eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
314 ویدیو
117 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
«منظومۀ معرفتی و ارزشی اسلام یک مجموعۀ مفاهیمی است که آوردن این مفاهیم به میان مردم و آنها را به مرحله و منصّۀ عمل درآوردن، یک کار بسیار بزرگ و مهمّی است که ما هر جا این کار را نسبت به هر یک از این مفاهیم انجام دادیم، برای ملّت و کشور و برای آبروی اسلام و جمهوری اسلامی ارزشمند بود؛ و هر جا غفلت کردیم، محروم ماندیم. در واقع عرض بنده این است که عناوین و مفاهیم معرفتی اسلام جنبۀ عملیّاتی و ترجمۀ عملیّاتی پیدا کند و عمل به آنها ممکن و رایج بشود. هر چه نظام اسلامی گسترش پیدا کند و جلو برود، با مسائل جدید داخلی و بین‌المللی مواجه خواهد شد، با چالش‌های جدید مواجه خواهد شد، با وضعیّت‌های جدید مواجه خواهد شد و این او را نیازمند می‌کند به اینکه عقبۀ فکریِ تغذیه‌کنندۀ نظام هم گسترش پیدا کند. آن عقبۀ فکری‌ای که نظام را دارد جلو می‌برد و تغذیه می‌کند و از انحرافش جلوگیری می‌کند، باید تقویت بشود، باید مفاهیم جدید مطرح بشود. این مفاهیم جدید از بیرون نمی‌آید، از داخل خود مفاهیم اسلامی است، از متن قرآن و سنّت است که مطرح می‌شود. البتّه این کار ـ پیدا کردن مفاهیم جدید و بحث‌ کردن دربارۀ اینها ـ کار همه کس نیست؛ فضلا و متفکّرینی بایستی دنبال این کار بروند که با مبانی اسلامی کاملاً آشنا باشند، قرآن را با دقّت مطالعه کرده باشند و تلاوت کرده باشند، تدبّر کرده باشند و از جمود و تحجّر فکری دور باشند؛ چون از این طرف یک خطر این است که یک آدم بی‌صلاحیّت و نیمه‌سواد و التقاطی وارد استنباط‌های جدید از آیات الهی بشود، از‌ آن طرف هم این خطر وجود دارد که یک آدم متحجّر که هنوز مسئلۀ دخالت دین در زندگی اجتماعی و سیاست و حکومت برای او حل نشده بخواهد وارد بشود؛ نه، باید انسان‌های متفکّر، شخصیّت‌های برجسته وارد کار بشوند» (4/12/1399).
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
مصاحبه با صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان درباره وضعیت کنونی ایران سه شنبه 26 مهرماه لینک فایل pdf مص
🔰تشکیک در ماهیت بی‌جنسیت مدرنیته نقدی بر مصاحبه‌ی آقای مهدی‌زاده 🔰آقای مهدی‌زاده در بخشی از مصاحبه با فرهیختگان در تحلیل رفتار و منطق مدرنیته چنین اذعان می‌کنند: «به‌نظر من غرب در سال‌های اخیر اساسا به‌دنبال بی‌جنسیت کردن جهان بشری است. به‌تعبیری سعی می‌کند انسان‌ها را بی‌جنسیت وارد عرصه اجتماعی کند و همه حمایت‌های اجتماعی از جنسیت مرد و زن را به‌کل پاک می‌کند. من هنوز برآورد دقیقی از این ندارم که چرا غرب چنین کاری می‌کند و چرا چنین طرحی به ذهنش رسیده است؟ اما آنچه که می‌فهمم این است که امر اجتماعی زنانه و مردانه به یک‌اندازه درحال ازبین رفتن است. اگر سابق بر این زنان اسیر جهان مردان بودند امروز انسان‌ها به‌کل بدون جنسیت فرض می‌شوند و جنسیت به حوزه انتخاب واگذار می‌شود، درحالی‌که از لحاظ بیولوژیک و از لحاظ روانی این‌طور نیست که ما بتوانیم به این سادگی‌ها بگوییم جنسیت ما به حوزه انتخاب ما درآمده و می‌شود به این زودی‌ها آن را به حوزه انتخاب درآورد.» ⚠️منطق غربی در تعامل با جنسیت مطابق ایده‌ی بی‌جنسیت یا فراجنسیت عمل کرده و یا دست‌کم در ظاهر مدعی چنین الگوی رفتاری بوده است. دستاورد جدید منطق غربی هم جدا کردن جنسیت از انسان و منوط کردن آن به انتخاب فردی است. فمینیسم کلاسیک نیز از قضا با چنین تصمیمی همراهی کرده و این جریان را به سود زنان انگاشته تا از این رهگذر به بازیابی برخی عرصه‌های فتح نشده نایل شوند. اما پرسش اصلی این است که آیا واقعاً چنین مقصود و مقصدی امکان وقوعی دارد؟ یعنی آیا می‌شود روی زمین از تحقق جامعه‌ای بی‌جنسیت بحث کرد؟ لازمه‌ی این امر، تحقق انسان بی‌جنسیت و عاری از سائق‌های جنسیتی به نحو فلسفی است. یعنی ما باید بتوانیم در واقعیتِ واقع، انسانی را ببینیم که در منتهی‌الیه خالی بودن از جوهر‌های جنسیتی است. اگر چنین امری در فضای واقع امکان تحقق نداشته باشد و نتوانیم به هیچ وجه در عالم ماده انسان را بریده از صورت‌های جنسیتی مشاهده کنیم، در حقیقت باید بپذیریم که ایده‌ی بی‌جنسیتی اساساً مبنا و امکان تحقق ندارد. که به‌نظر ایده‌ی بی‌جنسیت با هیچ‌کدام از مبانی فلسفی و کلامی سازگاری ندارد. آنچه که می‌بینیم در حقیقت، جامعه‌ی تک‌جنسیتی است. در وضعیت تک‌جنسیتی چون یک جنسیت است که در همه جا حضور دارد این طور به‌نظر می‌رسد که اصلاً چیزی به اسم جنسیت فاقد معناست. مانند هوایی که چون همه‌جا دیگر احساس نمی‌شود. لذا باید محتوای جامعه و ساختارهای اجتماعی تک‌جنسیتی را با جنسیتی بازشناسی کنیم که بر اریکه‌ی تاریخ و قدرت نشسته است. تحلیل من این است که مدرنیته نه‌تنها بی‌جنسیت نیست بلکه کاملاً مردانه است اما با نوع خاصی از مردانگی. (این مردانگی با مردانگی پدرسالاری شرقی متفاوت است). حاصل چیست؟ حاصل آن که در نظم تک‌جنسیتی یک جنس (زن) کاملاً از دلالت‌های جنسیتی تخلیه می‌شود و به اکسسوری جامعه‌ی مردانه‌ مبدل می‌گردد. جنس دیگر (مرد) اگر چه مرد مدرن است اما مسلماً به‌دلیل هماهنگی ذاتی طبیعت جامعه با طبع او، با موونه‌ی کمتری مواجه است. به تعبیر دیگر، ساختارهای مدرن به مرد مدرن نیرو می‌بخشد و در برابر زن (حتی زن مدرن) شیره‌ی جان او را می‌مکد. اگر چنین نیست نباید صنعتی مانند صنعت پورن به سمت مردان غش کند. لذا مساله را باید در سطح تطابق ذات با طبع جامعه جستجو کرد. این طبع در جامعه خلق‌الساعه نیست و از گذار زندگی اجتماعی انسان‌های جنسیت‌مند ساخته و پرداخته شده است. از این منظر آن‌چیزی که رو به تنگنا می‌رود امر اجتماعی زنانه است اما در عین حال امر مردانه‌ی خاص مدرنیته‌ی پرقدرت‌تر و گسترده‌دامن‌تر می‌شود. تناقض این سیستم این است که هم انسان را بی‌جنسیت می‌خواهد و هم بدن زنانه را به عنوان سرمایه‌ی بازار. لذا از کل گستره‌ی امر زنانه بدن زنانه می‌ماند. بنابراین حتی در سطح مدعیات هم بی‌جنسیت شدن جامعه‌ی بازار میسر نیست. @Mahdi_Takallou
