eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
292 ویدیو
115 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ 🖍حسین مهدیزاده-طلبه 1- حضور جهادی در پشت سر طبیبان و پرستاران، ماموریت فرعی بلکه فرعی فرعی حوزه است. 2- حوزه باید طرحش از سلامت و بیماری که آن را متناسب با جهانگری است که از انبیاء گرفته است پیدا کند. طب قدیم ما به نحوی طب بابل و مصر و یونان است. کتاب العین می گوید الطب: السحر. یعنی طب قدیم علم نسخه نویسی بر اساس یک جهان نگری خاص بود که از بابل و مصر تا یونان آمده بود و نمی دانم در چه دورانی(شاید هلنیسم اسکندر مقدونی)، تقریبا جهانی شد. در این مدل بدن در جبر مزاجهایش اسیر است و تنها نقطه اختیار انسان تعادل این مزاجهاست و این نقطه سلامتی، این نقطه اخلاق است، این نقطه عدل است. در رسیدن به این تعادل هم طبیعت بیرون از بدن، ابزار و تکنولوژی رسیدن به سلامتی است. پس باید به کمک خود طببعت، از مدخل تغذیه، تنفس(مثل غلیان)، روغن مالی، دارو(سم طبیعی)، ورزش و.... این تعادل را به درون بدنمان راهنمایی کنیم. چینی ها اما درک دیگری از جهان داشتند و همان را هم به طب تبدیل کردند. آنها در عالم جریان انرژی های حیات را دنبال می کردند و در بدن نیز کارشان با همین انرژی هاست. مثلا طب سوزنی نوعی خاص از اثرگذاری بر روی گذرگاه های انرژی حیات بود که منتهی به اثراتی در بدن می شد. یا ورزش هایی (که امروز به آن ورزش رزمی میگوییم) در اصل نحوه از رشد فاعلیت بر اساس این انرژِی را هم دنبال می کردند و توسعه اختیار را به نحوی با توسعه انرژِی هایی که در تصرف بدن شان است جستجو می کردند طب جدید هم که «کمیت» را در عالم اصل می داند و اندازه کمیت های مادی را عامل تحولات کیفی عالم میداند. همین مساله را در فهم زیربنایی از سلامت هم بکار می برد. تعداد کرومزوم ها را می شمارد. تعداد ویروس ها را اندازه می گیرد، تکثیر آنها را دنبال میکند. با کم و زیاد کردن سلول ها، باکتریها، ریز مغزی ها و... از بدن تا روان انسان را کنترل و بهینه می کند. 3- اما طرح ما حوزه های علمیه که می خواهیم بگوییم جهان معنایی انبیاء نه جهان معنایی سحره بابل و مصر است و نه دنیای انرژِ چینی های یاجوج و ماجوج، چیست؟ آیا همه جهان بینی ها طرحی دارند برای فهم عالم و بدن اما طرح انبیاء که می گفتند ما واسطه حقیقی عالم بالا با زمین هستیم هیچ معنایی برای سلامت و تعادل و... ارائه نمی کرد؟ یعنی انبیاء طرح دیگران را به کار می گرفتند؟ طب نسخه نویسی بر اساس فهمی است که از جهان داریم. ما اصلا هیچ فهمی از جهان و بعد سلامت و تعادل در جهان نداریم که برای خودمان باشد و بگوییم بر اساس آن می خواهیم دست به گزینش از طب موجود، سنتی، چینی، روایات طبی و... بزنیم؟ حالا تاسیس طب که پیشکشمان! 4- بلکه اصلا مساله انسان شناسی را رها کردیم. کار ما شده است نسبت دادن مطالعات دیگران به اسلام و بعد اثبات اینکه اسلام هم همین را می گوید! ایا واقعا قابل قبول است که جهان معنایی انبیاء، سلامت را به نحوی جبر طبایع یا انرژی ها یا کمیت مادی عناصر بدن بداند؟ من کاری به نسخه نویسی و کارآمدی نسخه های هر کدام از این طب ها ندارم. مساله ام جهان معنایی است که سلامت را معنی می کند. وضعیت موجود طلبه های جهادی در طی کشیدن زیرپای پزشکان و پرستاران استعاره ای از رفتاری است که با اصل ایده سلامت انجام داده ایم. 5- ما اگر طرحی برای سلامت نداریم، آیا واقعا هیچ نقدی به نظریه «مراقبت» مدرن که در بیمارستان و قرنطینه بیمار کرونایی انجا می شود هم نداریم؟ شواهد میدانی نشان می دهد که ناامیدی و ترسی که اصل ایده «مراقبت در بیمارستان» در دل بیمارکرونایی ایجاد کرده است(فارغ از تغذیه بیمارستان، نحوه ضد عفونی کردن بیمارستان و...) به اندازه خود کرونا قربانی داشته است. ما حتی الان نمی دانیم که چه میزان از مرگ و میر کرونا، بخاطر ویروس است و چه مقدار بخاطر علم ناامید و خشنی که این روزها با زور و ترس بیماران را زندانی می کند فوکو که به شبیه ترین بیماری به کرونا -یعنی ایدز- مرده است، تز دکتری اش مقایسه ایده مراقبت بیمار و تنبیه دیوانه در بیمارستان و تیمارستان مدرن با دنیاهای ماقبل آن است و می خواهد بگوید مدرنیته در اصل با بیمارستان هدف اصلی اش درمان نیست، بلکه چیزی شبیه زندانی کردن اوست. طنز تلخ تاریخ این است که جمهوری اسلامی و حوزه علیمه و طلبه هایش یک ماه است همه تلاش خود را برای صرف «ایثار» طلبه ها و طبیان و پرستاران جان برکف و ایثار گر برای زندانی کردن بیمار ناامید و ترسیده کرونایی می کند و به گفته آقای دکتر حریرچی نیروی انتظامی هم رَحِم بیمار را با زور از بیمارستان اخراج می کند چرا که ایده بیمارستان چنین اقتضا می کند. @teghtesadi
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
#تاملات_کرونایی 1️⃣ 🖍حسین مهدیزاده-طلبه 1- حضور جهادی در پشت سر طبیبان و پرستاران، ماموریت فرعی بلکه
نقدی بر یادداشت بنده 👇 بیمارستان خط مقدم 🔹روشن است که حرکت جهادی طلاب در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی، پزشکی و سازندگی ناشی از گفتمان حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری است که با یک نگاه جامع حکیمانه و فقیهانه سعی در جمع میان دنیا آخرت، عقل و دین، علم و ایمان دارد. 🔹گفتمانی که می تواند در دنیای جدید انقلاب اسلامی را ایجاد کند، قانون اساسی را از متن شریعت استخراج اجتهادی کند، جنگ با ابزار نوین را به دفاع مقدس ارتقا ببخشد، فناوری هسته ای را به یک مقوله مقدس و حق طبیعی یک ملت تبدیل کند، دست یابی به قله های علمی جهان در همه دانش های نوین بشر را یک آرمان الهی و تکلیف شرعی معرفی کند، خواندن رشته‌ی پزشکى که براى مردها مثل بقیّه‌ی رشته‌ها واجب و براى زنها واجب‌تر بداند، دفاع از ملت های مسلمان و غیر مسلمان را بیداری اسلامی بداند و کشته شدن در راه انسانیت و مردم سایر مذاهب و حتی بی دین را شهادت بداند. 🔹همین گفتمان است که می تواند طلاب، پرستاران، پزشکان، نیروهای مسلح و ... را در یک جبهه واحد بسیج کند تا از سلامت ملت و حیثیت کشور دفاع کنند. 🔹طلاب جهادی گوش به بیان و حکم ولی امر خود دارد و چندان به حرف های گوشه و کنار، مذمت ها و تحقیرهای این و آن کار ندارند؛ چه این مذمت ها و تحقیر ها را از سوی رسانه های بیگانه و دشمنان خارجی باشد؛ چه از سوی برخی داخلی هایی باشد که با پرچم طب سنتی و یا باصطلاح اسلامی، طلاب را متهم به «طی کشیدن زیرپای پزشکان و پرستاران» کنند. یا با تمسک به فوکو و ادبیات پست مدرن «حضور جهادی در پشت سر طبیبان و پرستاران، ماموریت فرعی بلکه فرعی فرعی» طلاب و حوزه بداند. 🔹میدان مبارزه و جهاد امروز بیمارستان و همراهی و همکاری با وزارت بهداشت و متخصصان پزشکی و مدافعان سلامت کشور است. سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hodanandboshra
