#سختی
#نصرت
🔸نصرت خدا نزديك است؛ نگران نباشيد!
✍️ حضرت آیتالله مصباح یزدی(ره):
🔹تمام انبيا در دنيا به گرفتاریها و سختیها مبتلا بودند. بعد از انبیا، اوليای خدا هركس مقامش بالاتر بود سختی هايش بيشتر بود؛ چرا؟! خدا مگر با آنها دشمنى داشت؟! نه، اينها تمرين است، اينها فراهم كردن زمينه رشد است. آدم تا با سختي ها دست و پنجه نرم نكند پهلوان نمى شود.
🔸أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ؛ یعنی آيا پنداشتيد كه شما وارد بهشت خواهيد شد بدون اينكه آن مشكلاتى كه براى پيشینيان پيش آمد براى شما پيش آيد؟! وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ؛ داستان پيشینيان براى شما پیش نيايد و شما به مقامات عالى برسيد! در صورتی كه پيشینيان اين گونه نبودند؛ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا؛ آنقدر سختي ها و گرفتاري ها برايشان پيش آمد، بالاتر از اين سختي ها و رنجها، تزلزل پيدا كردند! آنقدر مشكلات برايشان پيش آمد كه گفتند نكند ما فريب خورديم؟! نکند پيروزى در كار نباشد؟! وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ؛ در كشاكش اين گرفتاري ها كار به جايى مى رسد كه خود پيغمبر و مؤمنين هم صدايشان درمىآيد كه مَتَى نَصْرُ اللَّهِ؟! پس خدا كى كمك خواهد كرد؟!
🔹كار به اينجا كه مى رسد آن وقت خدا جواب مى دهد أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ؛ حالا كه اين سختي ها را تحمل كرديد ميوه شيرينى را خواهيد چيد؛ نصرت خدا نزديك است؛ نگران نباشيد!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#سختی
🔹هرگز از سختیهای
زندگی شکایت نکنید
چون کارگردان (خـــدا)
همیشه نقشهای سخترو
میده به بهترین هنرپیشهها
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#مادر
#زندگی
#سختی
#زیبایی
☘️ نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک پنج سالهش میآید.
امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه.
پاورچین، بیصدا، کاملا فضول رفتم پشت چشمیِ در، بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله.
بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم؟
مامان: امروز دیگه هیچجا. شنبهها روز خالهبازیه...
کمی بعد بچه میپرسد: فردا کجا میریم؟
مامان با ذوق جواب میدهد: فردا صبح میریم اونجا که یه بار من رو پلههاش سُر خوردم...
بچه از خنده ریسه میرود.
مامان میگوید: دیدی یهو ولو شدم؟
بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا...
مامان همانطور که تی میکشد و نفسنفس میزند میگوید: خب من قویام.
بچه: اوهوم، یه روز بریم ساختمون بستنی...
مامان میگوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.
نمیدانم ساختمان بستنی چیست، ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوبشور هم حرف میزنند.
بعد بچه یک مورچه پیدا میکند، دوتایی مورچه را هدایت میکنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راهپله پیادهاش میکنند که بره پیش بچههاش بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم.
نظافت طبقه ما تمام میشود...
دست هم را میگیرند و همینطور که میروند طبقه پایین درباره آندفعه حرف میزنند که توی آسانسور ساختمان بادامزمینی گیر افتاده بودند.
مزهی این مادرانگی کامم را شیرین میکند، مادرانگیای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده، مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست.
ساختن دنیای زیبا وسط زشتیها از مادر، مادر میسازد.
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#فرزندپروری
#سختی
🔸از اشتباههای تربیتی، فراهم کردن همه امکانات و اسباب رفاهی برای فرزندان است. باید آگاهانه اجازه بدهید که بچهها رنج برخی سختیها و نداشتنها را تجربه کنند. آنها برای بزرگشدن و به پختگی رسیدن به این رنجها نیاز دارند.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane