eitaa logo
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
356 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
62 فایل
💬مباحث مختلف برای رسیدن به راه درست زندگی همراه با...✅ ❣آرامش واقعی..😘😍💞 🔆با ما همراه باشیددد🤗❤ 👈کپی آزاد با ذکر یه صلوات...✔ 💚«هدف رضایت خدا و امام زمان»💚 ⏪نظرات 👇 @masire_zendegi_ziba 💥منتظر نظرات سازنده شما عزیزان هستیم..😉😊🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
() 🌷نام : حسینعلی 🌷نام خانوادگی : پورابراهیمی 🌷نام پدر : صفرعلی 🌷تاریخ تولد: ١٣۵٠/١/٢ 🌷محل تولد : آستانه اشرفیه 🌷سن : ۴۵ سال 🌷تاریخ شهادت : ٢٢ /٣/ ۱۳۹۵ 🌷محل شهادت : سوریه - اطراف حلب 🌷نحوه شهادت : در حین عملیات مستشاری 🌷محل مزار شهید: گلزار شهدای رشت 🌷همسر شهید : همیشه به بچه ها سفارش داشتند در هر جایی که هستید بهترین باشید و خود ایشان هم بهترین بودند؛ در جایگاه همسر بهترین همسر بودند، در جایگاه پدر، بهترین پدر بودند و در جایگاه دوست هم بهترین دوست بودند، همیشه سعی داشتند در انجام کارها و مسئولیت‌ ها سنگ تمام بگذارند و کم‌ کاری نکنند. 🌷به یاد این شهید صلوات بفرستید. 💐💐💐💐💐 @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_نهم 💠 در تمام این مدت منتظر #شهادتش بودم و حالا خطش روشن بود که #
✍️ 💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و یادم نمی‌رفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد. مصیبت همسایه‌ای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد، اما جان حیدر در خطر بود و بی‌تاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد. 💠 در تاریکی صورتش را نمی‌دیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمی‌شد، می‌لرزید و بی‌مقدمه شروع کرد :«نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن گفته آمرلی باید آزاد بشه و دستور شروع عملیات رو داده!» غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود و زینب رو به من خندید :«بلاخره حیدر هم برمی‌گرده!» و همین حال حیدر شیشه را شکسته بود که با نگاهم التماس‌شان می‌کردم تنهایم بگذارند. 💠 زهرا متوجه پریشانی‌ام شد، زینب را با خودش برد و من با بی‌قراری پیام حیدر را خواندم :«پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.» زمین‌های کشاورزی ابوصالح دور از شهر بود و پیام بعدی حیدر امانم نداد :«نرجس! نمی‌دونم تا صبح زنده می‌مونم یا نه، فقط خواستم بدونی جنازه‌ام کجاست.» و همین جمله از زندگی سیرم کرد که اشکم پیش از انگشتم روی گوشی چکید و با جملاتم به رفتم :«حیدر من دارم میام! بخاطر من تحمل کن!» 💠 تاریکی هوا، تنهایی و ترس توپ و تانک پای رفتنم را می‌بست و زندگی حیدر به همین رفتن بسته بود که از جا بلند شدم. یک شیشه آب چاه و چند تکه نان خشک تمام توشه‌ای بود که می‌توانستم برای حیدر ببرم. نباید دل زن‌عمو و دخترعموها را خالی می‌کردم، بی‌سر و صدا شالم را سر کردم و مهیای رفتن شدم که حسی در دلم شکست. در این تاریکی نزدیک سحر با که حیدر خبر حضورشان را در شهر داده بود، به چه کسی می‌شد اعتماد کنم؟ 💠 قدمی را که به سمت در برداشته بودم، پس کشیدم و با ترس و تردیدی که به دلم چنگ انداخته بود، سراغ کمد رفتم. پشت لباس عروسم، سوغات عباس را در جعبه‌ای پنهان کرده بودم و حالا همین می‌توانست دست تنهای دلم را بگیرد. شیشه آب و نان خشک و نارنجک را در ساک کوچک دستی‌ام پنهان کردم و دلم برای دیدار حیدر در قفس سینه جا نمی‌شد که با نور موبایل از ایوان پایین رفتم. 💠 در گرمای نیمه‌شب تابستان ، تنم از ترس می‌لرزید و نفس حیدرم به شماره افتاده بود که خودم را به سپردم و از خلوت خانه دل کندم. تاریکی شهری که پس از هشتاد روز ، یک چراغ روشن به ستون‌هایش نمانده و تلّی از خاک و خاکستر شده بود، دلم را می‌ترساند و فقط از (علیه‌السلام) تمنا می‌کردم به اینهمه تنهایی‌ام رحم کند. 💠 با هر قدم حضور عباس و عمو آتشم می‌زد که دیگر مردی همراهم نبود و باید برای رهایی یک‌تنه از شهر خارج می‌شدم. هیچکس در سکوت سَحر شهر نبود، حتی صدای گلوله‌ای هم شنیده نمی‌شد و همین سکوت از هر صدایی ترسناک‌تر بود. اگر نیروهای مردمی به نزدیکی آمرلی رسیده بودند، چرا ردّی از درگیری نبود و می‌ترسیدم خبر زینب هم شایعه داعش باشد. 