eitaa logo
سهیل سلیمی
1.7هزار دنبال‌کننده
574 عکس
464 ویدیو
3 فایل
نویسنده و فیلم‌ساز متخصص مطالعات استراتژیک رسانه مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران 🎭کانال آپارات www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI 🌐وبلاگ رسمی سهیل سلیمی www.soheilsalimi.blogsky.com 📩ارتباط: eitaa.com/SOHEILSALIMI1 کانال 👇
مشاهده در ایتا
دانلود
سلیمی ادامه داد: کسر قابل توجهی از مخاطبان عام فیلم‌های خارجی بدون اینکه از ماهیت این فیلم‌ها اطلاعی داشته باشند، صرفاً از روی پوستر فیلم، آن را دانلود می‌کنند و معلوم نیست پس از تماشای چنین فیلم‌هایی چه چیزی گیرشان خواهد آمد. برخی فیلمسازان به مدیوم اثر هنری بی‌توجه‌اند وی با تأکید بر لزوم شناخت فضای هر درام و انتخاب مدیوم مناسب برای عرضه آن یادآور شد: در بسیاری از مواقع، سازندگان فیلم‌ها در کشور ما؛ چه در مقام تهیه‌کننده و چه در مقام کارگردان به این نکته مهم توجه نمی‌کنند که هر اثر هنری مدیوم مختص خود را دارد؛ بدین معنا شما نمی‌توانید هر قصه‌ای را که به دستتان رسید بر صحنه تئاتر اجرا کنید و به همین ترتیب نمی‌توانید هر داستانی که با آن مواجه شدید را بر پرده سینما روایت کنید؛ هر قصه مدیوم خاص خود را دارد و این مدیوم‌ می‌تواند شامل تلویزیون، سینما، تئاتر، پلتفرم‌های پخش آنلاین و... باشد. این فیلمساز افزود: اینکه می‌گوییم برخی فیلم‌ها باید در بستری جز سینما عرضه شوند، به دلیل ضعف آنها نیست؛ بحث اصلی به مدیوم مقتضی و مناسب آنها بازمی‌گردد؛ یک درام به دلیل ویژگی‌های خاصی که دارد برای اکران در سینما مناسب است و درام دیگری به همین دلیل برای عرضه در فضای مجازی مناسب‌تر است؛ چراکه در این فضا می‌تواند مخاطب بیشتری را جذب کند. نمی‌شود با تزریق پول‌های دولتی چرخه اکران سینمایی را حفظ کرد کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در پاسخ به این پرسش که آیا اکران آنلاین می‌تواند تهدیدی برای اکران آتی فیلم‌ها در سالن‌های سینما باشد یا خیر، بیان کرد: شاید پاسخ من به این پرسش کمی بی‌رحمانه باشد اما قانون طبیعت همین است و نمی‌توان در مقابل آن ایستادگی کرد؛ وقتی ماموت‌ها نتوانستند خودشان را با هوای گرم زمین هماهنگ کنند، لاجرم منقرض می‌شوند. شاید زمانی دوران تماشای فیلم در سالن‌های سینما هم به پایان برسد؛ نمی‌شود با زور، به واسطه تزریق پول‌های دولتی و فشار به فیلمساز بخواهیم این چرخه را به هر قیمت حفظ کنیم؛ بنابراین لازم است که فرزند زمان خودمان باشیم. برخی بیشتر از خالقان سینما برای آن تقدس قائل‌اند! وی متذکر شد: برخی از دوستان سینماگر ما برای پرده سینما تقدسی قائل‌اند که میزان آن از کسانی که این پرده را خلق کرده‌اند بیشتر است! اصطلاحاً می‌گوییم که فلانی کاتولیک‌تر از پاپ است؛ سینما یک ابزار است؛ چرا باید تقدس داشته باشد؟ این ابزار تا زمانی قابل استفاده است که پاسخگوی نیازهای ما باشد؛ اگر زمانی پاسخگوی نیازهای ما نباشد باید آن را تغییر دهیم. وی تصریح کرد: فهم این نکته ضروری است که پیشرفت و حرکت روبه‌جلو مستلزم این است که برخی مظاهر تمدنی که به آن عادت کرده‌ایم را کنار بگذاریم؛ چه‌بسا بتوانیم در این فضا مبدع باشیم و فضای جدیدی را متناسب با شرایط کنونی خلق کنیم. پاسخ‌های قدیمی به نیازهای جدید، بحران‌آفرین است این سینماگر اظهار کرد: چرا ما باید طرح «سینما ماشین» را که در دهه‌های 60 و 70 در غرب مورد توجه بوده است عیناً تکرار کنیم؟ به دلیل اینکه ایده نو و برنامه تازه‌ای برای آینده نداریم و از افکار نو استفاده نمی‌کنیم؛ به قول هگل؛ "پاسخ‌های قدیمی به نیازهای جدید، بحران‌آفرین است." بی‌شک بهره‌گیری از طرح‌ها و ابداعات جدید، قادر است که سینما را نجات دهد. سلیمی با اشاره به چالش‌های اکران آنلاین نظیر نقض حقوق مالکیت معنوی آثار هنری گفت: مسئله مالکیت معنوی آثار هنری از آن دست مسائلی است که در کشورهای پیشرو صنعت سینما هم به تمامه حل نشده است و این کشورها در مواجهه با این چالش به نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز تن داده‌اند. با این‌وجود؛ سازندگان آثار هنری در این کشورها به واسطه تبلیغات و قانونگذاران نیز با وضع قوانین سفت و سخت و سیاست‌های تنبیهی بازدارنده، توانسته‌اند به میزان قابل توجهی مخاطبان را اقناع و مجاب ‌کنند که از محصولات اورجینال استفاده کنند. به جای جنگ با هکرها بر مخاطبان تأثیر بگذاریم وی افزود: سیاستگذاران در کشورها در وهله نخست سعی می‌کنند مخاطبانشان را تحت تأثیر قرار دهند تا اینکه بخواهند به جنگ هکرها و ناقضان حقوق مالکیت معنوی بروند؛ این دو روش در این کشورها به خوبی پاسخ داده است و قانون و مشوق‌های فرهنگی به درستی کارکرد خود را ایفا کرده‌اند. سینما , سینمای ایران , ویروس کرونا ,
وی در ادامه به تشریح مشوق‌های فرهنگی جاری در کشورهای پیشرو سینما پرداخت و گفت: برخی از این مشوق‌ها عبارت است از اینکه اگر شما اولین پخش یک فیلم را خریداری کرده باشید، پخش دوم به صورت نیم‌بها برایتان ارائه می‌شود یا اگر فصل نخست یک سریال را خریده باشید، فصل دوم آن با تخفیف 50 درصدی به شما فروخته می‌شود. وجود چنین مشوق‌هایی باعث می‌شود که مخاطب حس کند برایش ارزش بیشتری قائل شده‌اید و او نیز برای مبارزه با اقدامات غیرقانونی برخی سوءاستفاده‌کنندگان با متصدیان امر همراه شود؛ این کشورها با این ترفند هم تعداد مصرف‌کنندگانشان را بالا می‌برند-چراکه قیمت‌ها پایین می‌آید- و هم عرصه را برای فعالیت عرضه‌کنندگان غیرقانونی تنگ‌تر می‌کنند و هزینه رفتارهای غیرقانونی را افزایش می‌دهند. سینمای ایران از گران‌نمایی رنج می‌برد این کارگردان سینمای ایران خاطرنشان کرد: نکته دیگری که در این راستا مورد غفلت واقع شده و باید بیش از پیش به آن توجه کرد، این است که ما در سینمای کشورمان گران کار می‌کنیم؛ به همین دلیل تولید آثار سینمایی در کشور ما از هزینه‌های کاذب و گران‌نمایی رنج می‌برد و همین باعث شده است که سینمای ما نتواند به یک سینمای رقابتی تبدیل شود. وی تأکید کرد: وقتی تولید سینمایی گران باشد، سازندگان از عرضه آثارشان در فضای مجازی هراس