eitaa logo
صبح حسینی
461 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
بايد براي طور كليمي درست كرد سجاده اي گرفت و حريمي درست كرد بايد براي مقدمي از بال جبرئيل در گوشه اي نشست و گليمي درست كرد بايد در ازدحام گدا و كميّ ِ جا جايي براي مرد كريمي درست كرد بايد قسم به نور دوعين حسين داد تا از خدا،خداي ِ رحيمي درست كرد بايد دلِ حسين هواي نبي كند شايد دوباره خلق عظيمي درست كرد   مجنون شهر بودم و ليلا نداشتم اكبر اگر نبود من آقا نداشتم   يك لحظه اي كنار بزن اين نقاب را بيچاره كن به صبح دمي آفتاب را امشب خودي نشان بده تا سجده ات كنم از من مگير فرصت اين انتخاب را نور جبين نيمه شبِ در تهجّدت درهم شكست كوكبه ي ماهتاب را آباد باد خانه ات اي زلف پر گره من از تو دارم اين دلِ خانه خراب را دستار را ببند و كنارم قدم بزن شايد كمي نظاره كنم بوتراب را با قد كشيدنت جگري پير ميشود رنگ محاسن پدري پير ميشود   چشمان تو همين كه نهان ميشود علي عمه براي تو نگران ميشود علي تو رفته اي و زائر رويت شدن فقط با ديدن امام زمان ميشود علي دنيايِ ما اگر به كمال تو رو كند هر روز ِسال روز جوان ميشود علي بي اختيار ياد صداي تو ميكنيم هر لحظه اي كه وقت اذان ميشود علي روزي سه بار پشت بلنداي مأذنه آقايي تو اشهدمان ميشود علي   ما كيستيم؟تازه مسلمان حنجرت! الله اكبر از تو و الله اكبرت   پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی خورشید بود جلوه ي طوری که داشتی هر شب نصیب سفره شهر مدینه شد در کنج خانه نان تنوری که داشتی شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی در بندگی گذشت حضوری که داشتی ای سر به زیر و از همگان سر بلندتر تسكين عمه بود غروري كه داشتي خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود در کوچه های شهر، عبوری که داشتی   این آفتاب توست که خورشیدمان شده! یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟   مردی رسیده تا که پر از دلبرش کنند مانند خاک آمده تا که زرش کنند دینی نداشت اصل و نسب نیز هم نداشت آخر چگونه در بزند باورش کنند او خواب دیده بود مسلمان شده همین او آمده مدینه مسلمان ترش کنند در خانه حسین اگر اکبری نبود امکان نداشت زائر پیغمبرش کنند پیغمبر و زیارتِ او را بهانه کرد تا که اسیر زلف علی اکبرش کنند   آن عده ای خوش اند که حیران تو شدند مُسلم اگر شدند مسلمان تو شدند    چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبری ست روی سپید و خال سیاهت پیمبری ست گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو لحظه به لحظه گاه به گاهت پیمبری ست ابروی تو کشنده و زلفت کشنده تر جانم فدای تو که سپاهت پیمبری ست باید دوید پشت سر ردّ پای تو یعنب تویی همیشه که راهت پیمبری ست نامت علی ست جلوه رویت محمدی ست نامت علی ست طرز نگاهت پیمبری ست   تو صاحب جلال علی و پیمبری آئینه ي جمال علی و پیمبری   هنگام روبرو شدنِ کارزار شد کار تمام لشگریان با تو زار شد وقتی رکاب رزم تو آماده میشود باید برای مقدم تو خاکسار شد نامت علیست شأن تو شمشیر ساده نیست باید برای هیبت تو ذوالفقار شد حیدر شدی و ضجه لشکر بلند شد این چه مصیبتی است که کوفه دچار شد از میمنه گرفتي و تا پشت میسره یک لشکری قدم به قدم تار و مار شد   فرزند لافتی که به جزاین نمی شود شاگرد مجتبی که به جز این نمی شود   ای آفتاب روشن شب های کربلا پیغمبر دوباره ي صحرای کربلا ای از تمام آدمیان برگزیده تر نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا آب فرات و علقمه و گنبد حسین یا تل زینبیه و هر جای کربلا... ...هر چند دیدنی ست ولی دیدنی تر است پایین پای مرقد آقای کربلا   نزدیک تر به محضر آقاست جای تو پایین پایی و همه پایین پای تو   حالا که می روی جگرم را نگاه کن این چشم های محتضرم را نگاه کن در این لباس ها چقدر دیدنی شدی زینب بیا بیا پسرم را نگاه کن من پیر و تو جوان کمی آهسته تر برو افتادگی بال و پرم را نگاه کن باور نمی کنی که علی پیرتر شدم پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن اصلاً بیا بجای تمنّا جرعه ای شرمندگی چشم ترم را نگاه کن   بعد از تو فصل فصل دلم بی بهار شد بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد علی اکبر لطیفیان علیه‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🍃♦️🍃♦️🍃♦️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🍃♦️🍃♦️🍃♦️🍃 http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
صبح حسینی
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله  چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله  زائر کرببلا حق شفاعت دارد  قطره در کو
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله . . مادرت گوشه گودال تماشا می کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله 😭😭
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری هرشب از شدت درد کمرت بیداری استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماری جان من سعی نکن با کمر تا شده ات محض آرامش من بستر خود برداری سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری سعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری مونس خستگی حیدر خیبر شکنی تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری پوریا باقری سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
از درد بی حساب سرم را گرفته ام با اشک، زخم بال و پرم را گرفته ام از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی این خارهای موی سرم را گرفته ام دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد یعنی اجازه سفرم را گرفته ام مانند من ز ناقه نیفتاده هیچکس اینجا فقط منم کمرم را گرفته ام آیینه نیست تا که ببینم جمال خویش در چشمهای تو خبرم را گرفته ام تصمیم من گرفته شده پس مرا ببر امروز از خودم نظرم را گرفته ام خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست از دست این و آن پدرم را گرفته ام امشب به رسم ام ابیهایی ای پدر از دست گرگها پسرم را گرفته ام خیلی تلاش کرده ام از دست بچه ها این چند موی مختصرم را گرفته ام این شهر را به پای تو ویرانه میکنم مثل خلیل ها تبرم را گرفته ام سلام الله علیها
سر من هم به هوای سر تو افتادست بال پروانه به پای پرِ تو افتادست قول دادم به همه گریه برایت نکنم چه کنم! چشم، به چشم تر تو افتادست قدر یک دشت کبودست و تنش تب دارد از روی ناقه اگر دختر تو افتادست من از این روی زمین خوردۀ خود فهمیدم آسمان یاد غم مادر تو افتادست دامنم سوخته بابا ولی آرام بخواب بالشت دست من و بستر تو افتادست جان من بر لب و لب های تو را می بوسم از نفس هم نفس آخر تو افتادست محمدامین سبکبار سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی