#تجربه_اعضا 👇🏻
🌸🍃
احترام به همسر
سلام بانو جآنم 🌹وقتتون بخیر چندتا نکته بود که توی زندگی مشترکم خیلی به کارم میاد دوست داشتم با اعضا در میون بذارم....
هیچوقت فراموش نکنید که بی احترامی به همسر بی احترامی به شما و خانواده ی شماست.توی جمع یه جوری رفتار کنید که هیچکس جرأت نکنه به همسرتون بی احترامی کنه اگه این اتفاق افتاد محترمانه از همسرتون دفاع کنید
یادتون نره رفتار خود آدمه که رفتار دیگران را در برخورد با ما شکل میده. اگر خودتون با همسرتون غیر محترمانه صحبت کنید خب طبیعیه که دیگران هم بدتر از شما برخورد میکنن و شأن زندگی مشترکتون میاد پایین.
همیشه از خصلت ها و خوبی همسرتون تعریف کنید حتی اگه خصلت مثبت نداره!!!!
خیلیم زیاده روی نکنید که زندگیتون تو چشم بیاد در حد معمول باشه،،یه جورایی یعنی پشت سر شوهرتون پیش هیچکس حرف نزنید این باعث میشه جایگاه همسرتون پیش دیگران بره بالا و همسرتون هم اعتماد به نفسش بره بالا و در نهایت انرژی های مثبتش وارد زندگی خودتون میشه
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_اعضا 🌹👇🏻
سلام بانو جانم خسته نباشی عزیزم
🌸🍃
خواستم در مورد حسادت ی چیزو بگم شاید تلنگری بشه برا خیلیا🙃
من ی خواهر دارم همی چی خواهرم خوبه اما ی بدی ک داره اینک ب همه چی و همه کس حسادت میکنه مخصوصا ب زنداداشم بااینک زنداداشم خانوم خوب و باسیاسیته حتی ما تو این چن سال ازش بدی ندیدیم🙏🏼
حتی خود خواهرم زنداداشمو پیشنهاد داد برا ازدواج با برادرم ولی نمیدونم چرا اینقد بهش حسودی میکنه یا قهر میکنه یا دعوا راه میندازه و همش میگه چرا براش اینکارو انجام میدین و یا پدر مادر اون اینکارو براش انجام میدن چرا برا من انجام نمیدین و از این حرفایی ک فقط باعث دلسردی میشه و مامان و بابام خیلی از این قضیه ناراحتن ازش و از هر طریقی وارد شدیم (قهر.. دعوا.. صحبت و..) درست نمیشه حسادت خواهرم🤷🏻♀
هروقت زنداداشمو میبینه میشه برج زهرمار😶
اصلا رفتار خوبی با زنداداشم نداره🥺
اما منک هر چی نگاه میکنم میبینم زنداداشم با خوش رویی میره پیشش و اصلا ب رو خودش نمیاره ک چرا خواهر شوهرم اینقد بهم حسادت میکنه حتی هیچوقتم گلایه خواهرمو به داداشم نبرده ک نکنه داداشم شرمنده شه بااینک داداشم خبر داره از همه چی،
فقط ب زندگی و کارای خودشو شوهرشو بچش تمرکز میکنه و همیشه هم پیشرفت تو هرکارش دیده میشه...💪🏼👌🏼
این کار و سیاسیتش باعث شده ک تو دل هممون جا باز کنه و خدا کمکش کنه تو هر کاری و ماهم دوسش داشته باشیم💜
اما خواهرم ن پیشرفتی میکنه نسبت ب اون ، ن هیچی ؛ الانم افسردگی گرفته ب خاطر حسادتش و امید ب هیچی نداره فقط خودشو شوهرشو و بچش شو عذاب میده هم مارو
بااین کاراش و دلخوری و سردی میاره همش تو خونه و خانوادش، فقط باعث شده ک دیدمون نسبت بهش عوض شه و از چشمون بیوفته!
منی ک خواهرشم ب خاطر اینکارش بعضی وقتا شده جرات نــمیکنم خیلی از حرفامو کارامو بهش بگم ک نکنه حسودی کنه ب من😞
👈🏼 از قدیم گفتن هرچه آتیش🔥 تندتر باشه بیشتر جای خودشو میسوزونه نه جای دیگه رو...👉🏼
ازتون خواهش میکنم🙏🏼 ک هیچوقت حسادت تو زندگیتون ب کار نبرید حسادت مثل هیزمیه ک فقط وقتی اتیش بگیره اول از همه زندگی خودتون خاکستره میشه و دودش فقط ب چشم خودتون میره ن کس دیگه💔
این فقط باعث میشه زندگی ها سرد بشه و خود طرف اذیت بشه، حتی پیامدهای بدتری هم ب دنبال داشته باشه!
امیدوارم پیامم تو کانال گذاشته شه تا عبرتی بشه برا همه ی دوستای گلم
خیلی دوستتون دارم
قدر خودتونو خوبیتاتونو بدونید
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_اعضا
🍃🌸🍃🌸
سلام آسمان جون عزیز واسه پس انداز خواهرشوهرم یه ترفندی دارشت هر پول اضافی که داشت یه تیکه کوچیک طلا میخرید پلاک کوچیک ،دستبند بچگونه،انگشتر ظریف و.... حتی واسه تولد دختروپسرشم طلا میخرید براشون ، حتی از فامیلا که پول لازم بود طلاشونو برمیداشت پولشو میداد میگفت پول تو حساب بمونه که چی بشه راستم میگفت به منم گفتا ولی من نگرفتم چی چی میگه آیکیوم یاری نکرد 😐 این موضوعم واسه 6،7سال پیشه اونموقع تو دست و بالم کلی پول بود میشد کلی طلا ریزو درشت پس انداز کنم الانم پول هستا ولی دیگه به این پولا چیزی نمیدن یهو یادم افتاد بعداز اینکه خودمو با القاب زیبا مستفیض کردم 🤣🤣🤣گفتم بگم شاید واسه خانما یه راهکار خوب
🍃...@Sofreyedel...🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
#پاسخ_رانندگی 🌸🍃 سلام آسمان جان عزیزم در مورد رانندگی که گذاشتید من 12 ساله گرفتم چند سری بیرون کل
#تجربه_اعضا
#رانندگی #ترس #زنان
🍃🌸
سلام آسمان جون 😍 درباره چالش رانندگی🙂 من سال ۹۲ گواهینامه گرفتم اما تا پارسال برج ۵ اصلا ننشستم ولی برااینکه بچه هامو ببرم مدرسه همسرم بهم گفت باید بشینی تا ترست بریزه ومن ۴ جلسه آموزش رفتم وترسم ریخت همسرم میگفت اگه هنوز استرس داری ده جلسه هم که شده برو اما من همش با ۴ جلسه استرسم تمام شدو الان ماشالله ابرج ۵ تاهمین الان هر موقع کار دارم دیگه مثل قبل که باید منتظر میموندم که کی چه موقع آقام بیکار بشه پاس ساعتی بگیره تا منو ببره خرید یا خدایی نکرده دکتر اما الان تمام کارهامو خودم انجام میدم 😊تازه همسرمم میبرم اداره وظهر میرم دنبالش جفتمون اینقدر کیف میکنیم وهمسرم پیش هرکی میشینه میگه من که خیلی راحتم همسرم خودش کاراشو میکنه🤗 تازه برادر شوهرم به جاریم گفت توبی عرضه ای توزودتر از زن داداشم گواهینامه گرفتی😑😶 تازه به خواهرمم میگم توهم برو چندجلسه آموزش تاترست بریزه اما خواهرم خیلی ترسوعه🤔 تازه همسرم بهم میگه محکم رانندگی کن وخودتو باور کن که تو میتونی که بزارم تو جاده هم بشینی خانم های عزیز سعی کنید هر کاری رو یاد بگیرید وبر ترس خودتون غلبه کنید تا هرکاریو تجربه کنید همسرمن خیلی پشتم بوده وهست براهمین راحت تر ومحکم تر ترسمو کنار گذاشتم راستی من دوبار تصادف کردم یک بار به ستون زدم😎 ویک بارم به درخت 😎اما همسرم بهم گفت ماشین فدای سرت فقط مواظب خودت باش ماشی درست میشه البته اون دوبار شیطون گولم زد وباسرعت بالا رانندگی کردم 😁اسمم مامان همتا ومحمد متین😍😍
