#یک ایه_یک تذکر
سلام ودوستان ادینتون بخیر😍🌹
ان شاءالله حالِ دلتون امروز مهدوی باشه 😍👌
ان شاءالله از دعای شما خوبان خدا
خدای مهربون فرج اقامون را نزدیک کند✅
💟اولئک علی هدی من ربهم واولئک هم المفلحون🌹
🔹دوستان صفات متقین را بررسی کردید⁉️
باید ببینیم ماهم اون صفات را داریم⁉️
🔹داشتنِ ان صفات خیلی مهمه 👌✅
ان شاءالله که داریم 😍🌸
نداشتیم هم سعی می کنیم از این به بعد داشته باشیم👌😊
💟انها برا هدایتی از پروردگارشان هستند
وانها همان رستگارانند 🌹
🔹به به ازاین بهتر نمی شه
رستگاری😍👌
همه ما دنبالِ همین رستگاری هستیم دیگه ✅
🔹پس اگر می خوایم رستگار بشیم
چه کار کنیم ⁉️
💟بله اهلِ تقوا بشیم .
چطوری⁉️
همان صفاتی که ایات قبل راجع بهش صحبت کردیم را داشته باشیم 👌
ان شاءالله خدا کمکمون کنه
در زمره رستگاران باشیم ✅
پس تا بعد
التماسِ دعا
درپناه حق🌹
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹
💠 به نام خداوند جان و خرد
سلام
سلامی بی پایان و کامل به درگاه با لطف و عظمت پروردگار که سراسر رحمت است و بنده نوازی
لحظه های کار و زندگی تون سرشار از سلامت و نشاط
الهی که همواره از هدایت و رحمت الهی برخوردار باشید
🌺🌸🌺🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼
آیات صفحه🌹(12)🌹را تلاوت کرده و به اماممان و خانم فاطمه الزهرا(س) هدیه می نماییم:
☀️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
❤️یا علی مددی کن ما را
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹
4_5848381126430688742.mp3
911.4K
🔸#ترتیل صفحه ۱۲ قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده
🔸مقام : سه گاه
☘️☘️☘️☘️
❤️یا علی مددی کن ما را
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹
4_5848381126430688743.mp3
1.67M
🔸#ترتیل صفحه 12 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام سه گاه
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
❤️یا علی مددی کن ما را
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
لیوان شیر 🌹
حنانه و امیر علی باهم بازی می کردند.
تمام اسباب بازی ها را کف اتاق ریخته بودند.
مادر آن ها را صدا زد تا شام بخورند.
از حنانه پرسید"اسباب بازی ها را جمع کردی؟"
حنانه گفت"بعد از شام جمع می کنم."
بعد از شام، لیوان شیر را برداشت. یادش افتاد که مشق هایش را کامل ننوشته.
با سرعت به طرف اتاق رفت.
پایش روی اسباب بازی ها رفت و سُر خورد و افتاد.
صدای ناله اش بلند شد.
مامان و بابا، با سرعت آمدند.
حنانه داشت گریه می کرد.
او را بلند کردند.
دستش درد گرفته بود.
چشمش به دفترش افتاد.
پاره شده بود و شیر روی آن ریخته بود.
و باید مشق هایش را از اول می نوشت.
(فرجام پور)
@sokhananiziba
زندگی به سبک عاشقا🌹