خواهند داشت؛ اتفاقی که هم‌اکنون شاهد آنیم. سینما , سینمای ایران , ویروس کرونا , سلیمی در پایان به تازه‌ترین فعالیت‌های خود در سینما اشاره کرد و گفت: طی سال‌های اخیر مشغول ساخت مجموعه پرتره «رخ» بودم که به تصویر زندگی هنرمندان سینما اختصاص دارد؛ البته در کنار هنرمندان سینما سعی کردیم به چهره‌ها و بزرگان حرفه‌های دیگر هم بپردازیم؛ چراکه بزرگان هر رشته به مثابه تاریخ شفاهی آن رشته‌اند و اساساً یکی از وظایف مهم آثار بصری در سینما و تلویزیون حفظ این تاریخ شفاهی است؛ بنابراین لازم است که در راستای حفظ این گنجینه‌های ارزشمند و ثبت تجارب و دستاوردهای آنها که می‌تواند چراغ راه آینده باشد، تمام تلاش خود را به کار بندیم؛ پیش از آنکه آنها را از دست بدهیم. @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI اکران آنلاین رانت و مافیای سینما سهیل سلیمی سهیل سلیمی فیلمساز استراتژیست فرهنگی دکترین سینما soheil salimi خبرگزاری تسنیم فرصت ها و چالش های اکران آنلاین NETFLIX سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1399
استخراج پوچ فیلم "استخراج"، که به دلیل حضور گلشیفته فراهانی شهرت یافته است، در ایران. اساسا یک قصه فاجعه بار سینمایی است. که به مدد کارگردانی صحنه‌های اکشن آن نجات یافته است. جلوهای ویژه و فیلمبرداری نمره قبولی میگیرند. اما فیلمنامه به قدری بد و سطحی است که حتی نوجوانان ده ساله هم از همان آغاز، قصه را پیشگویی می کنند. بازی اغراق شده ی نقش اول فیلم "کریس همس ورث" که شبیه ماچوهای دهه ی هشتاد میلادی است، حداقل به یک کلیشه نزدیک شده است، اما بازی گلشیفته فراهانی به شدت غلط، دور از شخصت و کارکتر فیلم است و در بسیاری موارد اغراق آمیز بنظر می رسد. به طور کلی فیلم در پایان این حس را می دهد که؛ حیف از وقت و انرژی که برای تماشای آن گذاشتم. @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI Chris Hemsworth SOHEIL SALIMI Golshifteh Farahani Extraction سهیل سلیمی استخراج گلشیفته فراهانی کریس همس ورث سینمای جهان نقد فیلم سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1399
سفری به جنگ با یک بازیگر فیلم مستند «سفری به جنگ با یک بازیگر» به کارگردانی سهیل سلیمی و تهیه‌کنندگی سیدمازیار هاشمی برنده جایزه اول جشنواره «فیلماکا» آمریکا شد. از نکات مهم این جشنواره می‌توان به حضور «ویم وندرس» کارگردان شهیر آلمانی و سازنده فیلم «بر فراز آسمان برلین» در هیئت داوران این دوره جشنواره معتبر فیلماکا اشاره کرد. مدیر فیلمبرداری: احد عاقلی فیلمبردار: کامران حامدی، محمد منتظری تدوینگر: سهیل سلیمی، صدابردار: محمد عیوضی، مدیرتولید: روح اله مهرابی ، دستیار تهیه: سالومه سلطان زاده هاوستین ، عکاس: پدرام هاشمی اشاره کرد. این فیلم محصول موسسه فرهنگی و هنری هنرایده بنیان است. لینک بخش برندگان جشنواره فیلماکا Filmaka Winnrs Link https://www.filmaka.com/documentary-4.php سهیل سلیمی soheil salimi filmaka SOHEIL SALIMI filmmaker Journey To War With An Actor سفری به جنگ با یک بازیگر احمد نجفی Ahmad Najafi سیدمازیار هاشمی هنر ایده بنیان سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1399 @SOHEILSALIMI
📽سهیل سلیمی|پرتره|پشت صحنه|SOHEIL SALIMI Pics|Portrait|Behind the Scenes|Backstage|
ما غذای طبقه اشراف و ثروتمندان هستیم در فیلم پلتفورم، جهان همچون زندانی تصویر شده است که به صورت عمودی ساخته شده و از بالای این برج غذا، روی میزی، پایین می آیید و هر طبقه که پایین می رود، مدام کم و کمتر می شود و در نهایت در طبقات پایین، میز هیچ غذایی برای ارائه ندارد، لاجرم زندانیان طبقات پایین به جان هم می افتند و در نهایت حتی به مردار خواری می رسند. پلتفورم، جامعه ای را به تصویر می کشد که سخت برای بقاء خود در رقابت و نبرد به سر می برد، تاجایی که برای زنده ماندن، آدمخواری می کنند. فیلم به بهترین و نمادین ترین شکل ممکن جامعه طبقاتی امروز را به تصویر می کشد. جنگی بی پایان در میان تمام نژادهای مختلف برای رسیدن به طبقه بالاتر. پلتفورم ادامه ای ست برای به تصویر کشیدن نا عدالتی بی حدو اندازه ای که لیبرالیسم و خصوصا نئولیبرالیسم برای جامعه جهانی به ارمغان آورده است. دو نفری که در انتهای فیلم قهرمانانه می خواهند غذا به طبقات پایین برسانند یکی شخصیت اصلی فیلم است که روشنفکر ماب طراحی شده و دیگری مردی مذهبی و خداباور، که هر دو کشته می شوند تا فیلمساز فریاد بزند که سیستم آنچنان فاسد شده که با هیچ قدرتی نمی شود در مقابل آن قدعلم کرد. فسادی آنقدر نهادینه و بی رحم که حتی نیروهای خودش را نیز قربانی می کند، آنهم با وجود اعتمادی که آنها به ساختار درست سیستم دارند. هرچند غذا از بالا به پایین فرستاده می شود، اما تضمین وجود و اندازه غذا به دلیل وجود ساکنین طبقات پایین است، لذا فیلم این نکته را القاء می کند که اساسا وجود جامعه فرودست ضامن حیات جوامع بالادستی است. جهان فیلم پلتفورم،... ادامه👇🏼
جهان فیلم پلتفورم، جهانی سیاه، ناامید و تباه است. دقیقا مانند همین جهانی که هرروز هزاران نفر مثل ما ذره ذره توسط افراد طبقه ای بالاتر خورده می شویم. سهیل سلیمی @SOHEILSALIMI
خوشحال باشید! می خواهیم شما را بُکشیم! @soheilsalimi
