🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت #رعنا
اینو که گفتم زبونمو گاز گرفتم گفتم ببخشید اصن منظوزی نداشتم به وقت ناراحت نشی..گفت راست میگی چیز بدی نگفتی..
• دوباره رفت به دور ..دوبازه احساسی شد..و بینیش قرمز شد و انگار یه بغضی نشست تو گلوش اما نیمخواست من متوجه حالش بشم..گفت مردای واقعی کارشون محافظت کردنه..اما من بلد نبودم از کسایی که برام مهم هستن محافظت کنم گفتم مثل کی
• میخواستم ببینم چی میگه..گفت مثلا مادرم اونموقع که میخواست بره سرکار و بابام اجازه نمیداد ..دقیقا یه چیزی سرهم کرد و کفت اما من فهمیدم منظورش من بودم..میخواستم چیزی بگم که حرفو عوض کرد و رفت و با کلی خوراکی برگشت ..کارای بلیطمم خودش انجام دادو باهام تا دمه خروجی امد..لحطه ی خداحافظی مون یه طرف..چشماش یه طرف..بوی خوشش که منو به دنیای دیگه ای دعوت میکرد هم طرف دیگه..بهترین لحطه هات عمرم همون دقایقی بود که باهم تو سالن انتظار گذروندیم..رسیدم بندرو دوباره روز از نو ..شاهین اومد دنبالم و اومدیم خونه دیدم الهه خانمم هست..بچزو ختنه کزده بودن و شهلا خانم مثل پرستارا شده بود و یه سره از اون و پسرش مراقبت میکرد ..قیافش شده بود مثل پیرزنا و با حسزت تمام نشدنی منو نگاه میکرد ..رفتم کمکشون چون اصلا الهه بچه داری بلد نبود و من که جوونتر ازون بودم بهتر بلد بودم بچرو ترو خوش کنم..پیپی کرده بود دیدم واقعا هنوزم بلد نیست پوشک کنه و خودم ازش گرفتم ..الهه کاملا حالش خوب شده بود..حالا فهمیدم واقعا انگار براشون قدم داشتم.. اما قلم پای خودم شکسته بود به محض اینکه پامو توی این زندگی گذاشت بودم و برام نحسی هم اورده بود..یچه شیرینی بود و داشتم کمکم بهش عادت میکردم و حتی گاهی دلم براش تنگ میشد..رابطم باشاهین بهتر شده بود البته ظاهرا چون هیچ وقت بهش دل نمیدادم وامکان نداشت ببخشمش .فقط به خاطر اینکه اسمش هنوز تو شناسنامم بود باید میساختم طوری که خودمم اذیت نشم..
• کنار امده بودم باهمه چیز تا اینکه شنیدم واسه شروین یه دختر انتخاب کردن البته همش درحد یه حرف بود و شروین کسی رو قبول نداشت و میگفت مجردی رو دوست داره ..اما مادرش هرروز یه دخترو براش نشون میکرد و عکس میفزستا براش جلو من و کلی از دختره تعریفای بیخود میکرد .الهه رسما خونه شهلا خانم موندگار شد با ابنکه قرار بود همه چیزموقتی باشه و بچه یکم بزرگ بشه طلاق بگیرن همه اینارو خود شاهین بهم گفت ..نه ابنکه من بگم و اینو بخوام..درسته که میخواستم اسم اون زن نباشه تو شناسنمش و نمیخواستم زن دوم باشم ..اما الان مادر اون بچهبود و بچه پدرو مادرشو کنار هم نیاز داره ببینه..کارهای مخفیانه شاهین از چشم من دورنمیموند و به هر شکلی بود با خبر شدم برای الهه یه اپارتمان خریده که ببرتشون اونجا...نیشو کنایه های مادرشوهرم مثل همیشه پابرجا بودو علنا میگفت از عروس شانس نیاورده و پسر عزیز دوردونش حروم شده..من واقعا خندم میگرفت ازین همه وقاحت و بی چشمو رویی..شاهین شده بود علنا یه مرد دوزنه که برای راضی نگه داشتنشون باید پیه همه چی رو به تنش میمالید و تو چشاش جز گه خوری چیز دیگه ای نمیدیدم..یه مرد بیچاره که افسارشو از بچگی داده بود دست مادرش .مادرش الهه رو براش انتخابکرده بود..مادرش تو گوشه الهه خونده بود بزار شوهرت زن بگیره و اونم بدبخت کرده بود..شهلا خانم منو به پسرش نشون داده بود و حالام داشت سعی میکرد بین منو شاهین سوسه بیاد و زندگی مارو بدتر از حال کنه..شاهین وقتی میومد پیش من کلا اخلاقش با وقتی کس دیگه ای مثل مادرش اونجا بود فرق داشت ..پراز ارامش وامینت خاطر میشد وگاهی هم شبیه شروین ..اما به محض اینکه مادرشو میدید مثل حیوون وحشی پاچه ادمو میگرفت یا مثل موش بود و تصمیم گیری براش مشکل میشد..با گندی که زده بودن نمیدوستن چی باید کار کنن و تیر اخرو زدن تو زندگیم و خونه و وسایل جدید برای الهه گرفتتن و راهیش کردن خونه خودش و مشخصه که شاهینم به عنوان شوهرش میتونست بره تو اون خونه و حتی گاهی شبهام نیاد..
