانده امروز
خورشید خون از چشم خود افشانده امروز
امروز جسم میهمان نیزه داران
هم سنگ باران می شود هم تیرباران
امروز دل از شعله مالامال گردد
قرآن به زیر دست و پا پامال گردد
امروز حق آل پیغمبر ادا شد
رأس حسین او به ده ضربت جدا شد
انگار می بینم که در آغوش گودال
صیاد خوشحال است و صیدش رفته از حال
انگار می بینم قمر در خون نشسته
گودال پر گردیده از نیزه شکسته
انگار می بینم که ماه انجمن ها
افتاده در دریای خون تنهای تنها
انگار می بینم به پیش چشم بلبل
نیش هزاران خار را در قلب یک گل
انگار می بینم همه عالم سیاه است
انگار می بینم خدا در قتلگاه است
انگار می بینم که یک گردون ستاره
می تابد از اندام جسمی پاره پاره
انگار می بینم زمین دریای خون شد
خورشید بر کف قاتل از مقتل برون شد
انگار می بینم جراحات تنش را
زهرا تماشا می کند جان دادنش را
انگار می بینم چو مرغ بی پر و بال
یک اسب بی صاحب برون آید ز گودال
انگار می بینم که زمینش واژگون است
انگار می بینم که یالش غرق خون است
انگار می بینم سری بالای نیزه است
انگار می بینم که زهرا پای نیزه است
انگار می بینم که طفلی داغدیده
از ترس زیر بوته ی خار آرمیده
انگار می بینم برای گوشواره
چون قلب زهرا گوش ها گردیده پاره
انگار می بینم حرم آتش گرفته
دامان طفلی محترم آتش گرفته
انگار می بینم فضا لبریز دود است
پنهان به زیر خارها یاس کبود است
انگار می بینم که زیر تازیانه
بر دسته گل های خدا مانده نشانه
انگار می بینم که در اطراف گودال
از ضرب کعب نی زمین خوردند اطفال
انگار می بینم که پشت خیمه مادر
انداخته خود را به روی قبر اصغر
انگار می بینم که با افغان و ناله
در قلب صحرا گم شده طفلی سه ساله
انگار می بینم که همچون شاخه ی یاس
افتاده زیر پا چو قرآن، دست عباس
انگار می بینم تنی در ون نشسته
اعضاش پاره استخوان هایش شکسته
انگار می بینم ز پیغمبر بریدند
هجده جوان هاشمی را سربریدند
انگار می بینم به خون خفتند یاران
کردند دشت کربلا را لاله باران
انگار می بینم غل و زنجیر کین را
بر ناقه زخم پای زین العابدین را
انگار می بینم در آن صحرا یکی نیست
پرسد گناه این زنان و دختران چیست
در چنگ شاهین مانده مرغی بی پر و بال
نامردها! کشتید زینب را به گودال
ای از سقیفه کرده بیرون دست کینه
ای از مدینه بغض زهرایت به سینه
سیلی بزن بر صورت طفل سه ساله
آخر مگر او از فدک دارد قباله
پیوسته میثم! شعله ات از دل برآید
تا منتقم از پرده ی غیبت در آید
http://eitaa.com/ghoharaneh