💠اعمال روز عاشورا
▪️روز عاشورا روز شهادت اَبُاعَبْداللّهِ الحُسَيْن عليه السلام و روز مصيبت و حزن ائمّه اطهارعَليهمُ السلام و شيعيان ايشان است و شايسته است كه شيعيان در اين روز مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و از براى خانه خود چيزى ذخيره نكنند و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند و عزای امام حسين عليه السلام را اقامه نمايند و به ماتم اشتغال نمايند به نحوى كه در ماتم عزيزترين اولاد و نزدیکان خود اشتغال مى نمايند.
▪️خواندن زيارت عاشوراء
▪️يكديگر را تعزيت گويند در مصيبت آن جناب و بگويند:
اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَكُمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلام وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ
بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواريمان براى حسين عليه السلام و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه وليش امام مهدى از خاندان محمد عليهم السلام
▪️خواندن هزار مرتبه توحيد در اين روز فضيلت دارد و روايت شده كه خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او كند.
▪️شايسته است كه شيعيان در اين روز امساك كنند از خوردن و آشاميدن بى آنكه قصد روزه كنند و عصر افطار کنند.
▪️هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت كند و بگويد اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عليه السلام.
▪️ از حضرت امام رضاعليه السلام منقول است كه هر كه ترك كند سعى در حوائج خود را در روز عاشورا و پى كارى نرود حق تعالى حوائج دنيا و آخرت او را برآورد و هركه روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد حقّتعالى روز قيامت را روز فَرَح و سُرُور و شادى او گرداند و ديده اش در بهشت به ما روشن گردد .
▪️سلام و تعزیت به اهلبیت علیهم السلام (به زیارتی که در مفاتیح الجنان ذکر شده)
منبع: مفاتیح الجنان
52.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارپايه خوانى شب تاسوعا
هيأت رايةالعباس ( عليهالسّلام )
با مداحى حاج محمود كريمى
يكشنبه ١٧ شهريور ١٣٩٨
@sobhnebesht
آموزش و پرورش سکولار
📝آموزش بر مبنای هر سیستمی که باشد، هدف و نتیجه آن، عقلاً و منطقاً، آرامش و سعادت نسل دانش آموخته خود باید باشد. در مکتبی که ما اعتقاد داریم سعادت جنس بشر با تعالیم وحیانی و آسمانی دین اسلام گره خورده است، در ارتباط ناگسستنی سیستم آموزشی آن با این تعالیم، شکی وجود ندارد. بداهت و صحت این گزاره ها و مقدمات تا اینجا کاملا روشن است.
اما واقعیت و ماحصل سیستم آموزش ما در سالهای اخیر از این هدف بزرگ فاصله تأسف باری گرفته است. ساختاری که هدف نهایی آن می بایست «و یزکیهم» باشد، آنچنان به فروع و حواشی و شاخ و برگ پرداخته است که از ثمره و میوه آن به کلی غفلت شده است.
📚دانش آموز در چنین ساختاری به طور ضمنی می آموزد که اصل را بر ریاضیات و علوم تجربی و آگاهی از آراء و نظریات اندیشمندان بعضاً ملحد غربی بگذارد و فراگیری کتاب آسمانی خود را در تاقچه افکار خود به فرصتهایی بسپارد که آیا نصیب بشود یا نشود و در نهایت به عنوان یک مسلمان شیعه با چنان سطحی از آشنایی با مهم ترین کتاب زندگی وارد دانشگاه وجامعه می شود که حتی در حد روخوانی صحیح( و نه روانخوانی) با این کتاب کریم آشنا نشده است. این نوع نگاه در سایر برنامه ریزیهای آموزشی ما هم به طور پنهان و ضمنی، جاری و ساری است. همچنن که اخیراً در شبکه آموزش هم هیچ خبری از برنامه های درسی مرتبط با آموزش درس قرآن نیست.