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_اعضا
🍃🌸
سلام خدمت خانم گلا و آسمان عزیز
کاش کمی درباره شوهرداری و تجربیاتمونم صحبت کنیم
من 24 سالمه و همسرم 32 سالشونه
شوهر من هم از زبون درازی منفی متنفره ، اما تا دلت بخاد عاشق زبون درازی مثبت و شیطنتامه😍
من اوایل بلد نبودم چطور از خودم دفاع کنم و فک میکردم باید جوابای دندون شکن بدم اما وقتی برخوردای شوهرمو میدیدم فهمیدم اشتباه میکردم تو عصبانیت شوهرم سکوت میکردم بعد که اروم میشد بش میگفتم اقایی تو ازم بزرگتری نباید حاضرجوابی کنم ولی خب حداقل بزار برات توضیح بدم بعد دعوام کن گلم...... شوهرمم مینشست جلوم بم میگف باشه بگو میشنوم منم میگفتم اخه خب اینجوری نگام میکنی میترسم ازت میشه کنارت بشینم بغلم کنی بگم؟ اونم با اخم و حفظ همون ظاهر جدی گف بیا و منم شروع میکردم اروم اروم ب تعریف کردن و مابین حرفا چندتام ماچش میکردم خیلی اروم میشد و منطقی برخورد میکرد
انقد همین رویه رو درپیش گرفتم تا عادت کرد به اینکه همیشه ازم توضیح بخاد اونم تو بغلش😊
نکته بعدی اینکه چشم گفتن معجزه میکنه این کارم باعث شد اقامم یاد بگیره و به حرفم گوش کنه و برا حرفام ارزش قائل شه
اقتدار و احترام دادنای من ب همسرم باعث شد اروم برخورد کنه تو عصبانیتا و کلا ما الان دیگ خداروشکر دعوا نداریم تو زندگیمون و فقط با گفتگو حلش میکنیم 😁 اونم ی گفتگو پر ماچ و بوسه 😍😘
🍃...@Sofreyedel...🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #خواستگاری_اعضا
#تجربه_اعضا
سکانس جالب خواستگاری
سلام منم اومدم از یه جلسه خنده دار بگم ممنون میشم کانال بذارین🥰
یه روز یه خواستگار اومد 😐
آقا ۲۸ سالش بود
قبلش با خانواده هماهنگ شده بود شب اومدن
دست خالی😐
و اینکه آقا پسر چادر مامانش رو گرفته بود و با لرز گفت سلام
و یه بغض عجیبی تو چشاش بود😁
مامانش دستش رو گرفت و گفت بشینیم😳
برام عجییب بود
آقا پسر فقط خونمون رو نگاه میکرد در حالی که چادر مامانش رو گرفته بود 😐
راستی قبلش بابام بهش سلام کرد جواب نداد فقط سر تکون داد😕
چایی اوردم نمیخواست بر داره مامانش به زور گفت بردار
بعد بابام ازش درباره کارش پرسید
گفت خب کار میکنم دیگه😕😐
بابام گفت خب توضیح بدید
گفت از صبح تا ظهر میرم کارخونه بعد میام خونه😁
سکوت همین جور ادامه داشت که گفتن دختر پسر برن حرف بزنن
آقا پسر چادر مامانش رو گرفت و تو گوش مامانش گفت من نمیرم پاشو بریم من میترسم😳😁
)(لازم به ذکر هست من لب خونی میکردم😂)
آخه فضولیم گل کرد
من که همون اول به خاطر رفتارش جوابم منفی بود😏
حالا به زور مامانش از اومد حرف بزنه و وقتی گفتم بفرما با بی ادبی رفت تو اتاق و نگفت اول شما
حالا صحبت:
گفتم بفرمایید از خودتون بگید
نام.نام خانوادگی. و سن ش رو گفت😂
گفتم از خودتون و شخصیتتون بگید یک دفعه جا خورد گفت:
شخصیت؟😳من تاحالا راجب شخصیتتم فکر نکردم
میشه شما بگید تا منم بگم😐
حالا من سوالام رو کردم (بعضی خنده دارشو میگم😂)
گفتم : هدفتون از ازدواج چیه؟
گفت :میخوام زن بگیرم 😂😂😂😂(قانع شدم اساسی)
گفتم: چرا؟
گفت:خب بگیرم دیگه...😐😐😐
...
