فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای ژست معروفِ حاجقاسم موقع عکسگرفتن
🖤🍃🇮🇷
🔴 بزرگترین #مسابقه کتابخوانی در کشور با موضوع #فرزنداوری
🔸جایزه #ویژه: یک واحد #آپارتمان در استان تهران
🔸 صد #جایزه نقدی یک میلیونی
🔴 روش شرکت در مسابقه: برای شرکت در مسابقه عدد 3 رو به سامانه پیامکی 30001542 ارسال کنید.
🔴 مهلت شرکت در مسابقه: 20 اسفند
✅ زمان قرعه کشی: احتمالا نیمه شعبان
✅ مسابقه برای آقایان بالای 18 و بانوان بالای 16 سال خواهد بود
#مسابقه_عمومی
#مسابقه_ملی
🌐 https://eitaa.com/joinchat/429719699Cced75823fb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه غرب پرستان..
امام صادق علیه السلام فرمودند:
آنگاه که دیدی با حیوانات آمیزش و تزویج میکنند منتظر آمدن قائم ما باشید. (عجلاللهفرجه )
📚 بحارالانوار جلد ۵۲ صفحه ۲۰۴
🖤🍃🇮🇷
12-Nemishe Bavaram.mp3
5.14M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
آی رفقا ؛
حسینیا ؛
وقتشه از یاس بخونیم 😔
دورهم این روز و شبا
روضه عباس بخونیم 💔😭
🎤 کربلایی سیدرضا نریمانی
#حاج_قاسم
#قهرمان_من
🖤🍃🇮🇷
❤️🍃حضرت فردوسی برخیز و از پهلوان جدید بنویس...
💬کامنت بینظیر یکی از مخاطبین: حضرت فردوسی! برخیز و کتاب جدیدت را بنویس! از قهرمانی جدید! از شاهنامهای که آخرش خوش است! از فرمانده شهیدی که برایش آتشی در فرودگاه بغداد افروختند و از میلیونها انسان که از خاکستر آن آتش برآمدند
👌ققنوسهایی که زنده شدند ...
🔮 مرجع گفتمان
#hero
#قهرمان
#حاج_قاسم
🖤🍃🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای مالک اشترای سپهدار ای شیرمیدان وای علمدار
💖 با صدای زیبای زینب صفری
#دخترحاجقاسم
#شعر_علوی
🖤🍃🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌿🌺🌿
🌺🌿
🌿
💠قسمت چهل و پنجم: کارنامه ات را بیاور
تا شب، فقط گریه کرد ... کارنامه هاشون رو داده بودن ... با یه نامه برای پدرها ...
بچه یه مارکسیست ... زینب رو مسخره کرده بود که پدرش شهید شده و پدر نداره ...
- مگه شما مدام شعر نمی خونید ... شهیدان زنده اند الله اکبر ... خوب ببر کارنامه ات رو بده پدر زنده ات امضا کنه ...
اون شب ... زینب نهارنخورده ... شام هم نخورد و خوابید ...
تا صبح خوابم نبرد ... همه اش به اون فکر می کردم ... خدایا... حالا با دل کوچیک و شکسته این بچه چی کار کنم؟ ... هر چند توی این یه سال ... مثل علی فقط خندید و به روی خودش نیاورد اما می دونم توی دلش غوغاست ...
کنار اتاق، تکیه داده بودم به دیوار و به چهره زینب نگاه می کردم که صدای اذان بلند شد ...
با اولین الله اکبر از جاش پرید و رفت وضو گرفت ... نماز صبح رو که خوند، دوباره ایستاد به نماز ... خیلی خوشحال بود ... مات و مبهوت شده بودم ... نه به حال دیشبش، نه به حال صبحش ...
دیگه دلم طاقت نیاورد ... سر سفره آخر به روش آوردم ... اول حاضر نبود چیزی بگه اما بالاخره مهر دهنش شکست ...
- دیشب بابا اومد توی خوابم ... کارنامه ام رو برداشت و کلی تشویقم کرد ... بعد هم بهم گفت ... زینب بابا ... کارنامه ات رو امضا کنم؟ ... یا برای کارنامه عملت از حضرت زهرا امضا بگیرم؟ ... منم با خودم فکر کردم دیدم ... این یکی رو که خودم بیست شده بودم ... منم اون رو انتخاب کردم ... بابا هم سرم رو بوسید و رفت ...
مثل ماست وا رفته بودم ... لقمه غذا توی دهنم ... اشک توی چشمم ... حتی نمی تونستم پلک بزنم ...
بلند شد، رفت کارنامه اش رو آورد براش امضا کنم ... قلم توی دستم می لرزید ... توان نگهداشتنش رو هم نداشتم ...
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠قسمت چهل و ششم: گمانی فوق هر گمان
اصلا نفهمیدم زینب چطور بزرگ شد ... علی کار خودش رو کرد .. اونقدر با وقار و خانم شده بود که جز تحسین و تمجید از دهن دیگران، چیزی در نمی اومد ... با شخصیتش، همه رو مدیریت می کرد ... حتی برادرهاش اگر کاری داشتن یا موضوعی پیش می اومد ... قبل از من با زینب حرف می زدن... بالاخره من بزرگش نکرده بودم ...
وقتی هفده سالش شد ... خیلی ترسیدم ... یاد خودم افتادم که توی سن کمتر از اون، پدرم چطور از درس محرومم کرد ... می ترسیدم بیاد سراغ زینب ... اما ازش خبری نشد...
دیپلمش رو با معدل بیست گرفت ... و توی اولین کنکور، با رتبه تک رقمی، پزشکی تهران قبول شد ...
توی دانشگاه هم مورد تحسین و کانون احترام بود ... پایین ترین معدلش، بالای هجده و نیم بود ...
هر جا پا می گذاشت ...
از زمین و زمان براش خواستگار میومد ... خواستگارهایی که حتی یکیش، حسرت تمام دخترهای اطراف بود ... مادرهاشون بهم سپرده بودن اگر زینب خانم نپسندید و جواب رد داد ... دخترهای ما رو بهشون معرفی کنید ...
اما باز هم پدرم چیزی نمی گفت ... اصلا باورم نمی شد ...
گاهی چنان پدرم رو نمی شناختم که حس می کردم مریخی ها عوضش کردن ... زینب، مدیریت پدرم رو هم با رفتار و زبانش توی دست گرفته بود ...
سال 75، 76 ... تب خروج دانشجوها و فرار مغزها شایع شده بود ... همون سال ها بود که توی آزمون تخصص شرکت کرد... و نتیجه اش ... زنیب رو در کانون توجه سفارت کشورهای مختلف قرار داد ...
مدام برای بورسیه کردنش و خروج از ایران ... پیشنهادهای رنگارنگ به دستش می رسید ... هر سفارت خونه برای سبقت از دیگری ... پیشنهاد بزرگ تر و وسوسه انگیزتری می داد ... ولی زینب ... محکم ایستاد ... به هیچ عنوان قصد خروج از ایران رو نداشت ... اما خواست خدا ... در مسیر دیگه ای رقم خورده بود ... چیزی که هرگز گمان نمی کردیم ...
ادامه دارد...
⬅️ادامه دارد ....
1_735581431.mp3
3.52M
پویش آئینه باش ؛ با هدف شکست بایکوت خبری شهید حاج قاسم سلیمانی توسط اینستاگرام و واتس اپ
🔹همزمان با ایام شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی، یکی از جملات معروف ایشان را (بدون ذکر نام، تصویر و هشتگ) در استوری اینستاگرام و استاتوس واتس آپ خود به اشتراک بگذارید.
- ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم
- کمک به سیل زدگان بهترین دفاع از حرم است.
- اگر من جانم را هزاربار فدای این ملت کنم ارزشش را دارد.
- همان دختر کم حجاب دختر من است، اینها بچه های ما هستند.
- جمهوری اسلامی حرم است، اگر این حرم ماند، دیگر حرم ها می مانند.
#قهرمان #hero
🖤🍃🇮🇷
#تربیت_فرزند
بهتر است در کنار تربیت فرزندان، بر تربیت خود هم تمرکز کنیم:
◇ داد نزنیم
◇ زور نگوییم
◇ برای تخلیه خشم و عصبانیت مان بچه ها را تنبیه نکنیم
◇ مقایسه نکنیم
◇ توهین نکنیم
◇ ناسزا نگوییم
◇ برچسب نزنیم
◇ از اشتباهات بی خطر کودکان نترسیم
◇ خستگی خود را روی آنها خالی نکنیم
◇ آنها را مسئول ناکامی های خود ندانیم.
♡ والد آگاه اول خود را تربیت می کند.
🖤🍃🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🖤
خداافـزونکنددرهجـرتو..!
صبـرکممارا.. :)!
#Hero
🖤🍃🇮🇷
*یک هدیه جالب...!*
*یکی از فرماندهان روسی به حاج قاسم خیلی علاقهمند شده بود. هر بار سری به مقر میزد و میدید سردار سلیمانی نیست* ، *ناراحت میشد. به بچهها سپرده بود هر وقت ژنرال سلیمانی آمد، او را باخبر کنند یا به سردار بگویند که او سراغش را گرفته است* .
*یک بار که حاج قاسم آمد، به سردار گفتیم، فلانی جویای احوالت بوده و اصرار داشته شما را ملاقات کند* .
