به نام خدا
🌷«از آخر نوشتن»🌷
✅نگاهی به صبح تازهدم
سروده عاطفه جوشقانیان.
از انتشارات شهرستان ادب.
حتما شنیدهاید که میگویند بیت اول شعر را خدایان میدهند و خواندهاید که غزلنویسان شعرهای خود را از چپ به راست میسازند. یعنی قافیه را در نظر میآورند و بعد کل بیت را بر اساس همان تولید میکنند.
این حرفها خالی از اغراق نیست اما همینقدر هست که آدم نمیداند بیت اول از کجا میافتد توی کله شاعر و به هر حال قافیه محتمل تا حد زیادی بر کلمات، تصویرها و حتی لحنی که بیت خواهد داشت تاثیر میگذارد. چیزهای دیگری هم هست. مثلا موضوع شعر و ایدهای که شاعر در مورد موضوع دارد بر خیال او سایه میاندازد. منتهی شعر خانم جوشقانیان چیزی دارد که کل شعر، روال تصویرها و حال و هوا و حتی نحوه پرداختن به موضوع را سر و شکل میدهد. آن چیز بیت آخر است.
او دنیای خودش را دارد. به همین خاطر نمیتوان به سادگی شعرش را مثلا توحیدی خواند، هر چند شاعر در صبح تازه دم مناجات میکند: طلوع کردی و از نورت آفریده شدم... و با همین رویه نمیتوان شعر او را آیینی دانست به این خاطر که در منقبت مولا مینویسد: در خطبهها از بس معطر بود کامت/ پروانهها پر میکشیدند از کلامت... و سایر ائمه نیز در همین دفتر تعظیم میشوند. منتهی طرح شاعر طوریست که آدم گمان میکند اگر یاد حضرت عباس و حضرت زهرا(س) نیز در میان نبود باز با شاعری طرف است که طرحی از توحید دارد و مسئله امامت و معاد نیز با خیالش ممزوج شده است. زیرا همیشه سرانجامی در کار است که در آن امید، انتظار و سرنوشت سهم به سزایی دارد. شعر «خواب گلدان» بیشترین تصویرهای تلخ این کتاب را در خود میبیند و حتی میتوان گفت جز بیت آخر در همه جا تنش و سایه تیرگی را حس میکنیم: روی لبهای گنجشک، هذیان/ باغچه دیده خواب زمستان... یا: خواب دیدم ترک خورد از بس/ درد دل کاشتم توی گلدان... . با این حال در مقطع میخوانیم: زندگی مرده قبل از تولد/ دل نکندی هنوز آی انسان؟ خواب در این شعر اشارهای است به حدیث « اَلنَّاسُ نِیامٌ فَاِذَا ماتُوا انْتَبَهُوا» مردم خوابند و وقتی بمیرند بیدار می¬شوند. گلدان، نماد تنگنای زمین است و البته بهتر است انسان از خواب «زمستانی» بیدار شود و بر خاک آزاد ببالد. چنانچه میبینید همین دو بیت و دو نشانه(در شعر نشانههای بیشتری هست) تصویرهای مخوف را به سوی سرانجامی میبرد که همان آزادی است.
حتی در شعری در رثای امام رضا میخوانیم: میخواست تا نور ایزد بعد از تو خاموش باشد/ او کیست پس میدرخشد چون ماه بالای بالین. چنانچه میدانید این بیت به حضور امام جواد (ع) بر بالین مولا اشاره دارد، درست زمانی که دشمنان گمان میکردند با شهادت ایشان کار امامت را تمام کردهاند.
این همان نگرشیست که در تفکر شیعه به آن انتظار میگویند. در شعر دارالسلام که در منقبت مولاست هر چند برشهایی در بلا و مظلومیت داریم، کار با این بیت پایان مییابد: از حُسن آغاز تو میشد خوب فهمید/ مهدی یقینا میشود حسن ختامت.
داشتن طرحی از سرنوشت به خودی خود نحوی نوشتن معاداندیش است. این طرح میتواند رنگ و بوی سیاسی بگیرد. مثلا در شعری که زبان حال خانم زینب در گفت و شنود با برادر شهیدش هست میخوانیم: سر میدهیم و روسری از سر نمیدهیم/ باید به دخترم برسد ارث مادرم. در این شعر حادثه عاشورا و مقاومت حضرت زینب برش می¬خورد به ماجرای حجاب که در این ایام تبدیل به مسئلهای سیاسی شده است.
