eitaa logo
صبح حسینی
474 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمار خیمه ها باشی حکمت این بود روی نی نروی راوی رنج نینوا باشی *** چقدر گریه کردی آقاجان! مژه هایت به زحمت افتادند قمری قطعه قطعه را دیدی ناله هایت به لکنت افتادند *** سربریدند پیش چشمانت دشتی از لاله و اقاقی را پس گرفتید از یزید آخر علم با شکوه ساقی را !؟ *** کربلا خاطرات تلخی داشت ساربان را نمی بری از یاد تا قیام ِ قیامت آقاجان خیزران را نمی بری از یاد *** خون این باغ، گردن ِ پاییز یاس همرنگ ارغوان می شد چه خبر بود دور ِ طشت طلا عمه ات داشت نصف ِ جان می شد *** تا نگاهت به دشنه ای می خورد جگرت درد می گرفت آقا تا جوانی رشید می دیدی کمرت درد می گرفت آقا *** جمل شام پیش ِ رویت بود خطبه ات تیغ ذوالفقارت بود «السلام علیک یا عطشان» ذکر لبهای روضه دارت بود *** پدرت خواند از سر نیزه تا ببینند اهل قرآنی اید عاقبت کاخ شام ثابت کرد که شما مردمی مسلمانی اید! *** سوخت عمامه ات، بمیرم من سوختن ارث ِ مادری شماست گرچه در بندی از تو می ترسند علتش خوی ِ حیدری شماست *** خون خورشید در رگت جاری از بنی هاشمی، یلی هستی دستهای تو را به هم بستند هرچه باشد توهم علی هستی *** کاش می مُردم و نمی خواندم سربازارها تو را بردند نیزه داران عبای دوشت را جای سوغات کربلا بردند وحید قاسمی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
با دستِ بسته هست ولی دستْ بسته نیست زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست   هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست   زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست اورا اسیر ِ قافله خواندن خجسته نیست   رنج سفر ،خطر، غم بازار،چشم شوم داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست   حتی اگر به صورت او سنگ میخورد هیهات بندِ معجرش از هم گسسته نیست (مجيد تال) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خانه خراب عشقم و سربارِ زینبم در به در مجالس سالار زینبم این نعره ها و عربده ها بی دلیل نیست یک گوشه از شلوغی بازار زینبم هرکس به بیرق و علمش چپ نگاه کرد! با خشم من طرف شده؛ مختار زینبم آتش بکش، به دار بزن ، جا نمی زنم جانم فداش، میثم تمار زینبم از زخمهای گوشه ی ابروی من نپرس مجروح داغ دلبر و بیمار زینبم شکر خدای عزوجل مکتبی شدم من از دعای خیر علی، زینبی شدم غم خاضعانه گوش به فرمان زینب است انگشت بر دهان شده ، حیران زینب است ایوب دل شکسته ی با آن همه مقام شاگرد درس صبر دبستان زینب است هرگز نگو که چادرش آتش گرفته است! این شعله های خیمه، گلستان زینب است اصلاً عجیب نیست شکست یزدیان وقتی حجاب سنگر ایمان زینب است او پس گرفت هستی خود را زگرگها پیراهنی که مونس کنعان زینب است امروز اگر حسینی و پابند مذهبم مدیون گریه های فراوان زینبم باور نمی کنم سر بازار بردنت ! نامحرمان به مجلس اغیار بردنت از سینه ی حسین، تو را چکمه ای گرفت از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت پای سفر نداشتی ای داغدار درد ! با یک سر بریده، به اصرار بردنت پهلو کبود! گریه کنان تازیانه ها با خاطراتی از در و دیوار بردنت فهمیده بود شمر غرورت شکسته است از سمت قتلگاه علمدار بردنت تو از تمام کوفه طلبکار بودی و... در کوچه هاش مثل بدهکار بردنت در پیش گریه های تو این گریه ها کم است سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است (وحيد قاسمي) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