فرداش بایه دست گل و یه جعبه جواهر اومد خونه و گفت بریم دور بزنیم..سعی میکردم زندگیمو حفظ کنم.. توراهی افتاده بودم که برگشتی وجود نداشت
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
در مورد پیامکهای عاشقانه بهتون یه توصیه میکنم . . .
•°•°•°•°•°•°•°•°•💙•°•°•°•°•°•°•°•
دوست من نیازی نیست که هر روز پیامک خاص و خیلی رمانتیک و.... بزنی.
این طور پیامها رو گاهی بفرست که همیشه جذاب باشه.
ولی در طی روز حتما به همسرت(پارتنرت) پیام بده یا زنگ بزن که حضورت رو در کنارش بهش یادآوری کنی.
پیامک شما حتی اگه بهتون جواب هم نده مطمئن باشید که تمام وجود همسرتون رو گرم میکنه و تاثیر بسیار مثبتی خواهد داشت.
این پیام میتونه خیلی ساده باشه. مثلا ؛
دوست دارم
خسته نباشی
به یادتم
و...
┈•#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
خواستگارم قبلا از دوستم خواستگاری کرده،چه کنم؟؟؟
🍃🌸
سلام .
راستش خواستم با شما اعضای خوب کانال ی مشورت بگیرم . من ۱۸سالمه ی هفته پیش ی خاستگار براماومد پسر همسایه مونه مامانش اومد خاستگاری گفتن پسرش چند وقته منو زیر نظر داره الانم خواسته که بیام خاستگاری . الانمن حدود ۶-۷سالی هست که ایشونو میشناسم تو طول این مدت خطای ازشون ندیدم یا حرفی پدرشون ۴سالی هست فوت شده و ایشون ی مدت رفتن تهران واسه کارشون پارسالم خونشو تکمیل کرده ماشین هم داره و با برادرمم دوست هست و برادرم میگن که اخلاقش خیلی خوبع .خانواده م راضی م میگن که همسایه هست و ما اینارو میشناسیم و تا حالا کسی اسمشونو نشنیده من خودم مشکلی ندارم ولی هنوز جوابی ندادیم چون حدود سه چهار ماه پیش مادر همین همسایمون خاستگاری دوستم رفتن دوستم میگفت من از خدام بوده باهاش ازدواج کنم و دوسش دارم ولی پدرم چون چند سال پیش با پدرش سر ی مشکل دعوا میکنن از اون موقع کینه داشته و به خاطر همین مخالف بوده .دوستمم یکی دوبار بهم گفت همسایتونه شمارشو برام گیر بیار یا هروقت از تهران اومد به من بگو من گفتم اطلاع ندارم چون من همش خونم .حالا چن روز پیش خواهر ش بهمپیام داد گفت برادرم شمارتو خواسته میخوام از خودت اجازه بگیرم گفتم نه من نمیخوام شمارم دست کسی باشه ولی بعد نیم ساعت تو واتساپ پیام دادن و خودشو معرفی کرد من م گفتم که اجازه ندادم شمارم دست کسی باشه گفت من خودم شمارتونو از گوشی خواهرم از چندوقت پیش برداشتم ولی الان بهتون پیام دادم منم گفتم دلیلی نمیبینم واز این حرفا ...گفتن چون من اومدم خاستگاریتون خواستم از اخلافیاتم به شما بگم که خوب فکراتون رو بکنید گفتم یعنی قبل من خاستگاری نرفتید گفت رفتم خاستگاری ...اسم دوستمو اورد و گفت مادرم رفته من اطلاعی نداشتم چون من شمارو زیر نظر داشتم .من م حرفی نزدم و بلاکشون کردم تا ی موقع حرفی نباشه .حالا خانواده م موافقن ولی خودم میگم دوستم دوستش داره و اگه من باهاش ازدواج کنم دوستم میگه که تومیدونستی علاقه دارم بهش وحرفی نزنه که بعدا زندگیم خراب بشه .
