eitaa logo
سردار سلیمانی
435 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
17.7هزار ویدیو
303 فایل
این محبت سردارِ عزیزِ که ما را دورهم جمع کرده،لطفا شما هم بیاین تو دورهمی مون😊 استفاده از مطالب مانعی ندارد مدیر کانال @Atryas1360 @Abotorab213 ادمین ۱ ارتباط با مشاوره و پاسخگوی سوالات دینی @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 برخی آداب و اعمال روز عید غدیر 🔹۱. غسل کردن (ابتدای روز بهتر) 🔸۲. روزه گرفتن که کفاره گناهان است 🔹۳. خواندن نمازهای مخصوص درمفاتیح 🔸۴. ذکر خدا گفتن 🔹۵. شکرگزاری خدا به جهت نعمت ولایت و امامت 🔸۶. صلوات بسیار بر پیامبر و آلش 🔹۷. زیارت امیرالمومنین در نجف 🔸۸. زیارت از دور و نزدیک با زیارت امین الله 🔹۹. عید گرفتن 🔸۱۰. تبریک گفتن به دیگران 🔹۱۱. برپایی مجلس جشن و سرور 🔸۱۲. شاد کردن مومنان 🔹۱۳. لباس پاکیزه و نو پوشیدن 🔸۱۴. دید و بازدید 🔹۱۵ عیدی دادن به فرزندان و خانواده 🔸۱۶. صدقه دادن به فقرا و مستمندان 🔹۱۷. عقد اخوت بستن 🔸۱۸. اطعام و غذا دادن به مومنان و روزه داران 🔹۱۹. خواندن دعای ندبه 🔸۲۰. تزیین درب منازل، ساختمانها و خیابان با پارچه و پرچم 🔹۲۱. برپایی ایستگاه صلواتی 🔸۲۲. پخش شکلات و شیرینی 🔹َ۲۳. بیان قصه های غدیری برای کودکان 🔸۲۴. خواندن و بیان خطبه غدیر 🔹۲۵. راه اندازی کاروان شادی 🔸۲۶. بیان فضایل امیرالمومنین که عبادتی بزرگ است. 🔹۲۷. ابلاغ خطبه و پیام غدیر به آیندگان تا قیامت 🔸۲۸. تکریم سادات (بشرط عدم مزاحمت) 🔹۲۹. عهد و پیمان با امام زمان علیه السلام 🔸۳۰. ذکر هنگام ملاقات: الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام
🍃🌹🍃 💔جمعه های دلتنگی 🔸 این زمانه برای ما که شبانه‌روز، شوق غدیر داریم، یک علی بدهکار است. ـــــــــــــــــ🍃🌸🍃ــــــــــــــــ 🍃🌹«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» ✅با زدن روی لینک زیر تعداد صلوات خود را درج کنید👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/d7czt اول خودت صلوات بفرست بعد منتشر کن☺️❤️ (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) ✨
کانال‌ادعیه‌و‌مناجات‌صوتی۩﷽.pdf
363.1K
🍃🌹🍃 📜 متن Pdf 🕋🏝 🆎 با فونت درشت و خوانا ترجمه مقابل متن جهت درک معانی التماس دعای فرج♥️ 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
🔴 توییت جالب نجاح محمد 🔹اگر چه که علی (علیه السلام) را در غدیر خم درک نکردم، اما الحمدلله که درک کردم علی را در ام القری عالم اسلامی «قم»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی ۲۸۷.mp3
10.64M
●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ ان‌شاءالله بعدِ کنکور / ان‌شاءالله بعد از پایان‌نامه‌ام / ان‌شاءالله بعد از پرداخت قسطای خونه‌ام / ان‌شاءالله بعد از بزرگ شدن دوقلوهام / ان‌شاءالله ... ان‌شاءلله ... اگر شما هم برای انتخابِ یاری امام‌تان / یا برای تغذیه منِ حقیقی خود/ یا برای آموختن مهارتهای "خدا داری" و "امام داری" از همین ان‌شاءالله‌ها، زیاد دارید، این پادکست را به شما پیشنهاد می‌کنیم.
