عشق را کیفیت چشم تو معنا می دهد #چگونه_دیدن دوگانه ی #عشق ، #بی_بندوباری خدای فضای مجازی را ندیدید؟ گم شده ! #محمدحسن_ابراهیمی

سلام حضرت معشوق ! خوب می دانی پر از گلایه و دردم پر از پریشانی" چقدر بی تو و بی تو ... چقدر غم خوردن دلم گرفته از این بغض های طولانی ببین! به پیر به پیغمبر این طریقش نیست به عشق زنده کنی و به غم بمیرانی به عشق زنده کن و از غمم مرا برهان نه اینکه دل ببری بعد رو بگردانی چگونه می گذرانی کمی تو حرف بزن بگو هنوز فکر می کنی به فلانی چگونه می گذرد بی مزاحمت هایم رسیده ای به مرادت به زندگی چنانی؟ محمد از تو چه پنهان محمدی شده است شبیه نوح پر از گریه های پنهانی هزار و سیصد و شصت و چهار شب اندوه هزار و سیصد و هفتاد سال هر آنی چقدر پیر شدم ! نه؟! بد و شکسته شدم ؟ چه با دلم که نکرده غم تو و نگرانی تمام ! حضرت معشوق ! خوب می دانم همیشه شعر مرا نیمه کاره می خوانی از این به بعد برای خود غم انگیزم برس به داد خودت شب بخیر عزیزم من از کسی که خودش را به زور جاکرده دهان زخم دلم را به فحش وا کرده به این امید گذشتم که دوستم دارد کسی که عشق مرا در دل ادعاکرده کسی که عشق مرا در دل ادعا می کرد بدی چه دیده که بدجور تا کرده * خیال می کند آدم همیشه حق با اوست خدا ! وکیلی اگر ذره ای دلم خطا کرده... برای چه به خودت هم دروغ می گویی لیاقتش تو نبودی تورا رها کرده چه ناگهان که زمانه موافقت باشد چه ناگهان که علیه تو شر به پا کرده نه دل ببند به بودن از این به بعد ای دل کنار بیا با نبودنش بگو خدا کرده ولی به پیر پیغمبر این درست نبود کسی به او برساند به من چه ها کرده کسی به او برساند سلام هایم را کسی به او برساند جفا چرا کرده چقدر غصه بگیرم چقدر غم بخورم از آه و بغض ، و از درد و گریه پرم هوار ... هوار ... هوار... آی آدم ها دلم گرفته... دلم بسته است راهم را به خون تپیده ی مظلوم ، ای سر و ساده چگونه فکر می کنی به یادت افتاده ؟ کسی که شعر تو را نیمه کاره خواند و رفت خیال می کنی که دل به تو داده ؟ زمان زمانه ی پول و شعار و تزویرست کدام عشق ؟ دلی رد شده از این جاده؟ که دیده بذر محبت محبت آورده ؟ ولی به دام عشق کدام عاقلی نیفتاده هوار ... هوار ... هوار... از دستِ دلی که دل به دل عشق دیگری بسته #محمدحسن_ابراهیمی #بدون_مخاطب ما یار ندیده تب معشوق می کشیم

قورت دادم همیشه بغضم را غم نمی دانم از کجایم ریخت...🍃🍃 #محمدحسن_ابراهیمی

کماکان داغدارانم که در شهرم تکاور نیست مگر عشقی برای دل برای ما مقدر نیست نه دل دارم به جان کندن نه جان دارم به دل کندن چرا بعد از سقوط عشق ،به فکر فتح ، باور نیست چنان در خون فرو رفته؛ که #خونین_شهر از رو رفت به فکر مرگ می افتم اگر که راه دیگر نیست ولی ای کاش یاری چون #جهان__آرا به فکرت بود که فتح #شهرخون بی یک، #خدا__آرا میسر نیست وجود بی وجودم را خودم تسلیم غم کردم خدا هست و اسیر غصه ام این شرم آور نیست؟ #محمدحسن_ابراهیمی 🥀