eitaa logo
سخنرانی های مذهبی
2.8هزار دنبال‌کننده
610 عکس
1هزار ویدیو
44 فایل
📀گلچینی از بهترین سخنرانی های روز 🎧 سخنرانی های کوتاه و کامل مذهبی ، 🎁هدیه به دوستداران علم و ادب نشر لطفا با ذکر منبع ⛔به احترام وقت شریف شما، با افتخار تاکنون هیچ تبلیغی در کانال بارگذاری نشده است💐 راه ارتباطی: @say121 پیام تبلیغاتی =مسدود
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•نوبتِ رزم شیرمردان شد .. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم ۹۸ توسط حاج محمدرضا طاهری •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: خادم کانال را از دعای خیرتون فراموش نکنید🙏 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ وای من وِلوِله ست دور و برش جنگ یا هروله است دور و ورش چقدر حرمله است دور و ورش غرق در تیر سبط خاتم شد چهره ای چون رخش ملیح نبود یک نفر مثل او ذبیح نبود به عمویش حسن شبیه نبود بس که تیرش زدن کم کم شد کربلا دشت هایِ غم سر بود پر گل برگ هایِ پرپر بود آسمان و زمین معطل بود ارباً ارباً ذبیح اعظم شد مرحوم شیخ رضا سراج بالای منبر شب هشتم ، گفت میخوای معنی ارباً ارباً رو بفهمی تسبیحشُ پاره کرد ریخت وسط جمعیت .. گفت حالا برید جمع کنید میتونید پیدا کنی همه رو .. ابی عبدالله هی تو دشت نگاه میکنه هرگوشه یه عضوی از بدنِ علی افتاده .. مرحوم شیخ حر عاملی نوشته ابی عبدالله صدایِ علی رو شنید با عجله خودشو رسوند .. تا شنید يا اَبَتاه عَلَيْكَ مِنّيِ السًّلامُ .. روایت میگن رنگ از صورت حسین(ع) پرید تا رسید به بدن از اسب پیاده شد حالا همه دورش حلقه زدن دارن میبینن .. حسین چطور میخواد بره به سمت جونش .. همچین یه قدم اومد برداره خورد زمین .. دیدن دو زانو دو زانو داره میاد.. هی صدامیزنه .. ولدی .. پسرم .. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمت الله علیه ایشون میفرمود ابی عبدالله صورتشو نزدیکِ صورت علی کرد .. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ .. صورتشو چسبوند به صورت علی میخواست ببینه نفس میکشه یا نه .. دید نه نفس نمیکشه .. دهان پر از خونِ .. دست کرد خون هارو از دهان بیرون میکشید .. عمۀ سادات داره این منظره رو میبینه تا دید حسین خورد رو زمین : تک و تنها دوید صحرا را پُر کند تا که جایِ لیلا را با پسر کشته دید بابا را حفظ جانِ ولی مقدم شد ازدحام و صف است واویلا صوت و جیغ و کف است واویلا هلهله با دف است واویلا دشمنت شادمان از این غم شد حسین ... حارث بن عبداللّه هَمدانی میگه با امیرالمومنین تو کوچه هایِ کوفه داشتیم قدم میزدیم یه دفعه دیدم رنگ صورتِ امیرالمومنین پرید .. اشک تو چشاش حلقه زد گفتم آقاجان چیشده قربونت برم .. فرمود حارث چشمم خورد به قاتلِ علی اکبر .. چشمش خورد به قاتل شروع کرد اشک ریختن .. حالا ببین ابی عبدالله میون این همه قاتل ایستاده .. حضرت زینب (سلام الله علیها) از کربلا تا شام ، دیگه محملی ام نیست سوار ناقه هایِ عریان این ورو نگاه میکرد میدید شمر و خولی و ساربان .. این ورو نگاه میکرد یه عده قاتلِ دیگه .. دیدنِ قاتل سخته .. نگو چرا امام حسن (علیه السلام) وقتی اون نانجیبُ تو کوچه میدید میرفت یه گوشه کز میکرد میگفت خودم دیدم این نانجیب چطور مادرم رو زد ... ↫ ﴿ ﴾ ــــــــــــــــ. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ کانال سخنرانی های مذهبی 👇 https://eitaa.com/joinchat/3381592079C5039dcf1f9