eitaa logo
سردار سلیمانی
440 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
18.7هزار ویدیو
310 فایل
این محبت سردارِ عزیزِ که ما را دورهم جمع کرده،لطفا شما هم بیاین تو دورهمی مون😊 استفاده از مطالب مانعی ندارد مدیر کانال @Atryas1360 @Abotorab213 ادمین ۱ ارتباط با مشاوره و پاسخگوی سوالات دینی @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؟ ؟ ✳️ دشمن سعی دارد با سیاه نمایی وضع موجود،امید به آینده را بگیرد.در سلسله یادداشت هایی به مناسبت دهه مبارک فجر با عنوان کجا بودیم؟کجا هستیم؟با شما هستیم👌
علامه حسن‌ زاده‌ آملی میگفت: این روزگار طـوفـانی‌تر از طوفـانِ نـوح است، و قـرآن کشتیِ نجات. خوشا به حالِ اصحاب السفینة..🌱 ↵
📸 کاربران فضای مجازی کشور های عربی با انتشار کاریکاتور محمد بن سلمان او را به گاو تشبیه کردند که در حال اجرای نقشه آمریکایی صهیونیستی برای نابودی دو کشور یمن و فلسطین است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مسجد بلال
🔸 دومین دوره مسابقه کشوری سخنان امیر المومنین (ع) در قالب حکمت های نهج البلاغه 📚 منبع: سخنرانی های کوتاه حجت الاسلام ساجدی نسب درکانالهای مسجدبلال 👇🏻 🔸ایتا : 🕌 eitaa.com/masjedbalal2 🔸واتس آپ: 🕌 https://chat.whatsapp.com/IyfXOTGpRW2HRhaYZQ2ham 🔸 بارگزاری سوالات:۱۲ بهمن 🔸مهلت پاسخگویی : ۲۲ بهمن 🔹قرعه کشی: ۱۳ رجب-۲۵ بهمن مصادف با میلاد امام علی (ع)باپخش زنده ازپیان رسان ایتا 🔹 نحوه شرکت در مسابقه همراه باسوالات در کانال مسجد بلال اعلام می شود. 🕌 @masjedbalal2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* *✍️موضوع: چرا مرگ ✊✊┄┅┅┄ *مرگ بر آمریکا ‼️* *قرآن فرموده:«أشداءُعلیَ الکُفٰار.» ✌️ 🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فضای مجازی جای تامل ، کار فرهنگی و تفحص حقیقت است. و اما مواظب باشیم دشمن حقایق ارزشهای دینی و انقلاب را وارونه جلوه ندهد. (این کلیپ نمونه ای از وارونه نشان دادن حقیقت است)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت
💕💞💕💞💕💞💕 ”بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم آشنایی در راه مدرسه پانزده سال پیش بود. یک روز که پیاده از مدرسه به خانه می‌آمدم، از دور سربازی را دیدم قدبلند و لاغر که دم در خانۀ لیلاخانم ایستاده بود. عماد، پسر لیلاخانم هم بغلش بود. نشناختمش! خانۀ ما در شهر ادیمی بود، از توابع شهرستان زابل. ادیمی شهرک کوچکی بود و تقریباً همه همدیگر را می‌شناختند. چادر سیاهم را جلوتر کشیدم. کیفم را روی شانه جابه‌جا کردم. نزدیک‌تر که شدم، دیدم پسرعمویم، شوهر لیلاخانم، آن‌طرف ایستاده است. سلام کردم. یک لحظه نگاهم روی صورت سرباز جوان ثابت ماند. چهرۀ نورانی، ریش بلند و چشم‌های نجیبی داشت.😇 یک ماه قبل، از طرف بسیج رفته بودم مشهد. خیلی از فضای معنوی مشهد خوشم آمده بود. دوست داشتم ساکن مشهد بشوم. از آقا امام‌رضا(علیه‌السلام) خواستم پسری مؤمن، متدین و ولایت‌مدار که ساکن مشهد هم باشد نصیبم کند آن موقع شانزده سال بیشتر نداشتم. از همان روزی که دعا کرده بودم چنان به آقا اعتقاد داشتم که هر لحظه منتظر بودم با خودم گفتم نکند این مرد جوان را آقا برای من فرستاده است!☺️ سرم را انداختم پایین و با قدم‌های بلند، خودم را به خانه رساندم. در حیاط بسته بود. از روی پرچین‌ها وارد باغ شدم. پدرم دورتادور خانه‌مان را درخت کاشته بود. زیر سایۀ درختی نشستم. نمی‌توانستم دربارۀ جوانی که دیده بودم با کسی حرف بزنم. انگار او همان شاهزادۀ رؤیاهایم بود که با اسب سفید آمده بود☺️ همان مشخصاتی را داشت که به امام رضا(علیه‌السلام) داده بودم؛ ریش بلند، یقه بسته و نگاهی که هنگام برخورد با نامحرم به زمین می‌دوخت. مادرم که داشت برای مرغ‌ها دان می‌ریخت با دیدن من پرسید: «زینب چرا اونجا نشستی؟ پاشو بیا تو. ناهار حاضره!» چادرم را تکاندم و رفتم خانه ، شب تلویزیون تماشا می‌کردیم که صدای در آمد. معمولاً کسی در نمی‌زد. چون این خانه ‌باغ را پدرم تازه ساخته بود و هنوز فرصت نکرده بود که دیوارهای دور ساختمان را بالا ببرد، آشناها از روی پرچین‌ها وارد باغ می‌شدند، یک راست می‌آمدند پشت در هال، بعد در می‌زدند. دوباره صدای در آمد. برادرهایم نبودند، مادرم هم رفته بود روضه. من بودم با خواهر بزرگترم و خانم برادرم. به هم نگاه کردیم.😊 گفتم: «یکی در رو باز کنه!» خواهرم گفت: «من که نمیرم!» خانم برادرم گفت: «حتماً غریبه است که در می‌زنه!» تکرار کردم:...غریبه🤔 🔺به روایت همسر‌شهید خانوم زهرا عارفی 🌷