یادش به خير روز و شبم با حسين بود ذكر بي اختيار لبم يا حسين بود پا تا سر ِ عقيله سرو پا حسين بود وقتِ اذان اشهدِ من يا حسين بود   ما تار و پودِ رشته يِ پيراهن هميم يعني من و حسين،حسين و من ِ هميم   دور از تو هست ولي دست از تو بر نداشت خسته شده ست ولي دست از تو برنداشت از پا نشست ولي دست از تو برنداشت زينب شكست ولي دست از تو برنداشت   مانند من كسي به غم و رنج تن نداد آه كه غمي چنين به دلِ پنج تن نداد   يادش به خير بال و پرش ميشدم خودم سايه به سايه همسفرش ميشدم خودم يك عمر مادر و پدر ميشدم خودم جايِ همه فدايِ سرش ميشدم خودم   نام ِ حسين حكم ِ قسم را گرفته بود يك شب نديدنش نفسم را گرفته بود   حالا فقط به پيرُهنش فكر ميكنم ميسوزم و به سوختنش فكر ميكنم دارم به دست و پا زدنش فكر ميكنم بسكه به نيزه و دهنش فكر ميكنم ...   با روضه ي برادرم از هوش ميروم با ضجه هايِ مادرم از هوش ميروم   واي از محاسن تو و انگشتهاي شمر واي از لب و دهان تو و جاي پاي شمر... http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
‌ سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوهِ نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم حسین! خون حلقومت آب حیات است من از بوسه بر حنجرت جان بگیرم رسیده کجا کار زینب که باید سرت را من از این و از آن بگیرم کمی از سرِ نیزه پایین بیا تا برایِ سفر بر تو قرآن بگیرم تو گفتی که باید بسوزم، بسازم به دنیای بعد از تو آسان بگیرم قرار من و تو شبی در خرابه پی گنج را کُنج ویران بگیرم هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم محمد رسولي سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
قصه شروع می‌شود از پشت‌بام‌ها از سنگ‌ها و هلهله‌ها، انتقام‌ها این داستان، ز بدر و احد آب می‌خورد این کینه‌ای ست کهنه شده در نیام‌ها چوبِ حراج بر تن یوسف زدند باز بازار بردگان و شما و غلام‌ها... این ارث مادریِ شما از مدینه است یادت که هست فاطمه و احترام‌ها...! گفتند خارجی به شما،‌ دردِ کعبِ نِی افزون‌تر است یا اثر ِ این کلام‌ها؟ دیدم که در زیارتِ ناحیه بر شما مهدی مدام گریه کند صبح‌ و شام‌ها آمد سر ِ پدر به ملاقاتِ طفل ِ خود قِصه به سر رسید از این پشت به بام‌ها (محمد رسولي) http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
از سرم خون می‌چکد، از معجرم خون می‌چکد جا به جایم زخمی و پا تا سرم خون می‌چکد   چشمی از داغ تو مشغولِ به گریه کردن و در فراق تو ز چشم دیگرم خون می‌چکد   گیسویت حبل‌المتین، چشمان تو عین الیقین اینک از بالای نی، از باورم خون می‌چکد   خواستیم آب از علمدار تو اما جایِ آب از دو دست ساقی آب‌آورم خون می‌چکد   پوست ماند و استخوان بر پیکر ِ بی جان من همچنان اما ز جسم لاغرم خون می‌چکد   در قنوتِ نافله‌هایِ نشسته نیمه شب دست‌هایم را که بالا می‌برم خون می‌چکد   عصر عاشورا کنار قتلگاهت دیده‌ام هم ز پهلو هم ز دستِ مادرم خون‌ می‌چکد   سالها رفته ست اما همچنان پیداست از ریشه‌هایِ پرچم سرخ حرم خون می‌چکد (محمد رسولي) http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را يكنفر بود و يك بدن اما صدنفر ميزدند زينب را خوابشان بُرد بچه ها سَر ِ شب تا سحر ميزدند زينب را (حسن لطفي) http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
شبِ آخر بگذار اين پَر ِمن باز شود بيشتر رويِ تو چشم تر ِمن باز شود حرفِ هجران مزن اينقدر مراعاتم كن دست بردار ، دلِ مضطر ِ من باز شود جان زينب برو از كرب و بلا زود برو مگذاري گره ي معجر من باز شود آه ، راضي نشو بنشينم و گيسو بكشم آه ، راضي نشو موي سر من باز شود پاي دشمن به روي پيكر تو باز شود روي دشمن به روي معجر من باز شود جانِ من حرز بينداز به گردن مگذار جاي اين بوسه ي پيغمبر من باز شود جان زينب برو مگذار غروب فردا سمت گودال رهِ مادر من باز شود حيف از اين زير گلو نيست خرابش بكنند؟! پس اجازه بده تا حنجر من باز شود لااقل قول بده زود خودت جان بدهي بلكه راهِ نفس آخر من باز شود (علي اكبر لطيفيان) http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
رویِ نِی مویِ تو در باد رها افتاده در فضا رایحه‌ای روح‌فزا افتاده سر ِ تو می‌رود و پیکر تو می‌ماند از هم آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده   آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند آتش آن است که در خیمه يِ ما افتاده   دم ِ گودال دلم ریخت که انگشتت کو؟ حق بده خواهرت اینگونه ز پا افتاده   عاقبت دید رباب آنچه نباید می‌دید آنقدر زار زده تا ز صدا افتاده   من به میل خود از اینجا نروم، ميبَرَدَم تازیانه که به جانِ تن ما افتاده   میشمارم همه طفلان حرم را دائم وای که دخترکت باز کجا افتاده؟   زجر رفته ست سراغش که بیارد او را آمد اما به رویش پنجه به جا افتاده   هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم دو سه دندانِ تو ای عمه چرا افتاده؟ (محمد رسولي) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
          در سن سه سالگی ز جان سیر شدم از پای پُر از آبله دلگیر شدم   از بسکه مزاحمت فراهم کردم شرمنده ام عمه دست و پا گیر شدم   گفتی که پدر مسافرت رفته و من صد بار دگر دوباره پیگیر شدم   من بی تو چگونه از زمین برخیزم باید کمکم کنی ٬ زمین گیر شدم   یک موی سیاه بین گیسویم نیست سنی نگذشته از من و پیر شدم   از نَسل علی بودنِ من باعث شد در طیِّ سفر بسته به زنجیر شدم (سعيد خرازي) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بابا  بیا  که  خــواب  به  چشمم  نمی رود یک  لحـظـه  از  نگاه  تو  یـــادم   نمی رود   شد گیــسویم سفید به  ما هم سری بزن از  خانه ی  یزید  به  ما  هـــم  سری  بزن   تا  زنده ام  به  دور  تو  می گــردم   ای پدر بایـد  تو  را  به  دسـت  می آوردم   ای پدر   اینجا  کسی  بدون تو خوابش نبرده  است اصلاً کسی نمانده که سیلی نخورده است   عــمه به  جای تــک تــک ما تازیــانه خورد عـــمه  برای  تــک تـــک  ما  تازیــانه خورد   بابا  ببیـــن  که  زجــر چه آورده بر ســـرم از  مــــن  نمانده  غــیر نفــسهای آخـــرم   جرمـــم فـــقط بـهانه ی بابا گرفـــتن است افتــادن  ز ناقــه  خودش  پا گـــرفتن است   آنجا  که  مـن ز  ناقه  زمین  خوردم  ای  پدر گـــر  مادرت  نــبود  که می مــردم  ای  پدر   ســـیلی دســت زجــر که پیدام کرده است دور از عــــمو یک عالــــمه دعوام  کرده است   موی   مــرا   کشـــــید  ســرم  درد  می کند از  آن  لگـــد  که   زد  کمـــرم   درد   می کند   رویـــم  شبـــیه  صورت  زهـــرا  کبــود   شد مویـــم  ســفید  قبــل  ســفر  که نبـــود شد (صابر خراساني) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
حاضرم پايِ سر ِ تو سر ِ خود را بدهم جايِ پيراهن ِ تو معجر ِ خود را بدهم   سر ِ بابايِ من و خِشت محال است عمه عمه بگذار كه اول پر ِ خود را بدهم...   ...پهن كن تا كه سر ِ خار نگيرد به لبش كم اگر بود پر ِ ديگر خود را بدهم   زيورآلات مرا دختر همسايه گرفت نذر ِ انگشتَرَت انگشتر ِ خود را بدهم   مويِ من سوخته و مويِ پدر سوخته تر حاضرم پايِ همين سر، سر ِ خود را بدهم   ديد ما تشنه يِ آبيم خودش آب نخورد خواست تا ديده يِ آب آور خود را بدهم   به دلم آمده يك وقت خجالت نكشم پايِ لطفش نفس ِ آخر خود را بدهم (علي اكبر لطيفيان) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