گفتم:برنامه برای آیندتون چیه؟
گفت :آینده؟😳بهش فکر نکردم
گفتم:نمیخواید شغلتون را ارتقا بدید؟ و برید شغل دیگه پیشرفت کنید؟مثلا چه شغلی؟
گفت:حالا دوست دارم پیشرفت کنم حالا چه شغلی بعدا فکر میکنم😐😂
در حین صحبت آب دهنش ریخت رو شلوار کرمی رنگش🤢😐
گفتم خب حالا شما بپرسید:
گفت سختمه بپرسم خودتون میدونید دیگه همونا رو جواباشو بگید😐😐😒
خیلی بهم برخود🙂
گفتم :دیگه حرف ندارم بریم؟
ایندفعه من زود رفتم😁
بعد چادر مامانش رو گرفت گفت مامان بریم😐
بعد خداحافظی کردن
مامانم گفت با دمپایی اومده بود کهنه بودااا😐😐😐😐
از دوربین خونمون پیدا بود تا آخر اینکه سوار ماشین بشه چادر مامانش رو گرفته بود😂😂
هیچی زنگ زدن گفتن ما میخوایم
ولی مامانم گفت ما جوابمون منفیه😄
تازه بهشون برخورده بود گفت حالا چرا منفی بوده
پسرم چیزی کم نداشته که😂😂
من دیگه حرفی ندارم😕😑
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
#تجربه_اعضا 🌹👇🏻
سلام بانو جانم خسته نباشی عزیزم
🌸🍃
خواستم در مورد حسادت ی چیزو بگم شاید تلنگری بشه برا خیلیا🙃
من ی خواهر دارم همی چی خواهرم خوبه اما ی بدی ک داره اینک ب همه چی و همه کس حسادت میکنه مخصوصا ب زنداداشم بااینک زنداداشم خانوم خوب و باسیاسیته حتی ما تو این چن سال ازش بدی ندیدیم🙏🏼
حتی خود خواهرم زنداداشمو پیشنهاد داد برا ازدواج با برادرم ولی نمیدونم چرا اینقد بهش حسودی میکنه یا قهر میکنه یا دعوا راه میندازه و همش میگه چرا براش اینکارو انجام میدین و یا پدر مادر اون اینکارو براش انجام میدن چرا برا من انجام نمیدین و از این حرفایی ک فقط باعث دلسردی میشه و مامان و بابام خیلی از این قضیه ناراحتن ازش و از هر طریقی وارد شدیم (قهر.. دعوا.. صحبت و..) درست نمیشه حسادت خواهرم🤷🏻♀
هروقت زنداداشمو میبینه میشه برج زهرمار😶
اصلا رفتار خوبی با زنداداشم نداره🥺
اما منک هر چی نگاه میکنم میبینم زنداداشم با خوش رویی میره پیشش و اصلا ب رو خودش نمیاره ک چرا خواهر شوهرم اینقد بهم حسادت میکنه حتی هیچوقتم گلایه خواهرمو به داداشم نبرده ک نکنه داداشم شرمنده شه بااینک داداشم خبر داره از همه چی،
فقط ب زندگی و کارای خودشو شوهرشو بچش تمرکز میکنه و همیشه هم پیشرفت تو هرکارش دیده میشه...💪🏼👌🏼
این کار و سیاسیتش باعث شده ک تو دل هممون جا باز کنه و خدا کمکش کنه تو هر کاری و ماهم دوسش داشته باشیم💜
اما خواهرم ن پیشرفتی میکنه نسبت ب اون ، ن هیچی ؛ الانم افسردگی گرفته ب خاطر حسادتش و امید ب هیچی نداره فقط خودشو شوهرشو و بچش شو عذاب میده هم مارو
بااین کاراش و دلخوری و سردی میاره همش تو خونه و خانوادش، فقط باعث شده ک دیدمون نسبت بهش عوض شه و از چشمون بیوفته!
