10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 بعداز دوسال جنگیدن و چندین بار لغو پخش، مستند #جانور_گرسنه بالاخره مجوزپخش گرفت
🔹مستند «جانور گرسنه» امشب از شبکه سه پخش میشود
🔹 ناگفتههای عجيب مستند ثریا در خصوص "پيچيدهترين حمله سايبری جهان به سايت هستهای نطنز"
⛔ ويروس استاكسنت، مهيبترين بدافزار قرن، چگونه و توسط چه كسانی مهار شد؟
🔶 با تیم همکاران شهید احمدیروشن و قهرمانان مهار استاکسنت، بعد از برجام چه برخوردی شد؟
🔻 جانوران گرسنه مشغول چه كاری هستند...
🔸 پینوشت مهم:
این مستند قرار بود شهریور سال ۹۸ از تلویزیون پخش شود که به دلیل حذف بخشی از قسمتها امکان پخش نیافت! یکبار نیز این مستند ماه پیش تا نزدیک پخش رفت و برخلاف اطلاع رسانی پخش آن لغو شد. اکنون و پس از دو سال «جانور گرسنه» با حفظ همان بخشهای انتقادی بروزرسانی و مجددا آماده پخش شده است.
🗓️ شنبه ساعت ۲۲:۱۵ شبکه سه سیما
🔴اطلاعات دقیق قاتلان حاج قاسم چگونه بدست آمد؟
🔹افرادی که در ترور سردار سلیمانی دخیل بودند به شدت از انتقامگیری ایران نگرانند.
🔹وزارت امور خارجه اخیرا لیستی ۵۱ نفره از افرادی که به هر نحوی در ماجرای ترور و شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همراهان ایشان نقش داشتند را منتشر کرد.
🔹مطابق این لیست همه نیروهای نظامی - سیاسی آمریکا که در قتل سرداران جبهه مقاومت مشایعت و پیروی کردند از دستورات در این زمینه شناسایی شده و تاکنون نام تعدادی از آنها منتشر و دستگاه قضایی نیز در حال تهیه کیفرخواست علیه آنها با استناد به گزارشات بدست آمده از مراکز امنیتی آمریکا است.
🔹گفته شده که نقش اصلی در افشای اسامی و اطلاعات شخصی و هویتی این نیروها را ۶ نفر از کارکنان پنتاگون و سازمان CIA برعهده داشتند که به روش خاص و با رعایت اصول امنیتی ویژهای در اختیار مقامات امنیتی ایران قرار دادند.
🔹گزارشها نشان میدهد بسیاری از افرادی که در این ماجرا نقش داشتند، در حال حاضر از ترس ضربه ایران به لحاظ روحی در وضعیت آشفتهای قرار داده و درخواستهای زیادی از دولت آمریکا برای افزایش حفاظت از خود داشتهاند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رئیسی: حتما در ۴ سال ۴ میلیون مسکن میسازیم
🔹کشور بیش از این به مسکنسازی نیاز دارد. این مسئله برای ما جدی است و مصمم هستیم که به وعده خود عمل کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز یه کامیون روغن در زراباد سیستان و بلوچستان واژگون شد و مردم شریف بلوچ هم نگهبانی دادن و هم کمک کردن تمام بار روغن جمعآوری بشه و به صاحب کامیون برگرداندن
همین دیروز بود که توی آمریکا همه بارهای یک قطار که برای شرکت آمازون بود غارت شد
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌿🌺🌿
🌺🌿
🌿
⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺 #بدون_تو_هرگز🌺✅
💠قسمت هفتاد و یک : غربت آشنا
بعد از چند سال به ایران برگشتم ... سجاد ازدواج کرده بود و یه محمدحسین 7 ماهه داشت ... حنانه دختر مریم، قد کشیده بود ... کلاس دوم ابتدایی ... اما وقار و شخصیتش عین مریم بود ...
از همه بیشتر ... دلم برای دیدن چهره مادرم تنگ شده بود...
توی فرودگاه ... همه شون اومده بودن ... همین که چشمم بهشون افتاد ... اشک، تمام تصویر رو محو کرد ... خودم رو پرت کردم توی بغل مادرم ... شادی چهره همه، طعم اشک به خودش گرفت ...
