با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
(محمود ژولیده)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خندیدی و شکستم و عالم خراب شد
سهم تمام ثانیهها اضطراب شد
تیری رسید و صحبت من ناتمام ماند
گفتم که آب؛ تیر برایم جواب شد
تیری رسید حنجرت آتش گرفت و بعد
از آتش گلوی تو قلبم کباب شد
تصویر حلق پارهات ای کودک شهید
در چشمهای دخترکی تشنه قاب شد
آنجا که موجموج دل آب سنگ شد
آنجا که فوجفوج دل سنگ آب شد
تیری رسید و هستی من را به باد داد
آهنگ من بریده بریده «رباب» شد
(سید محمد جوادی)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اگر چه حوصله ی شعر سر نیامده است
قلم ز عهده ی مدح تو بر نیامده است
به شهد غنچه ی لبهای سرخ تو سوگند
گلی شبیه تو از خاک در نیامده است
بزرگی تو چنان جلوه کرده در عالم
مجال عمر کَمَت در نظر نیامده است
به لطف منسب بابُ الحوائجْیت بُوَد
که توی حرف تو اصلاً اگر نیامده است
علی؛علیست چه اکبر؛چه اصغرش؛اصلاً
ز نام نامی تو خوبتر نیامده است
بدیل نیست برایت که در سرای حسین
پس از ظهور تو دیگر پسر نیامده است
چه جلوه ای تو ندانم که لطف نقّاشیْت
به ذهن این همه تصویرگر نیامده است
خبر رسیده لبت خنده داشت وقت سفر
اگر ز شورش اشکت خبر نیامده است
ازآن طرف دل مادر اسیر دلشوره ست
ازاین طرف سوی خیمه پدر نیامده است
بگو گلوی تو شمشیر خورده یا نیزه ؟
مگر به سمت تو تیر سه پر نیامده است ؟
تنت برای چه اینقدر؛ زخمْ خورده شده؟
اگر ز خاک به سرنیزه در نیامده است
(محمدقاسمی)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خون دل خوردم علي تا كه تو آقا شده اي
پدرت پير شده تا كه تو رعنا شده اي
لشگر امروز به قَدِّ خَم ِ من ميخندد
مَردَكي داد زد و گفت حسين تا شده اي
پا نكش روي زمين كه پدرت ميميرد
با تقلايِ خودت قاتل بابا شده اي
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فروغ ِ چشم من از چشم نيزه ها افتاد
عصايِ پيري من زير دست و پا افتاد
عزيز ِ يوسفِ من چنگ گرگها حس كرد
زبس كه رونق يعقوب ِ قصه ها افتاد
به زخم نيزه اي از روي اسب از پهلو
مرا به خاك جگر گوشه ريخت تا افتاد
كسي كه بين ِ مژه كرده ام بزرگ آيا
چنين ز هم شده پاشيده در عبا افتاد
زدم بهم كف افسوس و زانويم تا خورد
دلم شكسته و در ورطه ي بلا افتاد
نماز ظهر مرا پس اذان نخواهي گفت!؟
گلو بريده لبِ خشك ات از صدا افتاد
ذبيح ِ من! ز برت با خداست برخيزم
به جان ز داغ ِ غمت شعله ي عزا افتاد
نشست چين و چُروكي به رخ كه ميبينم
ترك به ماه جبين تو از قفا افتاد
نه قطعه قطعه فقط... نقطه نقطه ات كردند
تنت به پهنه ي اين دشت تا كجا افتاد
خدا كُنَد كه خطاي نگاهِ من باشد
كه از تمام تنت چند تكه جا افتاد
ميان هلهله و خنده ها كم آوردم
به سانِ محتضري كه ز تن وَ پا افتاد
بلند شو پسرم كه دو چشم نامحرم
به خاكِ چادر ناموس كبريا افتاد
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هر كجا مينگرم جسم تورا ميبينم
صد علي اكبر ِ ديگر به خدا ميبينم
قول دادي كه مرا مثل عصايم باشي
حال بر رويِ زمين چند عصا ميبينم
تا كه گفتي علي ام سنگ به سمتت آمد
مثل مادر رويِ پهلوي تو پا ميبينم
تو نبي بودي و اكنون به رويِ لبِ تو
مانده ام جايِ رَدِ نعل چرا ميبينم!!!