گویا قیاملله که از دیر باز در جریان بوده هنوز هست و در زندگی روزمره ما جریان دارد. زندگی، همین زندگی پیش رو، پشتش به سنتی گرم است و در ادامه نیز به سوی نحوی از گشایش کشیده میشود. طرح خانم جوشقانیان از تاریخ و سرنوشت، تبدیل به بیانی فلسفی نشده است. حتی میتوان گفت تکیه شاعر بیش از در کار آوردن صناعت یا تصویرسازی، بر عاطفه است: بیا و دست نوازش بکش به روی سرم/ ببین که بعد تو تنهاترم، شکستهترم... . اما به آنچه میگذرد به روش خودش یعنی با طرحی از سرنوشت، واکنش نشان میدهد: چه بازگشت پیکر شهید حججی باشد یا تشییع سردار قاسم سلیمانی و چه غم از دست دادن دوستان و آشنایان. در هر صورت آیندهای هست که بیتهای پایانی را میسازد و آن را تبدیل به سرانجام زندگی یا سرانجام شعر میکند. یعنی عواطف، خیالات و عواطف شاعر را به سوی خود میکشد. در شعرهای «صبح تازهدم» معاد یا اگر این طور دلتان میخواهد بگویید سرنوشت، نه فقط مقطع شعر بلکه سرانجام شعرها را رقم میزند.
🔰یادداشت #علیرضا_سمیعی ، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
eitaa.com/sobhetazedam
تقدیم به سیدالشهدای خدمت:
پر از تو ایم، پراکنده ای هوایت را
سپرده ای به پرنده غم صدایت را
به ابر و ماه و درختانِ دایما به قنوت
سپردی اشک و نماز شب و دعایت را
چگونه بود که اینقدر گرم و گیرا بود؟
به گوش ما بچشان لحن ربنایت را
برای اینکه به ما راه را نشان بدهی
به جا گذاشتی ای رود، ردّ پایت را
چقدر مثل رجایی چقدر باهنری
به ما نشان بده ایمان آشنایت را
غبار روبی دریا و کهکشان بودی؟
بیا بیا بتکان غربت عبایت را
به قله ها که رسیدی، رها شدی، آری
چگونه شرح دهم اوج ماجرایت را؟
به جز صلابت و خدمت نبود در کارت
نبود، هرچه که گشتیم عکسهایت را
چقدر جای تو خوب است، هیچکس اما
برای ما نگرفته هنوز جایت را...
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
#شهید_خدمت
#شهید_جمهور
#شهید_رییسی
@sobhetazedam
43.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بضاعت مزجاتی تقدیم به آیت الله شهید ابراهیم رئیسی
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
#سید_ابراهیم_رئیسی
@sobhetazedam
بسم رب الشهید
تویی که مبدأ صلحی، زمانه بر سر جنگ است
بلند شو که نبینیم حرف، حرف تفنگ است
بلند شو که عبایت پناه هرچه قناریست
بلند شو که زمین مملو از تهاجم سنگ است
بگو که دغدغه هایت به وسعت همه دنیاست
بلند شو به وزیران بگو که وقت چه تنگ است
به قدس، وعدهی صادق بده که جشن بگیرد
بگو که جنگ تمام است، غزه گوش به زنگ است
برس به داد سکوت قنات و غربت بیشه
به روستا برس امشب که لنگ بیل و کلنگ است
مباد چشم بدوزد کسی به خاک شهیدان
بگو به گرگ که این نقشه گربه نیست، پلنگ است
دلم خوش است شهیدا، تو رفتهای که بیایی
که رجعت تو میان سپاه نور، قشنگ است
#عاطفه_جوشقانیان
#سید_ابراهیم_رئیسی
#شهید_خدمت
#صبح_تازه_دم
#شهید_جمهور
جبران نمیشوی
حتی به گریههای عمیق...
@sobhetazedam
هوالمحبوب
به غم اسیر و به محنت دچار بعد از تو
ببین چگونه شدم بی قرار بعد از تو
نه اشتیاق سفر دارم و نه میل خبر
مرا به عالم و آدم چهکار بعد از تو؟
فضای شعرم از آن شب که رفتی افسرده ست
جهان من شده تاریک و تار بعد از تو
من: آنکه آینه ای پر غرور، پیش از این
من: اینکه پنجره ای پر غبار، بعد از تو!