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
نقدی بر یادداشت بنده 👇 بیمارستان خط مقدم 🔹روشن است که حرکت جهادی طلاب در همه عرصه های اجتماعی، سیاس
نقدی بر نقد وحید سهیلی-طلبه جناب حجت الاسلام مهدی زاده در یادداشتی انتقادی با عنوان تاملات کرونایی مطاب را فرمودند که آقای سید مهدی موسوی در یادداشتی با عنوان «بیمارستان خط مقدم» این نوشته را نقد کردند. یادداشت« تاملات کرونایی» به سویه های بنیادین مسئله توجه دارد در حالیکه به نظر می رسد بسیاری دوستان از این سطح بحث غافل هستند و از قضا ریشه تمام مسائل ما در این سطح باید جستجو شود؛ در نتیجه تصمیم گرفتم نکاتی که ناظر به این دو یادداشت به ذهنم می رسید را تقدیم کنم تا بلکه باب گفتگو شکل بگیرد. 1. آنچه که از متن نویسنده محترم استفاده می شد توجه به فهم بدن و مقوله سلامت در بنیان های اندیشه اسلامی است که طبعاً تفاوت هایی با بقیه طب ها و نظام های سلامت دارد. در واقع این یادداشت بیشتر به طرح پرسش از امکان طب اسلامی و لوازم آن می پرداخت و در مقام نفی و یا اثبات کارکردهای مثبت اجتماعی طلاب در بیمارستان ها و نقش انقلاب اسلامی و تفکرات ایشان نبود... 2. قطعا تمام این دوستان طلبه و جهادی ماجور هستند اما فراموش نکنیم که حوزه ها؛ پسوند علمیه را با خود به یدک می کشند و در عصر مدرن با هجوم سوالات متعدد و بسیار بنیادین روبرو هستند که شاید در تاریخ مثل و مانند نداشته باشد. توجه بفرمایید که چند صباحی دیگر وقتی این بیماری رخت بربست و همه چیز دوباره به حالت عادی بازگشت جامعه نخبگانی از شما سوال خواهد کرد که شما بر چه بنیادی طب و نظام سلامت ویژه جهان بینی خود را بنا می کنید و چه طرحی در مقابل نقدهایی که در همین جهان مدرن به پزشکی می شود؛ دارید؟ 3. البته در متن نویسنده محترم آقای مهدی زاده نیز نکاتی بود که جای تامل دارد از جمله: 1-3. به نظر می رسد تلویحا این موضع را تقویت می نماید که امکان گفتگو و جمع بین ایده سلامت در اسلام با بقیه طبابت هایی که در شرق و غرب عالم؛ ممکن نیست 2-3. مسئله کمی سازی امور کیفی، بحث مشهور و نقد معروفی است که جندان هنوز بنیان های فلسفی آن از منظر اندیشه و حکمت اسلامی توضیح داده نشده است بلکه شاید بتوان طرحی در این زمینه مبتنی بر حکمت اسلامی استخراج نمود. @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 1️⃣از 3️⃣ دکتر ابراهیم فیاض، دانشیار گروه مردم شناسی دانشگاه تهران که در عهد جوانی دانش آموخته حوزه های علمیه نیز بوده است، در نقد اتفاقاتی که در بسته شدن درب حرمهای اهلبیت به دلیل بیماری کرونا رخ داد، اشاره انتقادی به فرهنگستان علوم اسلامی قم داشت اند که طبق آنچه در فضای مجازی منتشر شد این نکات به فرهنگستان مربوط می شد: 👇 🔹متاسفانه قم تسخیر اخباری گری مشهد و تسلیم شهری در کنار خود از لحاظ عرفانی گری شده به نام کاشان و بدتر از همه از سوی پاردایم وحشتناک تحت عنوان فرهنگستان علوم اسلامی اداره می شود که صداوسیما به مسئولش علامه می گوید، تئوریزه شده است. 🔹معترضان شبیه منبری مشهوری هستند که در حرم حضرت معصومه(س)اکثرا به منبر می رود و حرفهایی از شیخیه می زند با این تفاوت که رادیکال شده اند. 🔹اولین کاری که فرهنگستان یا همان آکادمی علوم اسلامی کرده زیر سوال بردن فقه جواهری حضرت امام بوده است. امروز همین عرفان فقهی شده، درصدد ایجاد فرقه است. 👆 بنده نکاتی که از فقه فرهنگستان دریافت کرده ام را تا آنجایی که می شود کوتاه نوشت، کمی تا حدودی گزارش می کنم: 1️⃣ نکته اول این است که فرهنگستان خودش را اساسا ادامه اصولی گری می داند و از گذشته برای توضیح خود، اخباری گری، دینامیزم قران، قبض و بسط شریعت و... را توضیح می داده است و آنها را نقد می کرده و مکتب اصولی در فقه را ترجیح می داده است. کتابی از فرهنگستان به اسم «اجتهاد ترجیحی و تخریجی» در بازار کتب الکترونیکی هست که نهادکتابخانه های عمومی چند سال قبل آن را چاپ کرده و گزارشی از این بحث است 2️⃣ اساسا فرهنگستانی ها بیشتر از اینکه فلسفه، نفیا یا اثباتا مد نظرشان باشد، منطق را مورد پژوهش قرار می دهند، چرا که پروژه آنها «اسلام در تحقق» و کشف «اسلامیت یک نظام در عصر حاضر» است.از این منظر فرهنگستان کمی تا حدودی مثل شهید صدر است. یعنی مساله اش، نظام اجتماعی است، چیزی که فقه ما در نیم قرن اخیر به آن توجه پیدا کرده است و زمان مرحوم صاحب جواهر، موضوعیت نداشته. از این منظر، محور تحول خواهی فرهنگستانی ها به فقه، ارتقاء مکلف فقه، از «فرد» به «جامعه» است. این نقد هم امروزه مشترک بین تمام تحول خواهان است. آیت الله محسن اراکی یا ایت الله مبلغی یا آیت الله اعرافی و... که فقه حکومتی را دنبال می کنند هم برای توضیح تحول خواهی اش، محور بحث را بر همین ارتقاء مقیاس مکلف از فرد به جامعه قرار می دهد. لذا حرف فرهنگستان حرف شاذی نیست. می شود رجوع کرد به هم اندیشی های فقه حکومتی موسسه معنا که 13 نظریه را در این فضا پایش کرده و با هم مقایسه کرده. تقریبا همه بر این ارتقاء موضوع فقه از فرد به جامعه متفق هستند 2- فرهنگستان سعی کرده است توضیح دهد که اگر جامعه هم بخواهد تسلیم وحی شود(چنانچه فقه موجود مناسک تسلیم فردی به وحی را ارائه می کند) از لحاظ علمی چه اموری متحول شود. محوری ترین یافته آنها در این بحش هم این است که ما باید از منطق «کلی نگری» به منطق «کل شناسی» یا همان منطق های سیستمی رجوع کنیم. اینجاست که فرهنگستان به مطالعات فلسفی روی آورد تا درک فلسفی خود را از رابطه و کل و سیستم ارائه کند. بر اساس یافته های فرهنگستان در این دوره است که فرهنسگان از نکاه ذات گرایی(که درک یونانی از عالم است و اصالت و جود و ماهیت آن را دنبال می کند) راساً عبور می کند و به یک پروژه فکری ربط گرا بدل می شود. تا بتواند منطق سیستمی دیدن حکم و موضوع و سپس راهبری عینیت بر اساس ایده تسلیم به دین را پیدا کند. البته آقای میرباقری، چون فلسفه خوانده قهاری در حوزه است، این پروژه فلسفی را شخصا خیلی بال و پر داده تا فضای فلسفی حوزه آن را بهتر درک کند، اما ظاهرا سو تفاهم ها بیشتر از تفاهم ها رشد کرده است. تا جایی که منطق سیستمی می خواهد وارد فقه شود، شهید صدر و شاگردانش هم همراه این حرکت هستند، اما آنجایی که قرار می شود دقت در منطق تا مقیاس دقت فلسفی پیش برود، فرهنگستان تنها می ماند. @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 2️⃣از 3️⃣ 3️⃣ فرهنگستان در فهم از سیستم، به دنبال درک جامعه شناسانه از «رابطه» هم هست. در علوم اجتماعی بر سر اینکه آیا رابطه بهینه «تضاد» است(کما اینکه غرب در عصر روشنگری به آن باور پیدا کرد و در کانت و هگل آن را به فهم فلسفی از کل هستی بدل کرد.) یا »تعاون»، یک نزاع کلاسیک وجود دارد. فرهنگستان در ربط گرایی فلسفی و منطقی و بعد هم علمی اش، به دنبال یک نظریه ای است که بگوید اصل در ربط، تعاون است نه تضاد و جدال و دیالکتیک. به قول خودشان در ربط، هماهنگی اصل است نه تضاد. جمع بندی نهایی آنها در توضیح شان از ربط غیر تضادی، ربط و نظامی است که از رابطه فاعلیتی خاصی به اسم «ولایت و تولی» حاصل شده باشد. لذا اگر تحلیل هگل از رابطه تضاد است، تحلیل فرهنگستان از رابطه ولایت و تولی است که نوعی از تحلیل سیستمی از تعاون است. یکی از تاثیراتی که این پروژه فلسفی-منطقی بر پروژه فقهی فرهنگستان گذاشته این است که آنها نیز معتقد می شوند که فقه نباید احکام را در قالب رابطه ای که گرته برداری از ارباب و رعیت است طبقه بندی کند چرا که این رابطه نوعی تضاد بدخیم است. تا اینجای کار خطابات قانونی مرحوم امام، حق الطاعه شهید صدر، فقه قانون آیت الله سیستانی و استاد احمد مددی و... نیز بدون درگیری فلسفی با این مساله، همین حرف را زده اند، اما معمولا تقریبا در همه آنها راه نجات از ارتکاز ارباب و رعیتی حاکم بر فقه را توجه به «رابطه قانونی» دانسته اند. فرهنگستان اما قانون به معنای مدرن را بخشی از نظریه «جامعه بازار» و مکمل آن می داند و معتقد است که اگر ابتدا «نظریه اجتماعی جامعه تعاون» و بنیانهای فلسفی و حکمی آن تحلیل نشود، ارتکاز شما از قانون، فقه را مکمل و امضا کننده جامعه بازار می کند در حالی که جامعه بازار جامعه تضاد و منفعت خواهی است، نهایتا یک تضاد خوش خیم، نه تعاون!! @teghtesadi
🖍 حسین مهدیزاده-طلبه 3️⃣از 3️⃣ 4️⃣ نکته ای که فرهنگستانی ها همیشه در ابتدای توضیح پروژه فقهی خود می گویند این است که دال مرکزی فقه شیعه از قدیم تا صاحب جواهر، تا امروز، «حجیت گرایی» است. سپس آنها سعی می کنند توضیح دهند که در دستگاه فکری ما که جامعه را اصیل میداند، و عقل آن با منطق سیستمی غیر تضادی عمل می کند، حجیت چیست و در هر قسمت فقه که وارد می شود، احتمالا چه شکلی می شود. آنها نیز تاکید می کنند که فقه جواهری درست می گوید که فقه به دنبال کشف های عقل نظری انسانها نیست، بلکه به دنبال تسلیم در مقابل خطابات دینی است و اگر هم عقل در فقه جواهری حجت است، به معنای این است که هنگام احتجاج با شارع، معذر و منجز است و آنها نیز عقل را به این شکل در فقه می دانند و تمایز حجت منطق ارسطویی و حجت در اصول فقه شیعه را در همین می دانند. اما یک نکته در پروژه فرهنگستان در مساله حجیت وجود دارد که با فقه جواهری تفاوت ایجاد می کند. فرهنگستانی ها معذیریت و منجزیت را سطح حجیت و تسلیم حداقلی به دین میدانند. یا به تعبیر دیگر، آن را تسلیمی متناسب با درک ارباب و رعینی از رابطه با شارع می داند. و اگر رابطه تعاون و تولی و ولایت متناسب با آن شکل بگیرد، شاید بتوان تسلیم در مقابل دین را در مقیاس «قرب حداکثری» هم صورت بندی کرد، چیزی که فقه هنوز آن را شروع نکرده است. 5️⃣ به نظر اصحاب فرهنگستان، این نگاه باید به مبادی فقه نیز سرایت کند که در راس آنها کلام و الهیات است. در صورتی که ما نتوانیم جهان معنایی یک مومن را از فردگرایی و انفعال اضطراری که در دوران زندگی در حکومت و قدرت مخالفین به آن مبتلا بوده است، به سطحی فعال و نظامند بدل کنیم، نه حکومت دینی را فهم خواهد کرد و نه عقلانتی که به سختی به دنبال بازتولید آن از میان منابع معتبرمان هستیم. شاید برای همین است که جناب اقای میرباقری منبر و هیات را به عنوان ماموریتی مهم تر از سخنرانی در مراکز نخبگانی و روشنفکری و علمی برگزیده است. مشی جناب آقای میرباقری حضور در منابر و هیأت ها برای ارتقاء الهیات اجتماعی بر توضیح جایگاه ولایت تاریخی معصومین علیهم السلام است. استدلال ایشان هم شاید این باشد که اگر ما صرفا به کار نخبگانی بپردازیم و نتوانیم احساسات و عقلانیت فطری و تاریخی ای را که در لایه عمومی شخصیت هر انسان مومنی نهفته است (و ساختار هیات و منبر بر این اساس عمل میکند) را احیا کنیم و در نسبت با معصومین علیهم السلام به خصوص حضرت سیدالشهداء علیه السلام وجود دارد، برانگیخته‌تر کنیم و این حب و بغض تاریخی را تا «اکنونِ درگیری جبهه حق و باطل»؛ یعنی تقابل همه جانبه انقلاب اسلامی با تمدن مدرن امتداد ندهیم، جامعه، سرمایه‌ی روانی و فکری ای برای عبور از بت پرستی مدرن نخواهد داشت و در برابر هیبت تمدن غربی (این مهمترین «دیگری» انقلاب اسلامی که با «دیگری» سنتی شیعه که جریان عامه است، فرق می کند) زمینگیر خواهد شد. لذا شاید اشاره دکتر فیاض به عرفان فقهی شده فرهنگستان که رادیکال و شیخی مذهب همین باشد، چه اینکه شیخیه خود را بیشتر به ساخت منظومه ای درون شیعی مکلف میدانست تا پاسخگویی به شبهات «دیگریان» غیر شیعی. اما واقعیت این است که این شباهت با شیخیه، نقیصه ای برای هیچ پروژه ای نیست. وانگهی آقای میرباقری هم در داشتن این پروژه در متکلمین حوزه شاذ نیست، بلکه این جریان بعد از آیت الله جعفر سبحانی تبریزی، و در نقطه انتقال به کسانی مثل حجه الاسلام محمدتقی سبحانی هم در حال تحقق است! علم کلام و الهیات امروزِ حوزه، صرفا به پاسخگویی به شبهات سنتی عامه و مدرن مسیحیت مشغول نیست. طیف های زیادی امروز در الهیات پژوهی حوزه هستند که پروژه شان درون شیعی است؛ یعنی اعتقادات شیعه را به هدف رشد عقلانیت سیاسی و راهبردی شیعه مورد مطالعه قرار می دهند، نه قدرت پاسخ گویی به شبهات آن را. جالب آنکه در عرفان نظری هم این جریانها در حال غلبه پیدا کردن هستند، مثل پروژه عرفانی-فلسفی استاد یزدان پناه. 🔆 لذا به نظرم سخنان دکتر فیاض در فهم کلام و فقه فرهنگستان چندان درست نباشد. مساله فرهنگستان عبور از فقه جواهری شیعه نیست، انگار در همان پارادایم قرار دارد ولی می خواهد در مقیاس های جدیدی فقه را گسترش دهد 🌹 @teghtesadi
