✨﷽✨
#عقبه_اول
سڪرات مرگ
🔰روایت شده ڪه حضرت رسول صلے الله علیه وآله وسلم حاضر شد نزد جوانے در وقت وفات او.
پس به او فرمود: بگو: «لا اله الاّ اللَّه».
پس بسته شد زبان آن جوان و نتوانست بگوید و هر چه حضرت مُڪَرَّر ڪرد او نتوانست بگوید.
پس حضرت فرمود به آن زنے ڪه نزد سر آن جوان بود ڪه آیا این جوان مادر دارد؟
عرض ڪرد: بلے من مادر او میباشم.
فرمود: آیا تو خشمناڪے بر او؟
گفت: بلے و الآن شش سال است ڪه با او تڪلّم نڪرده ام.
حضرت فرمود: راضے شو از او.
آن زن گفت: «رَضِیَ اللَّهُ عَنهُ بِرِضاڪَ یا رَسوُلَ اللَّهِ». [۱]
و چون این ڪلمه را - ڪه مُشْعِر بر رضایتِ او از پسرش بود - گفت، زبان آن جوان باز شد.
حضرت به او فرمود: بگو: لا اله الاّ اللَّه، گفت: لا اله الاّ اللَّه.
حضرت فرمود: چه میبینے؟ عرض ڪرد: میبینم مرد سیاهے قبیح الْمَنْظَرْ، با جامههاے چرک و بوے گندیده و بد ڪه نزد من آمده و گلو و راه نَفَس مرا گرفته.
حضرت فرمود: بگو:
«یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ وَ یَعفُو عَنِ الڪَثیر، اِقْبَلْ مِنِّے الْیَسیرَ وَ اعفُ عَنِّے الڪَثیرَ اِنَّڪَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ».
[«ای ڪسے ڪه - عبادت و عمل - ڪم را میپذیرے و از - معصیت - زیاد میگذرے، - اطاعت - ڪم را از من بپذیر و از - گناه - زیادم درگذر همانا تو آمرزنده و مهربانی». ]
آن جوان این ڪلمات را گفت.
آن وقت حضرت به او فرمود: نگاه ڪن چه میبینے؟
گفت: میبینم مردے سفید رنگ، نیڪو صورت، خوش بو با جامههاے خوب نزد من آمد و آن سیاه، پشت ڪرده و میخواهد برود.
حضرت فرمود: این ڪلمات را اعاده ڪن، اعاده ڪرد.
حضرت فرمود: چه میبینے؟
گفت: دیگر آن سیاه را نمے بینم و آن شخص سفید نزد من است.
پس در آن حال آن جوان وفات ڪرد .
👌خوب در این حدیث تأمل ڪن ببین اثر عقوق چه اندازه است ڪه این جوان با آنڪه از صحابه شمرده میشود و مثل پیغمبر رحمت - صلوات اللَّه علیه و آله - به عیادت او آمده و به بالین او نشسته و خود آن جناب ڪلمه شهادت تلقین او فرموده نتوانست به آن ڪلمه تلفظ ڪند مگر وقتے ڪه مادرش از او راضے شد، آن وقت زبانش باز شد و ڪلمه شهادت گفت.
----------
📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۷۵، ح ۶۷.
✔ڪانال استاد رفیعے
☑ @ostadrafiei