منی ک خواهرشم ب خاطر اینکارش بعضی وقتا شده جرات نــمیکنم خیلی از حرفامو کارامو بهش بگم ک نکنه حسودی کنه ب من😞
👈🏼 از قدیم گفتن هرچه آتیش🔥 تندتر باشه بیشتر جای خودشو میسوزونه نه جای دیگه رو...👉🏼
ازتون خواهش میکنم🙏🏼 ک هیچوقت حسادت تو زندگیتون ب کار نبرید حسادت مثل هیزمیه ک فقط وقتی اتیش بگیره اول از همه زندگی خودتون خاکستره میشه و دودش فقط ب چشم خودتون میره ن کس دیگه💔
این فقط باعث میشه زندگی ها سرد بشه و خود طرف اذیت بشه، حتی پیامدهای بدتری هم ب دنبال داشته باشه!
امیدوارم پیامم تو کانال گذاشته شه تا عبرتی بشه برا همه ی دوستای گلم
خیلی دوستتون دارم
قدر خودتونو خوبیتاتونو بدونید
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🍃🍃🍃 #عاشقانه_زینب
#تجربه_اعضا❣
سلام
من و همسرم روی خیلی از سنت های غلط فامیلی پا گذاشتیم.
در مورد مهریه؛
نمی گم کار راحتیه یا سخته، خود من قبل از اینکه همسرم بیاد خواستگاری رسمی با خانواده ام حرف زدم اتفاقاً یه عده مسخره ام کردن یه عده دلخور شدن یه عده گفتند در آینده پشیمون میشم!
نظر خانواده خودم ۱۱۴ تا بود نظر خانواده همسرم ۷۲ تا ولی نظر خودم ۱۴ تا بود، قبل از رو به رو شدن دو خانواده هم خیلی محکم گفتم چه تضمینی هست فردا من تو زندگی بد نباشم و علل طلاق از من نباشه؟! چرا باید یه پسر یک چک یک میلیارد و صد و چهل تایی بده به من؟! با اندکی قهر و اینکه با هر کس بخوام ازدواج کنم مهریه ام همینه وگرنه ازدواج نمیکنم!
مهریه ام همونی شد که می خواستم:)
و منی که الان خوشبختم❤️
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🌸🍃🍃 تجربه زندگی مشترک
#تجربه_اعضا
سـلام
من میخـوام تلخ ترین و بدترین لحظه ها و اشتباهاتمو بیان کـنم امیدوارم براتون درس عبرتـے بشه و ازم عبرت بگیرین که هیچ وقت و هیچ زمان اشتباه منو تکـرار نکنید😔
ماجرای زندگی من از اونجایی شـروع شد اویل عقدمـون بود و همچیز خوب و خوش بود و شوهرم بی نهایت دوسم داشت😊😁
امـا کم کم غر زدنای من و بد خلقیای من و کل کل کردنای من شروع شد و همش با همسرم دعوا و جـرو بحث میکـرد و میگفت خستـه شدم از این زندگی😔
ی وقتایم 20روز کـه من خونه مادرم بودم بهم سر نمیزد و ازم سـرد شده بود چـون من زن خوبی نبودم و با درک و شعور نبودم
خانوادشم توی زندگیم دخالت میکـردن و هزار جور حرف به شوهرم یاد میدادن و نمیذاشتن بیاد طـرف من ...
