بسم رب قاصم الجبارین
سلام حاج قاسم
سردارم!
با قلمی لرزان و دلی حزین می نویسم.
دلتنگی برای خودم است.برای لحظاتی که در سیاهی شب گم شده ام و همه ی شهر را هراسان به دنبال رد پایی آشنا می گردم.
سراسیمه لایه هایی از شب را کنار می زنم تا شاید اندک نوری از نگین انگشتری شما بگیرم.
من همان دختر مکتب امام خامنه ایم
یادتان هست آن روز که گفتم همچون
مولایم حیدر کرار (ع)گویی خار در چشم و استخوانی در گلو دارم؟
برای نبودنتان حال دیگر پاهایم زخم
برداشته از این همه رفتن و نرسیدن.
چگونه برایتان از مظلومیت سیدعلی بگویم !
بعد از رفتنتان داغی شد بر گلوی عاشقان سینه چاکتان.
گفتید و شنیدند که مظومیتش اعظم است بر صالحیتش.
اما هنوز هم مظلوم است!
چه بگویم از این اشباح الرجال؟
حاج قاسم!
حاج قاسم !
حاج قاسم نگویم از دردی که بعد از رفتنان عجیب مهمان خانه های مردم سرزمینم شد.
این دلتنگی برای خودم است.دیگر فقط جمعه ها دلتنگ نیستم.
هرشب بغضی تلخ از این درد پیچیده در
خانه های شهرم ،گلویم را چنگ میزند....
هر نیمه شب ناله ها از آسمان
شهر می شنوم.گویی گنجشکان هم بغض کرده اند.صدای آنها هم سوز دارد.
سردار!نگویم از چشمانتان که هر جنبنده
ای بر زمین در دریای از عشقش غرق می شود.
بگذارید بگویم از قرار عاشقی،
از عطر گل های رازقی ،از سجاده ی خاکی.
از شما بگویم
از دریایی از انتظار .
از معرفت....معرفت....معرفت.....
حاج قاسم شما را باید به چه تمثیل کنم !
در کدامین بغض فروخورده صدایتان کنم؟
ای وای از این مشت گره خورده ی افتاده
بر قامتم و دندان های کلید خورده ام...
حاج قاسم می شود قوت قلبم شوی؟
این دست مشت کرده و دندان های در
هم فشرده.،قوایم را به تحلیل می برند.
پر از خشمم از این همه تزویر و ریا از این همه اشباح الرجال...
حاج قاسم اللهم عجل لولیک الفرج ها را می شود شما بخوانی؟
#دلنوشته
#حاج_قاسم
#الهه_زارعی
@solalehzahra99
شبیه جمعه شدهام!
همانقدر غریب و دلتنگ
زانوهای خود رابغل کرده ام
مثل طفلی که جمعه یتیم شده است!
آری
شبیه زینب، شبیه همهی دختران حاج قاسم
شبیه جمعه شدهام!
همانقدر که از هزار روزنه غم میشود مهمان گلویم..
#دلتنگی
#حاج_قاسم
#سلاله_زهرا
#الهه_زارعی
@solalehzahra99