خوشحال باشید! می خواهیم شما را بُکشیم! فیلم سینمایی "پنج هم خون" محصول نتفلیکس و به کارگردانی اسپایک لی، قصه چند نظامی آمریکایی است که در جنگ ویتنام حضور داشتند و حالا قصد دارند برگردند و محموله ی طلایی را که در زمان جنگ در آنجا دفن کرده اند بردارند. یکی از مزیت های دیدن فیلمهای بد، فهمیدن ارزش فیلمهای خوب است. "پنج همخون" یک فیلم سفارشی است که برای تبرئه فجایع اشغال ویتنام توسط آمریکا ساخته شده. فیلمی سراسر، شعار و تبلیغ که سعی می کند، سیاه پوستان را مهم جلوه بدهد و بعد همه جنایت های جنگی ویتنام را به گردن اقلیت سیاه پوستی که در جنگ ویتنام حضور داشتند بیاندازد. "پنج همخون" برای تمام جنایت های انجام شده در ویتنام یک نماینده سیاه دارد. اما بنظر من مهمترینش، تجاوز بی حد و مرز سربازان آمریکایی به زنان و دختران و کودکان ویتنامی است که یک سیاه پوستِ به ظاهر وجیه، آنها را نمایندگی میکند. و حتی یک دختر از او در ویتنام به جا مانده که خیلی از دیدار پدرش خوشحال می شود گویی تمام عمر چشم انتظار او بوده است. فیلم به شدت موضع طلبکارانه ای نسبت به مردم و دولت ویتنام دارد و حتی چند ویتنامی که قصد مقابله با خروج طلاها را دارند هم، توسط همین کهنه سربازهای بظاهر پشیمان کشته می شوند. در نهایت طلاهای سرقت شده، فروخته می شود و بخشی از پول آن اتفاقا نصیب ویتنامی ها می شود. خصوصا آن دسته از ویتنامی هایی که با آمریکایی ها جور بوده و در واقع هژمونی آنها را پذیرفته اند. شاید با نگاهی طنز، مقصود فیلم این است که: خوشحال باشید! می خواهیم شما را بُکشیم!!! هرچند آلمان ها به دلیل اینکه آغازگر جنگ جهانی دوم بوده اند (البته گفته گروه پیروز، به شخصه آغازگر جنگ جهانی دوم را، آلمان نمی دانم، که در مجالی به آن خواهم پرداخت)، هرگز به فیلم های توهین آمیزی که علیه شان ساخته میشود واکنش نشان نمیدهند. اما مظلومیت مردم ویتنام در اذهان عمومی جهان پذیرفته شده است و باید در مقابل اینجنین فیلمهایی روشنفکران و هنرمندان ویتنامی واکنش نشان بدهند. سهیل سلیمی سهیل سلیمی SOHEIL SALIMI فیلم سینمایی پنج همخون DA 5 BLOODs Director نقد فیلم اسپایک لی ویتنام Vietnam سهیل سلیمی کارگردان چهارشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1399 @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI
سینمای دینی و جایگاه سینمای ما در آن @SOHEILSALIMI
مصاحبه سهیل سلیمی با خبرگزاری تسنیم پیرامون ژانر در سینمای دینی | با یکی دو پرانتز برای اصلاح اشتباهات آقای خبرنگار که البته عمدی در کار نبوده و احتمالا به دلیل کیفیت مکالمات موبایل این اشتباهات رخ داده است. به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محتوای دینی در هنر و سینما محدودیت‌پذیر نیست و می‌توان چنین حوزه مهم و تأثیرگذاری را در تمام اشکال هنری وارد کرد. خصوصاً آنکه تکرار محتوای دینی در برخی از گونه‌های سینمایی مانند ژانر اجتماعی بسیار تکراری است. این تکرار و درجا زدن باعث شده است تا تنها بخشی از مخاطبین سینما در جامعه هدف آن قرار بگیرند و ذائقه دیگر هواداران سینما فراموش شود و در نتیجه رویکرد دینی در سبد کالای فرهنگی و هنری بخش قابل توجهی از مردم قرار نگیرد. این در حالی است که سینمای دینی در هالیوود و غرب، تنها در گونه اجتماعی خلاصه نشده است و تقریباً تمام ژانرهای آن از تاریخی و حماسی گرفته تا کمدی و حتی علمی-خیالی را دربر دارد. این‌گونه انتشار حداکثری دین در شکل‌های مختلف امکان‌پذیر می‌شود و گستره بیشتری را در جهان به دست خواهد آورد و طیف خاکستری و شاید سیاه نیز به دین مسیحیت گرایش پیدا کنند. اما این فقر در سینمای ما به طور جد به چشم می‌خورد. سهیل سلیمی کارگردان فیلم "فرشتگان قصاب" که در گونه اکشن ساخته شده است و دارای مضمونی حماسی و مدافعانه از دین است، در گفت‌وگویی درباره قابلیت فیلم‌های جنگی و اکشن برای تبلیغ محتوای دینی و همین‌طور چگونگی به‌کارگیری چنین محتوایی در فیلم‌های این ژانر نکاتی را بیان کرد. برای تخریب فرهنگ پول‌ می‌ریزند *آقای سلیمی مدت زیادی است که از شما فیلم تازه‌ای در سینما نمی‌بینیم علت آن چیست؟ آیا فیلمنامه‌‌ای را در دست نگارش دارید یا منتظر صدور پروانه ساختید؟ متأسفانه حمایتی از سینمایی که بخواهد کمکی به فرهنگ مردم بکند وجود ندارد اما اگر کسی برای تخریب فرهنگ مردم کار بسازد پول به پایش می‌ریزند. در حال حاضر ما مانند کشتی به گل نشسته‌ایم البته فیلمنامه آماده داریم اما حمایتی از ما نمی‌شود. منتظریم ببینیم آیا می‌توانیم برای یکی از فیلمنامه‌ها حمایتی جلب بکنیم یا خیر؟ انحصار سینمای دینی در گونه اجتماعی غلط‌ترین نگاه به سینمای دینی است *سینمای دینی در کشور ما بیشتر در ژانر اجتماعی خلاصه می‌شد و کمتر در دیگر گونه‌های سینمایی رویکرد دینی را شاهدیم. فیلم فرشتگان قصاب توانست به عنوان یکی از آثار سینمای جنگی و اکشن مضامین و روحیه دینی را در خود متبلور کند و در زمان خودش به خوبی دیده شد. نظر شما درباره قابلیت ژانر اکشن برای به خدمت درآوردن محتوای دینی چیست؟ نکته‌ای که باید در این باره توضیح بدهم این است که سینمای دینی با گونه و ژانر و فضاهای متفاوت به هیچ‌وجه در تضاد نیست. می‌شود در هرگونه و ژانری فیلم دینی ساخت؛ اینکه برای ساخت فیلم دینی فقط باید در یک سبک و ژانر فیلم ساخت غلط‌ترین نگاه به سینمای دینی است. به عقیده من سینمای دینی آنجا شکل می‌گیرد که حرف‌هایی (حق هایی) که خدا بر گردن ما نهاده است را در غالب این هنر-صنعت بیان شود. بنابراین می‌شود این محتوا در اکشن هم باشد همان‌طور که می‌شود در دیگر اشکال هنر مانند نقاشی و شعر و موسیقی هم باشد. در هر حال وقتی بتوان هنری را موصوف به احوال و اوصاف دینی خواند، هنر دینی شکل گرفته است. بنابراین نه تنها فقط سینمای اجتماعی نیست که مختص محتوای دینی است بلکه به نظر من تأثیرگذارترین نوع سینما برای مطالب دینی سینمای اکشن است که از تمام اقشار و هواردان سینما مخاطبین زیادی دارد و مانند سینمای اجتماعی نیست که فقط قشر خاکستری و بخش خاصی که به سراغ آن می‌روند، بلکه همه طیف‌ها آن‌ را تماشا می‌کنند. برای داشتن فیلم اکشن و دینی موفق باید قبل از هرچیز محتوا و اساس فیلمنامه را بر مبنای یک نگرش دینی کلی ترسیم کنیم تا بتوانیم در قالب اکشن آن را وارد بکنیم. اما این نگاه باید بتواند از میزانسن گرفته تا دیالوگ و... خود را نشان دهد. پیکره‌بندی فیلم باید بر اساس نگاه دینی شکل بگیرد پس پیکره‌بندی و دیالوگ فیلمنامه بر اساس محتوا است. اینگونه است که وقتی فیلم ساخته شود آن حس به مخاطب القا می‌شود. در این حالت درست است که تماشاگر یک سکانس اکشن می‌بیند، اما محتوا را به خوبی حس می‌کند. نویسنده وقتی که می‌خواهد بنویسد آن نگاه خاص را مد نظر خود قرار می‌دهد. اساساً نویسنده فیلمنامه را برای چنین نگاهی نوشته است یعنی تمام دیالوگ‌ها و حتی صحنه‌های رزمی در راستای یک هدف دینی و مقدس شکل می‌گیرد و خود را در قالب و تار و پود فیلم نشان می‌دهد.