حالا خواستم به عنوان خواهر کوچیک ترتون من و راهنمای کنید چیکار کنم 🙏🌸
ببخشید طولانی شد سرتون رو درد اوردم❤️❤️❤️
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
💙🦋
عاشقانه مادربزرگبه چروک صورتش چین انداخت
وگفت: به حرف بقیه گوش نده بچه جون.
اگه واقعا دلت باهاشه کار خودت رو بکن و پاش بمون....
•°•°•°•°•°•°•°•°•💙•°•°•°•°•°•°•°•
"منم تو چهارده سالگی
دلم با پسر سبزی فروش محل بود.
یه روز شیش صبح مامانم یه زنبیل داد دستم گفت برو یکم سبزی آشی بگیر.
وقتی برگشتم خونه تو زنبیلم هم سبزی آشی بود
هم عشق پسر سبزی فروش.
جفتمون دل داده بودیم بهم.
هر روز میومد محل مون سبزی بفروشه...
منم هرروز هوس آش میکردم
و به هواش میرفتم سبزی آشی بگیرم.
چند وقت بعد اومد خواستگاریم.
آقام گفت نه.
گفت تک دخترمو با این همه دبدبه و کبکبه نمیدم به یه سبزی فروش.
اونموقع هم مثل الان نبود که زجه بزنی، غذا نخوری، ناز کنی قبول کنن.
وقتی آقات میگفت نه یعنی نه
ننم خدا بیامرز فهمیده بود دلم همراه اون سبزی آشی ها رفته.
یه بارم که جرأت کرده بودم و بهش گفته بودم میخامش
گفته بود الان داغی...
چند وقت دیگه از سرت میفته و دلت خنک میشه.
ننم راست میگفت.
چند وقت بعد از سرم افتاد.
اما از دلم نه."
الان چند سالمه مادر جون؟ هفتادوسه.
این همه سال گذشته و هنوز از دلم نیفتاده.
همه میگن از سر باید بیافته...
اما دل مهمه.
دله که سرو به باد میده.
دله که مثل قفسه.
یکی که میافته توش دیگه راهی واسه رفتن نداره.
دیگه در بازی نیست که بخواد ازش فرار کنه و از دلت بیافته.
حالا مادر جون...
اگه تو دلت افتاده از دستش نده.
چون هفتادو سه سالت هم که بشه از دلت نمیفته.
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
لبیک یا خامنه ای:
#پنـــدانـــه 🌹
#حجاب_مهدوی 🌺
🚫بیزحمت فقط خانمها بخوانند
👇👇👇👇👇👇👇
یه درد دل خودمونی :
چی شد خانومای زیبای ایرانی یک دفعه انقدر آرایش غلیظ انجام دادن؟
چرا سلیقه مردها رو نسبت به خودمون و نسلهای بعدی داریم عوض می کنیم که بعدش همین آقایون برامون جک قبل و بعد آرایش درست کنن؟
چرا آرایش غلیظ در جامعه رو نمیگذاریم برای زنان معلوم الحال که در تمام دنیا مشخصه چه کاره هستن...🙁
زن زیبای ایرانی چرا باید فقط به فکر خوشگل شدن باشه؟ یعنی هیچ امتیاز دیگری در ما نیست؟😢
اصلاً صحبت اسلام و دین نیست... حرف، حرفِ عزت نفس زن و دختر ایرانیه😭
خواهرهاى خوبم چارلی چاپلین (سوپر استار برتر قرن و غیر مسلمان) میگه:
هیچ چیز و هیچکس در این جهان شایستگی آن را ندارد که دختری حتی ناخن پایش را بخاطرش عریان کند.👏👏
بگذار جسم تو مال کسی باشد که حاضر است روحش را برای تو عریان کند 🌹
خانوما به خودتون برسید، به پوستتون، به دندونا، به اندامتون و به همه چی، ولی نذارید بخاطر هوسهای زودگذر بعضی از آقایون، نسلهای بعدیِ مارو فقط عروسک زیبا بخوانند.