💠 از شهر که خارج شدم نور اندک موبایل حریف ظلمات محض دشت‌های کشاورزی نمی‌شد که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم. ظاهراً به زمین ابوصالح رسیده بودم، اما هر چه نگاه می‌کردم اثری از خانه سیمانی نبود و تنها سایه سنگین سکوت شب دیده می‌شد. وحشت این تاریکی و تنهایی تمام تنم را می‌لرزاند و دلم می‌خواست کسی به فریادم برسد که خدا با آرامش آوای صبح دست دلم را گرفت. در نور موبایل زیر پایم را پاییدم و با قامتی که از غصه زنده ماندن حیدر در این تنهاییِ پُردلهره به لرزه افتاده بود، به ایستادم. 💠 می‌ترسیدم تا خانه را پیدا کنم حیدر از دستم رفته باشد که نمازم را به سرعت تمام کردم و با که پاپیچم شده بود، دوباره در تاریکی مسیر فرو رفتم. پارس سگی از دور به گوشم سیلی می‌زد و دیگر این هیولای وحشت داشت جانم را می‌گرفت که در تاریک و روشن طلوع آفتاب و هوای مه گرفته صبح، خانه سیمانی را دیدم. 💠 حالا بین من و حیدر تنها همین دیوار سیمانی مانده و در حصار همین خانه بود که قدم‌هایم بی‌اختیار دوید و با گریه به خدا التماس می‌کردم هنوز نفسی برایش مانده باشد. به تمنای دیدار عزیزدلم قدم‌های مشتاقم را داخل خانه کشیدم و چشمم دور اتاق پَرپَر می‌زد که صدایی غریبه قلبم را شکافت :«بلاخره با پای خودت اومدی!»... ✍️نویسنده: 🌟 @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باصلوات، رو‌ به قبله دانلود کنید☀️ السلام علی الحُسیْن و علی علی بن الحُسیْن و علی اولاد الحُسیْن و علی اصحاب الحُسیْن... زیارت قبول🌹 💕@sokhananiziba
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
#معجزه_ی_ادب 15 ✨بسم‌الله الرحمن الرحیم✨ 🔰عرض شد خدمتتون که بر اساس علم اخلاق، آدم خوب اون کسیه که
... درس 15 🌷 امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «ای مردم مسئولیت تأدیب نفس خودتان را به عهده بگیرید و به واسطۀ این ادب کردن، خودتان را از عادت‌های بدی که به آن گرفتار هستید، نجات دهید. أَیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْدِیبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا 📗نهج‌البلاغه/حکمت 359 📌بالاخره هر کسی یک عادات بدی داره که مثلاً به صورت خانوادگی یا ژنتیکی یا از راههای دیگه بهش رسیده، نباید از این بابت ناراحت و مأیوس بشین، منتها باید خودتون رو تأدیب کنید، 🔍 یعنی هر کسی باید ببینه عیب و مشکل خودش چیه؟ و سعی کنه اون رو درست کنه. اون جاهایی که ژنتیکی خوب هستید، زیاد به‌ خاطرش خوشحال نباشید، برید سراغ اون جاهایی که مشکل دارید. ⚠️هر کسی باید اون کاری که خدا ازش می‌خواد رو انجام بده. 🌸حضرت زهرا(س) یک دعای ویژه‌ای دارن که در اون به محضر خداوند عرضه می‌دارند: خدایا به من فرصت بده تا به آنچه مرا به خاطرش خلق کردی بپردازم! اللَّهُمَّ فَرِّغْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ🙏✨ 📒مهج الدعوات/141 و در ادعیۀ دیگر نیز شبیه این عبارت رو داریم که: 🙏✨خدایا! مرا در همان موضوعی به‌کار بگیر که مرا به خاطرش خلق کرده‌ای! وَ اسْتَعْمِلْنِی‏ بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی‏ لَهُ 📘صحیفه سجادیه/دعای20 یعنی این‌طور نباشه که یه وقت اون چیزی که خدا از ما می‌خواد رو انجام ندیم و بریم یه کار دیگه ای انجام بدیم. ♨️کسایی که این‌طور عمل می‌کنن، خیلی بدبخت هستند. چون اون کاری که خدا ازشون خواسته رو انجام ندادن و به سراغ کاری رفتن که دل‌شون خواسته؛ حتی اگه اون کار، کار خوبی هم باشه فایده نداره. 💕@sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ آمدیم دَم بزنیم یک دمی از مبحث عشق .... ❤️ دَم ما گرم شد و حنجرمان گفت حسین .... اَلسَّلامُ عَلیکَ یاٰ مولای💕 یاٰ اَباعَبداللهِ الحُسين الشَّهید(ع)💕 روزیتون کربلا الهی 🖤@sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5971874041919704723.mp3
4.19M
🔘آیا روضه گذاشتن ماهانه در منزل درحد خانوادگی مثلا خواهر و برادر ثوابی دارد❓ 🔘آیا اگر فقط خود شخص و یکی از اعضای خانواده مثل پدر فقط زیارت عاشورا بخوانند همان ثواب را دارد❓ ┄┅┅✿🕯❀🖤❀🕯✿┅┅┄ 🥀الحمدالله الذی جعلنا من الباکین علی الحسین...🥀. ┄┅┅✿🕯❀🖤❀🕯✿┅┅┄ @sokhananiziba http://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین (علیه السلام): هر کس رنج و اندوهی را از مومنی برطرف سازد، خداوند متعال غم‌های دنیا و آخرت را از او دور می‌سازد. (اعلام الدین ج۱ ص۲۹۸) @sokhananiziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5958818075779270511.opus
219.8K
🏴پیام تسلیت استاد بمناسبت شهادت دو مدافع سلامت در این بحران ▪️در مجلس ختم دو مدافع سلامت دکتر محمد تقی علیپور و دکتر مرضیه افشاری @sokhananiziba http://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا