✅#طنز
🍀#مدرسه_و_محصّل
🍃#موج #خمپاره او را گرفته بود .
🌱بعد از یک ساعت به هوش آمد، از من سؤال کرد راه #مدرسه از کدام طرف است أخوی؟
🍃برخاستم دست او را گرفتم و گفتم: دنبالم بیا، من هم به آنجا می روم.
🌱به اتفاق یکی از دوستان او را به #آمبولانس رساندیم.
🍃در عقب آن را باز کردم و او را فرستادم داخل، گفتم: این کلاس شماست.
🌱سرو صدا نکن الان #معلم می آید.
🍃نگاهی معصومانه کرد و سرش را به علامت رضایت تکان داد.
🌱راننده را صدا زدیم، وقتی ماشین حرکت کرد به خودش آمد که دیگر خیلی دیر شده بود.
🍃به شیشه می کوبید و ما برایش دست تکان می دادیم!
📚فرهنگ جبهه، شوخ طبعی ها، ج3
#سفره_دینی 👇
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f