دوستی از من خواسته بود که نظرم را راجع به این نوع نگاه بنویسم. متن ذیل خلاصه ای از جوابی است که به این دوست دادم: 👇👇 رایج ترین نظریه ی ضد اتوپیایی در دوران معاصر نظریه نیچه است و بعد از آن این نظریه . نظریه نیچه معتقده که کلان ما باید برای اکنون زندگی کنیم و نه آینده. آینده گرایی کلا ابزار برده کردن توده ها توسط آینده گراهاست. راس همه آینده گراها هم از نظر او همین دنیای مدرن است. بعد از نظریه او، این نظریه از همه معروف تر است و برعکس کاملا طرفدار طرح مدرن است. این نظریه همان فردگرایی ایندیویژوال است. خب فردگراها هم نظریه اجتماعی دارند، نظریه اجتماعی اونها در دنیای مدرن فقط و فقط نظریه جامعه بازار است. نظریه جامعه بازار می گوید انسان باید فردگرا و دارای صفت منفعت گرایی فردی باشد چون انسان ذاتا شر است و هیچ چاره ای برای آرام کردن او و خروجش از گرگ صفتی وجود ندارد الا اینکه این صفت در او به رسمیت شناخته شود و در جامعه به تعادل جدیدی دست پیدا کند. ادوارد منویل یک رمان کوتاه دارد به اسم افسانه زنبورها که تقریبا آغازگر این حرف در جهان علم است و بعدا آدام اسمیت نظریه اقتصادی آن را تولید کرد و کانت در تاریخ کلی در غایت جهان وطنی، و بیانیه روشنگری چیست و... آن را ادامه داد و از نظری بعضی، تبدیل شد به بزرگترین دستاورد عصر روشنگری. بنابراین این حرف، یک حرف شناخته شده و اصلی در اندیشه اجتماع مدرن است، اگرچ در ایران چندان شناخته شده نیست. اما کمی نقد... @social_theory
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوستی از من خواسته بود که نظرم را راجع به این نوع نگاه بنویسم. متن ذیل خلاصه ای از جوابی است که به ا
دوستی از من خواسته بود که نظرم را راجع به این نگاه که آرمان گرایی اجتماعی بد است و آزادی خواهی فردگرایانه و به دور از اتوپیاسازی، راه درستی برای بشر است بنویسم. متن ذیل خلاصه ای از جوابی است که به این دوست دادم: 👇👇 رایج ترین نظریه ی ضد اتوپیایی در دوران معاصر نظریه نیچه است و بعد از آن این نظریه . نظریه نیچه معتقده که کلان ما باید برای اکنون زندگی کنیم و نه آینده. آینده گرایی کلا ابزار برده کردن توده ها توسط آینده گراهاست. راس همه آینده گراها هم از نظر او همین دنیای مدرن است. بعد از نظریه او، این نظریه از همه معروف تر است و برعکس کاملا طرفدار طرح مدرن است. این نظریه همان فردگرایی ایندیویژوال است. خب فردگراها هم نظریه اجتماعی دارند، نظریه اجتماعی اونها در دنیای مدرن فقط و فقط نظریه جامعه بازار است. نظریه جامعه بازار می گوید انسان باید فردگرا و دارای صفت منفعت گرایی فردی باشد چون انسان ذاتا شر است و هیچ چاره ای برای آرام کردن او و خروجش از گرگ صفتی وجود ندارد الا اینکه این صفت در او به رسمیت شناخته شود و در جامعه به تعادل جدیدی دست پیدا کند(نه در سلوک اخلاقی). ادوارد منویل یک رمان کوتاه دارد به اسم افسانه زنبورها که تقریبا آغازگر این حرف در جهان علم است و بعدا آدام اسمیت نظریه اقتصادی آن را تولید کرد و کانت در تاریخ کلی در غایت جهان وطنی، و بیانیه روشنگری چیست و... آن را ادامه داد و از نظری بعضی، تبدیل شد به بزرگترین دستاورد عصر روشنگری. بنابراین این حرف، یک حرف شناخته شده و اصلی در اندیشه اجتماع مدرن است، اگرچ در ایران چندان شناخته شده نیست. اما کمی نقد... اما مشکل این حرف چیست؟ آیا واقعا آزادی چنین ظرفیتی ندارد؟ مشکل این حرف این است که هرچقدر روی کاغذ قوی به نظر می رسد، روی زمین اصلا و هیچ وقت خوب از آب در نیامده است. هیچ وقت انسان مدرن نتوانست گرگ صفتی انسانها را کاملا کنترل کند و مثلا خود ما ایرانی ها و تمام ممالک استعمار شده، دقیقا داریم از همین باگ این نظریه رنج می بریم و این رنج هم ظاهرا پایانی ندارد. یعنی این گرگ صفتی اگر در جایی کنترل شود، اما در جاهایی غیر قابل کنترل است که اصلا به فکر ما خطور هم نمی کند. در دنیایی که شمال و جنوب دارد و ما در دنیای جنوب زندگی می کنیم، این نظریه برای ما هیچ خاصیتی ندارد و همه سودش در جیب دنیای شمال می رود. در کشورهایی که زنان وضعیت جنوب را دارند و مردان شمال، باز هم پذیرش این نظریه به نفع مردان است نه زنان و.... فراموش نکنیم که کشورهای غربی بیش از سه قرن است که با این رویا زندگی می کنند و هنوز نتوانسته اند آزادی فردگرایانه و منتکی بر خودخواهی را به این مقام والا و با فضیلت برسانند. ما ایرانی ها اگر امروز این حرف را قبول کنیم، هم باید فراموش نکنیم که ثمره این تفکر حداقل در نسل ما چیده نخواهد شد! نکته آخر اینکه این نظریه آزادی را به همه انسانها نمی دهد، آزادی را به کسی می دهد که صفات منفعت خواهانه را چنانچه هابز توضیح داده است داشته باشند. کانت در اصل چهارم رساله معنای تاریخ کلی در غایت جهان وطنی هم این نکته که آزادی فقط برای این انسان است و بقیه انسانها بهینه نیستند را موکدا طرح می کند. @social_theory
فلسفه_برنارد_مندویل-دکترعلی_حقی.pdf
543.2K
رمان منظوم «افسانه زنبورها» اثر ادوارد مندویل این روزها که سخن از آزادی به مثابه یک ایدئولوژِی و جایگزینی برای رویاپردازی اتوپیایی و برنامه ریزی برای پیشرفت و انتخاب هدف و غایت برای زندگی بسیار رایج است، خواندن این رمان منظوم از مندویل که غالب متفکرین عصر روشنگری را تحت تاثیر خود قرار داده بود یک کار مهم باشد. خط اصلی جهان مدرن، هیچگاه از رویای مندویل که صفات رذیله فردی همان فضائل اجتماعی هستند فاصله نگرفت و هنوز هم این اصل فلسفه اخلاقی بیش از بقیه رقبایش طرفدار دارد. اما واقعیت این است که غرب هرچقدر بیشتر به این کندوی زنبوران خودخواه شبیه میشود، اما به ثمراتی که کندوی افسانه ای مندویل رسیده بود نمی رسد. @social_theory
دوست فاضل و دانشمندم آقای تکلو، نقدی به بخشی از مصاحبه اخیر بنده با روزنامه فرهیختگان مرقوم فرموده بودند، آنجایی که گفته بودم که «به‌نظر من غرب در سال‌های اخیر اساساً به‌دنبال بی‌جنسیت کردن جهان بشری است.» اما نظر ایشان این بود که مدرنیته به دنبال رسیدن به جامعه تک‌جنسیتی مردانه است و عملاً فقط این زن است که از جنسیتش خالی می‌شود. بله این حرف درست است و تاکنون همین بوده است که ایشان می‌فرمایند. اما برداشت بنده این است که این رویه در حال تغییر است. در سالهای اخیر می بینیم سعی می شود که جنسیت فرد به یک حق انتخاب شخصی او تبدیل شود، به نوعی که ما هر کسی را که می بینیم اول از او بپرسیم که تو خودت دوست داری خودت را مرد معرفی کنی یا زن یا بی‌جنسیت یا دارای گرایش دوگانه؟! فارغ از اینکه از لحاظ بیولوژیک میتوان این حد از اختیار را برای انسان تولید کرد یا نه! اما خاصیت این کار برای غرب مدرن چیست؟ گمان بنده این است که بعد از مفهوم «طبقه اقتصادی» در علوم اجتماعی، هیچ مفهومی مثل جنسیت بر علم اجتماعی اثر نگذاشته و به هسته مرکزی این علوم سرایت نکرده است. همانطور که طبقه را در ابتدا اقتصاددانان سیاسی پذیرفتند و بر اساس آن، رساله‌هایی مثل رساله جمعیت مالتوس نوشته‌ شد اما بعد از مدتی به عنوان یک انتقاد بزرگ از مدرنیته قد علم کرد، طرح غرب درباره جنسیت نیز در آغاز به عنوان نقطهٔ مزیت مدرنیته شناخته می‌شد، اما به مرور به یک دستگاه برای انتقاد از مدرنیته بدل شده و بسیاری از نابرابری‌ها و ناراستی‌های مدرن، در قامت نقد بر نظریهٔ جنسیت آن رونمایی شده است. امروز صحبت از نقد تنازعاتی است که مدرنیته بین زن و مرد برقرار کرده، یا انتقاد از اختلاط بی‌دلیلی که در جامعه زنان و مردان ایجاد شده و نهادهای مردانه و زنانه را نابود کرده است. یا صحبت از این است که زنانگی و مردانگی برای مدرنیته اصالتی ندارد و از هر دو برای رشد سود و سرمایه و اخلاق سرمایه‌داری استفاده می‌شود و در عین حال نظام سرمایه‌داری ذاتا تمایلی به حذف نابرابری بین زن و مرد ندارد و این اختلاف پتانسیل را به عنوان منبع نیروی جنبشی می‌نگرد، لذا همه عرصه‌های اجتماعی را به عرصه‌های شیشه‌ای و مختلط بدل می‌کند و محدودیت شدید برای عرصه‌های زنانه و مردانه جامعه به نفع عرصه‌های سرتاسر مختلط ایجاد می‌کند. فمنیست‌ها چند صد نقد ریز و درشت دیگر را ،چه ما قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم، بر اساس همین نظریه جنسیت بر مدرنیته وارد می‌دانند و این یعنی مدرنیته باید یک فکری به حال این مورد هم بکند تا دیگر نتوان بر اساس آن نقد تولید کرد! به تعبیر دیگر، نظریه جنسیت غربی، در حال تبدیل شدن از مزیت غرب به پاشنه آشیل جدید غرب است و اینجاست که غرب می‌خواهد همان کاری را که قبلا (مثلا) با مفهوم فقر و طبقه و اختلاف طبقات اقتصادی کرده بود، و با آوردن مفهوم «util» و مطلوبیت به مرکز علم اقتصاد سیاسی، صحبت از اثرات منفی طبقات را غیرعلمی معرفی کرد و آنها را به تصورات ذهنیِ عده‌ای بیمار تقلیل داد، این بار هم مفهوم جنسیت را به یک مفهوم ذهنی و غیر اصیل و خیالی معرفی کند تا گفتگو از تاثیرات بد تمدن مدرن و نظام‌های اجتماعی برآمده از آن بر حقوق و ارزش‌های جنسی، غیر علمی و غیر اصیل معرفی شود. اما اینکه اخلاق خشن و تک جنسیتی سرمایه داری هم مردانه است را هم قبول ندارم. خشونت اخلاق سرمایه داری با زنان استعاره ای از یک مرد نیست، بلکه استعاره ای از یک موجود دارای سبعیت ویژه است که گاها در زنان هم وجود داشته است. این صفات رذیله فراجنسیتی هستند، پس غرب انسانی را می خواهد که فراتر از جنستیش، یک اخلاق خاص را داشته باشد و به هیچ دلیلی، از جمله عدالت خواهی، تمایلات جنسیتی، یا غیر آن، تمایل به خروج از این صفات را نداشته باشد. این صفات هم مردانه نیست، یک گرگ است، فارغ از اینکه جنسیت آن چیست، اما اگر بگویید، گرگ بصورت طبیعی مرد است، دیگر اینجا بحث ادبی و هنری می شود نه علمی! @social_theory
حتی تصور این خبر نیز حال شما را خراب می‌کند! جنسیت و اخلاق و ارزش‌های آن در حال فروریختن است. نه در عدالت جنسیتی، بلکه در همه جا. برخورد بشر با این «هجوم علیه معناداری جنسیت» چه خواهد بود؟ نمیدانم! بگویم بشر قبول نخواهد کرد؟ یا بگویم او راضی خواهد شد؟ اما میدانم و حتما اثر خواهد داشت @social_theory
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️مدیریت تبعات زیست مجازی نیاز به اصلاح الگوی مسکن دارد مهدی عسگری🇮🇷 نماینده مردم شریف کرج، فردیس و اشتهارد 📍کارگروه تخصصی زمین و مسکن | خانه ملت البرز 🗓مهرماه۱۴۰۱ 🔗 http://eitaa.com/mahdiasgari133