با این تز که برخی اولیاء و مربیان معتقدند که درس قرآن، درس آسانی است و نیاز به آموزش چندانی ندارد کاری ندارم که نتیجه اش، برای اثبات غلط بودنش کافیست. اما آیا جای خالی درس قرآن در میان شبکه های آموزش نمی تواند غیرمستقیم به مخاطب، بی اهمیت بودن آموزش قرآن و نهایتاً خود قرآن را القاء کند؟
🔔 اگر بپذیریم که این درس، نیاز به آموزش زیادی ندارد، فارغ التحصیل شدن خیل دانش آموزانی که قادر نیستند صفحه ای از قرآن را بدون غلط قرائت کنند چه توجیهی دارد؟
ما برای قرآن، این دریای بیکران معارف و اقیانوس بی انتهای مفاهیم اخلاقی و آسمانی چه کرده ایم که حتی در آموزش قرائت الفاظ آن به نونهالان خود لنگ می زنیم؟
چرا متولیان و دلسوزان فرهنگی ما در بخش آموزش و پرورش نتوانسته اند جرقه های جاذبه و اشتیاق یادگیری قرآن را در قلب نوآموزان روشن کنند؟ و چگونه با درد و رنج اعتراف کنیم که اکنون در مقطع ابتدایی هستند کسانی که امر تعلیم فرزندان ما را به عهده دارند در حالیکه خود نمی توانند قرائت درستی از جملات و آیات قرآن داشته باشند؟
‼️چگونه می توان از آموزش و پرورشی که مبنای دینی ندارد انتظار داشت دانش آموختگان متخلّق و دیندار و متعهد و بانشاط به جامعه تحویل دهد؟
به قلم طلبه ر.رحیمی
چند ماهی است که بیمارم و قطع امید از پزشکان و تعهد و دلسوزی و تشخیص آنها .
به یاد شام غربت نازدانه حسین چراغی روشن کرده ام . بوی رقیق نفت و دودش در خانه پیچیده. لذت می برم از عطر دود و سوختن چراغی که مرا به سقاخانه ها و روضه های قدیم می برد. به لذت یک چای کوچک و غلیظ با سهمیه یک قند کوچک دلچسب. انگار قدیم همه چیز خوشمزه تر بود.
اگر ما حسین را نداشتیم شاید آخر مثل دیوانه ها سر به بیابانها می گذاشتیم....
چند روز دیگر روضه داریم . دوست دارم روضه مان مثل روضه های قدیم باشد. به همسرم سپرده ام فقط روضه های دهه چهل و پنجاه را برایم روی فلش بریزد. در یک خانه بزرگ و تاریخی. با یک حوض باصفا. و گلدانهای شمعدانی لبه حوض و فانوسهایی که خوشآمدگویی به مهمانان را بر عهده دارند.
دیروز رفتیم از یک سمساری یک عالمه بشقاب ملامین قدیمی خریدم. از آنهایی که بوته و جقه دارند و از آنهایی که رنگارنگ طرحشان روزهای زیبای کودکیام را برایم تداعی می کند. از عکسهایشان در کانال می گذارم . حس می کنم بشقابهای چینی یا یکبار مصرف نقش خوبی در روضه ایفا نمیکنند.
اصلا روضه باید شکل سنتی خود را حفظ کند. هر چیزی را، حتی خانه های باصفای قدیمی را هم، خواستند مدرن کنند، خوب بکنند اما به ترکیب روضه های ما دست نزنند.
نبشته های دم صبح🌹
https://eitaa.com/sobhnebesht
این پرچم سیاهی را که اول محرم به دیوار خانهمان زدهایم تقریبا ۶۳ سال سن دارد. متولد سال ۱۳۴۰ است. در گوشه اش اینطور نوشته اند. حس خوبی به آن دارم. پارسال که همسرم آن را به خانه آورد اول ازش معذرت خواهی کردم و بعد شستمش تا خیالم راحت باشد.