چه اتفاقی برای آن افتاد؟! وقتی سراغ مدیران رفتم پس زدند که چرا برای مهدویت فیلم اکشن می‌سازید؟ واقعیت تلخ این است که گرفتار این قشریم که روحانی و باسواد چنین فیلمنامه‌ای را قبول می‌کنند اما مدیران فرهنگی که سواد خاصی (در رابطه با سوژه مورد نظر) هم ندارند پروژه را می خوابانند. اگر قرار است سینمای دینی را با اِشلی که مد نظر داریم بسازیم اما با دیواری به نام مدیران فرهنگی که به شدت رانتی‌اند روبرو بشویم، ناخودآگاه مافیا درست می‌شود که اولاً نگران صندلی خودند و بعد مانع از ساخت فیلم می‌شوند. (رانتی که مد نظر این گفتگو است در واقع جریان محافظه کاری است که برای فرار از تجربه کردن و جوان گرایی، مدام سراغ فیلمسازهای صاحب نام می رود تا اگر فیلم خراب شد نگویند توی مدیر اشتباه کردی بلکه بگویند کارگردان مطرحی انتخاب کردند و نگاه ایشان اینچنین بوده و اگر خوب شد بگویند ما مدیریت کردیم که این شد و خواسته یا خواسته موجب ایجاد کُلونی ها و دارو دسته هایی می شوند که دیگر کسی را به جمع خود راه نمیدهند و این می شود رانت و مافیا) اینگونه می‌شود که بعد از 40 سال چند اسم بیشتر در سینمای دینی وجود ندارد در حالی که لشکری از دوستان ما هستند که دغدغه دینی دارند و می‌خواهند فیلم بسازند اما منتظر اجازه‌اند! باید یک انقلاب فرهنگی در حوزه مدیران سینمایی کشور رخ بدهد. https://soheilsalimi.blogsky.com/1399/06/30/post-64/%d9%85%d8%b5%d8%a7%d8%ad%d8%a8%d9%87-%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84-%d8%b3%d9%84%db%8c%d9%85%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a8%d8%b1%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%aa%d8%b3%d9%86%db%8c%d9%85 سهیل سلیمی فرشتگان قصاب خبرگزاری تسنیم سینمای دینی ژانر در سینمای دینی مصاحبه soheil salimi BUTCHR ANGELS مهدویت مدیریت فرهنگی یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1399 @SOHEILSALIMI
پس اگر فیلم ما بر مبنای یک نگرش و محتوای دینی پایه‌گذاری شده باشد و فیلمساز توانسته باشد این محتوا را در زوایای فنی از نورپردازی تا فیلمبرداری و بازی‌ها لحاظ کرده باشد قدم‌های اصلی و مهم خود را برای ساخت فیلم دینی برداشته است. البته اینها همه بسته به هنر و دانش و شناخت کافی از دین و هنر دارد. پس فیلم‌هایی که غربی‌ها می سازند چون شاکله و ساختار آن به همین صورت است، در نتیجه فیلم دینی پدیدار می‌شود. خیلی اوقات شاید مخاطب متوجه نشود که فیلم دینی می‌بیند اما یک فیلم اکشن بر اساس نگاه دینی و حتی فلسفی تماشا می‌کند که بر جان آدم اثر می‌گذارد. لحن شعار دینی در فیلم باید مخاطب را دلزده نکند باتوجه به این نکته‌ای که اشاره کردید می‌خواهم درباره شعار و بیان آن در فیلم دینی سؤال بپرسم. آیا وجود شعار و مطالب مستقیم دینی در فیلم‌ها غلط است؟ آیا مخاطب فیلم را دلزده می‌کند؟ چگونه می‌توان فیلمی دینی ساخت که شعائر دینی در آن لحاظ بشود اما مخاطب را دلزده نکند؟ ما نباید فکر بکنیم که چون قرار است تا محتوای دینی در جان مخاطب اثر بگذارد هیچ وقت نمی‌توان و نباید شعارهای دینی و اعتقادی را در فیلم مستقیم بیاوریم؛ آنچه در این باره مهم است نحوه بیان و لحن شعار است. گاهی ما فیلم ضددینی را هم می‌بینیم که در قالب یک فیلم اکشنِ جذاب و گران بیان شده است اما حرف و شعار اصلی دین‌زدایانه خود را صریح می‌زند. محتوا در دل اثر که باشد یعنی مستقیم چیزی نگو اما وقتی محتوا در دل اثر مستقیم بیاید می‌تواند فیلم ما را غنی کند. دیالوگ‌های مستقیم می‌تواند در فیلم باشد حتی گاهاً چکشی هم در فیلم بیان می‌شود به طوری که ما می‌دانیم یک دیالوگ کاملاً هدفمند است که می‌خواهد حرف دینی و یا ضددینی بگوید اما در عین حال من مخاطب آن را بدون آنکه دلزده‌ام کند تماشا می‌کنم و تماشای فیلم را به دیگران نیز سفارش می‌کنم. به عنوان مثال فیلم «درون ستاره‌ای» ساخته کریستوفر نولان، دیالوگ مستقیمی دارد که (روح نیست که نتیجه طبیعی آن یعنی خدا نیست زیرا با نفی روح نفی عالم غیب صورت رگفته است) خدا نیست. وقتی درباره روح حرف می‌زند می‌گوید که روحی وجود ندارد و در گفتن این جمله تعارف ندارد. اما این دیالوگ حس شعاری نمی‌دهد چراکه جنس فیلم و فیلمنامه از ابتدا با بنای ضد‌دینی چیده شده است. حالا این حرف را می‌زند اما در کنار جذابیتی که دارد و استادانه هم عمل کرده است، مخاطب را فراری نمی‌دهد. نمایی از درون ستاره‌ای پس در تکمیل صحبت‌هایم می‌گویم که محتوا باید مستتر در فیلم باشد اما این موضوع مانع از مستقیم‌‌گویی نیست به شرطی که لحن و شیوه بیان درست باشد و البته ساختار فیلم جذابیت لازم را داشت باشد. اگر این‌ عناصر درست در کنار یکدیگر چیده شده باشد، وقتی به دیالوگ برسد در ذوق مخاطب نمی‌زند. مخالفت مدیران نظام برای ساخت فیلمی با محور مهدویت به نظر شما علت اینکه سینمای دینی ایران بیشتر در گونه اجتماعی خلاصه شده است چیست؟ چرا فقر ژانر در سینمای ما بیداد می‌کند؟ سینمای دینی در کشور ما متأسفانه از همان ابتدا مسیرش غلط بود چرا که خیلی مستقیم به مسأله دینی می‌پرداخت. مثلاً یک حدیث و یا فرازی از قرآن را سرلوحه فیلم قرار می‌دهد و سپس درباره آن قصه را تعریف می‌کرد. شاید یکی از عللی که سینمای دینی در گونه درام اجتماعی گرفتار شده است همین باشد. هیچ‌وقت نشد سینمای دینی به گونه ی علمی-خیالی برود یا به کمدی یا اکشن جذاب؛ البته آثار دینی جنگی ساخته شدند اما بعضاً ضعف تکنیک در آن وجود داشت. به نظرم یا از آن سوی بام افتادیم یا از این سو، اینکه هم محتوا هم فرم در خدمت هم باشند، کمتر میسر شده است. اما کشور ما به خاطر فرهنگ غنی که دارد به ما آموخته است که بعد از شکست باید روی پا بایستیم. سینمای ما مطالب و حرف‌های مهمی را برای دنیا دارد که بگوید و برای همین باید ققنوس وار بایستد و در قالب آثار جذاب برای دنیا کار تولید بکند. * به مدیران جسور، هنرمند و انقلابی با پشتوانه مالی حساب شده برای تولید فیلم نیاز داریم نگاه مدیریتی محافظه‌کار ما بیشترین ضرر را به سینمای دینی ما زده است. ما به مدیران جسور، هنرمند و انقلابی با پشتوانه مالی حساب شده برای تولید فیلم نیاز داریم. فیلمنامه‌ای را آماده کرده بودم با محوریت مهدویت که بعد از نگارش آن را برای چندتن از علما و روحانیونی که درباره مهدویت کار کرده بودند بردم. در جلسه‌ای که با آنان گذاشتم همگی از اینکه چنین محتوایی را در فیلمی علمی-خیالی و اکشن توانستم ایجاد کنم تعجب کرده بودند. فیلمی که درباره شهاب سنگی بود که به زمین اصابت می‌کند و اتفاقاتی را در زمین ایجاد می‌کند و به دنباله آن مفهوم انتظار در عصر آخرالزمان شکل می‌گیرد. این فیلمنامه بدون اینکه یک کلمه درباره مهدویت حرفی بزند در خدمت آن است.