نمكِ طعنه به زخم جگرم نگذارید به زمین خوردم اگر، پا به پرم نگذارید   چقدر سنگ به لب های كبودش زده اید ! گریه ام را به حساب پدرم نگذارید   یادتان رفته مگر تشنه بریدید سرش!؟ كاسه ی آب دگر دور و برم نگذارید   نان خشك صدقه پیشكش سفره يتان انقدر یك سره منت به سرم نگذارید   عمر این عمه ي دل خسته به مویی بند است به تماشا سر كوی و گذرم نگذارید   ازدحام سرِ بازار برایش كافی ست كوچه ها، سر به سر همسفرم نگذارید (وحيد قاسمي سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
گوش طفل مرا ز جا کندی بی مروّت حیا کن از سر من دختر تو چگونه راضی شد که شود پاره گوش دختر من؟ *** مثل این گوشواره ای نامرد بین بازارها فراوان است تو به انگشت من قناعت کن قیمت گوشواره ارزان است *** چِقَدَر باید التماس کند چادر دختر مرا بدهید دست خود را کشیده تا نیزه به یتیمم سر مرا بدهید *** چِقَدَر تازیانه و سیلی مگر از غصّه هاش بی خبرید پای او کوچک است و کم طاقت لاأقل روی ناقه اش ببرید *** بسکه از تازیانه ها خورده سیر گشته ، غذا نمی خواهد وعده تشت را به او ندهید جز پدر از شما نمی خواهد *** وسط شهر هرچه می خواهید دائماً سنگ بر سرم بزنید چوبتان را به لب خریدارم ولی از این سه ساله درگذرید *** اینکه در خود خزیده سردش نیست درد پهلو کشیده خم شده است با همین قدّ کوچکش امشب چِقَدَر مثل مادرم شده است (وحيد مصلحي) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
برگ و برت دست كسي برگ و برم دست كسي بال و پرت دست كسي بال و پرم دست كسي   خيرات كردن مال من خيرات كردن مال تو انگشترت دست كسي انگشترم مال كسي   نه موي تو شانه شود نه موي من شانه شود موي سرت دست كسي موي سرم دست كسي   بابا گرفتارت شدم از دو طرف غارت شدم آن زيورم دست كسي اين زيورم دست كسي   رختت به دست حرمله رختم به دست حرمله پيراهنت دست كسي و معجرم دست كسي (علي اكبر لطيفيان) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
غُصه ي دردِ دلم چشم تري ميخواهد آتش سينه ام امشب جگري ميخواهد   قصه هاي شب يلداي فراق من و تو تا كه پايان بپذيرد سحري ميخواهد   باز خاكسترم از شوق تو پروانه شده شمع من  شعله تو بال و پري ميخواهد   مگر احوال دلم با تو به سامان برسد سينه آرام ندارد كه سري ميخواهد   دخترت را چه شد اينبار نبردي بابا؟ هر سفر قاعدتاً همسفري ميخواهد   حال من حال يتيمي است كه هر شب تا صبح دامن عمه گرفته پدري ميخواهد   خون پيشاني تو آتش اين دل شده است لاله تا داغ ببيند شرري ميخواهد   نكند بازهم اين زخم دهن باز كند لب تو بوسه ي آهسته تري ميخواهد   چادرم سوخته فكر كفنم باش پدر قامتم پوشش نوع دگري ميخواهد   اين شب آخري اي كاش عمو پيشم بود شام تاريك خرابه قمري ميخواهد (مصطفی متولی) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر گذر عمر از این مرحله سخت است پدر   دخترت تشنه ي اشک است ولی باور کن گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر   روضه خار مغیلان و کف پای یتیم با دل نازک این آبله سخت است پدر   کاش میشد کمی از نیزه بیایی بغلم بخدا بوسه از این فاصله سخت است پدر   تا که چشمم به لبت خورد ترک خورد لبم با لب پاره برایم گله سخت است پدر   عمه دیگر چه کند من که خودم میدانم زندگی با من کم حوصله سخت است پدر (مصطفی متولی) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872