با اشتیاق دورم رو گرفته بودن و باهام حرف می زدن ... هر کدوم از یک جا و یک چیز می گفت ... حنانه که از 4 سالگی، من رو ندیده بود ... باهام غریبی می کرد و خجالت می کشید ... محمدحسین که اصلا نمی گذاشت بهش دست بزنم ... خونه بوی غربت می داد ...
حس می کردم توی این مدت، چنان از زندگی و سرنوشت همه جدا شدم که داشتم به یه غریبه تبدیل می شدم ... اونها، همه توی لحظه لحظه هم شریک بودن ... اما من ... فقط گاهی ... اگر وقت و فرصتی بود ... اگر از شدت خستگی روی مبل ... ایستاده یا نشسته خوابم نمی برد ... از پشت تلفن همه چیز رو می شنیدم ... غم عجیبی تمام وجودم رو پر کرده بود ...
فقط وقتی به چهره مادرم نگاه می کردم ... کمی آروم می شدم ... چشمم همه جا دنبالش می چرخید ...
شب ... همه رفتن ... و منم از شدت خستگی بی هوش ...
برای نماز صبح که بلند شدم ... پای سجاده ... داشت قرآن می خوند ... رفتم سمتش و سرم رو گذاشتم روی پاش ... یه نگاهی بهم کرد و دستش رو گذاشت روی سرم ... با اولین حرکت نوازش دستش ... بی اختیار ... اشک از چشمم فرو ریخت ...
- مامان ... شاید باورت نشه ... اما خیلی دلم برای بوی چادر نمازت تنگ شده بود ...
و بغض عمیقی راه گلوم رو سد کرد...
🔷🔷🔷🔷
💠قسمت هفتاد و دو : شبیه پدر
دستش بین موهام حرکت می کرد ... و من بی اختیار، اشک می ریختم ... غم غربت و تنهایی ... فشار و سختی کار ... و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم ...
- خیلی سخت بود؟ ...
- چی؟ ...
- زندگی توی غربت ...
سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... قدرت حرف زدن نداشتم ... و چشم هام رو بستم ... حتی با چشم های بسته ... نگاه مادرم رو حس می کردم ...
- خیلی شبیه علی شدی ... اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه می داشت ... بقیه شریک شادی هاش بودن ... حتی وقتی ناراحت بود می خندید ... که مبادا بقیه ناراحت نشن ...
اون موقع ها ... جوون بودم ... اما الان می تونم حتی از پشت این چشم های بسته ... حس دختر کوچولوم رو ببینم ...
ناخودآگاه ... با اون چشم های خیس ... خنده ام گرفت ... دختر کوچولو ...
چشم هام رو که باز کردم ... دایسون اومد جلوی نظرم ... با ناراحتی، دوباره بستم شون ...
- کاش واقعا شبیه بابا بودم ... اون خیلی آروم و مهربون بود... چشم هر کی بهش می افتاد جذب اخلاقش می شد ... ولی من اینطوری نیستم ... اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم ... نمی تونم اونها رو به خدا نزدیک کنم ... من خیلی با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم ... خیلی ...
سرم رو از روی پای مادرم بلند کردم و رفتم وضو بگیرم ... اون لحظات، به شدت دلم گرفته بود و می سوخت ... دلم برای پدرم تنگ شده بود ... و داشتم ... کم کم از بین خانواده ام هم حذف می شدم ... علت رفتنم رو هم نمی فهمیدم ... و جواب استخاره رو درک نمی کردم ...
" و اراده ما بر این است که بر ستمدیدگان نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان بر روی زمین قرار دهیم
⬅️ادامه دارد ....
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه ورود حضرت ام البنين(سلاماللهعلیها) به خانه امام على (علیهالسلام)
استاد شجاعی
آغاز ثبت نام دومین رویداد ملی شکوه مادری؛
تکریم مقام والای مادر در ایام میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها با تجلیل و معرفی مادران جوان و زیر 40 سال فعال اجتماعی با بیش از 3 فرزند.
ثبت نام از طریق
https://shokohmadari.razavi.ir/
مهلت ثبت نام: ۲۰الی ۲۷ دی ۱۴۰۰
اطلاعات بیشتر در کانال شکوه مادری در ایتا
@razavishokohemadari
مرکز امور بانوان و خانواده بنیاد کرامت رضوی