*اول حاجی چندان جدی نگرفت* . *اما وقتی از اصرار او برای ملاقات شنید، گفت برویم لاذقیه به دیدارش. او در لاذقیه سوریه مستقر بود. سردار سلیمانی گفت که چون سوغاتی برایش نیاوردم، نمیشود دست خالی برویم. از بچهها پرسید که چند فرزند دارد. بعد، هدیهای برای خانوادهاش تهیه کرد؛ شامل یک گردنبند برای خانمش و مقداری طلا برای دخترش* .
*جلسه فرمانده روسی با حاج قاسم برگزار شد و بعد از پایان جلسه حاج قاسم به بچهها گفت که من که رفتم، شما هدیه را به او بدهید* .
*جالب اینجا بود که افسر روسی، مسلمان نبود، اما وقتی حاج قاسم قرار بود به خانه آنها در لاذقیه برود، همه را جمع میکرد* . *حاجی که خداحافظی کرد، بچهها هدیه را به افسر روسی دادند* .
*او با دیدن هدیه خیلی متعجب شده بود. چرا که تصور نمیکرد حاج قاسم با آن ابهت که یک فرمانده نظامی و مقتدر است، چنین هدیهای بیاورد..!*
*خود افسر روسی تعریف میکرد که وقتی هدیه را به همسر و دخترم دادم، هر دو در کنار خوشحالی، متعجب شدند و گفتند* :
*واقعا ژنرال سلیمانی چنین هدیهای داده است؟*
*حاج قاسم با این کار، هم خود افسر روسی و هم خانواده او را تحت تأثیر قرار داد؛ تا جایی که افسر روسی حتی به نیروهای حاج قاسم در سوریه گفته بود که میخواهم هدیهای به ژنرال سلیمانی بدهم. به نظر شما چه چیزی مناسب است و خوشحالش میکند؟*
خلاصه اصرار میکند و میگوید که او هر چه بخواهد ما میدهیم.
این اصرار به گوش حاج قاسم میرسد و سردار سلیمانی هم چون همیشه به فکر دفاع از مظلومان بود، به جای اینکه برای خودش چیزی طلب کند، برای جبهه مقاومت از افسر روسی چیزی خواست.
حاج قاسم به بچهها گفته بود، بگویید ۱۰۰۰ موشک کروز لازم داریم..!
شما این موشکها را به ما بدهید تا از شما بخریم.
افسر روسی هم در جواب درخواست حاج قاسم گفته بود که ۱۴۰ تا موشک کروز داریم که ۱۰۰ تا را به شما میدهیم و ۴۰ تا را برای خودمان نگه میداریم.
او این موشکها را که هر کدام ۷۰ هزار دلار قیمت داشت، به حاج قاسم هدیه داد و روسیه هیچ پولی بابت این موشکها دریافت نکرد.
یعنی هفت میلیون دلار. با این اقدام، نیروهای مقاومت مسلح شدند و رژیم صهیونیستی دیگر جرأت جولان دادن نداشت.
این افسر روسی که اکنون فرمانده هوافضای ارتش روسیه است،
زمانی که حاج قاسم به شهادت رسید، در کنار همسر و فرزندش با عکسی از سردار سلیمانی عکسی انداخته و آن را فرستاده بود تا از این طریق از شهادت حاج قاسم ابراز تأسف کرده باشد؛ به طوری که در زیر عکسشان نوشته بود:
«...ما هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم، اما ما را در غم خود شریک بدانید».
مصاحبه با حسن رونده
مشاور اسبق فرمانده نیروی قدس
#قهرمان
#حاج_قاسم
#hero
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پای حاج قاسم بایست!
🔹 چرا به تشییعجنازۀ او رفتی؟ به این تشییع ادامه بده!
✨ پناهیان
#Hero
🖤🍃🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶سرودی که فقط یکبار پخش شد!!
🔻این سرود درست بعد از اعلام شکست داعش و نامه حاج قاسم به حضرت امام خامنه ای مدظله از خبر سیما پخش شد
⭕ اما از فردای آن روز ، جلوی پخش این سرود از صدا و سیما و انتشار آن در فضای مجازی گرفته شد و اکنون کمتر کسی این اثر را دیده ، شنیده یا یادش مانده!
❌ کدام جریان فکری خودباخته جلوی نشر این اثر را گرفت؟!
کِرم ها و موریانه های نفوذی و پیاده نظام دشمن?!
🔹سانسور بنفش
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
#قهرمان_من
🖤🍃🇮🇷
بغض🕊️
نه می بخشیم
نه فراموش خواهیم کرد
بغض روی بغض
بماند تاروز تلافی...
#سالگردشهادتمردمیدانمقاومت🇮🇷
#حاجقاسمسلیمانی
#hero