تقویم نجومی اسلامی👇 ✴️ جمعه 👈16 تیر / سرطان 1402 👈18 ذی الحجه 1444 👈7 ژوئیه 2023 🏛مناسبت های اسلامی و دینی. عید سعید غدیر خم الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و ائمه المعصومین علیهم السلام. 🐪 امام حسین علیه السلام در مسیرش به کربلا در منزل دهم " خزیمیه " اتراق کردند . 👍 قتل عثمان توسط مردم مصر و مدینه " 35 ❤️ بیعت مردم با امام علی علیه السلام و اولین روز خلافت ظاهری امیر مؤمنان علیه السلام. 🔵امور دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅مسافرت ✅امور زراعی و کشاورزی ✅خرید دکان و محل کسب ✅شراکت و امور مشارکتی ✅دادو ستد و تجارت ✅و خرید رفتن خوب است. 📛ولی ازدواج خوب نیست 👶برای زایمان مناسب و نوزاد زندگی خوبی دارد و خوب تربیت شود. 🚖سفر: مسافرت خوب است 👩‍❤️‍👨مباشرت امروز: مباشرت هنگام فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی با شهرت جهانی گردد. ان شاءالله. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓امروز قمر در برج حوت و برای امور زیر مناسب است: ✳️آغاز درمان و معالجه ✳️افتتاح شغل ✳️دادن سفارش جنس ✳️بذر پاشی ✳️دعوت گرفتن از افراد ✳️و آغاز به آموزش نیک است. 🔵نگارش ادعیه و حرز و نماز و بستن حرز خوب است. 💑مباشرت امشب: برای مباشرت حکمی در روایات وارد نشده است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت)، باعث غم و اندوه می شود 💉حجامت. خون دادن فصد و زالو انداختن... یا حجامت ، باعث قوت بدن می شود. ✂️ ناخن گرفتن. جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود... ✴️️ وقت استخاره. در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴 تعبیر خواب... خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 19 سوره مبارکه "مریم"علیها السلام است. قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا.. و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد و چیزی همانند ان قیاس گردد. ❇️️ ذکر روز جمعه.   اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌿🥀🌴
پیام سلامت 🔵 از شربت تخم شربتی غافل نشوید هزارخاصیت دارد 🔸۵ برابر کلسیم بیشتر از شیر 🔹۷ برابر ویتامین c بیشتر از پرتقال 🔸۳ برابر آهن بیشتر از اسفناج 🔹۲ برابر پتاسیم بیشتر از موز 🔸۸ برابر امگا ۳ بیشتر از ماهی دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌استدلال ‌۴ دقیقه‌ای اما عالی استاد قرائتی برای علمای اهل تسنن در سیستان و بلوچستان ⁉️امام جمعه زاهدان به جناب مولوی رئیس اهل تسنن گفت:برو جواب آقای قرائتی را بده... او گفت:من جوابی برای این استدلال ندارم ✅حتما ببینید و منتشر فرمائید 🙏الحمدلله‌الذی‌جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. 🍃🌹شهید حاج قاسم سلیمانی 🍃🌹عید غدیر، عید بیعت با ولایت بر شما مبارک🌹🌹🌹
🟢 غدیر روز زیاد صلوات فرستادن 🔵 امام رضا علیه‌السلام فرمودند : 🌕... وَ هُوَ يَوْمُ السُّبْقَةِ وَ يَوْمُ إِكْثَارِ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد. 🔴 ... غدیر، روز از هم سبقت گرفتن (در کارهای خیر) است و روز زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است. 📚 اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۶۴ 🌺 روز غدیر باید در کارهای خیر از هم سبقت بگیریم. خصوصا در صلوات فرستادن به نیت تعجیل در امر فرج که امسال با روز جمعه که روز صلوات نیز می باشد تقارن دارد.
🇮🇷 🎥 سلسله نشست های روشنگری و بصیرت افزایی دهه امامت و ولایت 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: مانع تراشی منافقین در به ثمرنشستن 🎙 سخنران: دکترحمیدنادری- کارشناس مذهبی، استاد حوزه و دانشگاه 📆 جمعه ۱۶ تیرماه- ساعت ۲۱:۳۰ 🌐پخش زنده در کانال بصیرت چهارمحال و بختیاری پیام رسان روبیکا👇 🆔https://rubika.ir/basirat_chb1
🇮🇷 🖼 تصویری از کشیش آفریقای جنوبی «ابراهیم ریچموند» در عرفات که سه ماه پیش به ‎اسلام گروید 🍃🌹🍃 🔹به همراه او صدهزار مسیحی از پیروانش ‎مسلمان شدند.
49.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 نماهنگ | "علی مولا" 🍃🌹🍃 ✅ اجرا شده توسط گروه آوای رضوان .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 هوشنگ امیراحمدی: اگر اتفاقاتِ فرانسه، در ایران رخ می‌داد، می‌گفتند انقلاب شده است! (به خنده‌های معنادارش دقت کنید) 🍃🌹🍃 🔸شهرام همایون، مدیر شبکه سلطنت‌طلب در لس‌آنجلس: در سفر به فرانسه، پلیس هشدارهای شدید امنیتی به مسافران می‌داد و این خیلی زشت بود. 🔹در خیابان شانزلیزه، ۱۰۰ متر به ۱۰۰ متر گدایان نشسته بودند. .