اتاق بازرگانی تهران نسخه pdf کتاب های ارزشمند ترجمه شده خود را روی سایت قرار داد! (کتابها هرکدام‌ قیمت روی جلدش بیش از صدهزارتومان بوده اما الان رایگان عرضه شده است ) عناوین جذابی دارد http://tccim.ir/PublishedOutlets.aspx?id=1
مقایسه طب قدیم و طب جدید.pdf
225.3K
✅طب قدیم و طب جدید: نزاع دو سرمشق تحلیلی علم شناسانه از امکان قیاس پذیری دو نظام سلامت 🖍مهدی عاشوری، دکتری فلسفه علم (از شاگردان پرکار و نزدیک استادخسروپناه) در این نوشتار تلاش میکنم از منظزی علم شناسانه مقایسه ای ابتدایی میان طب قدیم و طب جدید داشته باشم. نکته اساسی این تحلیل این است که در این مقایسه باید سه زیرنظام (1) درمان (2) تشخیص (3) بهداشت از هم تفکیک گردد و در هر زیرنظام دو بحث (1) الگوی توضیحی (تبیین علل) از (2) الگوی عمل (دستورالعملها و پروتوکلها) تفکیک گردد. نگارنده هرچند دانش آموخته فلسفه علم است، ولی حدود بیست سال است که از برخی خدمات بهداشتی و درمانی چند تن از اساتید به نام طب سنتی بهره برده ام و البته گاه نقادانه بحث هایی با ایشان داشته¬ام. همچنین در دوران خدمت وظیفه، دوره آموزش تکمیلی را در دانشکده بهداشت مرکز آموزش بهداری نزاجا طی نمودم و مدت هجده ماه به عنوان پزشکیار، مسؤول اورژانس و داروخانه دانشکده افسری بوده ام
این فیلم درباره بانک فدرال آباکوس، بانکی خانوادگی در محله چینی‌های منهتن در نیویورک است که به‌جای «زیادی بزرگ برای شکست خوردن»، «به‌اندازه کافی کوچک برای زندانی شدن» بود. آباکوس تنها موسسه مالی در آمریکا بود که در بحران مالی در سال ۲۰۰۸ با اتهامات قضایی مواجه شد و مدیران آن دادگاهی شدند. فیلم در سپتامبر ۲۰۱۶ و در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو به نمایش درآمد. در سال ۲۰۱۷ هم به‌صورت آنلاین و به‌رایگان در دسترس همگان قرار گرفت. در ایران از طریق فیلیمو این فیلم قابل ‌مشاهده است. فیلم در نودمین دوره جوایز اسکار، نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم مستند شد. فیلمی در مدح رویای آمریکایی است. هرچند در لحظاتی از این فیلم با این خانواده همراه می‌شویم و از حماقت سیستم آمریکایی لج‌مان می‌گیرد، اما در نهایت این رویای آمریکایی است که سربلند می‌شود. مستند تلاش بانک کوچک آن ‌هم در دل مهم‌ترین محله شهر دنیا برای زنده ماندن را نمایش می‌دهد. آباکوس مسیر سخت بقا در میان غول‌ها را به نمایش می‌گذارد و مشاهده آن برای همه مدیران ماتم‌زده توصیه می‌شود. https://www.aparat.com/v/vpsiV @teghtesadi
هدایت شده از حسین مهدیزاده
خیلی‌ها در ایران بیت‌کوین را با پادکست سریالی سیلک‌رود می‌شناسند. برخی از افرادی که آن پادکست‌ها را شنیدند، تصور می‌کنند مجازات در نظر گرفته‌شده برای «راس اولبریکت» خالق سیلک‌رود عادلانه نبود. یکی از تئوری‌ها درباره‌ مجازات سنگینی که برای راس تعیین شده، این است که قاضی خواسته سرنوشت راس درس عبرتی برای همه‌ کسانی شود که ممکن است وسوسه شوند بازاری غیررسمی بدون دخالت بانک‌ها درست کنند. آیا هدف از زدن راس اولبریکت زدن بیت‌کوین بود؟ برخی ادعا می‌کنند که چنین بازارهایی،‌ چه مواد مخدر بفروشند، چه چیزهایی قانونی، تهدیدی هستند برای سیستم مالی ـ بانکی موجود. مستند بانکداری با بیت‌کوین ضمن مطرح کردن این تئوری ادعا می‌کند که اصلا پرونده‌ راس در واقع روندها‌ی بیت‌کوین بوده است؛ چون بیت‌‌کوین آمده که دنیا را از شر بدی‌های سیستم بانکی و مالی موجود نجات بدهد، این نهادهای قدرتمند و تثبیت‌شده برای حفاظت از منافع خودشان دنبال راهی گشتند که جلوی رشدش را بگیرند و چون یکی از مهم‌ترین عوامل فراگیر شدن بود به آن حمله کردند. https://www.aparat.com/v/jRQL9 @teghtesadi
بسم الله 🗝به عقب برنمی‌گردیم! [بخش اول] دکتر ⛔️بگذارید ابتدا کمی دربارۀ وضع موجود و ادامۀ‌ روند فعلی «سیاه‌نمایی» کنم، بعد به مسئلۀ اصلی بحث که جهش تولید است می‌پردازم. 🔹 رشد اقتصادی نه ماهه اول امسال منفی ۷/۵ درصد بوده، رشد بدون نفت هم صفر درصد! امید می‌رفت که بازار شب عید بتواند مقداری وضعیت را بهتر کند که مسئلۀ کرونا پیش آمد و بازار شب عید تعطیل شد. درنتیجه، اولین گروه ضررکننده، کارگران روزمزد و خرده‌فروشانی بودند که خرج سال خودشان را از شب عید در می‌آوردند. 🔹 در مرحلۀ بعد، وقتی خرده‌فروش‌ها ورشکست شوند، توزیع‌کننده‌ها و تولیدی‌ها ورشکست می‌شوند ودرنتیجه یا مجبور به اخراج کارگران خود می‌شوند یا اینکه توان پرداخت حقوق آنها را نخواهند داشت و این عده به جمع زیان‌دیدگان اضافه می شوند. 🔹 بعد از این، وقتی شرکت‌ها و اصناف در اول تیر حساب‌های مالی خود را به دولت ارائه دهند و معلوم شود که بسیاری از آنها زیان‌ده‌اند و اساسا مالیاتی نمی‌توانند بپردازند مشکل ابعاد گسترده تری پیدا خواهد کرد. 🔹 می‌دانید که حدود یک سوم بودجه دولت از نفت و یک سوم هم مالیات است. یک سوم دیگر هم از فروش دارایی‌های دولت و استقراض تامین می شود. نفت که هم به خاطر تحریم‌ها و هم به خاطر قیمت پایین آن منتفی است! مالیات هم با این بحران کرونا از دست رفته است. آن یک سوم دیگر هم در شرایط عادی کاملاً محقق نمی‌شد چه برسد به الان. 🔹پس دولت با بحران مالی مواجه می‌شود و با همین دست‌فرمان جلو برویم، در شش‌ماهۀ دوم سال بعد، دولت توان پرداخت حقوق کارکنان خود را هم ندارد! پس کارکنان دولت که این روزها از بحران اقتصادی مصون مانده‌اند، حداکثر تا شش ماه دیگر به جمع زیان‌دیدگان می پیوندند! 🔹مسائل سیاسی داخلی را هم در نظر بگیرید مثلاً اینکه سال آخر دولت است و احتمالا دعواهای میان مجلس و دولت هم داغ خواهد شد. بحث تحریم‌ها و جنگ اقتصادی و جنگ رسانه‌ای و جنگ روانی هم که از قبل بود! آن زمانی که بحرانی نداشتیم برای ما بحران درست می کردند حالا که بحران هم داریم باید منتظر ضربات هولناک آن‌ها باشیم! 🔹 بحران جهانی هم برخلاف سال ۲۰۰۸ که صرفاً محدود به بازارهای جهانی می‌شد و زیان چندانی به ما نرساند، این بار در بخش واقعی اقتصاد رخ داده است و فعلا نمونۀ اولش، کاهش قیمت نفت و شاخص‌های اقتصادی در اروپا و آمریکاست. 🔻 با این اوضاع واحوال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، سال آینده به لحاظ اقتصادی سال بسیار سختی خواهد بود. 