☀️انس با علماء(۱۹۶)☀️
♣️ دهم فروردین سالروز درگذشت آیت الله بروجردی
♣️ سید حسین طباطبایی بروجردی (زاده ۳ فروردین ۱۲۵۴ در بروجرد – درگذشته ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ در قم) از مراجع شیعه اهل ایران بود. وی به مدت هفده سال مدیر حوزه علمیه قم بود و پس از درگذشت سید حسین طباطبایی قمی مرجعیت عامهٔ شیعیان را به مدت نزدیک به ۱۵ سال بر عهده داشت.
♣️ سید حسین بروجردی در ماه صفر ۱۲۹۲ هجری قمری در شهر بروجرد به دنیا آمد. پدر وی سیدعلی طباطبایی و مادرش سیده آغابیگم هر دو از سادات طباطبایی بودند. نسب وی با ۳۲ واسطه، به حسن ابن علی (امام دوم شیعیان) میرسد.
♣️ وی در ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ (شوال ۱۳۸۰ قمری) در سن ۸۶ سالگی بر اثر بیماری قلبی درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم به خاک سپرده شد. با این حال که او مقامی سیاسی و حزبی نداشت و به جز عراق و حجاز جای دیگری نرفته بود، خبر فوت او بازتابی وسیعی داشت، و دولت نیز تعطیل و راهی قم شد و سه روز عزای عمومی اعلام شد. شهربانی کافهها را بست. در عراق و پاکستان سه روز عزای عمومی، و در سوریه، لبنان و کویت عزاداری شد. بازار تهران نیز تعطیل شد. سفیر شوروی پیام تسلیت فرستاد و بیشتر سفارتخانههای خارجی در تهران، در آن روز با پرچمهای نیمه افراشته تعطیل شدند.
https://eitaa.com/sofrehasemany
🟢 بهترین موعظه 🟢
🌷از پیر حکیمی پرسیدند :
از عمری که سپری نمودی
چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد :
یاد گرفتم
که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
یاد گرفتم
که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت
یاد گرفتم
که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد .
یاد گرفتم
که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
یاد گرفتم
کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
https://eitaa.com/sofrehasemany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔💔💔🏴🏴🏴🏴
این خبر را برسانید به عشاق نجف
بوی سجادهی خونین علی می آید😭
🏴دخیل یا ابالحسن💔
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی توجهی و تخطی از تذکر و در واقع دستور رهبر حکیم انقلاب در دیدار با ائمه جمعه در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۱ موجب شد، در ماجرای ازگل ضربه سنگینی به نظام، روحانیت، انقلاب و باورهای مردم وارد آید:
"مطلقاً سراغ کار اقتصادی نروید"
# تمرد از فرمان ولی
☀️ حدیث روز (۹۶۸)☀️
🌹قال عليٌّ عليه السلام :
🌷استَعِينُوا بهِ [أي بالقرآنِ] على لأَْوائكُم؛ فإنَّ فيهِ شِفاءً مِن أكبَرِ الداءِ، و هُو الكُفرُ و النِّفاقُ، و الغَيُّ و الضَّلالُ .
🌴امام على عليه السلام فرمودند :
🍀 در گرفتاريهاى خويش از قرآن كمك گيريد ؛ زيرا در قرآن شفاى بزرگترين دردها ، يعنى درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است
🔰نهج البلاغة : خطبة ۱۷۶.
https://eitaa.com/sofrehasemany
🌴عیادت اصبغ بن نباته ازامیر المومنین علی علیه السلام بعدازضربت مولا
🌲هنگامی که امیرمومنان علیه السلام ضربتی بر فرق مبارکش فرود آمد که به شهادتش انجامید مردم بر در دارالاماره جمع شدند و خواستار کشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند. امام حسن علیه السلام بیرون آمد و فرمود: ای مردم، پدرم به من وصیت کرده که کار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم، اگر پدرم از دنیا رفت، تکلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم میگیرد؛ پس بازگردید خدایتان رحمت کند.
🍀مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: ای اصبغ، آیا سخن مرا درباره پیام امیرمومنان نشنیدی؟
گفتم: چرا، ولی چون حال او را مشاهده کردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثی از او بشنوم؛ پس برای من اجازه بخواه خدایت رحمت کند.
🔅امام داخل شد و چیزی نگذشت که بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو.
من داخل شدم دیدم امیرمومنان دستمال زردی به سر بسته که زردی چهرهاش بر زردی دستمال غلبه داشت و از شدت درد و کثرت سم پاهای خود را یکی پس از دیگری بلند میکرد و زمین مینهاد. آنگاه به من فرمود: ای اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدی؟
گفتم: چرا، ای امیرمومنان، ولی شما را در حالی دیدم که دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثی از شما بشنوم.
🍀فرمود: بنشین که دیگر فکر نمیکنم، که از این روز به بعد از من حدیثی بشنوی.
🌿بدان ای اصبغ، که من به عیادت رسول خدا رفتم همان گونه که تو اکنون آمدهای، به من فرمود:
ای اباالحسن، برو مردم را جمع کن و بالای منبر برو و یک پله پایینتر از جای من بایست و به مردم بگو:
☘ به هوش باشید، هر که پدر و مادرش را ناخشنود کند لعنت خدا بر او باد.
☘به هوش باشید، هر که از صاحبان خود بگریزد لعنت خدا بر او باد.
☘به هوش باشید، هر که مزد اجیر خود را ندهد لعنت خدا بر او باد.
🔅ای اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول خدا عمل کردم، مردی از آخر مسجد برخاست و گفت:
ای اباالحسن، سه جمله گفتی، آن را برای ما شرح بده. من پاسخ ندادم تا به نزد رسول خدا رفتم و سخن آن مرد را بازگو کردم.
🍀اصبغ گفت: در این جا امیرمومنان دست مرا گرفت و فرمود:
🔅 ای اصبغ، دست خود را بگشا. دستم را گشودم، حضرت یکی از انگشتان دست مرا گرفت، سپس ادامه داد كه پیغمبر فرمود:
☘ هان، ای اباالحسن، من و تو پدران این امتیم، لعنت خدا بر آن کس که از ما بگریزد.
☘هان که من و تو اجیر این امتیم، هر که از اجرت ما بکاهد و مزد ما را ندهد. لعنت خدا بر او باد. آنگاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.
https://eitaa.com/sofrehasemany