اگر چه در دیوار هال نصب کردهایم اما در محصرش خیلی باادب می نشینیم و به بچه ها هم سپردهام مواظب رفتارهایشان باشند. هر چه باشد ۶۳ سال در همه عزاداریهای اباعبدالله شرکت کرده. فعلا هر روز دارم تلاش می کنم نوشته های اطرافش را بخوانم اما نویسنده خیاط خیلی حرفه ای بوده.
کاش میشد زبان داشت و برایمان از خاطرات مردم آن روزها می گفت یا میشد قلم به دست بگیرد و دفتر دفتر از آنچه دیده و شنیده بنویسد. از اشکهایی که ناظرشان بوده و شاید از کرامتهایی که دیده.
حسین تاریخ به تاریخ و خانه به خانه جریان دارد....
نبشته های دم صبح🌹
https://eitaa.com/sobhnebesht
May 11
چند روزی است برای آنکه از شر افکار متلاطم و عذاب آور راحت شوم، خودم را به برگ برگ کتابها سپرده ام.
اول خواستم از رمان «دا» شروع کنم. تا ۵۰ صفحه اول خوب است. فضا آرام است و خاطرات کودکی خانم زهرا حسینی بن مایه اصلی داستان است. اما روح خسته خانم زهرا حسینی مگر میشود به اولین بمباران خرمشهر و فضای غسالخانه و اجساد تکه و پاره مادران و کودکان مظلوم آنها سری نزند؟ و من هم که طاقت خواندن این سطور را ندارم به سراغ جلال آل احمد میروم.
جلال با آن سبیلهای کمی تاب خورده و آن کلاه کجش، خودش را در مناسک حج خسی در میقات می بیند و نه کسی در میعاد. خیلی با خودش کلنجار میرود تا به فلسفه حج پی ببرد.
برداشتش آن است که خدا میخواهد فرد، خودش را در جمع گمگشته بیابد و بداند که هیچ هم نیست و تلاش میکند راز این جمع شدن و این هیچ انگاشتنها را دریابد.
«خسی در میقات» توصیف خوبی از عربستان سال ۱۳۴۳ هم دارد. از مدینه و مکه و فضای شهری قدیم و مدرن آنها. خیلی از کارهای سعودیها برایش معنا ندارد و از آنها انتقاد میکند.
برخی کلمات جلال مبهماند و اصلا ادبیات خاص خودش را در نقل اتفاقات دارد. در خودش غل و زنجیری ندارد. ساده و راحت حرفش را میزند و میرود. اما همه لحظات و ساعتها را با دقت و ظرافت قید کرده. سیمین البته همراهش نیست.
خواندنش خوب است برای آنکه فضای سخت زندگی در آن دههها را کمی تصور کنیم. چه در ایران و چه عربستانی که بسیار عقب بوده .
نبشته های دم صبح🌹
https://eitaa.com/sobhnebesht
جلال راست می گوید...
ما از چوب خیزران کینهها داریم...
از خار مغیلان هم....
#علیاصغر
#من_الغریب
نبشته های دم صبح🌹
https://eitaa.com/sobhnebesht
عطر چای روضه و طعم قند متبرک و اشک و گلدانهای لب حوض و استکانهای کوچک و دعای فرج، زیر سقفی که روزی نفسهای قدسی مردی بزرگ در زیر آن با خدا نجوای عاشقانه و عارفانه داشته و مردمی که این خانه را ملجأ خود می دانند و حاجتها گرفتهاند و هنوز هم در روزهای محرم، حاجات و اشکهای خود را به این درگاه تقدیم می کنند.
اینجا خانه آیت الله بروجردی است و
روزمان را با رزق این سفره شروع کردهایم...
نبشته های دم صبح🌹
https://eitaa.com/sobhnebesht
یک زمانی هم بود که فکر می کردیم نمیشود آدمی در زمین باشد که سر آدم دیگری را ببرد...
اما داعش آمد تا بگوید میشود....
#من_الغریب
نبشته های دم صبح🌹
https://eitaa.com/sobhnebesht