هدایت شده از محمد متقیان تبریزی
14010728چالشهای فرارو.MP3
45.62M
❇️نشست علمی «چالش‌های فرارو» 1⃣ارائه اول: حجة الاسلام سیدحمید رفیعی طباطبائی (مدیر میز نظریه تربیت فرهنگستان علوم اسلامی) موضوع ارائه: چالش تربیتی «مدرسه» 2⃣ارائه دوم: حجة الاسلام حسین مهدیزاده (مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی) موضوع ارائه: جنگ «تصاویر آینده» در آشوبهای پسا88 🔹دبیر علمی: دکتر حمید ابدی (مدیر دفتر مطالعات پیشرفت) ▫️زمان: پنج شنبه، ۲۸/ ۷/ ۱۴۰۱- ساعت ۱۰ تا ۱۲ مکان: فرهنگستان علوم اسلامی قم @farhangestan1
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجایی! مجله فارین افیرز شماره جولای/آگوست سال جاری خود را به پاسخ به این پرسش اختصاص داده بود که «قدرت چیست؟». یکی از مقالات خوب این پرونده را مایکل مازار (Michael Mazarr) از متخصصان علوم سیاسی موسسه رند (RAND) نوشته بود. مازار در مقاله خود به درستی استدلال کرده بود که «در تقلا برای کسب برتری در میان قدرت‌های جهانی، آنچه موجب تمایز اساسی می‌شود، نه قدرت نظامی و اقتصادی، که ویژگی‌های اساسی یک جامعه است: مجموعه‌ای از خصوصیات ملی که منجر به تولید اقتصادی، ابداع فناوری، انسجام اجتماعی و عزم ملی می‌شود». درباره این مجموعه خصال ملی که زیربنای قدرت یک کشور را تشکیل می‌دهند و موجبات پیشرفت اقتصادی‌اش را فراهم می‌آورند، بحث بسیار است. اما در این یک نکته تردیدی نیست که فردگرایی (Individualism) و سودگرایی (Utilitarianism) به عنوان دو ستون اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم در جهان ترویج شدند تا جوامع را از هم گسیخته و اتمیزه سازند و تصرف آنها توسط سرمایه‌داری را تسهیل کنند. جامعه‌ای که در آن مردمش بر حقوق فردی متمرکز و از وظایف اجتماعی غافل باشند، افراد دغدغه‌ای جز منافع شخصی و این‌جا و اکنون خود نداشته باشند، بر استقلال فرد از جامعه تاکید شود و هویت افراد نه بر اساس دستاوردهای ملی که برپایه موفقیت‌های شخصی تعریف شود، آن جامعه از روحیه جمعی نیرومندی که شرط لازم پیش رفتن و قدرتمندتر و مرفه‌تر شدن است، محروم گشته و مهیای سلطه بیگانه خواهد شد. شاید صاحب‌نظران پرشماری، مهم‌ترین و اصلی‌ترین جبهه‌ای که غرب علیه ایران گشوده را اقتصاد ببینند و تحریم‌هایی که در طول یکی دو دهه اخیر، به اوج خود رسید. اما واقعیت این است که اصلی‌ترین هدف دشمن در همه این سال‌ها، زدودن خصال ملی-مذهبی ایرانیان و از هم گسیختن جامعه ما و زدودن پیوندهای اجتماعی ما بوده است و تحریم و ترور و غیر آن، به عنوان ابزاری در این جهت به خدمت گرفته شدند. تحریم‌مان کردند تا امیدی که در قاموس یک ملت برای رسیدن به قله داشتیم، مبدل به ناامیدی شود و این جمع به هم پیوسته که دست در دست هم در حال حرکت به سمت موفقیت‌های ملی است، متفرق و مهیای هزیمت شود. اگر قهرمان‌های ملی ما، از شهدای هسته‌ای تا حاج قاسم عزیز ترور شدند، به این نیت بود که این ملت، احساس کند کشورش از قهرمان خالی شده و احساس حقارت کند و وا بدهد. 🖋ادامه این یادداشت را در روزنامه کیهان بخوانید https://kayhan.ir/fa/news/251369/ @syjebraily