eitaa logo
صبح تازه دم ( عاطفه جوشقانیان)
465 دنبال‌کننده
185 عکس
32 ویدیو
0 فایل
ای صبح زودم! رفتی و من خواب ماندم.. عاطفه جوشقانیان @joshaghanyan مجموعه شعر: _صبح تازه‌دم، انتشارات شهرستان ادب گردآوری: _زیر یک سقف _قسم به عشق، به نام تمام مادرها
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی مقدم
دَری که ساختم آخر به من خیانت کرد گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت
هدایت شده از علی مقدم
خاتون من! قلندر خوبی نبوده ام من را ببخش؛ شوهر خوبی نبو ده ام
هدایت شده از علی مقدم
تورم دهنت حرف کربلا میزد به زینب و حسنت حرف کربلا میزد چرا باید به این راحتی ترکیبهای سخیفی مثل تورم دهنت را برای حضرت زهرا سلام‌الله علیها استفاده کنیم؟
هدایت شده از علی مقدم
بمان وگرنه حلالت نميكنم زهرا بمان نرو كه مي افتم بدون تو از پا
هدایت شده از علی مقدم
مرز بیان مظلومیت با ذلیلانه به تصویر کشیدن، باید حفظ شود و گرنه شاعر برای گریه انداختن مخاطب از هر تصویر رقت بار و هر ترکیب نامناسبی استفاده می کند
هدایت شده از علی مقدم
《اجل وفاتی》 تو غرور مرا شکست در شهر گفته ام همه جا خوب می شوی مویت اگر چه سوخت، عروس منی هنوز افتاده ای به گریه چرا؟ خوب می شوی عجیبه که توی چندتا سایت که این شعر را گذاشته اند به جای "عجّل" نوشته اند "اجّل"
هدایت شده از علی مقدم
والله اگر از باب جلوگیری از گسترش این اشعار در هیئات نبود، حتی خجالت می کشیدم اینها را نقل کنم اما متاسفانه به دلیل گسترش این مدل شعر سرودن، مجبورم نقل کنم تا کمی حساسیت هم در شاعران این مدل اشعار و هم ذاکرین ایجاد شود من رو زدم تو خنده به تابوت می کنی؟ اینگونه با دلی که شکسته است تا مکن پیراهن اضافه نداری عوض کنی پس بر لباس خونی خود اعتنا مکن از این طرف به آن طرف خانه پیش من پیراهن حسین مرا جا به جا مکن هر قدر هم که باز بگویم نرو بمان بی فایده است پس برو و پا به پا مکن
هدایت شده از علی مقدم
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان آه آهِ تو مرا به آه آه انداخته جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
هدایت شده از شعر هیأت
💠 مرثیه‌های غیرمعصومانه «نقدی بر سوگ‌سروده‌های فاطمی» 🔹مرثیه‌سرایی در عزای معصومین(علیهم‌السلام) امری پسندیده است و کثرت روایات از اهمیت آن حکایت دارد. این دسته از روایات همواره دغدغه‌ای مقدس برای شعرای آیینی ایجاد کرده‌ تا با پرداختن به این مهم، به ثواب اخروی و برکات دنیوی آن دست یابند. اما در مرثیه‌پردازی باید توجه داشت اصول و ملاک‌های شعر ارزشی مراعات شود و شاعر از هنجارهای آن تخطی نکند. اصولی مانند: ـ رعایت شأن معصومین(علیهم‌السلام) ـ معرفت‌افزا بودن مرثیه ـ بیان مستند ـ بیان هنری و سایر اصولی که سهل‌انگاری در رعایت آن‌ها، شعری به ظاهر آیینی را در واقع به شعری مخالف با آموزه‌های دینی تبدیل می‌کند. 🔸پرداختن به مراثی غیرواقعی، همواره یکی از لغزشگاه‌های اساسی این عرصه است. هنرنمایی شاعر در مرثیه‌پردازی باید جلوه‌ای از درک صحیح واقعه و پردازش زوایای پنهان آن باشد. ارائۀ تصویر غیرمستند، خلاف موازین مرثیه‌سرایی است. به عبارت دیگر، مرثیه باید با خیال همراه باشد نه این‌که از اساس خیالی باشد. جای تعجب و تأسف است که برخی شاعران آگاهانه یا غیرآگاهانه، روضه را به نحوی بیان می‌کنند که صرفا مستمع را تحت تأثیر قرار دهد اما با گزاره‌های تاریخی هم‌خوانی ندارد. گویا «اَحسَنُ الشّعر اَکذَبُها» را حقیقتاً به معنای دروغ‌پردازی پنداشته‌اند. 🔹تأسف بیشتر زمانی است که شاعر در مضمون‌یابی‌های افسارگسیخته خود، به مضمونی روی آورد که نه تنها از لحاظ تاریخی غیرمستند است، بلکه از لحاظ اعتقادی نیز دارای ایراد جدی است؛ مانند اشعاری که شأنیت عصمت در آن‌ها نادیده گرفته شده است. این «مرثیه‌های غیرمعصومانه» که مدتی است در اشعار فاطمی ورود پیدا کرده است،‌ تصویری غیرقابل قبول از معصوم ارائه می‌دهد. به این نمونه‌ها توجه فرمایید: چادرش را تکاند و راه افتاد مثل کوه از کنار کاه گذشت ولی از درب خانه ناغافل دو سه باری به اشتباه گذشت! و: از صدای شکستنِ بغضش چشم‌ دیوارها سیاهی رفت مادرم راه خانه را آن روز تار می‌دید! اشتباهی رفت! و: بازم نمی‌گی که چی شد تو اون کوچه بازم نمی‌گی آخه رو چرا می‌گیری بازم نمی‌گی چی اومد به روز چشمات که بچه‌هاتو با هم اشتبا(ه) می‌گیری! چه‌قدر باید حواس شاعر به گریاندن مستمع پرت شده باشد که برای رسیدن به آن، حاضر شود معصوم را -العیاذ بالله- حواس‌پرت نشان دهد. اشک گرفتن به چه قیمت؟ به قیمت زیر سؤال بردن عصمت! 