خـانومای عزیز بخدا قسم خواستن توانستن است اگـه تو بخوای خوب باشی میتونی و ناامید نباش از همین الان شروع کن😊😍
دیگـه منم کم کم خودمو جمع و جور کـردم و محبتمو به شوهرم بیشتر کـردم هر شب ی لباس و آرایش ملایم و با حـرفای فداتشم آقامون نفسی گلم قلبمی❤️
اخلاق و رفتارم خوب شد و خداروشکر الان کـه تو خونه خودمم هر شب ی لباس ست و شیک و خوشمل😍😝 و هرشب برنامه های جذاب والان ۴ماه باردارم😍☺️ و داریم صاحب ی پسر گل میشیم
خدارو شاکـرم که تسلیم مشکلات و گرفتاریا نشدم و خودم به خواست خودم زندگیمو سر و سامون دادم
شمام اگـه بخوای میتونی فقط سعی و تلاشتو ببر بالا😊هرشب کـه آقاتون میاد از سـرکار برو به استقبالش ی آب خنک ی شربت خنک و یا ی چایی درست کن بیار واسه آقاتون بی تاثیر نیس😊 آرزوی خوشبختی دارم براتون 👋ممنون خوندین❤️❤️
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
#تجربه_اعضا❣
سلام بابای من خیلی متعصب بود
این تعصبش هم فقط برای دختراش بود
برادرم جلوی چشم ما هرکاری میکرد ولی بابام هیچی نمیگفت
میگفت مرد تا خراب نشه آباد نمیشه اونوقت ما ها جرات نداشتیم نفس بکشیم
شونزده هفده سالم بود اون موقع تلوزیون سریال خط قرمز و نشون میداد خیلی بین ما دخترا محبوب شده بود از تو مجله من عکسای بازیگراش و دراورده بودم تو کیفم لای یکی از دفترا نگه میداشتم
یه روز نمیدونم سر چی برادرم رفت سر کیفم این عکسها رو پیدا کرد نامرد همه رو هم رفت داد به بابام یک کتک حسابی خوردم اگه مامانم نبود استخوانم و میشکست
سر ماهم نمیدونم از کجا یه خواستگار پیدا شد گفت آسمون بیاد زمین باید زن این بشی وگرنه تو باغچه چالت میکنم
گریه ها و زاری هامم اثری نداشت به زور منو فرستاد خونه شوهر
من تا شب عروسی حتی درست ندیده بودم خواستگارم کیه
هم محدودیت داشتم هم اینکه از این ازدواجم دلم خون بود
همسرم ده سال ازم بزرگتر بود کله اش جا به جا موهاش ریخته بود با اینکه بیست و هفت سالش نمیشد چون از بچگی خودش کار کرده بود و زحمت کشیده بود قیافش مثل مردای چهل ساله بود
نه من نه اون نتونستیم اون فاصله عظیمی که بینمون بود و رد کنیم و بهم نزدیک بشیم
من ازش بدم میومد مخصوصا که دخترای فامیل مسخره ام میکردن
کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری دوست شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم کارم شده بود شبانه روز براش نامه های عاشقانه نوشتن
میرفتم نونوایی سر راه مینداختم جلوش برگشتنی جوابشو برمیداشتم
گاهی هم موقعیت جور میشد از تلفن خونه بهش زنگ میزدم
هیچ وقت موقعیت جور نشد باهم بیرون بریم ارتباطمون بیشتر اینجوری بود
کم کم تو نامه هاش مینوشت که بذار شوهرت نیست بیام خونتون من قبول نمیکردم هم وحشت همسایه ها رو داشتم هم اینکه از خیانت به اون شکل میترسیدم نمیتونستم قبول کنم
یکبار گفت عکس بی حجابت و بده بازم اولش قبول نکردم ولی قهر کرد جواب نامه هامو نداد
وقتی قهر میکرد جونم در میرفت از ناراحتی
میگفت میخوام به مامانم نشونت بدم بعد طلاقت بیام خواستگاری
اخرش خر و خام شدم یه عکس که با تاب و شلوار لی بودم براش فرستادم
بعد اون کم کم تهدیداش شروع شد
حالا شما فکر کنید من بخاطر دوتا عکس هنرپیشه به اون روز افتاده بودم اگه لو میرفت که دوران متاهلی دوست پسر دارم و نامه و عکس میدم بهش چه بلایی به سرم میاوردن
خیلی تهدید کرد هر روزم شده بود گریه و التماس به خدا
هزار بار خواستم تسلیمش بشم باز نتونستم تمام عشق و علاقم از بین رفته بود
