eitaa logo
سخن عرفان
1.2هزار دنبال‌کننده
338 عکس
55 ویدیو
67 فایل
🔹 آشنایی با عرفان و پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان 🔹 سخنان اساتید و بزرگان عرفان سخن عرفان در تلگرام: @sokhanerfan 🔹 زیر نظر حجت الاسلام و المسلمين وحید واحدجوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای عرفانی امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه @sokhanerfan
🔸عید دل عید قربان، عید دل بریدن است؛ دل بریدن از آنچه غیر خداست؛ دل بریدن از آنچه غیر حقیقت است؛ دل بریدن از آنچه که ما را از معشوق هستی جدا کرده و به خود مشغول می‌کند. این دل بریدن به معنای بی رحمی و نامهربانی و دوست نداشتنِ مخلوقات و موجودات عالم نیست. این دل بریدن به معنای سختی دل و فراموشی جان نیست؛ بلکه به معنای این است که هر چه غیر معشوق است، جلوه و آیت اوست و ما باید نگاه و علاقه استقلالی را از کثرات و موجودات برداریم و بجای آن، نگاه و محبت آیتی و مَظهری داشته باشیم؛ یعنی به هر چه می نگریم، او را در آن جلوه ببینیم و در همه کثرات، حق تعالی را مشاهده نماییم. فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ به هر چه می‌نگرم صورت تو می‌بینم ازین میان همه در چشم من تو می‌آیی همه جهان به تو می‌بینم و عجب نبود ازان سبب که تویی در دو دیده بینایی به هیچ مخلوق و موجودی، مستقل نگاه نکنیم و هیچ آیتی را اصل نپنداریم. ابراهیم خلیل، محمد مصطفی، علی مرتضی، حسن مجتبی، حسین سیدالشهدا و دیگر انبیا و اولیاء الهی (سلام الله علیهم اجمعین) همه نسبت به مخلوقات، موجودات، همسر و فرزند، دوست و آشنا، مهربان بودند، علاقه‌مند بودند، محبت می‌کردند، دلسوز بودند، از فراقشان گریه می‌کردند؛ با این ویژگی که آنها نشانه و جلوه خداوند هستی‌اند؛ و هیچ یک از مخلوقات، آن بزرگواران را از نگاه به حقیقت هستی دور نمی‌کرد بلکه به او نزدیکتر می‌کرد؛ چرا که یاد دادند بدانیم و بفهمیم و مشاهده کنیم که اوست اول و آخر و ظاهر و باطن؛ و اوست با همه، هر جا که باشیم؛ و اوست قیوم همه؛ و اوست مالک همه؛ و اوست رب و معبود همه. ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو، چون تویی دلبر جان نثار تو، چون تویی جانان دل رهاندن ز دست تو مشکل جان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو، راه پرآسیب درد عشق تو، درد بی‌درمان بندگانیم جان و دل بر کف چشم بر حکم و گوش بر فرمان گر سر صلح داری، اینک دل ور سر جنگ داری، اینک جان این سخن می‌شنیدم از اعضا همه حتی الورید و الشریان که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو ✍وحید واحدجوان @sokhanerfan
erfan.20.mp3
31.43M
🔷 عرفان اسلامی _ 20 🔹مباحث این جلسه: 🔸 عرفان عملی سخنی در قربانیِ ماسوی الله آغاز منزل انابه 🔷استاد واحدجوان @sokhanerfan
✳️ اگر می‌خواهی لباس کسی را عوض کنی، عشق‌ها و علاقه‌هایش را عوض کن! 🔻 براى «سازندگى» و «تربيت» بايد از اعماق شروع كرد. هنگامى كه مى‌خواهيم «رفتار» و «گفتار» كسى را عوض كنيم، هنگامى كه مى‌خواهيم «لباس» كسى را دگرگون كنيم، بايد پيش از اين مرحله، «عشق‌ها» و «علاقه‌هايش» را عوض كنيم و ناچار «شناخت‌هايش» را و ناچار «فكرهايش» را، كه ادامهٔ تفكّر، شناخت است و ادامهٔ شناخت، عشق و ادامهٔ عشق، عمل. 📗استاد علی صفایی، ، ص۴۳ @sokhanerfan
🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿 🌿 امام هادی علیه السلام فرموده اند: مَنِ اتَّقَی اللهَ یُتَّقی وَ مَن أطاعَ اللهَ یُطاعُ کسی که از خدا بترسد از او می ترسند و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت خواهند کرد. (بحارالانوار، ج68، ص 182) @sokhanerfan
🌹 ابیات بی‌نظیر در وصف امام علی علیه‌السلام و دفاع از ولایت ای علی که جمله عقل و دیده‌ای / شمه‌‌ای وا گو از آنچه دیده‌‌ای تیغ حلمت جان ما را چاک کرد / آب علمت خاک ما را پاک کرد بازگو دانم که این اسرار هوست/ زانک بی شمشیر کشتن کار اوست باز گو ای باز عرش خوش‌شکار / تا چه دیدی این زمان از کردگار چشم تو ادراک غیب آموخته / چشم‌های حاضران بر دوخته آن یکی ماهی همی‌‌بیند عیان / وان یکی تاریک می‌بیند جهان راز بگشا ای علی مرتضی / ای پس سوء القضا حسن القضا در یکی از جلسات روحانیان اهل سنت، این بیت را مطرح کرده و گفتم به نظر شما «ای پس از سوء القضا حسن القضا» یعنی چه؟ هر کس نظری داشت که با جان این عبارات و با مصرع اول که می‌گوید «راز بگشا ...» تناسب نداشت. مثلا یکی از آقایان گفت: سوء القضا یعنی آب دهان انداختن عمرو بن عبدود،‌ و حسن القضا یعنی آن فرو نشاندن خشم توسط علی بن ابی طالب علیه‌السلام. گفتم اینها درست نیست؛ چون مولوی خود حضرت را در برابر قبلی‌ها حسن القضا و قبلی‌ها را در برابر علی که بعد از آنها آمد سوء القضا می‌داند. این است آن مطلبی که مولوی درباره علی علیه‌السلام می‌خواهد بگوید. هنر مولوی این است که داستانی نقل می‌کند و حرف‌های مهمش را لا به ‌لای داستان می‌گوید. در اینجا هم داستان علی علیه‌السلام و عمر بن عبدود است اما همان سبک مثنوی در همه کتاب، اینجا هم هست که بین داستان، نکات دقیق و مهمی را گوشزد می‌کند. مولوی خطاب به علی علیه‌السلام می‌کند که تو حسن القضایی و دیگران سوء القضایند و تو بعد از آنهایی. تو آن حسن القضایی هستی که بعد از سوء القضایی. یا تو واگو آنچه عقلت یافتست / یا بگویم آنچه بر من تافتست از تو بر من تافت چون داری نهان / می‌فشانی نور چون مه بی زبان مولوی در اینجا صریحا اعتراف می‌کند آنچه من دارم از علی علیه‌السلام دارم. یا تو رازها را بگو و یا من می‌گویم و من هم اگر بگویم از تو گرفته‌ام که می‌گویم. تو بدون اینکه حرفی بزنی داری نور افشانی می‌کنی اما اگر علاوه بر آن نور افشانی، به حرف هم بیایی، شب روان را یعنی قافله بشریت را، مردمانی را که در ظلمت و تاریکی کثرات خلقیه راه طی می‌کنند، بیشتر راهنما خواهی بود و آنها را زودتر به راه خواهی آورد. لیک اگر در گفت آید قرص ماه / شب روان را زودتر آرد به راه از غلط ایمن شوند و از ذهول / بانگ مه غالب شود بر بانگ غول ماه بی گفتن چو باشد رهنما / چون بگوید شد ضیا اندر ضیا اگر تو بر این بشریت بانگ بزنی و آنها را با نور افشانی‌ات راهنمایی کرده و دستگیری کنی بانگ تو و روشنایی تو که به منزله ماه هستی بر بانگ غول و رهزن یعنی نغمه شوم و ناموزون کسانی که مدعی خلافت هستند و خلیفه حقیقی نیستند غالب می‌شود و بشریت را از ذهول و غفلت نجات می‌دهد. چون تو بابی آن مدینه علم