خواهرم آمده از خيمه كه من جان ندهم
عمه ات را تو ببين بين ِ كه ها افتاده
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
جانم فداي تو به فداكاري ات قسم
بر خونِ از دو چشم تر و جاري ات قسم
دستت قلم شده ست به فكر علم نباش
من از تو راضي ام به علمداري ات قسم
ماهِ قبيله ام ز چه شق القمر شدي؟
حرفي بزن به زخم ِ سر ِ كاري ات قسم
من غُصه ي تو و تو غم ِ مشك ميخوري؟
كافيست حرفِ آب به غمخواري ات قسم
حتي اگر به دشت لبت آب ميرسيد
حرفي نميزدم به وفاداري ات قسم
اي باوفا فداي وفايت ز جا مخيز
افتاده نيز ياوري، بر ياري ات قسم
(هاني امير فرجي)
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
در علقمه صدايِ دو مادر به تو رسيد
شرمندگي من دوبرابر به تو رسيد
باب الحوائج ِ همه يِ خيمه هايِ من
سقايي حريم ِ پيمبر به تو رسيد
من تشنه يِ دوباره برادر شنيدنم
حالا صدا بزن كه برادر به تو رسيد
از دست دادنِ تو مرا ورشكست كرد
باشد، ولي شفاعت محشر به تو رسيد
فهميده اند كشتن تو كشتن من است
بيهوده نيست اينهمه لشگر به تو رسيد
نذرت قبول، خوب فدايِ علي شدي
هر كينه اي كه ماند ز خيبر به تو رسيد
فرقَت عمود خورد، عمودِ حرم شكست
ارثِ سر ِ شكسته يِ حيدر به تو رسيد
وقتي سر ِ تو بند نشد رويِ نيزه ها
بي معجري به خيمه و معجر به تو رسيد
قبر تو كوچك است، گناهِ رباب چيست؟!
ميگشت در پي ِ علي اصغر به تو رسيد
وقتي شهيدها سرشان رو به نيزه شد
تنها سر ِ تو بود به پهلو به نيزه شد
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آینه آینه آب است که افتاد، شکست
موج در حالِ شتاب است که افتاد، شکست
چه صدایی ست که از خیمه به صحرا پیچید؟!
دلِ یک خانه خراب است که افتاد، شکست
چیست این سرخی ِ از مشک تراویده به خاک؟!
لابد این جام شراب است که افتاد، شکست
چیست این چیست که بر دیده گذارد ارباب؟!
لوح ِ آیاتِ کتاب است که افتاد، شکست
بی سبب نیست که دستی به کمر دارد او
چشم ِ زیبای تو را بست که افتاد، شکست
این که بی آب شده، پاره شده، مشک که نیست
شیشه يِ عُمر ِ رباب است که افتاد، شکست
دختری آمد و پرسید: علم کو بابا؟
پاسخش این دو جواب است که: افتاد، شکست
(محمد رسولي)
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ظاهرا جد اطهرش هم بود
پدرش بود مادرش هم بود
وقتی افتاد روی گونه ي راست
بین مقتل برادرش هم بود
جای سالم نبود در بدنش
زخم تا بود پیکرش هم بود
زیر پایِ سنان و نیزه و تیر
نه فقط سینه ، حنجرش هم بود
بی کس و بی پناه از نزدیک
سنگ میخورد و خواهرش هم بود
خواهرش قبل قاتلش آمد
تا نفسهای آخرش هم بود
گرچه او را زدند اما چون
چادرش بود معجرش هم بود
از همه دلخراش تر اینکه
دم گودال دخترش هم بود
دخترش بود و ذبح را میدید
همه دیدند همسرش هم بود
آن زمان هم که غارتش کردند
به روی دستها سرش هم بود
(مصطفي متولي)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت
كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت
ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود
كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت
در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند
شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت
ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم
كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت
غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود
هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ای لاله، پیش مرگ چمن می شوی چرا !؟
راضی به حُکم چیده شدن می شوی چرا !؟
این چشم خیس و چادرخاکی ِ من که هست...
آشفته حال ِغسل وکفن می شوی چرا !؟
یحیی بس است،غصه ی این قوم را نخور!
با نیزه ها دهن به دهن می شوی چرا !؟
با این نگاه بی رمق از فرط تشنگی
خیره به سمت معجرمن می شوی چرا !؟
اینجا که کوچه های غریب مدینه نیست!
مظلوم من،شبیه حسن می شوی چرا !؟
(وحيد قاسمي)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چه شبی میگذرد در دلِ پنهانِ تنور
سر ِ خورشید شده گرمی ِ دُکانِ تنور
این چه نوری ست تنور از نفسش روشن شد؟!
این چه داغی ست که آتش زده بر جانِ تنور؟!
دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود
امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور
با سرش صاحب این خانه به نانی برسد
کیسهها دوخته و سکه شده نانِ تنور
سر ِ شب روشن اگر بوده تنورش، حتماً
نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور
چه بلایی سر ِ نیزه به سرش آوردند؟!