🔹خیلی‌ها الان دارند روی دولت فشار می آورند که مثلا خسارت واحدهای صنفی را جبران کند؛ یا به اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر کمک کند؛ یا مواد بهداشتی و بیمارستانی و... به اندازۀ کافی و به صورت رایگان یا با هزینه بسیار پایین به دست مردم برساند؛ اینها هم بارهای اضافی است که ورشکستگی دولت را تسریع می‌کند. 🔹دولتی که در حالت عادی خسته و دست بسته عمل می کرد حالا چه توقعی از آن هست که بتواند اوضاع را مدیریت کند؟! 🔹به نظر می‌رسد روند فعلی مواجهه با کرونا، صرفا به تاخیرانداختن و تشدید یک بحران اقتصادی است که حداکثر شش ماه آینده فراگیر می‌شود و بسیار بیشتر از کرونا شیوع پیدا خواهد کرد! آن وقت با قرنطینه و محدودیت‌های رفت و آمد هم نمی‌توان جلوی این بهمن را گرفت. ⚪️ تکیه به راه‌حل‌های شناخته‌شده و رایج که این روزها در رسانه‌ها شنیده می‌شود در بهترین حالت می‌خواهد ما را به دو ماه پیش برگرداند! یعنی زمانی که کرونا نبود! اما یک سوال: آیا دو ماه پیش اوضاع اقتصادی خوب بود؟ ⚪️ اگر برگردیم دو ماه پیش، دوباره می‌گوییم وضعیت اقتصادی مساعد نیست و باید قدرت خرید مردم را به‌اندازۀ سال گذشته برگرداند! اما اگر برگردیم سال پیش هم باز همین حرف را خواهیم زد! یعنی ته ایده‌ها و راهکارها این است که در ماشین زمان، به عقب برگردیم! و این واقعیت اگر درست باشد یعنی در همۀ این سال‌ها عقبگرد کرده ایم و فرصت‌سوزی! ❗️یادمان هم باشد که دشمن دارد گام به گام جلو می‌آید. اگر آرمان امروز ما برگشت به دو ماه پیش باشد، پس سه ماه آینده آرزو خواهیم کرد که به امروز برگردیم! و امروز برای سال آینده، چقدر آرمانی و ایدئال خواهد بود! ❓حالا چه کار باید؟! 📢 به خاطر این است که چاره ای جز نداریم. جهش تولید با راهکارهای عادی امکان پذیر نیست. راهکارهای عادی حتی در وضعیت‌های عادی هم عملیاتی نشده است! [پایان بخش اول] 🆔 @QasdWay
بسم الله 🗝به عقب برنمی‌گردیم! [بخش دوم] دکتر 🔅در بخش قبلی اشاره کردم که ادامه روند فعلی ما را به بحرانی به‌مراتب پیچیده‌تر و لاینحل‌تر از بحران کرونا خواهد رساند. راه‌حل‌های موجود هم در بهترین حالت ما را به عقب برمی‌گرداند. بنابراین، چاره‌ای جز نداریم. در این بخش سعی می‌کنم تجربۀ صدساله اخیر در به‌کارگیری راه‌حل‌های موجود را بررسی کنم. 🔹 از زمان رضا پهلوی تلاش کرده‌ایم با زور نفت و رشوه‌دادن به بخش خصوصی، شیوۀ تولید انبوه را در کشور وارد کنیم. شیوۀ تولید انبوه یعنی سرمایۀ کلان لازم است تا تولید راه بیفتد و خب ما که سرمایۀ کلان نداریم، پس باید برویم سراغ سرمایۀ خارجی. سرمایۀ خارجی هم می‌خواهد بیش از آنچه می‌آورد، از اینجا ببرد! 🔹دولت هم هر جا درآمد نفتی داشته تلاش کرده است زیرساخت تولید ایجاد کند و کارخانه‌های بزرگ پتروشیمی و فولاد و سیمان و خودروسازی راه اندازی کند. انقلاب اسلامی وارث چنین دولت تصدی‌گر بزرگی شد که با کوچکترین نوسانات بازار نفت، بالا و پایین می‌رفت. 🔹 بعد راه حل این شد که چون دولت ناکارآمد است، بیایید براساس «مد روز» برویم سراغ ! خصوصی سازی هم بعد از ده پانزده سال معلوم شد ناکارآمد است! همان شرکت‌های دولتی را که به هر حال داشت تولید و اشتغال ایجاد می کرد به قیمت‌های بسیاری پایین واگذار کردند که بعد معلوم شد فقط زمین آن کارخانه ارزشش بیشتر از این حرفهاست. 🔹 بعد سراغ ادبیات نوآوری و الگوهای به سبک متعارف رفتیم که این هم برگرفته از مد روز بود! خواستیم فناوری‌های را در کشور وارد کنیم که از تولید انبوه حمایت می کرد! 🔹حالا هم که بحث از جهش تولید می‌شود، باز یا باید برویم سراغ «مد روز» و ببینیم در کتاب‌های درسی و نهادهای بین‌المللی اقتصادی چه نسخه‌ای برای ما پیچیده‌اند تا ده سالی هم اینجا تلف کنیم. 🔹جمعیت هم که از مرز جوانی بگذرد، آنقدر برای ما در ده بیست آینده مشکل ایجاد خواهد کرد که فکر جهش و تولید و رونق به کلی از سرمان بپرد و فقط به دنبال کاهش تلفات ناشی از فقر و قطحی و کمبود مواد اساسی باشیم. 📢 کرونا شاید برای ما بحران درست کرده باشد، اما با به هم ریختن نظم زندگی ما، زمینۀ ایجاد تحولات ساختاری را در کشور فراهم کرده است. 🔹 کشورهای دیگر هم که جهش اقتصادی را تجربه کرده اند عمدتا از بحران شروع کرده اند! یا جنگ یا قطحی یا استعمار یا دیکتاتوری نظامی. هیچکدام از این‌ها برای ما نه شدنی است و نه مطلوب است. 🔸 ما بعد از انقلاب باید این جهش را انجام می دادیم که مسائل سیاسی و امنیتی غلبه پیدا کرد و نشد. 🔸بعد از جنگ باید این جهش را انجام می دادیم که سیاست‌های تعدیل اقتصادی و کنترل جمعیت و ترویج مصرف‌زدگی مانع از آن شد. اگر با همان روحیۀ جنگی دهۀ شصت وارد فضای تولید می‌شدیم می توانستیم این جهش را رقم بزنیم 🔸 در دهۀ هشتاد دوباره زمینۀ این جهش ایجاد شد. درآمدهای نفتی افزایش پیدا کرده بود و این درآمدها صرف توسعۀ صنایع با رویکرد نفوذ در بازارهای جهانی شده بود. نمونۀ آن صنعت خودروسازی ایران بود که ریچارد نفیو، طراح تحریم‌های اخیر علیه ایران،‌ در کتاب هنر تحریم‌ها تصریح می کند که تحریم خودروی ایران با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ خودروسازی ایران در بازار منطقه بود 🔸اما فتنۀ ۸۸ و مسائل بعد از آن، نگذاشت این جهش در دهۀ هشتاد هم اتفاق بیفتد و بهانۀ شروع تحریم‌های بی‌سابقه و به قول خودشان فلج‌کننده شد! 🔸وقتی تمام تخم‌مرغ‌هایمان را در سبد برجام گذاشتیم، فکر می کردیم که با رفع موانعی که غربی‌ها درست کرده‌اند می‌توانیم رونقی به اقتصاد بدهیم که آن هم نشد. 🔹الان معادلۀ نفت در برابر توسعه در کشور ما به هم خورده است. از زمان رضا پهلوی، ما همیشه نفت می فروختیم و توسعه می‌خریدیم! اما الان حداقل در کوتاه‌مدت، ایران بی‌سروصدا از بازار نفت خارج شده است. 🔹 دو میلیون بشکه صادرات نفت ایران تقریبا به صفر رسیده است و قیمت نفت از صدوبیست دلار به بیست دلار کاهش یافته است! 🔸این یعنی ساختار اقتصادی جهانی دارد تغییر می کند و اگر ما این تغییر معادلات را متوجه نشویم و سعی کنیم با همان روش‌های قدیمی عمل کنیم، بازندۀ‌اصلی خواهیم بود. [پایان بخش دوم] 🆔 @QasdWay
ایام کرونا.mp3
13.6M
✅گفتگو درباره سوالات اعتقادی و الهیاتی ایام کرونا 🔅با دوستان و همسفران زیارت اربعین 📣حسین مهدیزاده @teghtesadi
هدایت شده از اندیشکده قصد