شوهرمم فهمیده بود یه مشکلی دارم ولی ما اصلا نمیتونستیم باهم حرف بزنیم به جز برای غذا و رابطه و خرید خونه با من حرف دیگه ای نمیزد
یک شب پسره نامرد گفت یا فردا در خونت و باز میکنی یا شب میام زنگ خونت و میزنم به شوهرت میگم
نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم گفتم خدایا خودمو سپردم دست خودت نجاتم بده
شب عوضی اومد در خونه زنگ درو زد پاکتی که توش نامه ها و عکس بود انداخت دم در رفت
میدونست اگه شوهرم خونه باشه همیشه اون درو باز میکنه
شوهرم رفت و پاکت به دست اومد تو بدون حرف دست کرد تو پاکت اول عکسمو دراورد یکی یکی نامه ها رو خوند
منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم نگاش میکردم
همه رو خوند لباس پوشید رفت دم در گفت این پسر کیه
صداشم خیلی خونسرد بود فقط یک کلمه گفتم بهش رفت دو سه ساعت بعد اومد
میتونستم تو این فاصله در برم ولی نشستم سرجام و فقط از خدا کمک خواستم
وقتی اومد جلو روم تمام نامه ها و عکس و سوزوند گفت دیگه اون پسر اذیتت نمیکنه به کسی هم چیزی نمیگه منم نمیگم
به جای اینکه دعوام کنه معذرت خواست که اومده خواستگاریم گفت نمیدونستم انقدر ازم بدت میاد حالا هم هرکار بگی همون کارو میکنیم طلاق میخوای طلاقت میدم میخوای بمون همینجا مثل خواهرم زندگی کن
خدا شاهده با حرفش و کارش جوری شرمنده ام کرد که تا صبح تو بغل خودش گریه کردم
موندم سر زندگیم عاشقش شدم تمام فاصله ها رو دوتایی از بین بردیم
الان بیست ساله اگه صدای نفسشو نشنوم خوابم نمیبره تا صبح هزار بار خدا رو شکر میکنم که وقتی تسلیم رضاش شدم معجزه کرد تو زندگیم
همسرم به قدری ادم خوبیه که از اون شب حتی یکبارم به روم نیاورد چه کار کردم اجازه هم نداد من راجع بهش صحبت کنم
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
#تجربه_اعضا
🌸🍃🌸🍃🍃
سلام
خانمی که ۶ ماهه ازدواج کردی شوهرت وابسته به مامانشه
راه حل مشکل تو پیش منه..منم با مادرشوهر تو یه حیاط زندگی میکنیم ولی خورد و خوراکمون هم باهم هستش
اوایل همسرم همش میگفت بشینیم پیش مامانم چرا میری تو اتاق مامانم تنهاس و(پدرشوهرم همش میره شب نشینی)من یه رب یا نیم ساعت به خاطر همسرم میشستم اونجا بعدش خیلی آروم پا میشدم میرفتم پایین اتاق خودمون پنج دیقه هم نمیشد همسرم میومد پیش من
میدونی چیکار کردم؟
بهش گفتم وقتی خونه ای دوست دارم دوتایی شب نشینی کنیم باهم فیلم ببینیم
خیلی از این حرفا بهش زدم و وقتی میاد پیشم میرم بغلش و بوسش میکنم و خلاصه یه کاری کردم دیگه بالا پیش مامانش اینا بند نمیشه منم بالا باشم سریع میره پایین بهم پیام میده یا زنگ میزنه یا از عمد میاد حیاط صدام میزنه میرم پایین مامانش هم میگه اون دلتنگ میشه نمیتونه بدون تو بمونه برو پیشش من بقیه ی کارا رو میکنم
مادرشوهرم هم خیلی خوبه کاری به کارمون نداره پدرشوهرم هم خدا حفظش کنه از بابام بهم نزدیکتره در حدی که من با بابام اونجوری بگو بخند نمیکردم
خلاصه از راه های سیاست زنانه برو جلو دیگه ظرافت دخترونه که داری..شام درست کن لباس باز بپوش بگو شام درست کردم امشب دوتایی یه شب عاشقانه داشته باشیم
دیگه شوهرته راحت باش باهاش دیگه
با بداخلاقی و تلخی هیچی درست نمیشه بلکه بدتر هم میشه با ملایمت و ناز خامش کن مردا دلشون به چشمشون بنده ببینم با ناز و ادا و لباس پوشیدنات چیکار میکنیا
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100