جشنواره فیلم مقاومت مهمترین جشنواره سینمایی جمهوری اسلامی ایران است سینماپرس: سهیل سلیمی کارگردان سینما در آستانه برگزاری جشنواره فیلم مقاومت در خصوص اهمیت این رویداد سینمایی گفت: اهمیت سینمای انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت اسلامی بر هیچ کس پوشیده نیست بی تردید سینمای مقاومت برای کشوری که پرچمدار مقاومت در جهان است به شدت مهم و حائز اهمیت است اما متأسفانه مدیران بالادستی محافظه کار و مدیران میانی فشل و ناکارآمد، سینما و جشنواره فیلم مقاومت را دچار کرختی و رکود کرده اند. ادامه 👇🏼
کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: وقتی قرار است یک ایدئولوژی جایگاهی برای عرضه بین المللی و بیان صریح و سرراست داشته باشد باید از طریق رسانه بیان شود. بی شک اگر امروزه ما مثلاً در ۷۰ سال قبل زندگی می کردیم شعرا نقش بسیار پررنگی در خصوص ترویج این ایدئولوژی داشتند و جشنواره های ادبی و شعر برای ترویج این ایدئولوژی برپا می شد. وی ادامه داد: اما امروزه با توجه به اهمیت و تأثیرگذاری بالای مدیای سینما و تلویزیون این ایدئولوژی باید از طریق این رسانه ها مطرح شود. جایگاه جشنواره فیلم مقاومت بسیار حائز اهمیت است و به نوعی می توان بر این امر صحه گذاشت که جشنواره فیلم مقاومت مهمترین جشنواره سینمایی جمهوری اسلامی ایران است چرا که ذات این جشنواره با اهداف سیاسی کشور ما همراه است اما متأسفانه مدیران ناکارآمد مانع از رشد و پویایی سینمای مقاومت شده اند. این سینماگر خاطرنشان کرد: جشنواره فیلم مقاومت نباید به صورت خنثی و باری به هر جهت برگزار شود این جشنواره باید انگیزه و شور و نشاط جدی برای یکایک فیلمسازان دغدغه مند حوزه دفاع مقدس و مقاومت اسلامی به وجود آورد تا برای حضور در این رویداد سر و دست شکانده و دست به تولید و حرکت بزنند. سلیمی تصریح کرد: اسفا که مدیریت محافظه کار و مدیران میانی فشل باعث شده اند این رویداد مهم و تأثیرگذار سینمایی تنها در حد برگزاری مراسم باشد. این در حالی است که جشنواره فیلم مقاومت اساساً برای این ایجاد شده تا تحولات مهمی در حوزه ای که استراتژی و دکترین این رویداد است را ایجاد کند و باعث ایجاد انگیزه برای تولید بیشتر آثار سینمای مقاومت اسلامی در میان فیلمسازان شود. وی در پایان این گفتگو افزود: امیدوارم جشنواره مهم و ارزشمند مقاومت بتواند از این پس به عنوان مهمترین جشنواره سینمای اسلام و مقاومت اسلامی در تارک عرصه های فرهنگی و هنری بین الملل بدرخشد و مدیران و سیاست گذاران فرهنگی به اهمیت برگزاری این رویداد مهم سینمایی پی برده و با ایجاد سیاست های تشویقی فیلمسازان را ترغیب برای حضور در این رویداد سینمایی کنند. سهیل سلیمی جشنواره فیلم مقاومت مدیریت فرهنگی ایدئولوژی مدیریت محافظه فرشتگان قصاب سینماپرس سینمای استراتژیک کارگردان سهیل سلیمی کارگردان دوشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1399 @SOHEILSALIMI
تحلیل فیلم اسرار رسمی / انگلیسی-فارسی 👇🏼
اَسرارِ خیلی رسمی | تحلیلی بر فیلم اسرار رسمی Official Secrets 2019 Very Official Secrets An analysis of the movie Official Secrets 2019 Undoubtedly, it is very difficult to make a film with the theme of political criticism in the country of origin. And certainly in countries with more complex and dreaded security institutions, it is far more difficult. The United Kingdom is one of these countries with about 10 security agencies. GCHQ and Mi6 are among the most feared security entities in the world. The film "Official Secret" is a clear example of a political film that beautifully depicts the suffocation and power of the security services. More importantly, how can influential, corrupt, and polluted politicians use their information and communication chain to carry out their dirty policies? "Official Secrets" tells the story of a spy who works in the interrogation and investigation department of other countries' officials at GCHQ. At the beginning of the film, Katherine Gann is asked to report earlier on the investigation into a Chinese politician, as the State Department intends to negotiate trade and needs the documents. He is then tasked with spying on the lives of non-permanent members of the Security Council to find weaknesses that could be used to threaten members of the Security Council with the US-British resolution to invade Iraq. To support. Catherine, who has an anti-war spirit and knows from her intelligence that the United States and Britain are lying about Iraq's weapons of mass destruction, decides to expose. Undoubtedly, the key to freedom of expression and the key words of illegal war and legal war is the pendant with which the filmmaker was able to make his film. And then cleanse the Queen's skirt of this stigma by making the then Prime Minister of England, Tony Blair, look