را / چون شعاعی آفتاب حلم را باز باش ای باب بر جویای باب / تا رسد از تو قشور اندر لباب باز باش ای باب رحمت تا ابد / بارگاه ما له کفوا احد مولوی در این ابیات، چقدر زیبا از ولایت دفاع می‌کند و کسانی را که در جلوی ولایت قرار گرفته‌ و می‌خواهند نور آن را پنهان کنند غول معرفی می‌کند و آنها را منشا غفلت و انحراف و نسیان بشریت می‌داند. این عبارات که جزء محکمات فرمایشات مولوی است همه مدح‌های کذایی این و آن را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. از طرفی دیگر، اقتضائات زمان این شخصیت‌های بزرگ را نیز باید درک کرد. 🔺 استاد، آیت الله حسن رمضانی @sokhanerfan
erfan.21.mp3
24.83M
🔷 عرفان اسلامی _ 21 🔹مباحث این جلسه: 🔸 سخنی درباره معنای ولایت 🔸ادامه بحث انابه 🔷استاد واحدجوان @sokhanerfan
🌺 کیست مولا؟ 🔹شعر زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود و آن علی مولا نهاد گفت هر کس را منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست کیست مولا آن که آزادت کند بند رقیت ز پایت بر کند چون به آزادی نبوت هادی است مؤمنان را ز انبیا آزادی است 🔹برداشت مولانا در مثنوی، ضمن داستانی همه بشریت را گرفتار در صندوقچه ظلمت‌های شهوت و غضب معرفی می‌کند و پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام را آزاد کننده بشریت از ظلمت و اسارت شهوات و غضب‌ها می‌خواند. این ابیات اشاره به حدیث متواتر و معروف پیامبر اکرم (ص) درباره امام علی (ع) در غدیر خم است که فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» ◀️ مولوی در این ابیات، بین مولا و دوست، فرق گذاشته و هر دو کلمه را ذکر کرده تا بفهماند مولا غیر از دوست است. وی در بیت بعدی مولا را چنین معنا و تفسیر کرده که مولا کسی است که انسان را از بند بندگی شهوت و غضب، رها کند و او را به آزادی و حیات حقیقی برساند. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» (انفال/24) سپس مولوی، خطاب به مومنان می‌گوید: ای گروه مومنان شادی کنید همچو سرو و سوسن آزادی کنید یعنی ای جامعه مؤمنان که علی علیه السلام مولای شما شده است شادی کنید و شاد باشید. سرو و سوسن در بند و زندانی خاک و سنگ هستند، آب که به پای آنها ریخته شود می‌جنبند و از خاک سر در می‌آورند و رشد می‌کنند و شکوفا می‌شوند و آزاد می‌شوند. می گوید: ای بشریت و ای مومنان شما هم مثل اینها با استفاده از آب ولایت بجنبید و از بند گل و لای طبیعت آزاد شوید و ببالید و شکوفا شوید. سپس می گوید: لیک می‌گویید هر دم شکر آب بی زبان چون گلستان خوش خضاب باید هر دم و هر لحظه شکر این نعمت و آب ولایت را به جا آورید، آن هم شکر عملی و بی‌زبان، نه فقط شکر زبانی؛ باید عملاً شکر بکنید که ولیّ شما علی علیه‌السلام است؛ در عمل پایبند او باشید؛ در عمل، ولایت علی را بپذیرید؛ اعمال خود را شبیه او کنید؛ نه اینکه در زبان بگویید علی، مولای ما است اما در عمل، خلاف ولایت او رفتار کنید! این بیت ممکن است کنایه به کسانی باشد که در غدیر خم به امام علی علیه السلام فقط تبریک زبانی گفتند اما در عمل، کار دیگری کردند. @sokhanerfan
سخن عرفان
پاسخ استاد واحدجوان به یکی از سوالات رسیده 👆👆 آیا بعد از مقام فنا هم بحث عشق و عاشقی مطرح است؟ @sokhanerfan