😔😔😔😔
اینو مطمئن باشید که اگه خیلی از ما نسل سوخته بودیم،
دخترای فردای ایران، نسل برباد رفته و بی هویتی خواهد شد که فقط تحسین زیبایی رو در چشمهای گرسنه ا جستجو میکنه که روزبروز نسبت به زن بی احترام تر خواهد شد.😔
لطفا برای تمام خانومایی که میشناسید به اشتراک بگذارید که اگر حتی تفکر یک نفر درست بشه، یک نسل نجات پیدا میکنه.
🌹مادر با دستی گهواره را تکان می دهد و با دست دیگر دنیا را....
#تلنگرانه 🦋
#پوشش_مناسب_شایسته_بانوی_ایرانی
🍃...@Sofreyedel...🍃
سلام مریم هستم ۱۸ ساله،صحبتم با پرمادر هایی هست که خیلی سختگیر و حساسن😞
خواهش میکنم اگه دختر دارین بخونید
برم سر اصل مطلب...پدر مادر های عزیز من از شما میپرسم سیبیل داشتن دختر نشونه نجابته؟
•°•°•°•°•°•°•°•°•💙•°•°•°•°•°•°•°•
نه واقعا نشونه نجابت و پاکیه؟به خدا نیست
خود پدر مادر من خیلی رو سیبیل دختر حساس بودن 😐میگفتن دختر مجرد سیبیلشو بزنه خرابه🤐😐😐😑😑کی گفته؟
کی گفته سیبیل داشتن به معنی نجابت دختر مجرده؟به خدا اینطوری نیست توروخدا یکم عقیدتونو به روز کنیدمن سیبیل داشتم خیلی هم پر نبود اما حرص میخوردم تابلو بود،هرچی به مامانم میگفتم هی چشم غزه میرفت نمیذاش بزنم😪
به خواهرم هم میگفتم همینطور،خخخخخییییلی حرص میخوردم،میخواستم خودکشی کنم😤
🤫توروخدا به بچه هاتون سخت نگیرید به زور نکید باید سیبیل داشته باشی،به خدا اونا حق انتخاب دارن،اختیار صورتشون و کل بدنشون دست خودشونه،اینکه سیبیلشونو بزنن ، آرایش کنن ، شلوار پاره پوره بپوشن و...همشون با خودشونه،شما فقط وظیفه دارید راهنمایی شون کنید بگید این کار غلطه اون کار درسته...
نمیتونید مجبورشون کنید،ما الان تو سن بلوغ هستیم دوست داریم استقلال داشته باشیم ،اختیارمون دست خودمون باشه
من آخرش سیبیلامو یهویی زدم مامانم فهمید یکم دعوا کرد به بابام هم خودم گفتم
گفت اگه من میدونستم انقدر اذیت میشی خب میزاشتم بزنی،آخه من تو هر مهمونی میرفتم همش لبمو جمع میکردم یا دستم جلوی لبم بود که کسی نبینه،پدر مادر های عزیز خواهش میکنم ازتون بزارید دخترتون احساس مستقل بودن کنه
بزارید سیبیلشو بزنه اون این حقو داره
مامان بابام هرچی میگفتن سیبیل نشونه نجابته من اصلا نمیفهمیدم یعنی چی؟
هنوزم نمی فهمم،بهشون میگفتم بابا به خدا اگه یه آیه ای یه حدیثی از امامی پیامبری...
بیارید که گفته باشه دختر تا قبل ازدواج نباید سیبیلشو بزنه ،
به خدا ۳۰ ساله هم شدم اگه ازدواج نکرده بودم نمیزنم.رو نمیکردن
چون اصلأ همچین آیه ای و همچنین حدیثی وجود نداره!!خواهشاً از خودتون یه چیزایی در نیارید آدم سرشو بکوبه تو دیوار 😪
تتتتووروخخداااا خواهش میکنم ازتون به دخترتون سخت نگیرید شخصیتشو خورد نکنید
خواهش میکنم،لطفاً لطفاً لطفا بزارید دخترتون خودش اختیار خودشو داشته باشه
حداقل حق اینو داره که اختیار موهای زائد بدنشو داشته باشه!!😢😭هی نگید مردم چی میگن؟به جهنم هرچی میگن
اصلا بگن خرابه بگن...هرچی ، ما از این سن نباید بگیم این کارو کنیم نظر دیگران چیه؟ای بابا
هنوزم یاد اون موقع میفتم تا ۳ روز اعصابم خورده😡خواهش میکنم سخت نگیرید،یکم دور و برتون رو نگاه کنین
ببینید دخترای الان چطورین؟
اون موقع که سیبیل داشتن زن نشونه نجابت بود به خدا کار زمان قاجار. بود.حرف آخر...