dirty. However, for insightful people, the same amount of information can be instructive on how to force weaker countries to negotiate with lies such as weapons of mass destruction and human rights, and how to oust them in the same way. Weapons and then colonize. Let us remember that after Saddam, Iraqi oil was colonized by the United States for 99 years, a lie that was injected into the world by the media war. Somewhere in the film, two agents from Katherine's friends tell her that they are going to London to learn Persian, and the filmmaker insinuates to the audience that the next project is to make a case for Iran (fake nuclear files). , Human rights and support for terrorism). The film recalls that "Margaret Thatcher" used the same method to sink an Argentine ship, and launched the Falklands War. On the other side is the Observer weekly and its journalists, who are on both pro-war and anti-war factions trying to move the story forward. The war begins and Catherine's revelation does not change anything. In the film, Katherine tries to save her Muslim wife, who inadvertently gets involved in her revelation case, and now, in order to poison Katherine, they want to deport her from Britain. The film portrays Katherine Gunn, a GCHQ security spy, as a hero who writes in the caption at the end of the film that in the first four years of the war, nearly one million Iraqis were killed by American and British forces. The film is well-made and well-rhythmic, with acceptable acting. Many of the political and security points of the film do not fit into this space, and I recommend watching this good cinematic work with insight. Soheil Salimi
اَسرارِ خیلی رسمی بی شک ساختن فیلم با مضمونِ نقدِ سیاسی آنهم در کشور مبدا موردِ نقد بسیار سخت است. و قطعا در کشورهایی که نهادهای امنیتی پیچیده تر و مخوف تری دارند به مراتب سخت تر. انگلستان با داشتن قریب به ۱۰ نهاد امنیتی یکی از این کشورهاست. GCHQ و Mi6 از مخوف ترین نهادهای امنیتی جهان بشمار می روند. فیلم سینمایی "اسرار رسمی" "Official Secret" نمونه بارزی است از یک فیلم سیاسی که خفقان و قدرت سرویس های امنیتی را به زیبایی به تصویر می کشد. مهمتر اینکه چگونه سیاست مداران صاحب نفوذ، فاسد و آلوده با استفاده از اطلاعات و زنجیره ی ارتباطات افراد، می توانند سیاست گذاری های کثیف خود را پیش ببرند. فیلم "اسرار رسمی" به داستان جاسوسی می پردازد که در بخش شنود و تجسس از مقامات رسمی دیگر کشورها در GCHQ کار می کند. در همان ابتدای فیلم از او "کاترین گان"، خواسته می شود گزارشش را از تجسس درباره ی یکی از سیاست مداران چینی زودتر ارائه کند، زیرا وزارت خارجه قصد مذاکرات تجاری دارد و به این اسناد نیاز دارد. سپس به او ماموریت داده می شود تا با جاسوسی از زندگی اعضای غیر دائم شورای امنیت، از آنها نقطه ضعف هایی پیدا کنند که بشود با استفاده از نقاط ضعف آنها، اعضای شورای امنیت را تهدید کنند تا از قطعنامه آمریکا و انگلیس برای حمله به عراق حمایت کنند. کاترین که روحیه ضد جنگ دارد و بنا به جایگاه اطلاعاتی اش می داند که آمریکا و انگلیس در مورد سلاح‌های کشتار جمعی عراق دروغ می گویند، تصمیم به افشاگری می گیرد. بی تردید پُز آزادی بیان و کلید واژه جنگ غیر قانونی و جنگ قانونی، دست آویزی بوده که با استفاده از آنها فیلمساز توانسته فیلمش را بسازد. و سپس با کثیف نشان دادن "تونی بلر" نخست وزیر وقت، انگلستان، دامن ملکه را از این ننگ پاک کند. اما به هر حال برای انسان های نکته بین، همین میزان از اطلاعات هم می تواند آگاه کننده باشد که چطور با دروغ هایی مثل سلاح کشتار جمعی و حقوق بشر، کشورهای ضعیف تر را مجبور به مذاکره می کنند و چطور با همین روش آنها را خلع سلاح و سپس استعمار می کنند. یادمان باشد بعد از صدام نفت عراق برای ۹۹سال تحت استعمار ایالات متحده آمریکا قرار گرفت، آنهم باید دروغی که با جنگ رسانه ای آن را به دنیا حقنه کردند. در جایی از فیلم، دو مامور از دوستان کاترین به او می گویند که قرار است به لندن بروند تا فارسی یاد بگیرند، و فیلمساز از این طریق به مخاطب القاء می کند که پروژه ی بعدی پرونده سازی برای ایران است (پرونده های دروغینِ هسته ای، حقوق بشر و حمایت از تروریسم). فیلم یادآوری می کند که "مارگارت تاچر" هم با استفاده از همین روش یک کشتی آرژانتینی را غرق، و جنگ فالکلند را به راه انداخت. در سوی دیگر هفته نامه "آبزرور Observer" و روزنامه‌نگارهای آن قرار دارد که در دو جناح موافق جنگ و مخالف حنگ در تلاش هستند تا قصه جلو برود. جنگ شروع می شود و افشاگری کاترین چیزی را عوض نمی کند. در فیلم تلاش کاترین برای نجاتِ همسرِ مسلمان اش که ناخواسته درگیر پرونده افشاگری او شده و حالا برای زهر چشم گرفتن از کاترین می خواهند او را از انگلیس اخراج کنند، این القاء را صورت می دهد که گویا کاترین با این کار مشغول نجات مسلمان است. فیلم در حالی از کاترین گان ، جاسوس سرویس امنیتی GCHQ یک قهرمان می سازد که، در کپشن انتهای فیلم می نویسد که در چهار سال ابتدای جنگ، قریب به یک میلیون نفر از مردم عراق توسط نیروهای آمریکایی و انگلیسی کشته شده اند. فیلم، خوش ساخت و خوش ریتم است و بازی های قابل قبولی در آن به چشم می خورد. بسیاری از نکات سیاسی و امنیتی فیلم در این مجال نمی گنجد و دیدنِ با بصیرتِ این اثرِ خوب سینمایی را توصیه میکنم. سهیل سلیمی Keira Knightley اسرار رسمی تحلیلی بر فیلم اسرار رسمی SOHEIL SALIMI سهیل سلیمی فیلم سیاسی انگلیس سلاح کشتار جمعی حقوق بشر Official Secrets سه‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1399 @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI
@SOHEILSALIMI و اما کاسبان تحریم،... 👇🏼
حرکت مارپیچِ کاسبان تحریم به سمت کاسبی سیاسی می نویسم برای آیندگان. یک کودتای سیاسی در آمریکا شکل گرفت و "دونالد ترامپ" بدون پشتوانه ی جمهوری خواهان و با حمله گسترده و همه جانبه دموکرات ها از کاخ سفید بیرون رانده شد. شاید یکی از بهترین مصداق های این تعریف قطع سخنرانی رئیس جمهور مستقرِ ایالات متحده توسطِ "سی ان ان" بود و حذف توئیت هایش توسط "توئیتر". اما اکنون که انتخابات سال دوهزار و بیست ایالات متحده به پایان رسیده و "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا شد. همزمان قیمت دلار و خودرو در ایران سقوط آزاد کرد و کمرگ ها باز شدند و مواد اولیه به کارخانجات رسید. حال یک سوال مطرح می شود. چه ارتباطی میان کودتای سیاسی آمریکا و کودتای اقتصادی در ایران وجود دارد. وقتی هنوز "جو بایدن" هیچ اختیار قانونی برای ابلاغ دستورالعملی برای بهبود روابط یا وخیم تر کردن روابط با ایران ندارد، چرا قیمت دلار که اهرم اصلی فشار اقتصادی آمریکاست کاهش پیدا می کند؟ جواب برای انسان هوشمند بسیار روشن است. برخی سیاستمدارانِ لیبرالِ ایرانیِ عاشق آمریکا، در واقع پیاده نظام دولت آمریکا در ایران هستند. آنها با بالا بردن قیمت ها و بستن گمرگ ها و ایجاد قطحی تصنعی این توهم را ایجاد می کنند که تحریم های آمریکا تاثیرگذار است و اگر دولتی هم جهت با تفکرات آنها بر سر کار بیاید، مشکلات اقتصادی کشور هم از میان برداشته می شود. تحریم های آمریکا از سویی و اجرای قوانین لیبرالیسم اقتصادی و نئولیبرالیسم اقتصادی در ایران در واقع یک کودتای اقتصادی بوده و هست. اما این ها چه کسانی هستند. کافی ست سری به کیوسک های روزنامه فروشی ها بزنید تا ببینید که روزنامه های سبز و بنفش، یعنی حامیان رسانه ای... جریان آنگلوفیل های ایران حامی این گفتمان هستند. این ها که خود کارتل های بزرگ اقتصادی را در چنگ دارند، با ایجاد قحطی مصنوعی سودهای کلانی از گران فروشی می برند و سپس با ایجاد ارتباط آمریکایی و واگذاری ارکان قدرت اقتصادی کشور به غربی ها، احتمالا حق دلالی بسیاری از کالاهای تحریمی را کسب می کنند و در این صورت کاسبان تحریم همین ها هستند. فارغ از لجبازی های سیاسی که بین مردم عوام رواج دارد، نبود حافظه تاریخی هم بسیار دردآور است. مردم فراموش می کنند که بارها با همین ترفند از اعتماد و رای آنها سو استفاده شده است. "کاسبان تحریم" مطمئنا باید رابطه خوبی با تحریم کنندگان داشته باشند تا بتوانند در روند اجرای تحریم‌ها سود ببرند. بی شک آنها که از دهه شصت بر طبل مذاکره با آمریکا می کوبند و همواره تمام مشکلات کشور را به تحریم های آمریکا گره می زنند، اصلی ترین کاسبان تحریم هستند. در واقع لیبرل ها در زمان تصدی دولت های جمهوری خواه در ایران به کاسبی و درآمد زایی از تحریم ها مشغول هستند و در زمان حضور دموکرات ها در آمریکا پای خود را از گلوی مردم بر می دارند و مشغول کاسبی سیاسی و طراحی و اجرای توافقنامه های پُر از ضرر مشغول می شوند که شاید برجام مهمترین این توافقنامه ها باشد. بر اساس اعلام مرکز تحقیقات استراتژیک و دکترینال، "اندیشکده یقین" در صورت حذف تمام تحریم های آمریکا علیه ایران تنها پنج درصد از مشکلات اقتصادی کشور حل خواهد شد. نقیض این مطلب یعنی اینکه نود و پنج درصد اقتصاد ایران توسط همین دارودسته اصلاح طلب و یاران شان به گروگان گرفته شده است. بجای آن پنج درصد که بخاطرش همه چیزمان را می خواهند به تاراج بدهند، طالب آن نو و پنج درصدی باشیم که از ما دریغ می شود. لیاقت انسان ایرانی با پیشینه ده هزار ساله، کاسه لیسی تمدن متوحش غرب نیست. التماس تفکر. سهیل سلیمی . هفده آبان یک هزار و سیصد نود و نه @SOHEILSALIMI
جای خالیِ دکترین و راهبرد @soheilsalimi 👇🏼👇🏼👇🏼
جای خالی دکترین و راهبرد برای ایجاد تحول محتوایی و ارتقای کیفیت و قدرت سیما، ابتدا باید به تعریف مشخصی از این مفاهیم دست یافت و سپس، یک نقشه راه و چشم‌انداز مشخص برای عملیاتی ساختن تحول درانداخت. اما معاونت سیما چگونه می‌تواند به این مهم دست یابد؟ سهیل سلیمی، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون در گفت وگو با گزارشگر کیهان، طراحی یک دکترین را نیاز ضروری رسانه ملی برای تحول می‌داند و می‌گوید: «متأسفانه سیما در سطح مدیریتی، یک مشکل عمده دارد؛ ما فاقد یک دکترین رسانه‌ای جامع هستیم. به همین دلیل هم وقتی مدیر سیما از تحول محتوا سخن می‌گوید، دقیقا مشخص نیست که چه تحولی را مد نظر دارد. پیشنهاد این است که صداوسیما متولی طراحی یک دکترین رسانه‌ای بشود؛ آن هم دکترینی که با نیازهای فرهنگی ما هماهنگ باشد. به طور طبیعی، نیازهای فرهنگی ایران با ژاپن، آلمان و... متفاوت است. هر کشوری نیازهای فرهنگی و رسانه‌ای خاص خودش را دارد که دکترین رسانه‌ای پاسخگوی آن نیازها یا آرمان‌هاست. دکترین رسانه‌ای، مشخص می‌کند که مجموعه رسانه‌ای کشور باید به کدام سمت برود؛ این دکترین، جلوی آسیب‌ها و کج سلیقگی‌ها را هم می‌گیرد. وقتی این دکترین تعریف شود یک سری استراتژی به وجود می‌آید؛ برنامه‌ها هم -مثلا سریال‌ها- تاکتیک‌هایی برای عملیاتی ساختن این استراتژی‌ها هستند. تحول محتوای سیما، هدف بسیار بزرگ و مهمی است، اما به این شرط که اینگونه دیده شود، نه اینکه از سطح دکترین و استراتژی و تاکتیک پایین بیاییم و تغییرات را در سطح تکنیک انجام دهیم!» تطبیق برنامه‌ها با نیازهای روز جامعه یکی از محورهای تحول در هر رسانه‌ای، کاربردی‌تر کردن برنامه‌هاست؛ یعنی هر برنامه‌ای بتواند به نیازهای روز همه یا بخش قابل توجهی از مردم پاسخ بدهد. سهیل سلیمی، کارگردان فیلم «فرشتگان قصاب» به طور خاص به «تلنت‌ها» و به اصطلاح برنامه‌های استعدادیابی سیما (مثل «عصر جدید»، «اعجوبه‌ها» و... که اتفاقا پربیننده‌ترین برنامه‌های سال‌های اخیر سیما هستند) به عنوان مصداقی از کم توجهی به نیازهای روز جامعه در برنامه ‌سازی ‌اشاره می‌کند و می‌گوید: «مشکل اصلی اغلب این برنامه‌ها این است که کارکرد در آنها مطرح نیست وصرفا تقلید مطرح است. در غرب اگر برنامه‌ای در قالب تلنت یا استعدادیابی اجرا می‌شود به این دلیل است که از این طریق بخشی از نیروهای مورد نیاز خود را تامین می‌کنند و به نوعی با این برنامه‌ها شغل ایجاد می‌شود. به عنوان مثال، آنها حجم زیادی کنسرت دارند و به خواننده‌های متعددی نیازمند هستند که از طریق برگزاری مسابقات استعدادیابی، این نیاز را تأمین می‌کنند. اما در سیما، صرفا افرادی مثلا با توانایی خوانندگی یا پشتک زدن در آتش و... هنرنمایی می‌کنند، بدون اینکه مشخص شده باشد جامعه امروز ما اصلا به افرادی با این توانمندی‌ها نیاز دارد یا نه؟ بنابراین، یکی از محورهای تحول محتوا در سیما این است که برنامه‌هایی مثل «عصر جدید» ابتدا به سمت شناسایی نیازهای جامعه بروند و سپس برای تأمین این نیازها، دست به کشف استعداد بزنند، در غیر این صورت، فقط توهم موفقیت را القا می‌کنند. ضمن اینکه تولید برنامه‌هایی این چنین با تقلید و کپی‌برداری از روی برنامه‌های خارجی، نوعی‌اشتیاق برای تماشای نمونه‌های غربی را بین مردم تشویق می‌کنند و عملا موجب افزایش مراجعه و بازدید برنامه‌های خارجی می‌شوند!» ۱۶ آبان ۱۳۹۹ @SOHEILSALIMI
👇🏼👇🏼
خلاصه کتابِ "تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب" اثر دکتر حمید شفیع زاده خلاصه کتاب وزین "تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب" اثر تحقیقی دکتر حمید شفیع زاده بی تردید یکی از عجیب ترین مواردی که در ایران به صورت مداوم با آن روبرو می شویم، عدم آگاهی مردم در سطوح مختلف از تاریخ ایران زمین است. زن و مرد و پیرو جوان و با سواد و بی سواد هم ندارد. یک عدم آگاهی فراگیر و عمیق و نهادینه شده در میان مردم موج می زند.این نادانی جمعی حاصل عدم مطالعه و تحقیق پیرامون ایران از سوی مردمی است که گاهی برای فخر فروشی و پُز روشنفکری، صد بار کوروش و داریوش را از قبر بیرون می آورند و از کتیبه ای که اساسا نمی دانند چه شکلی داشته است، جمله گفتار نیک پندار نیک،... را لق لقه ی زبان می کنند. اگر به دنبال آگاهی هستیم باید مطالعه کنیم، آنهم تطبیقی و تحقیقی. یکی از بهترین کتاب هایی که می توان با افتخار به معرفی آن اقدام نمود، کتاب؛ "تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب" اثر دکتر حمید شفیع زاده است. در زیر خلاصه کتاب را از وبلاگ آقای منصور بنبایی کارشناس ارشد جغرافیا، آورده ام. این خلاصه اطلاعاتی حداقلی است که شما عزیزان را با این کتاب مهم که بنظرم هر ایرانی باید آن را بخواند، آشنا بسازد. خلاصه: شواهد و دلایل بسیار زیادی وجود دارد که نشان می دهد بعضی از قبایل سرخپوستان آمریکا از ایران باستان به آن سرزمین مهاجرت نموده اند. اروپاییان استعمارگر در بدو ورود به سرزمین آمریکا به خوبی این مطلب را متوجه شدند و پس از فتح آن سرزمین سعی کردند که تمام آثار و شواهدی که نشان می دهد سرخپوستان آمریکا از سرزمین ایران باستان به آن سرزمین آمده بودند را نابود کنند. برای همین صدها شهر و قلعه و آثار باستانی به دلیل وجود طرح ها و شکلهای که نشان دهنده منشا بومیان آمریکا میباشد به عمد تخریب شد شهرهای زیبایی که از نظر عظمت و زیبایی و تمیزی صدها سال از اروپا جلوتر بود. برای اینکه دروغگویی غربی ها را در زمینه کشف سرزمین های جدید از جمله قاره آمریکا و استرالیا را ثابت کنم چند نقشه از صدها نقشه که در نزد این جانب می باشد را به شما نشان می دهم. Johannes_Blaeu_-_World_map_1664 Hondius_Vera_Totius_Expeditionis_Nauticae_Francis_Drake_1580 همان گونه که می دانید غربی ها مدعی هستند که قاره استرالیا را برای اولین بار آقای جیمز کوک در سال 1772 کشف نموده است، ولی صدها نقشه قدیمی وجود دارد که نشان می دهد صدها سال قبل جیمز کوک استرالیا کشف شده بوده است. همچنین اولین بار نقشه آمریکا در کتبی که جغرافیادان شهیر مسلمان المسعودی در کتاب صوره الارض خود ترسیم نموده، در سال 934 میلادی دیده می شود. یعنی 600 سال قبل از کشف آن به وسیله اروپاییان. در واقع باید بگوییم که غربی ها تا سال 1800 میلادی قادر به نقشه کشیدن نبوده اند و هرچه نقشه دارند از کپی نقشه مسلمانان می باشد نصف النهار مبدأ تا سال 1836 از نصف النهار ایران که از کوه دنا می گذشته و با اصفهان و تهران در یک خط بوده است می گذشته که با عدد90 در نقشه ها مشخس است. همچنین نقشه آمریکا در نقشه ی چینی که متعلق به زانک هی دریانورد مسلمان چینی می باشد 50 سال قبل از کشف قاره آمریکا به وسیله غربی ها وجود دارد و قاره استرالیا 320 سال قبل از کشف آن به وسیله غربیها. همچنین در نقشه ای که مربوط به قزوینی جغرافیدان شهیر ایرانی می باشد قاره آمریکا و استرالیا دیده می شود. این نقشه از تمام جهان می باشد که متعلق به سال 1399 میلادی می باشد و در آن قاره آمریکا 100 سال قبل از اروپائیان و قاره استرالیا 370 سال قبل از اروپائیان به خوبی مشهود می باشد. این شامل صدها منطقه دیگر از جمله قطب شمال و جنوب شبه جزیره کالیفرنیا و سرچشمه نیل و…. هم می شود پس به خوبی متوجه می شوید که غربیها در مورد کشف سرزمینهای ناشناخته دروغ بسیار می گویند. اما شباهت های فرهنگ ایران و سرخپوستان آمریکا. در ابتدا باید بگوییم که سرخپوستان آمریکا از نظر علم و فرهنگ در سطح بالایی بوده اند. از نظر ریاضیات – معماری پزشکی و نجوم و سیستم های آموزشی در هنگام اشغال یعنی در قرن 16 با اروپای قرن 19 برابری می کرده اند. در سرزمین بولیوی در ناحیه تیاهواناکو محوطه باستانی می باشد که آنقدر شبیه پرسپولیس می باشد که گویی دارای یک معمار بوده اند. همه ما سرخپوستان را با کلاه پردار آن می شناسند. در تصویری که ضمیمه می باشد تصویری از کاخ آشور نیپال در شهر نینوا به نمایش گذشته شد که به خوبی می بینید کلاه پردار در ایران باستان وجود داشته است. همچنین در سکه های دوران هخامنشی شما کلاه پردار را به خوبی می بینید.