بسم الله 🗝به عقب برنمی‌گردیم! [بخش سوم] دکتر 📢 در دو بخش قبلی خواستم با سیاه‌نمایی بیش‌ازحد، توجه شما را به اهمیت مسئلۀ اقتصاد و ضرورت جلب کنم. غرضم نادیده‌گرفتن دستاوردهای باورنکردنی جمهوری اسلامی نبود اگر هم امروز از جهش تولید حرف می‌زنیم به‌خاطر این زیرساخت‌ها و تمهیداتی است که در اقتصاد کشور وجود دارد. ما با جمعی از دوستان از حدود شش ماه پیش دربارۀ زمینه‌های جهش اقتصادی در کشور مباحثاتی داشته‌ایم و حتی درس اقتصاد ایران این ترم را هم به همین امر اختصاص دادم. 🔸در این بخش و بخش‌های بعدی، تلاش می‌کنم برخی از ایده‌هایی را که برای ایجاد جهش اقتصادی بسیار دردسترس هستند مرور کنم. این ایده‌ها شاید در نگاه اول خیلی متعارف به نظر نرسند اما اجرایی‌کردن آن‌ها زحمت زیادی ندارد. 🔸اما اولین حوزۀ جهش تولید، نفت است! نفت چندسالی است که از اقتصاد ما آرام آرام حذف شده است اما همچنان مردم و مسئولان فکر می کنند اقتصاد ما نفتی است یا باید همچنان نفتی بماند! همین انگاره مانع از بالازدن آستین‌ها و حرکت به سمت تولید شده است. 🔸کل سهم نفت از اقتصاد ما تنها سیزده و نیم درصد است که آن هم فقط نصفش به صورت خام صادر می‌شود. با وجود تحریم‌ها و قیمت هر بشکه بیست و چند دلار، هیچ آدم عاقلی به فکر صادرات نفت خام نباید باشد. خب اگر نفت را صادر نکنیم، با آن چه کار می‌توانیم بکنیم؟! 1⃣ اولاً افزایش ظرفیت پالایشگاهی کشور است. پالایشگاه‌های فعلی باید با حداکثر ظرفیت کار کنند. اما احداث پالایشگاه جدید نیاز به سرمایه‌گذاری دارد که نه دولت می‌تواند و نه سرمایه‌گذار خارجی می‌آید! اما راه سومی وجود دارد که می‌تواند سرمایه‌های سرگردان داخل کشور را به این سمت سرازیر کند و آن است؛ پالایشگاه‌هایی که قلب آن را می‌توان با یک کامیون جابجا کرد، به همین راحتی و به همین کوچکی! 🔸احداث این پالایشگاه‌ها توسط سرمایه‌های خرد مردم و در سراسر کشور به تعداد بسیار زیاد، می‌تواند نه‌تنها نیاز داخل به فراورده‌های نفتی را تأمین کند که کل بازار منطقه را نیز پوشش دهد. به جای دل بستن به بازارهای جهانی،‌ بازارهای کشورهای همسایه را دریابیم! با یک حساب سرانگشتی در اطراف ما نزدیک به ۵۰۰میلیون مصرف کننده وجود دارد. یادمان باشد که اروپایی‌ها برای دست‌یافتن به بازار هشتاد میلیونی ما چقدر با هم دعوا داشتند و به محض امضای برجام، چقدر گروه‌های اقتصادی آنها به کشور ما سرازیر شدند! این جذابیت همچنان برای آنها وجود دارد، آن وقت ما از این مزیت خود هم در بازار داخلی و هم در بازار کشورهای همسایه غافلیم. 🔸در حال حاضر یک نمونه از این پالایشگاه‌ها در ایران در منطقۀ جلفا راه‌اندازی شده است که تنها مشکل آن این است که نه شرکت نفت به آن نفت خام می‌دهد و نه اجازه دارند محصولات خود را در ایران بفروشند! ترویج و گسترش این پالایشگاه‌ها فقط یک ارادۀ سیاسی و انحصارزدایی از صنعت نفت لازم دارد. 2⃣ ثانیاً با افزایش ظرفیت پالایش نفت که راه‌اندازی هر پالایشگاه کوچک حدود شش ماه طول می‌کشد، ما باید به بزرگترین خریدار نفت منطقه تبدیل شویم و تمامی نفت خلیج فارس را ما خریداری کنیم و درعوض، فراورده‌های نفتی ازجمله بنزین و گازوئیل و مواد پتروشیمی به این کشورها بدهیم. یک معاملۀ تهاتری بدون دلار و واقعا برد-برد! 3⃣ ثالثاً الان زمانی است که ما به جای اینکه نفت‌هایمان را با خواهش والتماس به دلار تبدیل کنیم، هر چه سریعتر باید ذخایر ارزی را به نفت (یا هر کالای باارزش دیگر) تبدیل کنیم و هر چه می توانیم نفت بخریم! می‌دانید که دلار در حال حاضر مثل بمب ساعتی است و هر لحظه ممکن است ارزش آن به‌شدت سقوط کند. چه آمریکا کرونا را ایجاد کرده باشد چه دیگران، برخی از تحلیل‌ها حاکی از این است که الان آمریکایی‌ها دارند از این آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند و بدهی‌های خود را کاهش می‌دهند. اینها مسکن‌هایی است که در بلندمدت جواب نخواهد داد. 4⃣ رابعاً ایران باید هر چه سریعتر از اوپک خارج شود! به همان دلایلی که روسیه حاضر نشده عضو اوپک شود و مذاکرات او با اوپک به نتیجه نرسید. عضویت در اوپک نه‌تنها برای ما سودی نداشته است بلکه رعایت سهمیه‌بندی اوپک و سیاست‌های غلط آن همواره در اوضاع بحرانی به ضرر ما تمام شده است. از این جهت روی بازار نفت تمرکز می کنم که یکی از بخش‌هایی که می‌تواند در اقتصاد ما جهش تولدی ایجاد کند، نفت است. اما نه خام‌فروشی نفت، بلکه استفاده اهرمی از نفت. وجود ذخایر نفتی ارزان‌قیمت در کشور ما و در منطقۀ ما،‌ مزیت بسیار بزرگ و بی‌رقیبی است که می تواند هزینۀ تمام‌شدۀ تولید را برای ما بسیار کاهش دهد و ما کالاهای بسیار ارزانتری را تولید و صادر کنیم. [ادامه دارد...] 🆔 @QasdWay
هدایت شده از اندیشکده قصد
بسم الله 🗝به عقب برنمی‌گردیم! [بخش چهارم] دکتر 🔅پیش از این اشاره کردم که راه‌حل‌های متعارف نمی‌تواند گرهی از باز کند. همچنین توضیح دادم که چگونه علی‌رغم این همه رانت نفت و حمایت‌های دولتی، نتوانسته است برای ما جهش ایجاد کند. در بخش قبلی، را به‌عنوان نمونه‌ای از شیوۀ تولید مردمی مثال زدم. در این بخش،‌ مثال دیگری دارم که شاید در ابتدا روترشی بیاورد اما اگر تا انتها بخوانید خواهید دید که چه ظرفیت بزرگ و دردسترسی است! 🔹 وقتی حرف از به میان می‌آید، اولین تصویر ذهنی ما ایرانی‌ها، پرایدهای تصادفی کنار جاده است که پلیس با افتخار و برای ترساندن ما، لاشۀ آن را در مکانی مرتفع بارگذاری کرده است! اما خوب است بدانیم که از سال ۴۸ که برادران خیامی خط تولید ارو (پیکان) را از شرکت ورشکستۀ انگلیسی خریدند، استراتژی صنعت خودروی ما «هر ایرانی یک پیکان» بوده است. این استراتژی یعنی «مونتاژ» خودرو برای «مصرف داخلی»! 🔹 با این استراتژی صنعت خودرو، نمی‌توان انتظار داشت که خودروهای ملی باکیفیت و قابل رقابت با نمونه‌های خارجی تولید شود و بتواند در بازارهای جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد، چرا که هدف «مونتاژ» خودرو برای «مصرف داخل» است! 🔹 برای تحقق این استراتژی هم شرکت‌های رانتی ایران‌خودرو و سایپا به زور حمایت‌های دولتی و انحصار صنعت خودرو، با کلی بدهی و تعهد، شده‌اند نماد خودروسازی ملی! 🔹 اگرچه گام‌هایی برای اصلاح این استراتژی در اواخر دهه هشتاد برداشته شد اما به دلیل وابستگی این راهکارها به تولید انبوه، باز هم به نتیجه نرسید. 🔸 راهکار جهش تولید در صنعت خودروسازی، راسته‌های خودروسازی است! یعنی همین راسته‌های تعمیرگاهی که در حاشیه شهرها وجود دارند باید همگی به جای تعمیرات خودرو، به «خودروسازی» روی بیاورند. 