دل و دماغ ندارد برای شور و نشاط
چه آمده سر این روزگار بعد از تو؟
بگو نیاید اگر قصد تو نیامدن است
به کار من نمی آید بهار بعد از تو.......
#عاطفه_جوشقانیان
#غزل #عاشقانه #غزل_عاشقانه #شعر
#صبح_تازه_دم
خط: جناب آقای بهنام کردلو
@sobhetazedam
هو النور
غزلی از مجموعه شعر #صبح_تازه_دم
شعری و ورد زبانی، کاش آوازت کنم
ای درخت دلشکسته، صبر کن سازت کنم
رازی و در سینه پنهانی، لطیف بی نظیر!
ای کلام با محبت! باید ابرازت کنم
آنقدر پاک و لطیفی آنقدر حساس طبع
با پر قو باید ای آیینه جان نازت کنم
ای گل خوش قامتم! آرام تر آرام تر
لحظه ای برگرد میخواهم براندازت کنم
فکر کردی من تمامت می کنم با این غزل؟
خوش خیالی! تازه میخواهم که آغازت کنم..
#عاطفه_جوشقانیان
روز شعر و ادب پارسی، به شاعران و پاسداران این زبان، مبارک🌹
@sobhetazedam
نقد مجموعه غزل صبح تازهدم
اثر عاطفه جوشقانیان
منتقدان:
رضا وحیدزاده
شاهرخ تندرو صالح
دبیر جلسه:
فریبا یوسفی
زمان: یکشنبه ۸ مهر ماه ساعت ۱۰:۳۰
مکان: حوزه هنری انقلاب اسلامی، سالن طاهره صفارزاده
#صبح_تازه_دم
#عاطفه_جوشقانیان
@sobhetazedam
بسم الله النور
محفل شعر فاطمی
انشاالله سه شنبه
تهران، برج میلاد
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
@sobhetazedam
هوالنور
روی لبهای گنجشک، هذیان
باغچه دیده خواب زمستان
آینه مملو از دوده و گرد
خاطراتش سیاه و پریشان
سایه از صاحبش می هراسد
موج از ساحل خود گریزان
خواب ديدم ترك خورد، از بس
درد دل كاشتم توی گلدان
خنده از لحظهها پر کشیده
نا امیدی دوچندان دوچندان
روز مثل قطاری فراری
شب ولی لاکپشتی خرامان
خانهها گورهایی وسیعند
گورها خانه شاد موران
زندگی مرده قبل از تولد
دل نکندی هنوز آی انسان؟
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
@sobhetazedam
هوالمحبوب
به غم اسیر و به محنت دچار، بعد از تو
ببین چگونه شدم بی قرار، بعد از تو
نه اشتیاق سفر دارم و نه مِیل خبر
مرا به عالم و آدم چهکار بعد از تو؟
من: آنکه آینه ای پر غرور، پیش از این
من: اینکه پنجره ای پر غبار، بعد از تو
فضای شعرم از آن شب که رفتی افسرده ست
جهان من شده تاریک و تار، بعد از تو
دل و دماغ ندارد برای شور و نشاط
چه آمده سر این روزگار بعد از تو؟
بگو نیاید اگر قصد تو نیامدن است
به کار من نمی آید بهار بعد از تو
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
@sobhetazedam
هوالمحبوب
شعری و ورد زبانی، کاش آوازت کنم
ای درخت دلشکسته! صبر کن سازت کنم
رازی و در سینه پنهانی، لطیف بینظیر!
ای کلام با محبت! باید ابرازت کنم
آنقدر پاک و لطیفی، آنقدر حساسطبع
با پر قو باید ای آیینهجان نازت کنم
ای گل خوشقامتم! آهستهتر، آهستهتر
لحظه ای برگرد میخواهم براندازت کنم
فکر کردی من تمامت میکنم با این غزل؟
خوشخیالی! تازه میخواهم که آغازت کنم...
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
@sobhetazedam
السلام علیک یا ربیع الانام
ای نغمهی لب ها به تو میاندیشیم
ای اوج طلب ها به تو میاندیشیم
یلدا شده اِی بهار! یعنی امشب
بیش از همه شبها به تو میاندیشیم
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
#یلدا #مهدوی #یلدای_مهدوی #رباعی_مهدوی #انتظار #عاشقانه
@sobhetazedam