به روز باشید 😂😐
به این معنی نیست که اجازه آرایش کردن به دخترتون رو بدید ولی...
اختیار دخترتون رو دارید. ولی دیگه اختیار موهای بدنشو که ندارین خودش باید تصمیم بگیره چطوری باشه،ممنون که خوندید
خدا نگهدار😁❤️
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
آگاه شدم
🍃🌸
سلام آسمان جان من یک دختر۲۱ساله هستم
از وقتی با کانالتون اشنا شدم خیلی چیزها رو یاد گرفتم اینکه مراقب رفتار با پسرها باشم
حد خودمو بدونم هرچیزی که شما فکرشو کنید
من لینک کانال رو برای تمام دوستام ارسال کردم
همه از این کانال خوششون اومده
انقدر عاشق کانالت هستم که تک تک پستها رو چک میکنم😊
مادرم چندماهی هست میگه چرا رفتارت تغییر کرده؟آخه قبلا خیلی دل مادرمو بخاطر یه پسر آشغال شکوندم الان خیلی پشیمونم
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
💕@siasatzanane...💕
🌸🍃
بچه که بودم دوست داشتم سریعتر بزرگ شوم
هرروز به مادرم نگاه میکردم
و با خودم میگفتم :
یعنی میشود روزی هم قد او شوم؟؟؟
حالاکه بزرگ شدم گاهی دلم میخواهدبرگردم به کودکیم
آنجا که با هر اتفاق کوچکی شاد و سرخوش میشدم ...
آنجا که با دیدن یک آبنبات چوبی رنگارنگ
ذوق تمام وجودم را فرا میگرفت ...
آنجا که قدم تا کمر مادرم میرسید ...
دوست دارم برگردم به آن دوران بیخیالی ...
به آن دورانی که لبخند ها و اشکهایم هردو واقعی بودند،
تظاهری در کار نبود ...
دوست دارم برگردم به انجا که خودم بودم ،
بی هیچ نقابی ،
بی هیچ ریا و فریبی ...
برگردم به آن دوران که همه چیز را کودکانه میدیدم
و همه ی بدی ها را خوب ... .
برگردم به رویاهایم که چه کوچک بودند،
اما زیبا ...
دوست دارم دوباره کودک شوم ...
گاهی باید کودکانه فکر کرد ،
کودکانه نگاه کرد ،
کودکانه حرف زد ...
کودک بودن ، کوچک بودن نیست ،
حماقت نیست ...
کودک بودن پاکی است ،
زلالی ، شادی و نشاط واقعی ...
در دنیای کودکان ریا نمیبینی ،
تظاهر معنایی ندارد ...
گاهی کودک باشید ...
کودکانه فکر کنید ،
کودکانه زندگی کنید ،
دور از تظاهر ...
کودک بودن ، کوچک بودن نیست ...
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 سپیده خانم از جلسه خواستگاری و شرط همسر پزشکشون میگه👇
سلام اسمان قشنگ
کانالتون اینقدر معرکه است که من به عشقش میام ایتا
من ۲۱ سالمه و همسرم ۲۹.
همسرم توی خواستگاری برای من شرط گذاشتن که چادر سرکنم. من خوشم نمیومد ولی چون همسرم پزشکی خونده بود، قبول و ازدواج کردم.
رفته رفته به همسرم علاقمند شدم. من به خیال این بودم که بعد ازدواج شوهرمو راضی میکنم که چادر نپوشم ولی متاسفانه بعدا که این خواهش رو کردم، خیلی ناراحت و دعوا شد.
من فهمیدم اشتباه کردم. هم برای قبولی پیشنهادش و هم برای اینکه بعدا خواستم بزنم زیر حرفم.
خواستم بگم به حرفایی که تو خواستگاری زدید پایبند بمونید. چون طرف مقابل روی حرفتون حساب کرده موقع انتخاب.
خداروشکر منم الان به چادر علاقمند شدم و مدلای مختلف چادر ملی استفاده میکنم که زیباتره و آزادی عملش هم بیشتر.
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100