🔸اشک باید زمینه تفکر، تحول و تعالی را در شنونده ایجاد کند، برای همین روایات تا این حد بر آن تأکید دارند؛ در حالی‌که نتیجه مضامین این‌چنینی، چیزی جز سقوط اعتقادی نیست. باید بر غربت و مظلومیت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) گریست اگر قرار باشد ما با چنین مضامینی در مصیبت ایشان اشک بریزیم. قدرت تعقل و تشخیص معصوم حتی در بزرگ‌ترین مصیبت‌ها ذره‌ای کمرنگ نمی‌شود و موردی نمی‌توان یافت که معصوم ناخواسته دچار اشتباه در تشخیص شده یا کلامی به اشتباه از ایشان صادر شده باشد؛ این خاصیت عصمت است. بزرگان دین فرموده‌اند که گناه،‌ نسیان و سهو از جانب شیطان است و القائات شیطانی به وجود معصوم راه ندارد «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/۳۳). 🔹اگر قرار باشد کسی که دارای مقام عصمت است، در حالات مختلف دچار این اشتباهات شود، چگونه می‌توان به قول و فعل او اعتماد کرد؟ تنها حکمت است که حتی در سخت‌ترین شرایط همواره در حرکات، سکنات و کلمات معصوم جاری است. تصور کنید در لحظات آخر عمر شریف نبی مکرم اسلام(صلّ‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) که حضرت در نامساعدترین شرایط جسمی قرار دارند، در همان حال به آوردن قلم و کاغذ برای نوشتن وصیت امر کنند؛ اگر کسی بگوید «درد بر پیامبر غلبه کرده، نمی‌داند چه می‌گوید. حرفش را جدی نگیرید!» آیا به این فرد نمی‌گویید: مگر تو مسلمان نیستی! مگر قرآن نمی‌خوانی! خداوند متعال در آیه ۳ و ۴ سوره نجم فرموده است: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى؛ و پیامبر از روی هوا و هوس چیزی نمی‌گوید،‌ هرآنچه می‌گوید وحیی است که به او الهام شده است». حواسمان باشد که شعرمان ناخواسته رنگ و بوی حرف این افراد را نگیرد که مقام عصمت را نادیده گرفته‌ و به معصوم نسبت هذیان و اشتباه دادند.
هدایت شده از شعر هیأت
🔸این یادداشت را با سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب در باب مرثیه‌سرایی به اتمام می‌رسانیم: «یک قسم منبر هم مربوط به مدایح و مراثی اهل‌بیت است. البته ما در باب مرثیه‌خوانی حرف‌های زیادی داریم. بارها هم ما توی همین جلسه به شما مداح‌های عزیز عرض کردیم، جاهای دیگر هم گفتیم که در مرثیه‌خوانی بایستی به «صدق واقعه» پایبند بود. درست است که شما می‌خواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیلۀ «هنرنمایی در کیفیت بیان واقعه» تأمین کنید، نه در ذکر واقعه‌ای که اصل ندارد. ما در گذشته‌ها سراغ داشتیم -ان‌شاءالله حالا آن جور نیست- که بعضی‌ها فی‌المجلس یک چیزی را جعل می‌کردند؛ نکته‌ای همان‌جا به ذهنش می‌آمد، می‌دید خوب است، موقعیت خوب است، همان‌جا می‌گفت و از مردم اشک می‌گرفت! این درست نیست. اشک گرفتن از مردم که هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشک‌آلود -که اشک را به چشم می‌رساند و چشم را اشکبار می‌کند- به معارف زلال است؛ البته با هنرنمایی.» (۱۳۸۹/۳/۱۳) ✍🏻 🌐 shereheyat.ir@ShereHeyat
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🌷 روضه‌های زیبای فاطمی در غزل امروز گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد شب شهادت زهرا علی به خود می‌گفت: گل محمدی من چه زود پرپر شد!... کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی چقدر خانه مرتّب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟... می‌رود از آن سرِ دنیا خبر می‌آورد شعر در وصف تو باشد، بال در می‌آورد پرسشم تلخ است و پاسخ تلخ‌تر؛ این روزگار، کی برای چیدن یاسی تبر می‌آورد؟... خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد... اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد... سپهر سینه‌ات از غم ستاره‌باران بود به یادگاری گلمیخِ در نیاز نداشت حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانه‌ی بیدادگر نیاز نداشت... حیف از گلی که خانه‌نشینی نصیب اوست حیف از گلی که پرپر از این خانه می‌رود دیدی چه زود گرد یتیمی به دل نشست دیدی چه زود مادر از این خانه می‌رود... کسی در سنّ هجده‌سالگی پهلو نمی‌گیرد کسی در خانه‌اش از مَحرم خود رو نمی‌گیرد جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی‌خواهد و تا برخاست از جا، دست بر زانو نمی‌گیرد... در آن شبی که به خاکش سپرد مولا، گفت: چـه خـوب بـود که فردا نبود و زهرا بود چه خوب بود که هستی نبود و فاطمه بود چه خوب بود که دنیا نبود و زهرا بود چـه خـوب بود اگر سایه‌ی غریب علی به خاکِ فاطمه اینجا نبود و زهرا بود!... من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان... جرعه‌جرعه غم چشید و ذره‌ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد... @mehdi_jahandar