🔹به مناسبت سالگرد وفات عارف الهی حضرت استاد مهندسی (رضوان الله علیه) 🔸سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین وحید واحدجوان 🔹ویژگی های استاد مهندسی (ره) 🔸پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲ 🔸 ساعت ۱۶ 🔸لینک جلسه: https://vroom.ut.ac.ir/mae1 💢کانال سخن عرفان @sokhanerfan
🌸 چرا دنبال عرفان عملی برویم؟ چه لزومی دارد که به دنبال عرفان عملی برویم؟ در پاسخ باید گفت: معارف و حقایق، طبقه بندی شده اند؛ یک بخش از آنها، معارف ابتدایی است که در حوزه مباحث کلامی دریافت میشود؛ این اولین کلاس برای درک معارف است. به بیان دیگر، هنگامی که انسان به آیات آفاقی مینگرد، از این نشانه ها به وجود خدا پی خواهد برد. این مقدار، حداقلِ مراتب درک معارف است که همگان به کسب آن دعوت شده و تحصیل چنین مرتبه ای بر آنان واجب گشته است. بخش دیگر معارف که مرتبه بالاتری دارد، مطالعه علمی و عقلی و فلسفی درباره آیات آفاقی و انفسی است. آیت نفس و مطالعه درباره مسائل روحی و روان شناسی، نگاه عقلانی به مباحث انسان شناسی و هستی شناسی و معرفت نفس که در فلسفه مطرح می شود، قطعاً عمیقتر و دقیقتر است و فهم آنها برای همه افراد مقدور نبوده و به تخصص نیاز دارد. از این مرحله هم که بگذریم، باب معرفت همچنان باز است. بنابراین نباید انسان برای دریافت معارف، در حد استنباط های کلامی و تحقیقات فلسفی بسنده کند. انسان، غیر از حوزه عقلانیت که میتواند با تمسک به آن، معارف را درک کند، منبع دیگری به نام قلب و دل دارد، که به واسطه آن قادر خواهد بود ابواب جدیدی را به روی خود بگشاید و معارف بالاتری را کسب کند. در وجود انسان، «قلب» وجود دارد که فراتر از طور عقل عمل میکند؛ حقایقی که قلب دریافت میکند، حقایق شهودی است؛ یعنی به وسیله قلب-که فراتر از عقل است- میتواند حجابها را کنار زده و متن واقعیت را شهود کند و حتی بالاتر از مرحله شهود، تا تحقق به آن حقایق پیش رود. انسان با کلام و فلسفه در ابتدا «عالِم مُحقق» است و بعد از آن در مرحله بالاتر باید «عالِم متحقق» بشود. علم و معرفت و یقین مراتبی دارد: «علم الیقین»، «عین الیقین» و «حق الیقین»؛ یعنی مرحله دانستن از دور، دانستن از نزدیک و در نهایت «شدن»و «تحقق» به آن حقایق؛ بنابراین ما از عرفان و معارف عرفانی بی نیاز نیستیم. خوراک انسانیت عرفان و معرفت است و اگر این خوراک به انسان نرسد، رنجور گردیده و اگر همینطور ادامه پیدا کند، میمیرد. اگر کسی احساس میکند که به این مسائل نیاز ندارد، در اشتباه است. او یقیناً به این مسائل نیازمند است، اما چیزی، مانع توجه به این نیاز شده است؛ این حالت، شبیه زمانی است که شخصی احساس گرسنگی نمیکند چون دستگاه گوارش او از کار افتاده است، اما بدن او نیاز به غذا دارد؛ اگر این احساس از کار افتاده اینگونه نیست که بدن نیاز به غذا نداشته باشد، بلکه این حالت به سبب مریضی بروز کرده و چنین شخصی باید به طبیب مراجعه کند. مزاج روحانی و عرفانی ما نیز اینگونه بوده و بدون شک به عرفان و معرفت نیازمندیم، اما اگر چنین احساسی نمیکنیم یقیناً جانمان مریض است و باید خود را معالجه کنیم. 🔹استاد محمدمهدی مهندسی (رضوان الله علیه) @sokhanerfan