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 داستان 🔹قسمت سوّم ..... ساعتی بعد به بهانه ای از مغازه بیرون آمدم. دست و دلم به کار نمی رفت. موقع رفتن، پدربزرگ پوزخندی زد و گفت: زود برگرد. وقتی سرم را تکان دادم و پا را از مغازه بیرون گذاشتم، گفت: سلام مرا به ابوراجح برسان. عجب با هوش بود! نگاهش که کردم، پوزخند دیگری تحویلم داد. بازار شلوغ شده بود.صداها و بوها در هم آمیخته بود. سمسارها، کنار کاروان سرا، جنس هایی را که به تازگی رسیده بود تبلیغ می کردند. گدای کوری شعر می خواند و عابران را دعا می کرد. ستون های مایلِ آفتاب، از نورگیرهای میان و کناره های سقف هلالی شکل بازار، روی بساط دستفروش ها و اجناسی که مغازه دارها بیرون مغازه هایشان چیده بودند، افتاده بود و گرد و غبار در ستون های نور می چرخید و بالا می رفت. از کنار کاروان سرا که می گذشتم، ردیفی از شتران غبارآلود و خسته را دیدم. حمال ها مشغول زمین گذاشتن بار آنها بودند. در قسمتی از بازار که مغازه های عطاری و ادویه فروشی بود، بوی فلفل و کندر و مشک، دماغ آدم را قلقلک می داد. بازرگانان، خدمتکارها، غلامان، کنیزان و زنان و مردان با اسب و الاغ و زنبیل های خرید در رفت و آمد بودند. پیرمردی با شتر خود برای قهوه خانه آب می برد و سقایی که مشکی بزرگ بر پشت داشت، آبخوری مس اش را به طرف رهگذرها می گرفت. بازار، پس از هر چهل قدم، پله ای می خورد و پایین می رفت. حمام ابوراجح درست میان یک دوراهی قرار داشت. فاصله اش تا مغازه پدربزرگم صد قدم بیشتر نبود. خیلی آهسته قدم بر می داشتم. برای همین گاهی از پشت سر تنه میخوردم. پارچه فروش ها پارچه های رنگارنگ را یکی یکی جلوی خود آویخته بودند و از آنها تعریف می کردند. بیشتر مشتری های آنها هم، مثل ما، زن ها بودند. در گوشه ای دیگر مارگیری معرکه گرفته بود و با چوبی، مار کبرایی را از جعبه اش بیرون می کشید. دوشحنه ( پاسبان و نگهبان شهری) دست ها را بر قبضه ی شمشیرهایشان تکیه داده و در کنار نیم دایره ی تماشاگران ایستاده بودند. لختی ایستادم. مدتها بود که ریحانه را ندیده بودم. آمدن ناگهانی او، مانند یک طوفان، سخت تکانم داده بود. حال خودم را نمی فهمیدم. نمی دانستم در آن چند دقیقه بر من چه گذشته است. احساس می کردم دلم در هم کشیده شده است. سکه ها را در دستم می فشردم. این دو سکه شاید روزهایی را با او گذرانده بودند. او بارها آنها را لمس کرده بود‌ خیال می کردم هنوز گرمی دست هایش را در خود دارند. گویی سکه ها قلبی داشتند که به نحو نا محسوسی می تپیدند. تاکنون چنین تجربه ای برایم پیش نیامده بود. هیچ وقتِ دیگر، دیدن ریحانه چنین تاثیری بر من نگذاشته بود. می خواستم بخندم. میخواستم بگریم. میخواستم بدوم تا همه هراسان خود را کنار بکشند. می خواستم در انباریِ تنگ و تاریکِ مغازه ای پنهان شوم. دو زن از کنارم گذشتند. با خود گفتم شاید ریحانه و مادرش باشند؛ اما آنها نبودند. به راه افتادم. آیا هنوز در بازار بودند؟ نه، زود آمده بودند که به شلوغی بر نخورند. کنیزی با دیدن من‌خندید. شاید از حالت چهره ام به آنچه بر من گذشته بود، پی برد. ریحانه اکنون شاید داشت گلیم می بافت. شاید هم مشغول درس دادن به زن ها بود. تنها امیدم آن بود که در آن لحظات، آنچه بر من می گذشت بر او هم بگذرد. آیا گوشواره هایی که من ساخته بودم، برای او همان معنایی را داشتند که سکه های او برای من؟ آیا گوشواره ها را به گوشش آویخته بود؟ معنای خنده ی آن کنیزک چه بود؟ آیا ابوراجح هم متوجه حالات من می شود؟ این سوالها ذهنم را مشغول کرده بود. به یاد حرف پدربزرگ افتادم که گفت: حیف که ابوراجح شیعه است. وگرنه دخترش را برایت خواستگاری می کردم. آیا راهی وجود نداشت؟ آیا می توانستم پدربزرگم را راضی کنم که ریحانه را برایم خواستگاری کند؟ سیاه قلچماقی به من تنه زد. پیرمرد دست فروشی، طبقی از تخم مرغ جلویش گذاشته بود و ریسه های( رشته) سیر از دیوار بالای سرش آویزان بود. بر اثر تنه آن سیاه نزدیک بود پایم را روی طبق تخم مرغها بگذارم. فرش فروشی که آن سوی بازار، روی قالی ها و گلیم هایش لمیده بود و قلیان می کشید ، با دیدن این صحنه خنده اش گرفت. بعد وقتی مرا شناخت، دستش را روی عمامه اش گذاشت و مختصر تعظیمی کرد. سعی کردم حواسم را بیشتر جمع کنم‌. به حمام رسیده بودم. اگر پدربزرگ هم راضی می شد، ابوراجح هرگز اجازه نمی داد در این باره حرفی زده شود، شیعه متعصبی بود. آرزو کردم کاش خدای مهربان هرچه زودتر او را به راه راست هدایت کند! آن وقت دیگر هیچ مانعی وجود نداشت. ولی چگونه چنین چیزی ممکن بود؟ تعصب ابوراجح از روی آگاهی و مطالعه بود. در اوقات فراغتش کتاب می خواند و یادداشت بر می داشت. ....ادامه👇👇👇
ریحانه در خانه او تربیت شده و لابد او هم مانند پدرش متعصب بود. به دوراهی رسیدم. یک طرف، بازار با وسعت و هیاهو و شلوغی اش ادامه می یافت و طرف دیگ ر، کوچه ای بود با خانه های دو طبقه و سه طبقه. حمام ابوراجح آن چنان در میان این دوراهی قرار داشت که معلوم نمی شد جزیی از بازار است یا قسمتی از کوچه. در دو طرف درِ آن قطیفه ای( حوله یا پارچه ای که در قدیم به آن لنگ می گفتند و مخصوص حمام های عمومی بود) آویزان بود. وارد حمام که می شدی، پس از راه رویی کوتاه، از چند پله پایین می رفتی و به رخت کن بزرگ و زیبایی می رسیدی. در دو سوی رخت کن سکویی با ردیفی از گنجه های چوبی بود که مشتری ها لباس های خود را در آن قرار می دادند. در میان رخت کن ، حوض بزرگی با فواره ای سنگی قرار داشت. هر کس از صحن حمام ببرون می آمد، نرسیده به رخت کن ، قطیفه اش را روی دوشش می انداخت. بعد پاهای خود را در پاشویه ی حوض ، آب می کشید و به بالای سکوها می رفت تا خود را خشک کند و لباس بپوشد. سقف رخت کن بلند و گنبدی شکل بود. در سقف، نورگیرهایی از جنس سنگ مرمرِ خیلی نازک وجود داشت که از آنها تلاَلوء آفتاب به درون نفوذ می کرد و در آب حوض انعکاس می یافت. نودگیرها طوری ساخته شده بودند که تمام فضای رخت کن را روشن می کردند. معروف بود که حمام ابوراجح را یک معمار ایرانی ساخته است. پس از پله های ورودی، پرده ای گلدار آویخته بود و کنار آن اتاقکی چوبی قرار داشت که ابوراجح و یا شاگردش درون آن می نشیتند و هنگام رفتن، از مشتری ها‌ پول می گرفتند. چیزی که از همان‌لحظه اول جلب توجه می کرد، دو قوی زیبای شناور در حوض آب بود. یک بازرگان اندلسی آنها را برای ابوراجح آورده بود. در حلّه هیچ کس جز ابوراجح قو نداشت. آنها در جذب مشتری موَثر بودند و ابوراجح آنها را دوست داشت و به خوبی از آنها نگهداری می کرد. ابوراجح بالای سکو نشسته بود و با چند مشتری که لباس پوشیده بودند حرف می زد..... پایان قسمت سوم..... التماس دعا 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
... 🌱عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید... 🌱آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
4_5924601548800792404.mp3
3.02M
  💥 جنگ ترکیبیِ شیطان! ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ ✖️ برای کسانی که به راحتی تن به گناه نمی‌دهند : شیطان برنامه‌ریزیِ ویژه‌ای دارد !