که پناه از همه آورده به دامانِ تنور
شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او
که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور
نیست مفهوم، شده حبس، به خود میپیچد
ناله يِ بی رمق ِ قاریِ قرآنِ تنور
تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کم ِ اوست
بیش از اینهاست در این فاجعه تاوانِ تنور
(محمد رسولي)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اينهمه راه دويدم به سوي دلدارم
به اميدي كه در اين دشت برادر دارم
تو دعا كن كه كنار بدنت جان بدهم
فكر ِ همراهيِ با شمر دهد آزارم
يك عبا داشتي و خرج علي اكبر شد
با چه از روي زمين جسم تورا بردارم
به وداع ِ من و تو خيره بُوَد چشم ِ رباب
خواندم از طرز ِ نگاهش كه منم دل دارم
خيز و نگذار كه ما را به اسيري ببرند
منكه از راهيِ بازار شدن بيزارم
(سعيد خرازي)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر ، مرو
تنها نه این که خواهر تو ، مادر توام
از رفتنت به خاطر من درگُذر ، مرو
از کودکی برای تو بودم سپر ، حسین
میدان جنگ می روی و بی سپر ، مرو
حالا که می روی کمی آهسته تر برو
آتش به جان مزن تو از این بیشتر ، مرو
طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود
بیچاره میکند همه را بی خبر ، مرو
لبها دو چوب خشک شده میخورد به هم
این گونه از مقابل چشمان تر ، مرو
((از آب هم مضایقه کردند کوفیان))
ای از تمام اهل حرم تشنه تر ، مرو
باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟
هستی به یاد مادر و دیوار و در ، مرو
(سعيد خرازي)
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
منظومۀ دهر نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خورشید برادرم ! توکه میرفتی
انگار غروب عمر زینب شده بود
حسین رستمی
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم
همراه سیِّد الشُّهداء گریه می کنیم
صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم
از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم
مثل تمامیِّ علما گریه می کنیم
آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم
امشب به یاد عمِّه ی سادات مضطرم
گریه کن مصیبت و غمهای خواهرم
شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم
مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم
راویِّ قصِّه های غریبیِّ دلبرم
هجران سر آمده به خدا گریه می کنیم
در زیر آفتابم و مثل تو تشنه لب
جان دادن شبیه تو شیرینتر از رطب
از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب
یکسال و نیم زندگیِّ بی تو العجب!!!
کردم شکایت از غم هجران تو به رب
با حق به یاد فاصله ها گریه می کنیم
یکسال و نیم درد جدایی کشیده ام
حالا ببین چگونه کنارت رسیده ام
هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده ام
آخر به روی نیزه سر یار دیده ام
چوبی به لب نشست و لبم را گــَزیده ام
ای زینبی بدان که کجا گریه می کنیم؟!
جایی که از حسین بخوانیم کربلاست
مهمان روضه ی غم گودال تو خداست
دارم یقین که مادر ارباب پیش ماست
همراه دخترش شده تب دار نینواست
شیب الخضیب غصِّه ی زهرا و مرتضاست
آهی کشید مادر و ما گریه می کنیم
آهی کشید و زیر لبش گفت یا حسین
دیدم که می زنی گل من دست وپا حسین
دشمن سر تو برده روی نیزه ها حسین
زینب کجا و بزم حرامی کجا؟! حسین
چوب است مزد قاریِّ قرآن ما حسین
ما تا ظهور عدل و صفا گریه می کنیم
حسین ایمانی
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
سوره ي مستور روی نیزه ها می بینمت
آیه ي والطور روی نیزه ها می بینمت
منبرو رحلت چه شد؟ای زاده ي ختم رسل
قاری مشهور!روی نیزه ها می بینمت
چشم کور شهر را مبهوت نورت کرده ای
نور رب الـنور روی نیزه ها می بینمت
نیزه ازخون گلویت جرعه ای زد،مست شد
خوشه يِ انگور روی نیزه ها می بینمت
زینـبم,مـوسیِ شـبگرد بـیابـان غمت
شمس کوه طور روی نیزه ها می بینمت
وحید قاسمی
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
باور نمی کنم سر بازار بردنت !
نامحرمان به مجلس اغیار بردنت
از سینه ی حسین، تو را چکمه ای گرفت
از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت
پای سفر نداشتی ای داغدار درد !
با یک سر بریده، به اصرار بردنت
پهلو کبود! گریه کنان تازیانه ها
با خاطراتی از در و دیوار بردنت
فهمیده بود شمر غرورت شکسته است
از سمت قتلگاه علمدار بردنت
تو از تمام کوفه طلبکار بودی و...
در کوچه هاش مثل بدهکار بردنت
در پیش گریه های تو این گریه ها کم است
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872