در جهانی همه در حسرت زهرا بودن
لحظه ای حیدر و یا اینکه مسیحا بودن
آمدی فاطمه باشی و سراسر زینب
ماه زیبای نبی آیه ی اطهر زینب
با گذر از شب و تاریکی و تنهایی ها
آمدی سرّ ازل نور تماشایی ها
ای که بر شهد لبت خطبه ی عالم گیرت
می کشد یاد تو را کوی و مکان تصویرت
چشمه در چشمه ی پاکی همه ایثاری تو
مرهمی بر تن پر زخم و پرستاری تو
ای شکستی کمر فاصله ها را دیگر
پشت به پشت سرت حرمله ها را دیگر
تو چه کردی!؟تنم از شور و شعف می لرزد
با تو هستم همه عمرم که فلک می لرزد
بار دیگر که به دلم آنکه خدایی کردی
چندمین دفعه ات است آه هوایی کردی
رسم دینداری ات اموخت که دریا باشم
سالها خادم آن حضرت و مولا باشم
بوی انفاس خوشت تا دم آخر زینب
محو دنیای توام صبح معطر زینب
#شاعر_سمیه_شاکری
#زینب