🔸 مطمئنا خودوریی که اینها درست خواهند کردند از پرایدی که ساپیا می‌سازد و از سمند و پژوی ایران خودرو بی‌کیفیت‌تر و ناامن‌تر نیست! 🔸و بلکه نوآوری و خلاقیت و بهینه‌سازی در آنها بسیار سریعتر و چالاکتر از خودروسازهای فعلی خواهد بود. 🔹 راه‌اندازی این راسته‌های خودروسازی فقط با یک مشکل مواجه است و آن اینکه نیروی انتظامی این خودروها را پلاک نمی‌کند! و احتمالاً انحصارگران صنعت خودروسازی، به قطعه‌سازان اجازۀ تأمین قطعات لازم را برای این راسته‌های خودروسازی نخواهند داد. پس نقطۀ کانونی، از صنعت خودروست. 🔸 این همه دانشکدۀ خودرو در کشور وجود دارد که نمونۀ واقعی ماشین هیبریدی و های‌تک خود را هم ساخته‌اند! اگر اجازۀ پلاک‌شدن این خودروها داده شود همۀ این دانشکده‌ها به مراکز تولید خودروهای های‌تک و مرکز تحقیق و توسعۀ خودرو تبدیل خواهند شد. 🔸 در زمینۀ بازار مصرف هم علاوه بر بازار کشورهای همسایه، حتی بازار کشورهای اروپایی و آمریکایی هم به‌شدت نیازمند خودروهای ارزان‌قیمت است و چین و کره دارند روی همین ظرفیت کار می کنند. 🔸این را هم اضافه کنم که صنعت خودرو در هر کشوری، ویترین صنعت آن کشور است. اگر صنعت خودورسازی متحول شود، زنجیره‌ای از واحدهای تولیدی را فعال می کند که هم رشد اقتصادی و هم اشتغال زیادی ایجاد می‌کند. [ادامه دارد] 🆔 @QasdWay
-2069094654_-211859.opus
1.94M
1⃣ پاسخ حجه الاسلام پیروزمند از اعضای علت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم به محتوای جلسه رهبری در سال ۸۹ درباره فرهنگستان @teghtesadi
-2106843389_-211857.opus
872K
2⃣ نقد طلبه ای به نام اقای روح الله رجبی به بیان اقای پیروزمند @teghtesadi
1618157315_-211858.opus
3.1M
3⃣ پاسخ مجدد اقای پیروزمند @teghtesadi
📕شهید صدر چه کتابهایی میخواند؟! 🏠 از فرصت در خانه ماندن استفاده کنیم و... 🔻لینک زیر را کلیک نمایید https://www.instagram.com/p/B-MxqOIpP8N/?igshid=1mznz8l9d81c 🆔 @shahidsadr
🔳⭕️من نقی معمولی‌ام تو چطور؟ دکتر مجتبی لشکربلوکی سریال پایتخت در حال پخش شدن از تلویزیون است و من به «نقی» فکر می‌کنم. چقدر این نقی آشناست و چقدر فامیلی هوشمندانه‌ای دارد: «معمولی». او یک کاراکتر خاص نیست. معدل و میانگین جامعه ماست. نقی معمولی یعنی من و یعنی تو. چرا چنین چیزی می‌گویم؟ به نقاط شباهت نقی معمولی به میانگین جامعه ایرانی دقت کنید: نقی معمولی راجع به همه چیز اظهار نظر می‌کند. تا حالا چنین دیالوگی از او نشنیده‌‌ایم: من نمی‌دانم باید فکر کنم. نقی معمولی جهان کوچکی دارد یعنی وقتی راننده نماینده مجلس می‌شود طوری رفتار می‌کند که نماینده مازندران در پارلمان است و نماینده پارلمان در مازندران! روی ماشینش پرچم ایران می‌گذارد مانند ماشین روسای جمهور و کلت و هفت تیر به کمر می‌بنندد. نقی معمولی اعتماد بنفس دارد در سطح لالیگا. نقی پارتی بازی می‌کند؛ از همسرش می‌خواهد که خبر بازگشت وی را از حج در اخبار استانی بگوید! حالا اگر نمی‌تواند در مشروح اخبار دست کم در خلاصه اخبار! نقی معمولی می‌خواهد همیشه بالا باشد: از اصرار بر هِد فامیل بودن تا سرگروه شدن در تمرین قبل از رفتن به حج. نقی معمولی راحت دروغ می‌گوید! حتی برای رفتن به خانه خدا هم دروغ می‌گوید آن هم دقیقا شب قبل از رفتن! نقی معمولی کتاب نمی‌خواند! همین! خیلی ساده! و از همه مهم‌تر؛ نقی معمولی خود تعمیم یافته ندارد. راجع به این بیشتر صحبت می‌کنم. البته نقی معمولی ويژگی‌های مثبت نیز دارد: 🔹 خانواده دوست است. 🔹 به بزرگ‌ترها احترام می‌گذارد. 🔹 گاهی اوقات رفتار اخلاقی و جوانمردانه دارد. 🔹 زحمت‌کش و جنگنده است برای خانواده‌اش می‌جنگد. 🔹 روی خانواده اش تعصب خاصی دارد. دیدید؟ نقی معمولی نماد جامعه ایرانی است. معدل و میانگین جامعه ماست. بسیار شبیه به من و تو. ☑️تجویز راهبردی: از میان همه مختصات نقی معمولی، یا به عبارت بهتر از میان همه مختصات خودم و شما می‌خواهم به مساله عدم شکل‌گیری «خود تعمیم یافته» اشاره کنم. مقصود فراستخواه، جامعه پژوه معاصر ما معتقد است: توسعه یافتگی محصول نوعی آگاهی میان فردی و فرافردی است. یا به تعبیر من توسعه حاصل وجود «خودِ تعمیم یافته» است. بگذارید مثالی بزنم: وقتی درک می‌کنم علاوه بر من و خانواده من، افراد دیگری نیز در این مجتمع آپارتمانی زندگی می‌کنند. از آن لحظه به بعد همانطور که حواسم به خودم و خانواده‌ام است، ملاحظه همه ساکنان آپارتمان را می‌کنم. اینجاست که به خود تعمیم یافته رسیده‌ام. نحوه رفت‌و‌آمد و صدا و استفاده از فضای مجتمع مسکونی، به نحوی خواهد بود که دیگران را هر لحظه در کنار خودم می‌بینیم. در خود محدود، من به عنوان پدر فقط فرزندم را به خاطر نسبت خونی، مورد توجه قرار می‌دهم ولی در خود تعمیم یافته، همسایه و همشهری را صاحب حق وحقوق می‌دانم و دستیابی به خود تعمیم یافته حاصل تامل، تمرین و تجربه است. پس سه پیشنهاد دارم: ✅ برای تامل: کتاب خودمداری ایرانیان را بخوانیم. ✅ برای تمرین: یک ماه تمرین کنیم که خانواده دیگران را خانواده خود بپنداریم. آنگاه آیا همان رفتاری را می‌کنیم که با وی می‌کنیم؟ ✅ برای تجربه: به گونه‌ای رفتار کنیم که برای نسل بعدی یک الگوی متفاوت رفتاری باشیم. آدم‌ها بر اساس تجربه زیسته‌شان می‌آموزند که چه کاری خوب است و چه کاری بد. بحران کرونا زمان بسیار مناسبی است برای تجربه خود تعمیم یافته. یعنی درک کنم که هر رفتار ساده می‌تواند باعث مرگ دیگری شود. فقط همین را بگویم که این خود تعمیم یافته بسیار مهم است: ما همیشه از خویشاوندگرایی و پارتی‌بازی می‌نالیم. همیشه می‌شنویم که در کشور امکان اجماع نظر وجود ندارد. از قبیله سالاری و قوم‌گرایی گله می‌کنیم. از اینکه دموکراسی در ایران شکل نمی‌گیرد ناراحتیم. یکی از مهم‌ترین بلوک‌های سازنده فرآیند توسعه یافتگی (اجماع نظر، دموکراسی، شایسته سالاری) دستیابی به این خود تعمیم یافته است. تا من تو را درک نکنم و تا تو من را نفهمی و تا به من تعمیم یافته نرسیم توسعه دشوار خواهد بود. البته توسعه یافتگی شروط دیگری نیز دارد و من منکر نقش نظام کشورداری و ... نیستم. در سریال پایتخت همای سعادت همنشین نقی معمولی است اما در دنیای واقعی همای سعادت (توسعه یافتگی) روی دوش نقی معمولی (من و تو) نخواهد نشست. باید از خودمداری به دیگرفهمی و دگرپذیری مهاجرت کنیم. همه ما یک خانواده بزرگ داریم به نام ایران و خانواده‌ای بزرگ‌تر به گستردگی جهان‌.
