💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
📖 #تفسیر_معنوی
سوره #یوسف
#آیه بیست و پنجم(قسمت سوم)
وَاسُتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءًا إِلاَّ أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۵﴾
ترجمه: و هر دو به سوى در كاخ پيشى
گرفتند ، و بانو پيراهن يوسف را از
پشت پاره كرد [در آن حال] در كنار
[آستانه] در به شوهر وى برخوردند ؛
بانو به شوهرش گفت : كسى كه
نسبت به خانوادهات قصد بدى
داشته باشد ، كيفرش جز زندان
يا شكنجه دردناك [چه خواهد بود ؟ ! ]
#آهنگ_دل
گر زدي تو بر مجاز عشق پشت
جان نو احيا و آن جانت بكشت
ليك بايد چشم بر در داشتی
تا نگردد ديو با تو آشتی
ور ندانی باب و سرگردان شوی
طعمه گرگان سرگردان شوی
گير سبقت همچو يوسف باب را
همچو هاجر دو، كه جويی آب را
چاك كن پيراهن و تن واگذار
گرچه باشی تن تهمتن واگذار
پاره كن دلق تن و فِرّوا اليه
تا بيابی رمز ففرّوا اليه
هست مولای تو پشت درب دل
كن شتاب و باز كن آهنگ دل
او تو را میخواند از پشت دلت
تا نگيرد خصم دون كام دلت
آن گريز تو همان برهان اوست
هر چه آمد بر سرت از آن اوست
پشت كن بر دلق پاره پارهات
تا نبندد خصم راه چارهات
هست ما را جامه در چنگ عدو
تا بگيرد جان، شود ننگ عدو
گر گريزد يوسف و جامه دران
هست هفتصد من تو را نامه در آن
كی رها شد از زليخا يوسفی
تا به عالم هست نام از يوسفی
گر گريزی باز ايمن نيستی
پس چه خواهی شد اگر باز ايستی؟!
چون خورد جان تو را گرگ هوا
پس تو را، كی ، باشدت آخر دوا
داغ جانت آخرين درمان توست
هر چه ماند از داغ جان از آن توست
ادامه دارد...
✍️استاد محمدمهدی شیروی
💠فکر عمیق | استاد شیروی💠
🆔 @sokhanranan9