‎⁨جهان، پس از کرونا. یوول نوح هراری⁩.pdf
209K
یادداشتی خواندنی از نوح هراری درباره کرونا و تبعات بعدی آن در جهان! مطلب کمی طولانی است اما ارزش وقت گذاشتن دارد. انتشار آن به معنای قبول تمام محتوای آن نیست‌، بلکه نکات قابل تاملی دارد که می‌شود درباره آن نکات فکر و گفتگو کرد!
طب سنتی.pdf
11.49M
«کرونایسم» در هندسه معرفتی عالمان مذهب یادداشت تفصیلی حجت الاسلام علی امیری، مدیر موسسه فقه الطب، طبنا، با موضوع واکاوی مبانی معرفتی اندیشوران دینی در مواجهه با موضوعات نوپدید پزشکی و پاندمی ویروس «کرونا»، از منظر تاریخ پزشکی، فلسفه علم، مدرنیسم و طب قدیم.
حجه الاسلام علی محمدی موسسه معنا واقعا این نحوه از بریده دیدن «بخش توصیفی» از «غیر توصیفی علوم اجتماعی» برای من عجیب است! لااقل در سه گام می توان نسبت بخش توصیفی علوم اجتماعی با بخش غیر توصیفی را بررسی کرد: ▪️گام اول: رابطه بخش توصیفی با بخش تجویزی و حکمی ولو اینکه بپذیریم که علوم اجتماعی فقط توصیف می کنند و تجویز وظیفه آنها نیست، ولی این دیگر قابل انکار نیست که اگر توصیفات علوم اجتماعی از پدیده های انسانی از قبیل طلاق و خودکشی و مبادله و سود و دین و اسطوره و ...، هیچ دلالتی و اقتضائی نسبت به ساحت تصمیم و تجویز و توصیه نداشته باشد، لازمه اش به حاصلی و مهمل بودن مطلق علوم اجتماعی در تکون وضع کنونی جهان است. بلکه عمده جریان علوم اجتماعی مدعی آن هستند که فقط توصیفگر اند و نه توصیه کننده، ولی در کنار این «الاحقری» که می گویند، «الاکبری» خوابیده که اگر می خواهید دچار اعوجاج نشوید، به آنچه من علوم اجتماعی برایتان «به عنوان قواعد رفتاری انسان و جامعه» برایتان صورت بندی کرده ام و «وصف» کرده ام، «باید» تن در بدهید و ملتزم شوید. این عبارت، خود بزرگترین، «باید» علوم اجتماعی مدرن است. در ذیل این «باید کلان و اساسی» است که سیاست و قدرت، می بایست به «علوم اجتماعی» قید بخورد و مهار شود، تا به اصطلاح «کارشناسی و معقول» باشند و سلیقه ای و وهله ای و قبیله ای نباشد... ▪️گام دوم: در مندمج بودن بخش توصیفی با بخش اخلاقی و ارزشی علاوه بر این، تفطنی در پنجاه شصت سال گذشته حتی در میان، متفکرین اسلامی شکل گرفته که آنچه امروز به عنوان علوم انسانی ارائه می شود، ملغمه ای از «نظام ارزشها» و «نظام توصیفات» است که به صورت مندمج و در هم تنیده ارائه شده است. در فضای فکری ما این حساسیت نسبت به «علوم مارکسیستی» بیشتر بوده است و نقدهای بسیار خوبی در رد ادعای «علمی بودن مارکسیسم» توسط متفکرین اسلامی نگاشته شده است. شهید صدر در کتاب ارزشمند اقتصادنا، بحثهای مفصلی انجام داده که نشان دهد که آنچه امروز به اسم «نظام اقتصاد مارکسیتی» و «نظام اقتصاد سرمایه داری» مطرح است، مجموعه ای در هم تنیده از «مذهب اقتصاد» و «علم اقتصاد» است و نباید ما گول ظاهرا ادعاها را بخوریم. ایشان تلاش کرده که در هریک از این نظامهای اقتصادی، بخش توصیه ای و ارزشی آنها را از بخش توصیفی آنها تفکیک کند. ▪️گام سوم، گرانبار بودن توصیفات از نظام ارزشی و اخلاقی گام سوم، توجه به نخ نما شدن افسانه «خنثی بودن توصیفات علمی»؛ لااقل در علوم انسانی است. نقدها و تبین های خوبی در این سالها چه در غرب و چه در جهان اسلام و چه در کشورما، نسبت به «منسلخ نبودن بخش توصیفی علوم انسانی» از نظام ارزشی و اخلاقی دانشمندان صورت گرفته است. چگونگی حضور «تصویر از مطلوب»، در افراز و تجزیه واقعیت، شاخص های تعادل و عدم تعادل، شناسایی معادله های حرکت بر اساس متغیرهای موجود، شناسایی متغیر اصلی و ...، همه و همه مجاری حضور تصویر ارزشی و مطلوب دانشمندان در توصیفاتشان در عرصه علوم انسانی است. 🔹غرض این تفکیک این بود که بعد از توجه به گامهای فوق باید بررسی کنیم که جمله ای که از جناب استاد جوادی آملی دام ظله نقل شد، به چه معناست؟ جمله ایشان این بود: «کسی نباید توقع داشته باشد که با و ، و با ، سیاست را پیدا کند؛ چون باید و نباید جایش در است، منتها مبانی فطری و ادله اولی را حکمت نظری تأمین می‌کند.» اگر ایشان بگوید که بخش توصیفی و تجویزی هیچ ارتباطی با هم ندارند و بخش اول را در حکمت نظری باید جست و دومی را در حکمت عملی، به نظر حقیر از منظر هر سه گامی که عرض کردم یا لااقل از منظر گام اول و سوم، می توان به این فرمایش ایشان اشکال کرد. این اشکال زمانی تقویت می شود که بدانیم در نگاه ایشان (بر خلاف بزرگانی مانند استاد مصباح)، حکمت علمی به حکمت نظری بر نمی گردد و هر یک بداهتها و قضایای فطری خاص به خود را دارند.🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از بحث های مهم در حوزه فلسفه مساله وحدت و کثرت است. یکی از زیرشاخه های این موضوع، پاسخ به این سوال است که چطور اجزاء یک کل واحد، می تواند دارای ارزش مثبت باشند، اما کل نهایی که منتجه است، ارزش منفی داشته باشد. مثال معروف آن هم «رقص» است. در حالی که حرکت های دست و پا و کمر و سر و... اگر جداجدا بررسی شوند، ممکن است بی ارزش و یا حتی دارای ارزش اخلاقی مثبت باشند(مثل ورزش) اما کلیت آن از نظر دین ممکن است گناه باشد و یا در هنرهای نمایش، یک رقص بد و ناهنجار و یا بی مناسبت و... باشد یعنی وقتی این حرکات با هم جمع می شوند بار ارزشی متفاوتی از تک تک آنها بصورت مجزا دارند. پاسخی که هر مکتب فلسفی به این سوال میدهد، که چطور ارزش کلیت را از ارزش اجزاء جدا می کند، بعدا توسط دانش های بهره بردار از آن مکتب فلسفی در علوم کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد و در نهایت هم متخصصان خطابه های عمومی، آن روش تحلیل را در گفتگو با مردم، به زبان ساده در می آورند و موضوعات را به زبان عمومی بیان میکنند. اما متاسفانه در بسیاری از اوقات، کنشگران اجتماعی، برای فرار و انکار بار ارزشی حاصل از کلیت کار خود، متفاوت بودن ارزش کلیت یک اثر و فعل از اجزائیش را انکار می کنند و این در اصل تلاشی غیر اخلاقی است برای تحمیق مردم و سوء استفاده از کم سوادی مردم در بازی های منطقی و زبانی. البته این سو رفتار، مذهبی و غیرمذهبی نمی شناسد، اما کلیپ بالا یک نمونه گل درشت از این رفتار غیر اخلاقی نخبگان جامعه است. @teghjtesadi